۱۳ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۸:۳۴
کد خبر: ۱۳۰۰۲۲
حجت الاسلام ماندگاری:

سلول بنیادین اندیشه امام، تکلیف محوری بر اساس ولایت مداری است

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام ماندگاری گفت: به نظر من یکی از خبط‌ هایی که در نظام ما شد، استعمال کلمه شهروند به جای امت بود؛ که از فرهنگ غربی آمده است. امیدواریم که ما در تجدید بیعتی که هر سال در چهارده خرداد با امام و خلف صالح ایشان داریم، این کلمه امت را بفهمیم.
حجت الاسلام محمد مهدي ماندگاري


اگر وقایع و حوادث قرن اخیر را مرور کنیم، بی شک تأثیر گذارترین آنها وقوع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) است. امام خمینی(ره) در قامت یک مصلح بزرگ فرهنگی را در ادبیات سیاسی جهان وارد کرد که تا پیش از او به عمد از سوی جریانات مادی گرا نادیده گرفته شده و به حاشیه رفته بود.

کند و کاو و بررسی ابعاد شخصیتی و اندیشه ای این مرد بزرگ و این رهبر جهانی، موضوع گفت و گوی ما با حجت الاسلام ماندگاری است.

در ادامه این گفت و گو را می خوانید:

در آستانه سالروز ارتحال جانسوز حضرت امام رضوان الله علیه قرار داریم؛ تحولات عظیمی که در دنیا و منطقه رخ داد و به اعتراف بسیاری از تحلیل گران، کانون اصلی آنها انقلاب اسلامی بود، یکی از آن مولفه ها شخصیت استثنائی و پیامبر گونه حضرت امام رضوان الله علیه است. از دیدگاه حضرتعالی، چه خصوصیاتی در امام عظیم الشأن بود که توانستند مبدأ چنین تحول تاریخ سازی شوند؟

‌بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین؛ برخی‌ها می‌خواهند امام را یک بعدی معرفی کنند، مرد سیاست، مرد فقاهت، مرد فلسفه و عرفان، مرد اصول. اما به اعتقاد بنده اگر بخواهیم تنها ویژگی امام که کلیدی‌ترین ویژگی ایشان است و همه‌ی ابعاد شخصیت امام را توضیح می‌دهد اشاره کنیم، می‌گوییم امام مرد تکلیف بود.

امام از آموزه‌های مکتب اهل‌بیت خیلی زیبا درس گرفت، ایشان خودش فهمید و به دنیا هم فهماند که یک رابطه بیشتر در این عالم وجود ندارد؛ رابطه عبد و مولا. اگر عبد تکلیف خودش را انجام بدهد مولا قبلاً لطف خودش را آماده کرده است.

امام بنا بر تکلیف در عرصه فقاهت عنصر زمان و مکان را مطرح کرد؛ بنا به تکلیف در عرصه‌ی سیاست نهضت را راه‌اندازی کرد؛ بنا به تکلیف در فلسفه قدم گذاشت؛ بنا به تکلیف دینی، مباحث عرفانی را فتح باب کرد؛ بنا به تکلیف در عرصه‌های اخلاقی و تربیتی وارد شد؛ این تئوری را هم شکست که هر کس اهل قداست باشد از سیاست جدا می‌شود و هر کس اهل سیاست باشد از قداست دور می‌ماند! امام فهماند که اگر شما تکلیف تان را انجام بدهید جمع بین سیاست و قداست می‌کنید؛ چون سیاست یعنی تربیت، یعنی زعامت و رهبری؛ امام تشخیص تکلیف دینی اش را داد، در عمل کردن به تکلیفش هم با چارچوب‌های دین حرکت کرد.

ایشان اولین اطلاعیه‌ی سیاسی نهضتشان در پانزده اردیبهشت 1324 را با این آیه شروع کرد «قل إنما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله…»؛ یعنی اگر ما قیام لله کنیم، تکلیف الهی‌مان را انجام بدهیم بقیه‌اش با خداست؛ و امام به آنچه که خدای متعال وعده داده بود باورداشت.

امام می‌دانست اگر او و مردم تکلیف را انجام بدهند، خدا نصرت را شامل حالشان می‌کند؛ که «ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم کان حقا علینا نصر المؤمنین». امام فهمید و فهماند که اگر تکلیفش را انجام بدهد خدا حمایت می‌کند، «إن الله یدافع عن الذین آمنوا»، فهمید و فهماند که اگر آدم تکلیفش را انجام بدهد و تلاش کند خدا هدایت می‌کند، «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.»

