۲۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۰
کد خبر: ۱۳۱۰۲۱

ظهور؛ امتداد نور بعثت در برابر جاهلیت مدرن

خبرگزاری رسا ـ دوران قبل از بعثت رسول اکرم (ص) را دوران جاهلیت اولی می خوانند، جامعه آن دوران از این جهت که با خاموش کردن نور عقل و فطرت، قدم در مسیر انحرافات گذاشته، با تمام وجود سر سپرده جهل و تاریکی گشته است با جامعه دوران آخرالزمان مشابهت زیادی دارد، از این رو دوران آخرالزمان را دوران جاهلیت ثانی می گویند.
بعثت


دوران قبل از ظهور اسلام و بعثت پیامبر گرامی اسلام را دوران جاهلیت و مردم آن سامان را به عرب جاهلی یاد می کنند.

کلمه جاهلیت از ریشه جهل است و اهل لغت آن را نقیض علم می دانند و در اصطلاح در مورد عصر پیش از اسلام بکار رفته است. قرآن کریم دوران متصل به ظهور را دوران جاهلیت نامیده است از این جهت که در آن دوران جاهلیت حاکم بوده است نه علم و عقل و در همه زمینه ها باطل مسلط بوده است نه حق و حقانیت( آیه 103 آل عمران، آیه 2 سوره جمعه، آیه26 سوره فتح،...)

گرچه واژه جاهلیت از جهل گرفته شده است، ولی جهل در اینجا نقطه مقابل علم نیست، بلکه در مقابل عقل و منطق است و شاید بتوان ادعا کرد که در دوران جاهلیت نه تنها از علم خبری نیست بلکه از عقل و فطرت نیز که پیامبر و راهنمای درونی انسانی است هیچ خبری نیست و به یک معنی جامعه دوران پیش از بعثت در کلیت خود در یک محاق و ظلمت و تاریکی فرو رفته است و علاوه بر بی دانشی به خاطر بینش غلط و دور از عقل و منطق، پیرو آداب و رسوم خرافی مانند کینه توزی، خودپسندی، فخر فروشی، تعصب کورکورانه قبیلگی و نژادی بود.

اگر به همین نکته توجه کافی شود به راحتی شباهت های دوران قبل از ظهور را با دوران قبل از بعثت به دست خواهیم آورد که در کلیت آن، صدق تاریکی و ظلمت، قبل از طلوع نور هدایت و رحمت الهی است، همان چیزی که بشر گرفتار در تاریکی به شدت تشنه و محتاج آن است و شاید علت گسترش سریع اسلام، در دوران پیامبر رحمت و گسترش اسلام در زمان ظهور فرزند رحمت للعالمین همین تشنگی و نیاز و اضطرار موجود در جامعه دوران جاهلیت است.

از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: به این دلیل آن دوران خاص، دوران جاهلیت نامیده شده است که اهل آن نادان بودند و اعمال نادرست انجام می دادند( تاریخ المعرفة)

در جای دیگری فرمودند: من میان دو جاهلیت برانگیخته و مبعوث شده ام و جاهلیت دوم بسیار سخت تر و مصیبت بارتر از جاهلیت اول است ( الامالی، ج2،ص277) از این سخن پیامبر رحمت بر می آید که در دوران قبل از ظهور و در آخرالزمان، روزگاری بر مردم خواهد رسید که در آن، جاهلیت دوران قبل از بعثت زنده خواهد شد و در حقیقت کلیت جامعه جهانی با خاموش کردن نور عقل و فطرت، قدم در مسیر انحرافات گذاشته، با تمام وجود سر سپرده جهل و تاریکی خواهند شد و در طی آن، مردم از اصول دین اسلام عقل و منطق و فطرت منحرف می شوند و آتش تعصبات قبیلگی، کینه توزی، خودپسندی، فخر فروشی، جنگ ها و کشتارهای بی دلیل و .... شعله ور خواهد شد.

