معاون پژوهشی دفتر تبلیغات خراسان مطرح کرد؛
جریانشناسی سفر امام رضا به ایران
خبرگزاری رسا ـ مدیر گروه تراجم و انساب بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی گفت: حضور علی بن موسی الرضا(ع) در سرزمین ایران، سطح نسبتا وسیع اسباب ارتباط و گفت و گوی مستقیم ایرانیان با ائمه اطهار(ع) را فراهم کرد.
غلامرضا جلالی، مدیر گروه تراجم و انساب بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد در خصوص تفویض ولایتعهدی امام رضا(ع) که هفتم رمضان ابتدای قرن دوم صورت گرفت، گفت: مأمون عباسی با مشورت فضل بن سهل وزیر ایرانی خود به این نتیجه رسید که برای تسلط بر اوضاع سیاسی خراسان و همچنین جلب رضایت مردم و موالیان فارس زبان که اطراف او را گرفته بودند لازم است علی بن موسی الرضا(ع) را که برترین چهره اهل بیت(ع) بود و در مدینه زندگی می کرد به مرو ببرد، لذا افرادی را به مدینه فرستاد و در سال 201 مأمون در جمع هزار و 33 نفر از بنی عباس بیعت خود را با امام رضا(ع) آشکار کرد و دخترش ام حبیب را به همسری آن حضرت برگزید و دستور داد تا همگان لباس سیاه که شعار عباسیان بود را در آوردند و به جای آن سبز بپوشند.
استاد تاریخ و معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان اضافه کرد: امام هشتم(ع) عهدنامه ولایتعهدی را به خط خود و در همان روز نزد مأمون، فضل بن سهل، یحیی بن اکثم، عبدالله بن طاهر(سردار ایرانی)، بشر بن معتمر و عمادبن نعمان نوشتند و بر حسب اجبار مأمون ولایتعهدی را پذیرفتند و هدف مأمون این بود که امام را از چشم مردم بیاندازد، ولی حکمت و علم امام رضا(ع) همه دسایس مأمون را نقش برآب کرد و در مدت بسیار کمی توجه مردم خراسان به سمت امام جلب شد و همه تحت تأثیر دانش و رفتار خارق العاده امام قرار گرفتند.
سخنان و صحبت هایی پیرامون پذیرش ولایتعهدی از سوی مأمون عباسی با امام رضا(ع)
مدیر گروه تراجم و انساب بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی با بیان این که گفت و گوهایی میان امام رضا(ع) و مأمون عباسی اتفاق افتاده است، ابراز داشت: آنچه از منابع شیعی بازتاب یافته می شود، نشان می دهد که امام از هر فرصتی برای انتقال معارف اهل بیت(ع) و تبیین مکاتب عرفانی، حکمی، کلامی، فقهی و سیاسی استفاده می کردند و می کوشیدند تا تمایز حکومت داری اهل بیت(ع) با دیگران برای مردم نمایان شود.
وی متذکر شد: از اباصلت هروی نیز روایت شده است که مأمون پیش از تدوین عهدنامه به امام رضا(ع) گفت «ای فرزند رسول خدا مقام علمی، فضل و بی اعتنایی شما به دنیا و پارسائیتان را شناختم و تو را به خلافت سزاوارتر از خود یافتم»، سپس حضرت فرمودند «به بندگی پروردگار خود افتخار می کنم و به زهد و بی رغبتی به دنیا؛ نجات خود را از شر دنیا می طلبم و با ورع امیدوار رسیدن به سعادت و فائز شدن؛ به بهره های الهی و درجات قرب به درگاه او هستم و با فروتنی در این دنیا آرزوی مقام بلندی را نزد پروردگار خود دارم».
جلالی ادامه داد: امام همچنین می فرمایند «اگر این خلافت را خدا برای تو قرار داده است، جایز نیست که جامۀ آن را از تن بیرون کنی و اگر این مقام از آن تو نیست جایز نیست آن را به دیگران واگذار نمایی».
