۱۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۷:۰۸
کد خبر: ۱۰۶۵۲۹
نویسنده وبلاگ سلام نوشت:

جاذبه ها و دافعه های یک آخوند

خبرگزاری رسا ـ نویسنده وبلاگ سلام در نوشتار جدید خود با بیان دو خاطره نوشت: هیچ چیز مثل عمل، بهترین تبلیغ یا بدترین تبلیغ برای دین نیست.
تبليغ


به گزارش خبرگزاری رسا، نویسنده وبلاگ سلام در مطلب جدید خود با عنوان «جاذبه ها و دافعه های یک آخوند» با بیان دو خاطره به یکی از اصولی‌ترین عناصر تبلیغ دین اشاره کرده است.

وی در این‌باره نوشت: در جایی فعالیت فرهنگی انجام می دهم و به همین دلیل روزی به اتفاق سایر دوستان به یک مرکز مهم وابسته به حوزه های علمیه رفتیم.

وارد اتاق مسئول مرکز که شدیم؛ واقعا تعجب کردم! با اینکه یک مرکز مهم و معروف حوزه های علمیه بود اما مسئول مرکز بسیار بی آلایش پشت یک میز کوچک و روی پتویی نشسته بود! و مرا بیاد داستانهایی که از علماء قدیم خوانده بودم؛ می انداخت!!

با دوستان کنارش نشستیم و براحتی حرف زدیم و صمیمانه جواب گرفتیم! پذیرائیش هم با چای و بیسکوییت بود!! به صفای این روحانی پیر آفرین گفتم!

اما انصافا وقت نماز ظهر و عصر که رسید صحنه بسیار جالبتری را از همین مسئول مرکز دیدم!

دیدم هنگام نماز جماعت؛ طلبه بسیار جوانی از کارکنان جزء همین مرکز (که دارای سمتی نبود!) بعنوان پیشنماز جلو ایستاد و همه کارکنان و منجمله رئیس مرکز به او اقتدا کردند!!

واقعا لذت بردم که آن روحانی با آن سن وسال و موقعیت اجتماعی ممتاز؛ به طلبه ای گمنام که زیر دست به حساب می آمد؛ اقتدا کرده است!

لذت بردم که می دیدم کسی بخاطر منزلت اجتماعی و سیاسی اش نه تنها امام جماعت نیست بلکه مامومی ساده در صف دوم جماعت است.

وی در ادامه نوشت: سفره نذری آقا اباعبدالله الحسین سفره نور و سرور است! سفره غنی و فقیر است! سفره ای ست که دوستها و دشمنها را کنار هم می نشاند و بهم دوباره می چسباند!! سفره ای ست که بوی عنایت زهرای اطهر می دهد! (ضمنا امتحانش هم کاملا مجانی است!! قربانت یا ابا عبدالله!!! که سفره ات مثل خودت با صفاست!!)

در این سفره نذری که نشستی قدر خودمان را بدانیم و درخواست سبک نداشته باشیم!! می پرسید درخواست سبک یعنی چه؟؟ یعنی این....!

سر سفره نشسته بودیم که غذا را آوردند! وقتی غذا را جلو روحانی که سخنران جلسه هم بود گذاشتند اول پرسید: ران مرغ آوردید یا سینه!!!!

گفتند: فکر کنیم ران است!! روحانی گفت: لطفا عوض کنید و سینه مرغ بیاورید!!!

تاثیر تمام حرفهایی که در منبر زده بود برای کسانی که اطرافش نشسته بودند ازبین رفت!!!

بغل دستی به من گفت: فلانی دیدی! حالا هر چه امثال من و تو از اینها دفاع کنیم؛ عمل خودشان؛ ضد تبلیغ است!

سکوت کردم و تاسف خوردم!

این وبلاگ نویس در پایان این گونه نتیجه گیری کرده است: هیچ چیز مثل عمل؛ بهترین تبلیغ یا بدترین تبلیغ برای دین نیست!

بر مبلغان دین لازم است بدانند جزئیترین کارهایشان زیر ذربین قرار دارد!

بر ماست که بدانیم که بهر حال روحانی نیز جائز الخطاست! /916/ د102/ع

ارسال نظرات