امام فهمید و فهماند که هر کس تکلیفش را انجام بدهد خدا عزیزش می‌کند «إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا»،« من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا»؛ و در یک جمله، امام فهمید و فهماند که اگر در عرصه‌ی تکلیف قدم بگذارد و با خدای خودش عهد و پیمان ببندد خدا معیّت با خودش را نصیبش می‌کند؛ و هر کس با خدا باشد حتماً پادشاهی می‌کند و اگر کسی بی‌خدا باشد کاری از پیش نمی برد.

با توجه به اینکه حضرت امام یک سیاست مدار برجسته بود چارچوب حرکت ایشان را در عرصه سیاست چگونه ارزیابی می کنید؟

امام، نه با ثروت، نه با قدرت، نه با شهرت و نه با هیچ یک از اینها "امام" نشد، فقط چون با خدا بود و با خدا بود را به مردم یاد داد امام شد. الآن می‌بینیم، با اینکه بیش از بیست سال از سفرش به سمت آسمان گذشته، بر همه‌ی قلوب آزادگان حکومت می‌کند. آنهایی که خیلی ابزار قدرت و ثروت دستشان است هیچ حکومتی ندارند، حتّی با زور هم نمی‌توانند حکومت کنند.

من احساس می‌کنم امام این تئوری را به دنیا معرفی کرد، عمل به تکلیف در مسیر بندگی خدا، پادشاهی بر همه ما سوی الله را رقم می زند؛ که البته در عمل به تکلیف هم سه شاخصه به ما داده، 1) تکلیف باید از دین مشخص شود؛ منبع تشخیص تکلیف دین است نه عرف، نه عالم سیاست، نه استانداردهای دنیا، بلکه معیار استانداردهای قرآن و عترت است. 2) تکلیف بر اساس دارایی‌ها و شرایط و وسع انسان‌ها معین می شود «لا یکلف الله نفساً إلا وسعها»،«لا یکلف الله نفساً إلا ما آتاها»،«و یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» 3) تکلیف باید در اقتدای به ولایت باشد، ولایت خدا، ولایت پیامبر و ائمه معصومین و ولایت فقها در عصر غیبت.

در عمل به تکلیف یک نکته‌ی دیگر هم امام فرمود و آن اینکه "شما به تکلیف عمل کنید نتیجه را به خدا واگذار کنید"، لذا این شعار کلیدی را داد که "ما مأمور به انجام وظیفه‌ایم نه کسب نتیجه"، این معنای آن آیه قرآن است «أفوض أمری إلی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد»؛ تفویض، یعنی انسان توکل اش در حدّ اعلی باشد، واگذاری نتیجه به خدای متعال در حدّ اعلی باشد، توسلش به قرآن و عترت در حدّ اعلی باشد. امام این نکته را فهمید و به ما هم فهماند که "در انجام تکلیف اصلاً شکست و ترس راه ندارد". جایی که إحدی الحسنیین باشد، چه بکشی و چه کشته بشوی تفاوتی ندارد؛ اصلاً در قاموس شهادت واژه ترس معنا ندارد. امام همه را پیروز نشان می داد؛ و در دلها امید را تزریق و پمپاژ می کرد. به همه یک چشم‌انداز زیبا را معرفی کرد که ظهور آقا امام زمان سلام الله علیه بود؛ سکوی حرکتش عاشورا بود و چشم اندازش ظهور؛ و مسیر را هم مسیر ولایت دینی معرفی کرد.

مقام عظمای ولایت در باب سالروز ارتحال حضرت امام - به این مضمون- می‌فرمایند، سالگرد باید آیینه‌ی تمام نمای ابعاد شخصیتی حضرت امام باشد، فریاد آرمان‌های بلند حضرت امام در سالگرد ارتحال ایشان و معرفی شخصیت بی نظیر و پیامبر گونه ایشان، چگونه در نیل به اهداف مقدس انقلاب اسلامی و دفع دشمنان می‌تواند نقش ایفا کند؟