وی این نوع از آموزه های سیاسی امام(ع) را مبتکرانه، دقیق و شجاعانه دانست و عنوان داشت: این آموزه ها همه دوستداران اهل بیت(ع) را در طول تاریخ به تحسین واداشته و اصول کلی منش سیاسی اهل بیت(ع) را به آنان انتقال داده است.
آثار حضور امام رضا(ع) و ولایتعهدی ایشان در خراسان(مرو)
وی نیز گفت: حضور علی بن موسی الرضا(ع) در سرزمین ایران، ضمن این که برای نخستین بار شکل گرفت در سطح نسبتا وسیع اسباب ارتباط و گفت و گوی مستقیم ایرانیان با ائمه اطهار(ع) را فراهم ساخت و آن ها در سطح وسیع تری با آرامان ها، باور ها و اندیشه های اهل بیت(ع) آشنایی پیدا کردند و فرصتی برای درک اهمیت آیین توحید یافتند، و اگر کسی با این مکتب آشنایی دقیق پیدا می کرد، می توانست رفتارو اخلاق و کردار خود را تغییر دهد.
اشتیاق ایرانیان به حضور حضرت رضا در خراسان
معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان همچنین بیان کرد: اشتیاق ایرانیان نسبت به علی بن موسی الرضا(ع) بیشتر از آن جهت صورت گرفت که ایشان تجسم عینی تفکر توحیدی بود، بدین معنا که کوچکترین تمایز طبقاتی و نژادی در رفتار امام رضا(ع) با موالیان ایرانی دیده نمی شد، در صورتی که بنی امیه و بنی عباس به طور کلی به دلیل عرب بودنشان ایرانیان را موالی خود تلقی می کردند و در حقیقت آنان را به نوعی انسانی درجه دو می شمردند و این امر برای مردم فرهیخته و متمدن ایران غیر قابل تحمل و سنگین بود از یک طرف آن ها به قرآن و آموزه های رسول الله(ص) علاقه داشتند، چون آن را با حکمت و فطرت خود سازگار می یافتند، ولی از سوی دیگر عاملان مکتب اسلام را افراد شایسته ای نمی دیدند، اما وقتی با اهل بیت(ع) آشنا شدند ـ این آشنایی از زمان حیات خود پیامبر اکرم(ص) و علی بن ابی طالب(ع) اتفاق افتاد ـ چه آن کسانی که در جنوب شبه جزیره عربستان بودند ـ ساکنان یمن امروزی ـ و چه کسانی که از ایران مهاجرت می کردند و یا در کاروان های بازرگانی رفت و آمد داشتند و چه کسانی که تحت تأثیر خود شخصیت علی(ع) در اثر بازدید ایشان از شهر مدائن قرار گرفته بودند متوجه این نکته شدند که مکتب اهل بیت(ع) مکتب مطلوب آن ها است و باید با این نگاه به سمت آموزه های دین اسلام حرکت کرد.
وی در ادامه گفت: حضرت رضا(ع) به جز این تأثیر، نقش دیگری حضورشان در ایران زمین داشت، وآن این بود که معنویت و برکت را با قدوم مبارک خود به این سرزمین به ارمغان آورده اند و امروزه بعد از گذشتن نزدیک به بیش از سیزده قرن ما شاهد این نکته هستیم که ایران، خراسان، مشهد و توس با نام مقدس امام رضا(ع) شناخته می شود و همه ملت های مسلمان به مجاوران آن حضرت غبطه می خورند از این جهت که قبله گاه مردم توس و شمس الشموس خراسان، علی بن موسی الرضا(ع) است و هر شیعه خراسانی در بامدادان و در هنگام غروب همان گونه ای که طبل ها نواخته می شود، توجه اش به این خورشید است و حیات و حرکت خود را با این خورشید ولایت تجربه می کند.
