برائت از پنج تفکر، سه جریان و سه ابزار سپاه باطل
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امام حسین(ع) آموزگار بزرگ مکتب ایثار و شهادت است که درس عشق و دلدادگی را در گوش زمان زمزمه کرد و اینک پس از گذشت قرن های متمادی از آن واقعه بزرگ، هنوز درس آزادگی او در دل و جان انسان های آزاده در چهارگوشه جهان تبلور دارد و هنوز هم مسلمانان و غیرمسلمانان او را الگوی بارز رشادت و از خودگذشتگی می دانند.
از همین روست که نزدیک به چهارده قرن ندای هل من ناصر ینصرنی اباعبدالله الحسین(ع) به گوش می رسد و خیل مشتاقان آن حضرت هر سال به یاد مظلومیت اهل بیت(ع) سیاهپوش می شوند.
به راستی قیام امام حسین (ع)چه نقشی در بیداری مسلمانان جهان دارد و چرا این واقعه تاریخی همچون صدها و هزاران رویداد تاریخی دیگر به دست فراموشی سپرده نشده است؟ ظرفیت های معرفتی عاشورا در عصر کنونی چیست؟
حجت الاسلام سید هادی عظیمی که بحث های ابتکاری در تاریخ تحیلی دارد، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا، به بیان واقعه عاشورا و پیام های اخلاقی، سیاسی و اجتماعی آن پرداخته است.
رسا ـ عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری رخدادی است دارای درس ها و عبرت های فراوان که در زمان حال باید باز تعریف شود، پرسش اول، یک جریان شناسی از دوره زمانی واقعه عاشورا و تناسب های آن را با دوران فعلی است ؛
جمله معروف کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا حکایت از یک امتحان الهی است که در طول تاریخ تکرار خواهد شد، امتحان بین دو راهی دنیا و آخرت، جدال خق و باطل، ستیز دین و کفر، ستیز دین داران و مدعیان دین.
عاشورا در سیر تکرار است و با گذشت زمان چون باطل عریان تر می شود، بیشتر خود را در لباس و شعار دین پنهان می کند و روز به روز تقابل شدید تر و تشخیص دشوار تر می گردد.
امروز تقابل حق و باطل در کربلا واضح است و شخصی در نامشروع بودن حکومت و اقدامات کج مدارانه یزید شک ندارد اما در همان برهه تاریخی این فتنه، جدید بود و تشخیص برای برخی دشوار شد، همان طور که در روزگار ما نیز تا آتش فتنه88 به خاموشی ننشست، راه درست برای بعضی مشخص نبود.
رسا ـ دقیقا پرسش ما به همین نکته برمی گردد. ما می خواهیم جریان شناسی داشته باشیم از فتنه که به نوعی تاریخ را مایه عبرت بدانیم. آیا این آموزه در متون دینی و راهبردی شیعه منتقل شده است؟
بله همین طور است. برای نمونه ما در زیارت عاشورا، پنج تفکرو جریان را لعنت می کنیم و تبری از آن را وسیله ای برای نزدیکی به تنها راه هدایت می سازیم.
اولین جریانی که در زیارت عاشورا نفی می شود، تفکر دموکراسی در مقابل ولایت و اجتهاد در مقابل نص است که خلافت خلیفه اول حاصل مصلحت سنجی عده ای در مقابل تاکیدات پیامبر اکرم بود و از همین رو است که مصائب عاشورا حاصل سقیفه عنوان می شود.
دومین جریان، خشونت ورزی در حکومت است که با آموزه های دین اسلام که رأفت و یگانگی با مردم است تضاد دارد و امام علی(ع) حکومت خلیفه دوم را به خشونت مداری توصیف کرده اند.
در ابتدای انقلاب اسلامی ایران هم برخی افراد که امروز ازچهره های بارز اصلاح طلب هستند با فشارهای نامعقول به جوانان و اقدامات غیر منطقی با ظاهر جوانان، در صدد بودند تا مردم را در کام مدعیان تساهل دینی بیندازند.
سومین تفکر و جریان مورد انتقاد در زیارت عاشورا، جریان باند باز، سیاسی کار، حزب ساز و آقا زاده سالار عصر عثمانی است که در نقطه مقابل عدالت، شفاف سازی، شایسته سالاری در حکومت اصیل اسلامی است.
تفکرمعاویه ای جریان چهارم است که بر اقتصاد محوری به جای دین محوری تاکید دارد، در حالی که در قرآن تقوا، اساس جامعه و مقدمه نزول برکات عنوان شده است.
در این عصر، اعتقادات دینی جنبه حاشیه ای پیدا کرد و توسعه اقتصادی مبنا و اساس حرکت جامعه عنوان شد.
