۲۱ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۹
کد خبر: ۱۲۶۲۰۵
استاد حوزه علمیه:

هنگام مرگ باطن و ضمیر انسان آشکار می شود

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام عالی گفت: انسان گناهکار تحت ولایت خدا نیست بلکه تحت ولایت شیطان است. عادت به گناه هویتی به انسان می دهد که شخصیت او را تغییر می‌دهد، ایمان او را از بین می‌برد و کم کم او را تحت لوای شیطان در می‌آورد.
حجت الاسلام مسعود عالي


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام مسعود عالی، عضو هیات امنا و سرپرست مرکز جامع علوم اسلامی در برنامه سمت خدا که از شبکه سوم سیما پخش می‌شود در ادامه بحث گذشته که سخن از مواقف قیامت بود موقف اول را پرسش از اعتقادات دانست و گفت: انسان باید ایمان و عمل را در قلبش تثبیت کند. در روایات داریم ایمان دو گونه است؛ ایمان عاریه ای که موقت است و با جان آدمی عجین نشده است. دینی که به گفته امام حسین لقلقه زبان است و چون گذران زندگی به آن وابستگی دارد بر زبان جاری می‌شود. چنین ایمانی هر گاه زبان از کار بیفتد از کار می‌افتد مثل دم مرگ که زبان از کار می‌افتد و اظهار ایمان سخت می‌گردد.
 
وی افزود: هنگام مرگ باطن و ضمیر انسان آشکار می شود و انسان به موقعیتی می رسد که فکرش کار نمی‌کند و ملاحظه افراد دور و بر را نمی کند، کسی که باطن سیاه دارد و با خدا و اولیا زندگی نکرده نمی‌تواند خودش را کنترل کند و باطن او بروز ظاهری پیدا می‌کند.

استاد حوزه علمیه ادامه داد: پیامبر(ص) در کنار بستر بیمار محتضری تلقین می‌خواند. او می‌گفت نمی گویم و نخواهم گفت و از آن بیزارم و از این که 60 سال آن را گفتم پشیمانم و در همین حال فوت کرد. پیامبر(ص) بسیار ناراحت شد و به همسرش گفت او به چه گناهی عادت داشت ، همسرش گفت: او مشروب می خورد.

کارشناس مسائل دینی اظهار داشت: انسان گناهکار تحت ولایت خدا نیست بلکه تحت ولایت شیطان است و خدا نکند که کسی در این حال از دنیا برود. عادت به گناه هویتی به انسان می دهد که شخصیت او را تغییر می‌دهد و ایمان او را از بین می‌برد و کم کم او را تحت لوای شیطان در می آورد.

وی افزود: در روایتی از پیامبر(ص) است که در آخر الزمان در عبادات به افراد تخفیف داده شده یعنی اگر به اندازه یک دهم از عبادات را به جا بیاورد اهل نجات است (البته این به معنای این نیست که فرد تصیمیم بر بی دینی داشته باشد.) ولی در اعتقادات تخفیف داده نشده چون اعتقادات قلبی است و فرد برای پایبندی عمیق به آنها مشکلی ندارد از این رو باید اعتقادات خود را محکم کنیم ، شخصی که در بحران های زندگی صراط مستقیم را از دست ندهد در صراط قیامت هم محکم خواهد بود. آنچه مهم است ایمان و باور عمیق قلبی است.

حجت الاسلام عالی بیان داشت: تثبیت عقاید با کلاس و درس اتفاق نمی افتد، آموختن اعتقادات از جهت علمی باور عقلی را تقویت می کند ولی برای تثبیت قلبی ایمان باید با باورهای دینی زندگی کرد، در صراط مستقیم بودن یعنی بندگی کردن. شیطان هم اطلاعات زیادی دارد ولی چون در جانش رسوخ نکرده مومن نیست. اگر می‌خواهیم ایمانمان قلبی شود باید در جانمان رسوخ کند نه فقط به زبان باشد.

وی افزود: در حدیث عنوان بصری امام صادق(ع) علم را به آموختن نمی داند بلکه آن را نوری می داند که خدا باید در قلب شخص بتاباند. امام صادق(ع) در این حدیث به عنوان می فرماید: اگر می‌خواهی خدا به تو علم دهد باید خودت را بسازی ابتدا باید به دنبال بندگی بروی و ببینی که چقدر بنده ای. در داستان بشر حافی نیز امام صادق(ع) او را آزاد خواند یعنی کسی که هر کار می‌خواهد انجام می دهد پس آزاد است و بنده خدا نیست.

استاد حوزه علمیه با اشاره به این که بنده واقعی کسی است که در همه حال، چه بفهمد و چه نفهمد، چه حال داشته باشد و چه نداشته باشد فرامین الهی را اجرا می کند، اظهار داشت: عمل به علم باعث افزایش ایمان و عبودیت می شود. امام صادق(ع) در جواب عنوان بصری به اینکه بندگی چیست می فرماید: بندگی در سه چیز است؛ اول اینکه سرمایه های زندگیت را از خدا ببین، نشانه اینکه این سرمایه ها از انسان نیست و از کس دیگری است این است که در هنگام نهی، خیلی از آنها را از دست می‌دهی، وقتی این سرمایه ها را از خودت ندانی انفاق آن در راه خدا برایت آسان می‌شود. دوم اینکه برای زندگیت تدبیر نکند، بگذارد خدا برای او مدیریت کند، حتی اگر برای او خوشایند نباشد شاید به صلاح او باشد. اگر انسان تسلیم خواسته خدا شود خدا بهترین را به او می دهد و اگر تسلیم نشود خدا او در رسیدن به خواسته اش به سختی می اندازد و در آخر هم خواسته خدا انجام می شود. انسان باید بندگیش را بکند و نتیجه را به خدا بسپارد خدا بهترین ها را برایش رقم خواهد زد.
وی سومین مورد را اینگونه بیان کرد: خداوندی که دائم برای انسان رب است آیا انسان دائما برای او بنده هست؟ یعنی دل مشغولی انسان این باشد که امر و نهی خدا را به انجام برساند. چنین شخصی فقط انجام دستورات خدا برایش مهم است و به چیز دیگری مشغول نمی شود. در این وقت فرصتی برای تکبر و ناز و فخر فروختن ندارد و فقط به دنبال بندگی است. /916/پ202/ع

ارسال نظرات