اهداف سیاسی پشت پرده مأمون عباسی از تفویض ولایتعهدی به امام رضا(ع) و نظر موافقان و مخالفان
جلالی تصریح کرد: علی القاعده جریان ولایتعهدی امام رضا(ع) طرفدارانی و مخالفانی داشته است، لذا باید بررسی کرد که طرفداران این مسأله چه کسانی می توانند باشند. تردیدی نیست که با توجه به قیام های بیشماری که قبل از آمدن هارون به سمت خراسان در این منطقه اتفاق افتاده بود و بعد از مرگ هارون، مأمون با اقامت هارون متوجه این خبط شد و همراه پدر به خراسان آمده بود و متوجه شده بود که مردم، عباسیان را خلفای بر حق نمی شناسند، زیرا قیام ابومسلم خراسانی و شعائر این قیام در خاطره مردم خراسان زنده بود و آن ها اصلا هدف شان این بود که اهل بیت(ع) به قدرت برسند و نه بنی عباس؛ ولی به جای اهل بیت(ع) بنی عباس به قدرت رسیدند، به همین جهت مردم خراسان تمایل به بنی عباس نداشتند و لذا بعد از سکوت موقتی دوباره حرکت ها و قیام های شان آغاز شد و آن ها چاره ای جز این ندیدند که عالم آل محمد(ع) ـ که متوجه همه بنی هاشم بود ـ از مدینه به توس و مرو بیاورند تا بدین ترتیب بتوانند خود را مشروعیت بخشند.
مشروعیتی که مأمون به دنبال آن بود
وی با ذکر این که مشروعیت مأمون با ولایتعهدی امام رضا(ع) اینگونه بود که مأمون در ظاهر می خواست همان خواسته امام رضا(ع) را عملی سازد، بیان کرد: سیاست و دسیسه ای که مأمون داشت، این بود که ایشان را نزد مردم بدنام کند و نشان دهد که مثلا حضرت رضا(ع) همانند افراد عادی دیگر علاقه مند به سیاست هستند و می خواهند حکومت داشته باشند و تمام این مسائل به خاطر این قضیه اتفاق بیافتد.
مدیر گروه تراجم و انساب بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی اظهار داشت: یکی دیگر از اقداماتی که مأمون برای بدنام کردن حضرت رضا(ع) انجام داد این بود که او چون می دانست که حضرت رضا به حکمت و علم اشتهار دارند و دشمنان هم این قضیه را تأیید می کردند، لذا جلسات مناظره را به وجود آورد و البته در آن زمان این جلسات اهمیت دیگری هم داشت چون به هر ترتیب مکتب های معارض اسلام سخنان خود را بیان می کردند؛ از این رو در بین زرتشتیان ایران کسانی بودند که ده سال بعد از جریان مناظره که در مرو اتفاق افتاد یک جزوه ای علیه فردی به نام ابالیش ـ که همان عبدالله است ـ نوشتند و آن جزوه نشان می دهد که معارضان تفکر اسلامی در منطقه کم نبودند.
وی در ادامه گفت: یکی از برنامه های مأمون عباسی این بود که فردی را بیاورد که بتواند به صورت منطقی جوابگوی این شبهات و عهده دار مسائل فرهنگی باشد و خودش چون اهلیت این مسائل را نداشت، لذا به اهل بیت(ع) تمسک جست؛ البته خود به خود عرب هایی که با مأمون به منطقه آمده بودند و در جاهای مختلف خراسان پراکنده شده بودند و بخش های حاصل خیز را در اختیار داشتند تمایلی به این قضیه نداشتند، چنانچه طرفداری از برادر مأمون به جهت این بود که مأمون را یک مقداری ایرانی می دانستند و همه اینها سبب می شد که عرب ها با مأمون نیز مخالفتهایی داشته باشند.
جلالی اضافه کرد: این که مأمون فردی را دارد در جای خود قرار می دهد که خود به خود منافع اعراب را نمی تواند، تأمین کند سبب شده بود که بیشتر مخالفان عرب باشند و مخالفان دیگری هم اگر در منطقه بودند عمدتا افرادی بودند که منافع مالی، اقتصادی و حکومتی خود را با روی کار آمدن اهل بیت(ع) در خطر می دیدند./968/ت301/س
ارسال نظرات