من می‌خواهم برگزاری مراسم سالگرد حضرت امام را به برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا تشبیه کنم و مصداق آن آیه قرار بدهم که: «و من یعظم شعائر الله فإنها من تقوی القلوب»؛ و بگذارید نازل منزله آن جمله امام بکنم که فرمودند: "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است"؛ بگذارید من هم بگویم ـ البته یک طلبه کوچکی هستم ـ که چهارده و پانزده خرداد است که انقلاب را زنده نگه می‌دارد. ما در محرم و صفر، تاسوعا و عاشورا یا چهارده و پانزده خرداد، هم شورمان و هم شعورمان را ارزیابی می‌کنیم؛ بررسی می کنیم که 23 سال از رحلت امام فاصله گرفتیم، آیا از اندیشه‌های امام هم فاصله گرفتیم یا نزدیک تر شدیم؟ آیا ما که می‌خواهیم ـ به حول قوه الهی ـ با نهضت بیداری اسلامی، اندیشه امام و پیروزی این ملّت را در دنیا تکرار کنیم، توانسته ایم سلول بنیادین اندیشه امام را پیدا کنیم و آن را تکثیر دهیم؟ باید بدانیم سلول بنیادین اندیشه امام، تنها ارزش مداری نیست؛ این را دیگر بزرگان هم داشته اند؛ بلکه سلول بنیادین اندیشه امام، تکلیف محوری بر اساس ولایت مداری است.

در سال 42 به امام می‌گفتند شما اگر انقلاب کنید با این دم و دستگاه دنیای کفر، آخرش یک روز شما را تسلیم خواهند کرد! امام فرموده بود: ما تکلیفمان را انجام می‌دهیم بقیه‌اش دست خداست! ما کاری به فردا نداریم، امروز تکلیف‌مان را باید انجام بدهیم و خدا به ما گفته که تو تکلیف‌ات را انجام بده و باقی را به من واگذار کن.

به اعتقاد بنده اینکه باید چهارده خرداد میلیون‌ها نفر به حرم امام بیایند و در تمام عالم میلیون‌ها نفر باید به سر و سینه بزنند و به سوگ این عزیز بنشینند، از این جهت است که او این اندیشه‌ی تکلیف مداری را به ما آموخت؛ ایشان فکر ما را باز کرد، چون فکر خودش باز شده بود. امام آیه 96 سوره اعراف را برای ما ترجمه کرد «ولو أنّ أهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکاتٌ من السماء و الأرض»؛ بالاترین امداد الهی به انسانها امداد به فکرشان است؛ اگر فکر بشر قفل باز کن باشد، همه مشکلات حل می شود.
 
بعضی‌ها امروز تحصیلات حوزوی و دانشگاهی را دارند ولی در کوچکترین مسائل خودشان گیر کرده اند! دانش را بلد هستند، فتح بلد نیستند. امام شرایطی را که در این آیه فرموده، در وجود خودش محقق کرد، خداوند نیز نتیجه را به او داد؛ و فکر امام قفل باز کن عالم شد. نه فقط قفلهای خودش باز شد، بلکه قفل دل همه را باز کرد و همه را از بن‌بست بیرون آورد. دنیا در پایان دوره مارکسیست و سرمایه‌داری داشت به بن‌بست می‌رسید و امام دنیا را از بن‌بست درآورد؛ و گفت که اندیشه‌ی دیگری هست که بن‌بست در آن راه ندارد.

به اعتقاد بنده، ریشه این فتح هم ایمانِ امام به "بزرگترین" بودن خدا بود؛ ما یک بزرگ داریم، یک بزرگتر، و یک بزرگترین؛ امام "ترین" بودن خدا را باور کرد؛ در خلقت، ‌در رازقیت، در علم، در همه چیز...، لذا ولایت خدا را پذیرفت، «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور» لذا فکرش شد نور. امام به این نقطه رسید که اگر من ولایت خدا و ولایت هر که خدا گفته است را بپذیرم، قطعاً پیروزی است. این آیه 55 سوره مائده را همه بلدند«إنّما ولیّکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون» ولی آیه 56 کمتر خوانده می‌شود «و من یتولّ الله و رسوله والذین آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون»، یعنی هر کس ولایت خدا را بپذیرد قطعاً پیروز است، ولو مثل امام حسین علیه السلام زیر سم اسبان لگدمال شود. قطعا پیروز است، ولو مانند امام تبعید شود.

امام پیاده کردن این تسلیم در برابر خدا را در همه زندگی می خواست؛ نمی‌گفت اینجا اقتصاد یا سیاست است، ربطی به تقوا ندارد! گفت تمام اینها باید زیر چتر دیانت باشد؛ سیاست باید در خدمت دیانت باشد تا بشود زعامت؛ و الا به تعبیر امینی نخست‌وزیر شاه در نامه به امام، سیاست می‌شود پدرسوخته بازی، مکاری، حیله‌گری. هنوز باید زمان بگذرد تا همه‌ی عالم بفهمند امام چطور قفل‌ها را باز می‌کرد! به حق باید این عصر را عصر امام خمینی نامید.

