ارتباط دین و رسانه در دنیای امروز ضروری است/پیام باید عبرت آموز و هدایت بخش باشد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نشست تخصصی نظام سازی مکتب ارتباطات اسلامی که به عنوان محور دوم چهارمین همایش روحانیت و رسانه در نظر گرفته شده بود، در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.
مکاتب سه گانه در زمینه ارتباطات اسلامی
بر اساس این گزارش، آقای حسن بشیر، دکترای جامعهشناسی ارتباطات بینالملل و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در این نشست، گفت: اگر بتوان تعاملی بین رسانه و دین برقرار کرد مشکلات فهم برنامهسازی و نظامسازی، حل و فصل خواهد شد. یکی از مسائل مهم این عرصه، مفهومسازی مکتب ارتباطات اسلامی است که در این زمینه، سه مکتب معروف ابزارگرا، ذاتگرا و تعاملی وجود دارد.
دکتر بشیر تصریح کرد: مکتب ابزارگرا مفاهیم معرفتی مبتنی بر دین را با ابزار مادی در تعارض میبیند و معتقد است نمیشود مفاهیم دینی را از طریق ابزار مادی به عنوان پیام به مخاطبان رساند. اما ذاتگرا معتقد است دقیقا ابزارهای گناه، گاهی میتواند برای ترویج نیکی هم استفاده شود، مثل رسانه، کتاب و قلم که در هر دو مورد کاربرد دارند.
وی افزود: برخی نیز معتقد به مکتب تعاملی هستند و رسانه را به گرم و سرد تقسیم میکنند. رسانه سرد مثل تلویزیون از واژه Cool ترجمه شده و به معنی رسانهای است که خیلی راحت فهمیده میشود، اطلاعات کامل و جزئی میدهد و مخاطب نیاز به فکر کردن ندارد. رسانه گرم نیز که ترجمه Warm است یعنی در رسانهای مثل رادیو باید خیلی تلاش شود تا مخاطب با آن رابطه برقرار کند.
این جامعهشناس ارتباطات بینالملل خاطرنشان کرد: امروزه معمولا رسانه را مساوی با ارتباطات میدانند، در حالیکه مباحث ارتباطات انسان با خدا بررسی نشده، عمدتا به مسائل ارتباطات انسان با انسان پرداخته میشود. فرهنگ و ارتباطات لازم و ملزوم هم هستند، بحث ذهنیت در اینجا فرهنگ است، عینیت در اینجا ارتباطات است و فرهنگ عناصر اصلی ارتباطات را می سازد. امکان ادغام این دو وجود دارد و در واقعیت نیز پیاده شده است.
ارتباط دین و رسانه در دنیای امروز ضروری است
وی افزود: دین و رسانه سه رابطه ایجابی، سلبی و ضروری دارند که امکان تعامل نیز دارند و مسائل دینی نیز در راستای اهداف خود مکمل یکدیگر هستند، ارتباط بین دین و رسانه ضروری است و نمی توان از آن دوری کرد، اگر امروز پرده سینما، بلندگو و رایانه نبود، امکان انتقال بسیاری از مباحث به مخاطب نبود، ولی نمیتوان مسائل دینی را بدون دقت به دنیای امروز ارائه داد.
دکتر بشیر تأکید کرد: بدون رسانه بسیاری از پیامها قابل دسترسی و انتقال نیست، به عنوان مثال در زمان انقلاب اسلامی ایران، کاست، رسانهای برای انتقال فرمودههای امام بود و امروز فهم این مطلب که در هر جا از چه توانائی رسانه باید استفاده کرد اهمیت پیدا کرده است؛ رسانه جمهوری اسلامی ایران خود را دینی میداند و کمی مسائل دینی را مطرح میکند که این شیوه افراد را به نتایج دینی نمیرساند.
وی افزود: رابطه سلبی دین و رسانه اول نفی رابطه تعاملی، دوم نفی امکان همپوشانی مسائل دنیا و دین و سوم نفی امکان تحقق تعامل را شامل میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در خصوص ارتباط فقه و رسانه گفت: فقه در لغت به معنای دانستن و فهمیدن آمده است و لغتشناسان در تعریف فقه معمولا به معنای فهم اشاره کردهاند، در اصطلاح نیز فهم نظاممند علمی احکام دین است. بسیاری از مسائل رسانهای را نمیتوان بدون بررسی فقهی حل کرد و روش علمی فقه اختلاف بین تشیع با دیگر مذاهب دینی جهان است.