جریان پنجم که آخرین جریان است و به صورت رودررو و مستقیم با رخداد کربلا است، جریانی است که یزید به آن دامن زد و در پی ایجاد فرهنگ رومی و بی بند باری در حکومت و جامعه است.
در دوران یزید گرایش به فرهنگ بیگانه پیدا می آید و این همان امری است که در طول تاریخ، علمای اسلام به تأسی از امام حسین(ع) با آن به مقابله پرداخته اند.
آداب و رسوم غربی همان امری است که به تقابل فرهنگی تعبیر می شود و در عصر ما به صورت شبیخون فرهنگی و جنگ نرم بروز پیدا کرده است.
رسا ـ در این صورت با حاکم شدن سلایق مدیریتی و البته زاویه دار با اسلام ناب، ما شاهد تفکراتی هستیم که اشاره کردید اما آیا همین کافی است برای تغییر سرنوشت جامعه یا زیر مجموعه های دیگری هم لازم است؟ به عبارت دیگر این تفکرات باید زیرساخت هایی داشته باشند یا به قول معروف، جاده صاف کن و توجیه گران و عمالان؟
ما در زیارت عاشورا تنها با تفکر مردود روبرو نیستیم. من دسته دیگری را به عنوان جریان ها نام بردم . در زیارت عاشورا بعد از اظهار برائت از آن پنج تفکر، سه جریان که این تفکرات را رقم می زدند و در جامعه دامن می زدند، مورد لعن قرار می گیرند که نماد آن عبیدالله بن زیاد، عمربن سعد و شمر است.
عبیدالله نماد افراد اوباش و توده بی اصل و نسب است که به تعبیر روایت همچون خاشاک روی آب هستند که با هر حرکتی دگرگون می شوند.
عمر بن سعد نماد روحانی جاه طلب است که دین را پلی برای رسیدن به دنیا استفاده می کند و شمر نماد رزمندگان منفعت طلب است که در صفین حضور دارد اما در ادامه زندگی خود در آزمون آخرت خواهی مردود می شود.
در فتنه 88 ما شاهد این سه دسته افراد هستیم که در کنار هم دست به آشوب در جامعه می زنند.
رسا ـ تجربه فتنه 88 نشان داد انگیزه های دیگری هم در میان است. به نظر می رسد لایه تفکری پس از فتنه روی کار می آید و لایه کارکردی هم در زمان فتنه، نقش خود را ایفا می کند اما آن چیست که گاه سال ها به صورت پنهان، زمینه ساز فعال شدن این تفکرات و جریان ها است؟
صحنه فتنه را باید کامل ترسیم کرد. در کنار این پنج تفکر و سه مجری، سه گروه تدارکاتچی هم در سپاه باطل عمل می کنند؛ آل ابی سفیان نماد زر سالاران، آل زیاد نشان زور مداران و کسانی که از قدرت فیزیکی در اجرای هدف یاری می گیرند و آل مروان که در حاکمیت نفوذ کرده و زمینه های سیاسی را ایجاد می کنند.
این تفکرات، جریانات و گروه ها در تمامی فتنه های تاریخ قابل شناسایی است و البته نمی توان از تشدید تقابل حق و باطل بعد از حکومت دینی غافل بود، زیرا در این دوران دشمن درصدد استفاده از هر فرصتی است و کجروی خود را با لعاب دینی ارائه می کند.
رسا ـ با عنایت به این لایه های فتنه ساز و فتنه گر که مطرح شد وظیفه روحانیان در سنگر تبلیغ دینی و پاسداشت از دین چیست؟
بصیرت افزایی! مقام معظم رهبری بصیرت را به فهم عمیق و دقیق تعریف کرده اند و می توان گفت چنین شناختی با شناخت حق، سپس شناخت باطل و در آخر درک نقاط تقابل این دو نوع تفکر، امکان پذیر است.
اگر جامعه ما اسلام را به خوبی بشناسد و توان ارزیابی معرفتی غرب را داشته باشد و نقاط چالش و تقابل آن را بداند، می تواند در وقایعی که اتفاق می افتد به خوبی جایگاه خود را مشخص کند و انحراف از معیار را محک زند.
برای بصیرت داشتن، شناخت هدف، راه رسیدن به هدف و موانع حرکت لازم است هدف از حکومت، هدف از تبلیغ و هدف از زندگی تبیین شود.
در شناخت راه، اسلام راه کمال و فضیلت است و راه غرب راه ابزارها و زذایل است که باید پیامدهای غرب گرایی برای مردم بیان شود.
وسیله حرکت در اسلام تقوا و استقامت در راه حق است در حالی که درتفکرغربی وسیله هدف را توجیه می کند و می توان از بدترین ابزارها در راه رسیدن به خواسته ها استفاده شود.