مهمترین دستآوردی که امام رضوان الله علیه برای عصر ما به ارمغان آوردند، احیای ولایت دینی در عرصه اجتماع و معرفی الگوی سیاسی "نظام ولایت فقیه" است؛ نقش نجات‌بخش و عزت آفرینِ ولایت فقیه، در اعتلای کلمه توحید، و دفع دشمنان اسلام را به عنوان یکی دیگر از مقومات انقلاب اسلامی، چگونه ارزیابی می فرمائید؟

فقط با قانون و ارزشها نمی‌شود به سعادت رسید، مهم مدیریت جامعه بر اساس قانون الهی است و انبیاء غیر از مبلّغ ارزشها بودن، مدیران جامعه نیز هستند. دشمن هم این را خوب می داند؛ وقتی پیامبر اعلام فرمودند که من از میان شما می‌روم، شیاطین خوشحال شدند. راهنما که برود می‌شود ارزشها را منحرف کرد آنچنان که بعد از پیامبر منحرف کردند! وقتی قصه‌ی غدیر مطرح شد و دشمن فهمید که جای مدیر در سیستم توحیدی خالی نمی‌شود ناامید شد؛ و تکمیل دین معنا شد؛ لذا خداوند متعال فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا، الیوم یئس الذین کفروا». به اعتقاد بنده تکمیل دین، به پویایی دین است؛ پیامبر ما پیغمبر خاتم است، اسلام دین آخر است، ولی عنصر امامت و ولایت، عنصر پویایی دین شد؛ چون دین را به روز می‌کند.

بعد از رحلت نبی اکرم صل الله علیه و آله این مسیر به انحراف کشیده شد، هزار و اندی سال این انحراف ادامه پیدا کرد، ‌امام که آمد یک غدیر دیگر ایجاد شد. امام بر اساس آیات و روایات و حکم عقل، فقاهت و عدالت را به امامت و نبوت پیوند زد؛ و فرمود تربیت در عصر غیبت تعطیل نیست؛ بنابراین غیر از قانون، اجرا هم می‌خواهیم. به اعتقاد من یک بار دیگر «الیوم یئس الذین کفروا» محقق شد. دشمنان، فقهای شیعه را به انزوا کشیده بودند، ولی امام فقه شیعه را وسط آورد، و اعلام کرد حکومت باید به دست عالمان دین باشد.

امام فرمود: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد". من یک برداشت عرفانی از این دارم، اگر در مملکت وجودتان ولایت الهیه را اجرا کردید، شیاطین جن و انس، نمی‌توانند به شما آسیب برسانند؛ امام ولایت الهیه را در وجودش پیاده کرده بود، لذا توانست در بیرون هم محقق کند؛ به مردم گفت که ما مدیریت شرقی را دیدیم و مدیریت غربی برای زندگی را هم دیدیم، بیائید مدیریت دینی و ولایی را هم در زندگی تجربه کنیم. با تمام وجود اعتقاد داشت که اگر بخواهیم ارزشهای دین که کامل‌ترین است، اجرا شود، مدیر الهی می‌خواهیم؛ و مدیر الهی هم نباید منتخب بشر باشد؛ بلکه باید منتخب همان کسی باشد که می داند، موضع رسالت و ولایت کجاست. آنگاه خداوند بعضی‌ را به شخص معرفی کرده، و می¬فرماید: «إنما ولیّکم الله و رسوله»، بعضی را هم به اوصاف معرفی کرده، «والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون.»

در رابطه با فقیه جامع الشرایط هم امام زمان (عج الله تعالی فرجه) به همین دو روش عمل کردند؛ بعضی ها را به شخص‌شان معرفی فرمودند؛ مانند آن چهار نائب خاص؛ و بعضی را با اوصاف «فأما من کان من الفقها حافظاً لدینه سائلاً لنفسه و مخالفاً لهواء مطیعاً لأمر مولاه، ؟؟؟ فأما الحوادث الواقعة فارجعوا إلی روات احادیثنا، بعد آنجا فرمودند فإنه حجّتی علیکم و أنا حجة الله.»