وی افزود: برای نوآوری سه مسئله مهم مطرح است. نظریه خوب، روش جدید و یا طرح سؤال خوبی که قابل حل شدن نیست و به جمعبندی اساتید در آن زمینه احتیاج دارد؛ الان در مسأله ایجاد ارتباط بین مسائل فقهی و مسائل رسانهای با این حجم اطلاعات، سؤالات زیادی مطرح است که اساتید حوزه علمیه باید پاسخگو باشند.
دکتر بشیر مطلب مهم بعدی را قلمرو فقه دانست و گفت: تدوین نقشه راه تولید علم دینی که شامل قلمرو کلام و فلسفه یعنی اصول عقاید و قلمرو فقه و احکام یعنی عبادات و معاملات است قلمرو فقه محسوب میشود که در آن دو دیدگاه معروف افراطی و تفریطی وجود دارد. گروهی در بیان جامعیت فقه و گستردگی قلمرو آن، راه افراط را پیمودهاند و جزئیات روزمره زندگی را از فقه موجود میطلبند.
وی افزود: مثلا دیدگاه شهید صدر وجود «منطقه الفراغ» است یعنی اگر ماهیت اباحه حکم دانسته شود، هیچ فعلی از انسان حتی جزئیات روزمره زندگی خارج از مدیریت فقهی قرار نمیگیرد و به تعبیر دیگر مباحات نیز وارد حوزه شریعت و احکام خواهد شد. همچنین دیدگاه تفریطی تلاش میکند حوزه خصوصی انسانها را از رفتارهای عبادی جدا کند که علما معتقدند با همین فقه موجود هم این رویکرد باطل بوده و قابل ارائه نیست.
این جامعهشناس روابط بینالملل توضیح داد: بنابر مباحث مطرح شده، قلمرو فقه، فعل مکلف است و همه افعال مکلف باید توسط فقه برنامهریزی شود و فقه در دورانهای مختلف میتواند با نگاه به علوم دیگر و وامگیری به عنوان تکمیل اطلاعات و اندیشهها مباحث خود را ارائه دهد که برای این کار مدیریت فقه لازم است و انفتاح باب اجتهاد عهدهدار پویایی فقه است که دیگر مشکلی به عنوان عدم وجود حکم مستقیم شرعی باقی نمانده و حکم حکومتی حلال مشکلات است.
فقه مضاف؛ شرط توسعه فقه نظام ساز
وی فقه و نظامسازی را مسئله بعدی دانست و گفت: فقه مضاف عهدهدار فقه نظامساز است، یعنی شرط تحقق فقه نظامساز، بسط و توسعه فقه مضاف است و باید با استفاده از فقه و علوم ارتباطات به مکتب نظاممند ارتباطات اسلامی رسید که مکتب بایدها و نبایدها، جهانبینیها، اندیشههای کلان و راههای مختلف برای برنامهریزی حیات و زندگی بشر است.
وی افزود: مؤلفههای اساسی و رویکردهای مکتب ارتباطات اسلامی عبارت است از جهانبینی توحیدی با رویکرد عملی کشف فرانظریههای مرتبط، مفاهیم اساسی با رویکرد عملی مفهومسازیهای مبتنی بر جهانبینی توحیدی، منطق نظری با رویکرد عملی تولید پارادایمهای هِژِمونیک و نظریههای مرتبط، روش کلامی با رویکرد عملی تبیین روشهای مبتنی بر فلسفه اسلامی و نیز اخلاق علمی با رویکرد عملی تعیین رویکردهای هنجاری مبتنی بر جهانبینی توحیدی.
دکتر بشیر خاطرنشان کرد: بین اخلاق و مقررات به معنای قوانین، تمایزی است اما باید به هر دو به یک اندازه پایبند بود و اینجاست که احکام حکومتی شکل اخلاق پیدا میکند و علاوه بر تعبد فقیهانه بحث اخلاقی جدیت مییابد که متأسفانه در جامعه ایران، اهمیت مسائل حکومتی، حتی به اندازه اخلاق عمومی مطرح نشده است.
وی افزود: عناصر اصلی مذهب ارتباطی بر اساس 5 اصل حلال، مستحب، مباح، مکروه و حرام است. این عناصر اصول ثابت و اجباری حلال و حرام، اصول ثابت و نیمه اجباری مستحب و مکروه و اصول متغیر اختیاری دارند که در حوزه مباح یعنی همان «منطقه الفراغ» است.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در خصوص چیستی مفهوم ارتباطات گفت: ارتباطات، نقل و انتقال به معنی حمل پیام تا رساندن آن به مقصد نیست، بلکه همگرایی، همفکری، هممعنایی و اشتراک مفهومی است؛ ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط بر آنکه در گیرنده پیام مشابهت معنای مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود، یعنی تا اندازه زیادی مفهومی که در ذهن صادرکننده است برای گیرنده منتقل شود و در گیرنده قابل مشاهده باشد.