باید ایده ماکیاولی و رسیدن به حکومت و در مقابل تفکر اصیل اسلامی و رسیدن به نقطه کمال معنوی را برای افزایش بصیرت مردم، بیان کنیم.
در بحث موانع حرکت باید جایگاه شناسی دقیقی از نفس، شیطان و طاغوت ها داشته باشیم و چگونگی فریب آنها و راه مبارزه را بدانیم.
نقش طاغوت در طول تاریخ در گمراهی مردم و به فعلیت رساندن نقشه های شیطان و خواسته های نفسانی را درک کنیم و به کارکردهای طاغوت اشکار و پنهان آگاه باشیم.
رسا ـ با پیروزی انقلاب اسلامی شاید بتوان از طاغوت جهانی یعنی همان جبهه استکبار، سخن گفت اما چگونه می توان تظاهر طاغوت را در جامعه اسلامی باز شناخت؟ این طاغوت پنهان آیا ناظر به همین نوع جامعه انقلابی و اسلامی است؟
ببینید! در دوران فعلی که عصر حاکمیت دین است، طاغوت پنهانی بلای جامعه شده است و کسانی را می بینیم که با لباس دین، لباس روحانیت و با شعار انقلاب، ریشه بر تیشه انقلاب اسلامی می زنند.
فتنه بعدی در جامعه ما را همین مدعیان دروغین ولایت رقم خواهند زد و نه همچون صفین در آخر جنگ، قرآن را بر سر نیزه می زنند که همچون نهروان از ابتدا با پرچم اسلام جلو می آیند.
رسا ـ این که ما هرگز از بروز فتنه در امان نیستیم چون شیطان دشمن قسم خورده ماست اما پیام های اخلاقی و تربیتی قیام عاشورا برای جامعه ما در برابر این خطرات چیست ؟
در تاریخ نمونه های فراونی از برخورد های الگو ساز امام حسین(ع) نقل شده است که جلوه های بارزی از اسلام راستین محمدی است که در قامت امام قیام کرده است.
نهراسیدن از دشمن، استقامت در را رسیدن به هدف، ایثار و فداکاری، صبر بر مصائب، غافل نشدن از خانواده در حین مبارزه، مدارا با دشمن حتی در میدان رزم، غیرت نسبت به ناموس، عشق به لقای خداوند و تسلیم به امر الهی، از آموزه های اخلاقی قیام جاوید کربلا است.
آزادگى یکی دیگر از نمونه ای بارز اخلاقی کربلائیان است که یاران امام حسین (ع) تمام تعلقات دنیا همچون ثروت، اقوام، زن، فرزند و مقام را نادیده گرفتند و روح خود را از اسارت در برابر تمنیات نفسانى و مادى رها کردند و مرگ با عزت را چون رهبرشان امام حسین (ع) بر زندگى ذلت بار در کنار فرومایگانى چون یزید و ابن زیاد ترجیح دادند.
امام حسین(ع) با قیام خویش می خواستند درسی به همیشه تاریخ بدهند که نباید در طوق حکومت غیر دینی قرار گرفت، به خصوص در جایی که حکومت غیر دینی خود را در لباس دین بروز می دهد که به مراتب خطرناک تر است چون منویات نفسانی خویش را با تفسیر نادرست به اسلام نسبت می دهند.
رسا ـ ما بیشتر به جنبه عاطفی عاشورا در عزاداری ها می پردازیم . رابطه عقل و عاطفه در جریان عاشورا چگونه ترسیم می شود؟
عواطف و احساسات زبان فراگیر دارد و با تمامی افراد و در تمامی زمان ها گویا است در حالی که زبان عقلانی همه گیر نیست و آمادگی خاصی را طلب می کند.
پیام عقلانی نفی حکومت غیر خدا، شاید برای تمامی مردم قابل فهم نباشد، چون فهم عقلانی مترتب بر این است که افراد آگاه و متوجه باشند که جریان کربلا با زنده کردن احساسات، راه درک عقلانی را باز می کند و پیام عقلانی قیام را در لفافه احساس به مردم می رساند.
در تاریخ کربلا نقل شده است که امام حسین(ع) از وسط میدان رزم، دوازده بار به سوی خیمه رفتند و با زبان احساس با دشمن صحبت کردند و در عالی ترین شکل در تاریخ با زبان احساس ستیز کردند.
عاشورا مظهری از عواطف خدایی امام حسین(ع) برای هدایت مردم و احساسات عمیق یاران شیدای حسین است که صحنه هایی همچون آب ننوشیدن حضرت عباس(ع) در کنار شط، بدون زره به میدان مبارزه شتافتن حضرت قاسم(ع) و فریاد برآوردن امیری حسین و نعم الامیر است. /909/403/ح