امام به من و شما و همه عالم فرمودند ولایت فقها ادامه‌ ولایت پیامبران و ائمه علیهم السلام در مسیر هدایت الهی است؛ این قید مطلقه ای هم که امام فرمودند، نکته جالبی دارد؛ من در جمع دانشجوها و جوانان مثال می زنم که فرض کنید در یک مجموعه‌ای مدیر باید مدرک دکترا داشته باشد، ولی مثلا هر چه گشتیم دکتر پیدا نشد، مجموعه را که تعطیل نمی‌کنیم! بلکه مدرک فوق لیسانس را به جایش می‌گذاریم؛ ولی وقتی مدرک فوق لیسانس می‌گذاریم، اختیاراتش را کم نمی‌کنیم؛ چون اگر اختیارات را کم کنیم نمی‌تواند مدیریت کند. اختیارات لازمه مدیریت است نه تابع مدرک. امام این را خیلی خوب فهماند؛ لذا اختیار مطلق، تابع جایگاه ولایت است، نه تابع مدرک عصمت. در غیر این صورت اجرا دچار خدشه می‌شود؛ لذا حضرت امام در کتاب ولایت فقیه می فرماید: ولی فقیه همان اختیاراتی را دارد که وجود نازنین امیرالمؤمنین و پیامبر عظیم الشأن اسلام دارد.

امام به تمام دنیا نشان داد که اگر ولایت فقیه حاکم بر حکومت‌ها باشد، انحرافی اتفاق نمی افتد؛ زیرا هم علم دارد و هم تقوا؛ بواسطه علمش از دین می‌گوید و بواسطه تقوا و عدالتش به انحراف کشیده نمی‌شود؛ از هر سیستم‌ حکومتیِ دیگر هم بیشتر مصونیت دارد؛ چون حدود هشتاد فقیه جامع الشرایط مواظب فقاهت و عدالت او هستند؛ و این در هیچ جا نظیر ندارد. البته ما اعتقاد داریم در حکومت غیر معصوم، ضریب خطا صفر نیست. این هم طبیعی است، زیرا عصر، عصر غیبت و محرومیت از معصوم علیه السلام است.

اما موضوع اصلی ما مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام در مرقد مطهر و ارتقاء نگرش نسبت به این مراسم مهم است. یکی از جلوه‌های زیبای مراسم سالگرد حضرت امام، اجتماع و حضور گسترده مردمی است. با توجه به تأکیدات بسیار اسلام، بر اجتماعات عظیم مردمی، در نمازهای یومیه، در نمازهای جمعه، در اجتماع جهانی مسلمین در حج، جایگاه این اجتماعات را در مدل و الگوی سیاسی اسلام و نقش آن را در پیشبرد اهداف الهی و توحیدی چطور ارزیابی می‌کنید؟

به عبارت دیگر نظام دینی که امام مبیّن و مبلغش بودند "نظام امام" است؛ به این معنا که در کلمه‌ی امامت، امّت نهفته است؛ یعنی تا کسی امت نداشته باشد تعبیر به امام برایش قابل فهم نیست. رابطه امام و امت دائماً باید برقرار باشد؛ اول در قالب بیعت، سپس در قالب تجدید بیعت؛ به تعبیری روزانه پنج وعده در قالب اقتدا، روزهای جمعه در قالب نمایش اقتدار. حتی در مراسم دعاها باید این رابطه باشد؛ یعنی نه تنها در فکر، جامعه مطیع امام‌ است، در احساس نیز همه مطیع امام‌اند، در عمل هم همه مطیع امام‌اند.این نمایش رابطه امت و امامت باید دائماً به دنیا معرفی شود.

به نظر من یکی از خبط‌ هایی هم که در نظام ما شد، استعمال کلمه شهروند به جای امت بود؛ که از فرهنگ غربی آمده است. امیدواریم که ما در تجدید بیعتی که هر سال در چهارده خرداد با امام و خلف صالح ایشان،‌ که نائب امام زمان (عج) هستند داریم، این کلمه امت را بفهمیم. باید ابراز کنیم که این امت است که به عشق امام آمده است؛ آمده است تا بیعت خودش را با امام تجدید کند؛ چون امام وقتی می‌تواند کار را پیش ببرد که امت داشته باشد. اهل‌بیت عصمت و طهارت همه‌شان امام بودند، ولی به حدّ کافی امّتی نبود که یاری کند. «بقیة الله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین و ما أنا علیکم بحفیظ»، یعنی اگر می‌خواهید امام، شما و جامعه شما و دنیا و آخرت شما را حفظ کند شما باید امتی باشید که امام را وسط خودتان حفظ کنید. امیرالمؤمنین ارواحنا فداه چون یار نداشت فرمود: «لا رأی لمن لا یطاع»، کسی که به حرفش نمی‌کنند، حرف نزند بهتر است. امام صادق علیه السلام به آن راوی فرمودند اگر من به عدد این گوسفندها یار و امت می‌داشتم قیام می¬کردم. امام صادق علیه السلام شاگرد داشتند ولی امت نداشتند.