وی افزود: عناصر کلیدی ارتباط عبارت است از فرستنده و منبع پیام، گیرنده و مخاطب پیام، خود پیام یعنی محتوای آن، کانال و وسیله انتقال پیام و نیز فراگرد انتقال که نقش رسانه نیز در آن به خوبی مشخص است که حرکتی تعاملی است.
دکتر بشیر تصریح کرد: فقه فرستنده پیام شامل عناصر اختیار، آگاهی، هدف، قصد و نیت، مطابقت شرعی و اخلاق است و چگونگی طرح ذهنیت همراه با عینیت به اخلاق فضا، مخاطب، برخورد و گفتمان ربط دارد. فقه گیرنده پیام نیز شامل قسمتهایی از فقه فرستنده است. همچنین فقه پیام نیز از عناصر مطابقت شرعی، هدایتمحوری، عبرتانگیزی، آموزشمحوری، اخلاقمحوری و هدفمحوری تشکیل شده است.
پیام باید عبرت آموز و هدایت بخش باشد
وی افزود: خیلی از این موارد بر مبنای آیات قرآن و احادیث است، یعنی اگر در پیام عبرت و هدایتی نباشد ناقص است، یا اینکه طرح هر پیامی در هر فضایی مجاز نیست و یا اینکه مطلبی باید باشد که هدایت اجتماعی و فردی، اخلاقی، سیاسی، روابط میانفردی و حوزههای علمیاتی مثل ورزش را دارا باشد.
این جامعهشناس روابط بینالملل فقه کانال پیام را دارای عناصر مالکیت مشروع، دسترسی مشروع، تناسب موضوعی، بکارگیری مشروع و هدف مشروع دانست و گفت: همچنین فقه فراگرد انتقال پیام نیز دارای عناصر فضای اختیاری، شرایط مناسب دینی، تناسب عناصر دیگر و حاکمیت اخلاق است، البته خیلی از افرادی که در رسانه هستند، ارتباطات نخواندهاند و به همین دلیل تناسب کانال با موضوع را رعایت نمیکنند.
وی سپس به تعریف پیام دینی پرداخت و گفت: پیام دینی پیامی است که ضمن مطابقت با شرع از عناصر اختیار، آگاهی، عبرتانگیزی، آموزش، اخلاق و هدف مشروع نیز برخوردار باشد، رسانه دینی رسانهای است که توانایی تحقق عملی پیام دینی را داشته باشد، محتوای رسانه دینی محتوایی است که عناصر پیام دینی را دارا باشد و سرانجام، ارتباطات دینی ارتباطات مبتنی بر پیام دینی است که هدف آن تولید، تبیین، تعمیق و گسترش محتوای دینی میباشد.
وی افزود: روابط میانرشتهای بحث بعدی است که عدم تعارض همه جانبه و فلسفی، تفکیک حوزههای نظری از روشی و تجربی، امکان تعامل میانرشتهای میان علوم مختلف، مسائل مهم آن هستند.
دکتر بشیر در بخش پایانی سخنان خود گفت: نظریه مدیریت اضطراب و عدم قطعیت، مثالی در زمینه نظریههای متمرکز بر ارتباطات مؤثر است. ارتباطات میان فردی و گروهی بر مبنای اضطراب و عدم قطعیت است و بدون آن شکل نخواهد گرفت مثلا اگر جریمه در جامعه نباشد، قانون رعایت نمیشود و جامعه باید در حدی از اضطراب منطقی قرار گیرد.
وی عناصر این نظریه را اضطراب، عدم قطعیت، آگاهی، بیگانه و سازگاری دانست و گفت: معادل این نظریه در بحثهای دینی، بحث خوف و رجاء است که البته در خصوص رابطه انسان با خدا است و در اولین گام شناخت خداوند باید نوعی از خوف و رجاء وجود داشته باشد.
وی افزود: عوامل مؤثر در این نظریه، خودشناسی یعنی هویت، دیگریشناسی، عزت نفس و رفتارشناسی است که بر مبنای زبانشناسی انجام میگیرد که چهار نیاز را مطرح میکند: نیاز به حسی از پیش بینی پذیری، حسی از پذیرش، اجتناب از اضطراب و حفظ و بقای خودشناسی.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به اینکه زندگی باید در آستانهای بین اضطراب و عدم قطعیت باشد که اگر حداکثری باشد ارتباط قطع خواهد شد، گفت: مدیریت خوف و رجاء در ادبیات اسلامی روایات زیادی دارد مثل اینکه از آن تعبیر به نورهایی شده است که هریک در مقایسه با دیگری سنجیده شود هیچکدام بر دیگری برتری نمییابد./932/ز503/ر