امام عزیز ما، برای واژه امامت، امت درست کرد؛ نه فقط امت 36 میلیونی ایران، بلکه امت دو میلیاردی جهان اسلام؛ که همه احساس می‌کنند در بحرین،‌مصر، یمن، عربستان، پاکستان، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، امت گوش به فرمان امامشان هستند. اینها یک امت اسلامی شدند که گوش به فرمان یک امام هستند؛ دنیا فهمیده است اگر امام اینها فرمان بدهد که نفری یک سطل آب بریزند، اسرائیل که هیچ، آمریکا را هم آب می‌برد! دنیا تازه می‌فهمد امام که فرمود "امت" چه کار کرد!

در این "نظام امامت و امّت"، امّت هر سال، بلکه هر روز بیعت می‌کنند، رابطه‌شان با امام‌شان قطع نمی‌شود، اقتدا می‌کنند، اقتدار دارند، بیعت دارند، نمایش قدرت دارند. دشمن هم خوب فهمیده که با این امّت و امامِ هدایت، نمی‌شود مقابله کرد؛ لذا تحلیل گران صهیونیست گفتند عامل پیروزی این ملت در انقلاب و در جنگ هشت ساله، سه چیز بود؛ اول، نگاه سرخ به عاشورا، دوم، نگاه سبز به ظهور و سوم، خط‌کش ولایت. که هر سه به یک مبناست؛ در عاشورا یک امت کوچک بود، ولی با تمام وجود با امام‌شان بودند، در ظهور یک امت جهانی است که با تمام وجود در اختیار امام زمان علیه السلام است، در انقلاب اسلامی هم امام به همین خط و روش هدایت کرد و کار را جلو برد. لذا به اعتقاد بنده، این نمایش اقتدار در رابطه امام و امت در چهارده خرداد، مسئله‌ی کوچکی نیست! فرض بفرمائید اگر در تهران مراسم برسد به مرز ده‌ها میلیون، ببینید چه توان و قدرتی در سطح جهان برای ما ایجاد خواهد شد! آمریکایی که هیچ غلطی نمی‌توانست بکند، دیگر توهم غلط هم نمی‌کند، اسرائیل توهم غلط هم نمی‌کند.

شاید بعضی‌ها بگویند مراسم ارتحال نباید در شهرهای دیگر خلوت باشد، بنده هم قبول دارم؛ اما لزومی ندارد همه مراسمات در چهارده خرداد برگزار شود؛ می توان چهارده خرداد را روز گردهم آیی امت حول محور ولایت در نظر گرفت .

دشمن چه می تواند بکند وقتی ببیند میلیون‌ها امت، گرد این امام حلقه زده اند و این امام را به عنوان ستون خیمه خودشان حفظ کردنده اند؛ تا بنا بر آیه 88 سوره هود که خواندم، جامعه و تمام دنیا و آخرت آنها را حفظ کند.

اگر رابطه ما با خدا، لحظه به لحظه تجدید نشود ما پرت می‌شویم، لذا مأمور شدیم بگوئیم «الهی لا تکلنی إلی نفسی طرفة عین أبدا». بیعت در واقع تکرار ایمان و تداوم ایمان است. وقتی در آیات کریمه قرآن نگاه می‌کنیم هیچ‌گاه ایمان، لحظه‌ای مطرح نشده، بلکه تداوم ایمان است. این تداوم ایمان باید نمادهایی داشته باشد؛ به طور نمونه مردم باید باور کنند ‌اقتدای به امام جمعه در هر نماز جمعه‌ای در کوچکترین بخش و دهستان، که منصوب از طرف ولی فقیه و نائب امام زمان است، اقتدای به حضرت امام و نمایش قدرت اسلام است. این تعبیر امام است که "نماز جمعه نمایش قدرت اسلام است."

بارها گفتیم دشمن هیچ وقت آمارها را در اجتماع دنبال نمی‌کند ولی آمار نماز جمعه‌ها را دنبال می‌کند؛ اگر کم شد زبانش دراز می‌شود، اگر زیاد شد زبانش کوتاه می‌شود. در واقع کسی که می‌تواند نماز جماعت بخواند ولی فرادی بخواند این بیعت را خدشه‌دار می‌کند! در نماز جمعه‌ها، راهپیمایی‌ 22 بهمن، انتخابات‌ها، راهپیمایی روز قدس و یا راهپیمایی روز 9 دی مردم نشان دادند که هر وقت این نمایش قدرت پررنگ‌تر بوده دشمن عقب‌نشینی کرده است؛ چون دشمن حس کرده است که این، نمایش قدرت امّت و ولایت است و هر جا که اینها یک مقدار کمرنگ بوده دشمن زبان درازی کرده است. ولی مردم بدانند که این بیعت در همه نماز جماعت‌ها هست، در تمام انتخابات‌ها هست، در تمام نماز جمعه‌ها هست و این را امام به ما یاد داد؛ البته اجتماع چهارده خرداد، گلِ نمایش قدرت است؛ در واقع تجدید بیعت با نظام و شهدای اسلام، شهدای پانزده خرداد، خلف صالح امام، تداوم انقلاب، ولایت فقیه و بیعت با ظهور امام زمان، و در واقع بیعت با تمام زیبایی‌های انقلاب و نظام اسلامی در یک روز جمع است.

همه ما آرزو داریم همان گونه که فرمودید روزی ما جمعیت‌های ده¬ها میلیونی را در این مراسم با شکوه داشته باشیم؛ تا با این سطح مخابره عظیمی که 500 خبرگزاری بزرگ دنیا آن را مخابره می‌کنند، شیطان بزرگ و دوستان داخلی و خارجی اش فکر فتنه هم به ذهن¬شان نیاورند. اما یکی از موانع تحقق این اجتماع عظیم نگاه رسمی نسبت به اعزام مردم است، با توجه به این مطلب، نقش نهادهای مذهبیِ ما مثل هیئات مذهبی، مساجد و بسیج و کانون¬ها، چیست؟ و چه نگاهی باید نسبت به این موضوع حاکم شود؟

در آموزه‌های حضرت امام بود که "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است؛" ما در محرم و صفر تحریک اداری و تحریک حکومتی نداریم؛ تحریک، تحریک درونی است. مردم این محرم و صفر را با روضه‌های هفتگی و ماهانه به محرم و صفر بعدی می‌کشانند. هر موقع هم ولادت و شهادتی هست باز هم لا یوم کیومک یا ابا عبدالله می گویند. پس1ـ تداوم محرم و صفر، 2ـ مردمی بودن محرم و صفر و 3ـ عاشقانه بودن روضه‌ها و دسته‌جات عزاداری ابی عبدالله. مردم هر چه دارند خرج می‌کنند و این را تبرک و عنایت الهی می‌دانند که توفیق داشته باشند خرج کنند.

باید این فرهنگ برای امام هم اجرا شود، چون امام جدای از امام حسین نیست؛ اگر جدا بود برای ما ارزشی نداشت. البته حکومت، حکومت دینی است که باید سهم خودش را بگذارد، ولی همچنان که مردم برای اربعین امام حسین علیه السلام، پای پیاده به کربلا می‌روند و تمام عشق میلیون‌ها نفر این است که در اربعین، عرفه یا عاشورا، در کربلا باشند، مردم باید از سراسر ایران، چه بسا از سراسر دنیای اسلام، به شکل هیئتی، جوان‌ها، زن و مرد پول بدهند، النگو بدهند، طلا بدهند... و بدانند که اگر پرچم عزای امام را در 14 و 15 خرداد بلند کنند پرچم عزای امام حسین و فاطمه زهرا و پرچم انتظار امام زمان علیهم السلام را بلند کرده‌اند. یعنی در واقع مراسم احیای امام، احیای عاشوراست.

به اعتقاد بنده سه چهار کار باید انجام شود:

1- حتماً همه باید مردمی و همگانی بیایند، حکومت هم در قالب کمک مردمی میدان بیاید، حتی مسئولین، حضورشان، پول دادنشان، شرکت و راه‌اندازی‌شان مردمی باشد.

2- باید مردم خرج کنند؛ کاروان راه بیندازند، روضه راه بیندازند. حتی ما خیلی جاها گفتیم که روضه‌ی هفتگی باید به نام امام بگذارید، از سوم خرداد که فتح الفتوح اندیشه امام بود تا چهارده خرداد برای امام دهه گرفته شود. مگر ما برای چه کسی روضه می‌خوانیم؟ اندیشه امام که همان اندیشه پیامبر و آل پیامبر است را می‌گوئیم و روضه اهل‌بیت را می‌خوانیم. اگر خاطرتان باشد یک نفر در اول انقلاب گفته بود که چرا نام پیامبر را می‌برید یک صلوات می‌فرستید و برای نام امام سه تا؟ گفتند: بنده خدا! وقتی نام امام هم می‌بریم بر پیامبر صلوات می‌فرستیم نه بر امام، اما امام زنده کننده‌ی این مکتب و ارزش‌ها بود. لذا باید مردمی و همگانی باشد.

3- همه باید این را یک توفیق بدانند که زائر حرم امام می‌شوند، نه اینکه بساطی آماده شود و ما را با سلام و صلوات سوار کنند ببرند و بعد هم برگردیم؛ نه! باید اعتقاد پیدا کنیم زیارت حرم امام، در راستای زیارت کربلا و زیارت اهلبیت و خوبان عالم است. باید این اعتقاد باشد؛ که انشاء الله واقع هم می‌شود؛ ما هیچ شکی نداریم؛ چون امام یک قدم برای خودش برنداشت! او فانی در خدا و اهل‌بیت شده بود و یک قدم برای خود برنداشت. من اعتقاد دارم که انشاء الله این اتفاق خواهد افتاد. هر چند واقعاً در این 22 سال اجتماع مردم در چهارده خرداد زبانزد بوده، اما ما اعتقاد داریم بیش از اینها باید اتفاق بیفتد؛ و مردم با عظمت و شور بیشتری پیاده و سواره بیایند، خودشان دسته‌جات عزاداری راه بیندازند، خودشان هم خرج کنند و این را هم یک توفیق بزرگ بدانند.

نقش حضور پر رنگ بسیجیان انقلاب، به عنوان اعلام آمادگی برای هر گونه فداکاری و حضور در عرصه های مبارزه، از سویی، و ایجاد رعب و ترس در دشمن از سوی دیگر را چگونه ارزیابی می فرمائید؟

من احساس می‌کنم امت امام سه دسته هستند؛ یکی بنابر آنچه قرآن می‌فرماید امتی هستند که اهل تلاش‌اند، ولی یک تلاش معمولی؛ یعنی در صحنه‌های مختلف یک حضور قابل قبولی را دارند.

یک دسته هستند که اهل تلاش بیشتر و اهل سرعت‌اند؛ «یسارعون فی الخیرات»، که طبیعتاً آمارشان کمتر است ولی اثرشان بیشتر است.

یک دسته دیگر از امت، اهل سبقت اند «السابقون السابقون اولئک المقربون»؛ بسیجی‌ها باید جزء گروه سوم امت باشند. آقای قرائتی یک مثال قشنگی می‌زدند، فرمودند: اول انقلاب رفتم پاکستان، گفتند ما چند ده هزار حافظ قرآن داریم؛ شما چی دارید که انقلاب اسلامی کردید؟! آقای قرائتی می گفت با خودم گفتم: ما که این قدر حافظ نداریم! گفتیم: ما پانصد هزار محافظ قرآن داریم. ما نیز محافظ امام و نظام امامت می‌خواهیم؛ زیرا اسرائیل، دشمن امام و نظام امامت است؛ چون اندیشه آمریکا، دشمن امام و نظام امام است. ما بسیجیانی که اهل سبقت باشند، علمدار باشند و خط مقدمی باشند که از او به یک اشاره و از بسیجیان به سر دویدن! واقعاً مثل شهید حسن تهرانی مقدم که گفت: بر سنگ مزارم بنویسید، "اینجا مزار کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند."

انشاء الله این وعده‌ای که امام داد، که اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود، به حول قوه‌ی الهی در عصر جانشین حضرت امام، یعنی مقام معظم رهبری، و به دست همین بسیجیان اتفاق خواهد افتاد.

در آخر عرضم می‌گویم امام سجاد(ع) فرمودند طوبی لهم، وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم روایت در مورد مردم این زمان است، پیامبر فرمودند مرحبا به برادران من، برای همین امت فرمودند، خدا قبل از پیامبر و امام سجاد فرمود یا ایها الذین آمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقومٍ یحبّهم و یحبونه اذلة علی مؤمنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و یخافون لومة لائم(مائده 54).
 
من احساس می‌کنم ما اگر تربیت امام را خوب دریافت کنیم، هم خدا به ما گفت دست مریزاد، هم پیامبر فرموده: درود بر برادران من و هم امام سجاد و اهلبیت فرمودند: طوبی لهم؛ خوشا به حال آنهایی که بسترساز حکومت آن آقایی می‌شوند که می‌خواهد حکومت جهانی الهی راه بیندازد؛ که هیچ پیامبر و امامی مثل او به دلیل عدم آماده بودن شرایط این توفیق را پیدا نکرد. پس ما اگر امت خوبی برای این امام باشیم مورد قبطه‌ی همه خوبان عالم خواهیم بود و امیدواریم که این معنا درباره همه ما محقق شود.

با تشکر از اینکه در گفت و گو با ما شرکت کردید.
/923/گ401/ر

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۷
وقتی در جوانی مطاعلعات کامل داشته باشی بن مایه فکری ات قوی می شود
0
0