با توجه به روایات موجود می شود مردم دوران قبل از ظهور را به چند دسته تقسیم کرد: گروه اول دسته ای که در پاکی و عدالت به سر می برند و سیره فردی و اجتماعی آنان بر محور علم، عقل و دین الهی است که البته این گروه اندک هستند و در حقیقت همین گروه اندک چراغ راه هدایت دیگران و حجت های خداوند بر روی زمین هستند و این گروه همان یاری گران امام زمان (عج) در دوران ظهور حضرت و ناصران او در تشکیل حکومت حقه و عادله جهانی می باشند.

گروه دوم دینداران متعصب و خشک مغزی هستند که انحرافات و خرافات را به نام دین گرفته اند و اسلام را مانند پوستین وارونه به تن کرده اند و در این راه هیچ ترسی از قتل و غارت و تجاوز و کشتار ندارند نمونه آن را می توان در گروه هایی مانند وهابیت، صوفیه، طالبان، القاعده و ... دید.

گروه سوم افراد لاقید و لا مذهبی هستند که دین را به کناری زده و حتی نور عقل و فطرت را هم در درون خود خاموش کرده اند و به یک زندگی کاملا حیوانی عادت کرده اند و رسیدن به قدرت، ثروت و شهرت تمام همت آنان است.

با دقت نظر در دو گروه اخیر می توان فصل مشترک آنان را عدم پیروی از عقل و فطرت و عدم پذیرش حق بخاطر تعصبات و یا امیال نفسانی درونی آنها دانست.

فضیل از امام صادق (ع) نقل کرده است که ایشان فرموده اند: قائم ما زمانی که قیام کند با جهل و نادانی مردم روبرو می شود، جهل و نادانی بسیار شدیدتر و سخت تر از جهالت زمان پیامبر (ص)، عرض کردم آن چگونه خواهد بود؟ فرمود: پیامبر گرامی اسلام زمانی به پیامبری برانگیخته شد که مردم، سنگ و صخره و چوب و مجسمه های چوبی می پرستیدند، قائم ما زمانی که قیام می کند به سوی مردم و در حالی که مردم کتاب خدا را تاویل می کنند و با کتاب خدا سعی در رد دعوت ایشان دارند، سپس فرمود: به خدا سوگند، عدالت ایشان، همچون گرما و سرما وارد خانه های آنان می شود( بحار،ج52،ص362)

از این روایت در می یابیم که جاهلیت دوم سخت تر و مصیبت بارتر از جاهلیت اول و خطرناکتر از آن است. مردم عصر پیامبر (ص) بت های چوبی می پرستیدند، اما مردم در زمان قبل از ظهور، بت های بشری می پرستند همان بت هایی که به مقابله با امام می پردازند و با کتاب خداوند و با تفسیر به رای آیات، سعی در محکوم کردن امام و باطل نشان دادن ایشان دارند.

ابوبصیر می گوید، امام صادق فرمود: اسلام غریبانه آغاز شد و غریبانه باز خواهد گشت و خوشا به حال غریبان، وقتی از حضرت توضیح خواستم فرمودند: دعوت کننده ها دعوت جدیدی را از سر می گیرد دقیقا همان گونه که پیامبر چنین کاری را انجام داد( بحارالانوار، ج13، ص194)

با توجه به روایات، میان آغاز اسلام و آغاز دعوت پیامبر (ص) و اسلام در آخر الزمان و مردمان زمان بعثت و مردم پیش از ظهور امام مهدی (ع) شباهت های بسیار زیادی وجود دارد. عبدالله بن عطا می گوید: از امام صادق (ع) در مورد روش، رفتار و سیره مهدی سؤال کردم فرمود: همان کارهایی را انجام می دهد که پیامبر انجام داد. آنچه را پیش از ایشان است همانند پیامبر که جاهلیت را نابود کرد، ویران می کند و اسلام را از سر می گیرد( اثباة الهدایه، ج3،ص539).

امام مهدی (ع) جاهلیتی را که پیش از ظهور است نابود می کنند، دقیقا همانند پیامبر گرامی اسلام که جاهلیت را نابود کرد. در روایت دیگری از امام صادق آمده است که حضرت مهدی رفتار و سیره پیامبر را دارند و به روش ایشان کار می کنند تا اینکه اسلام غالب و چیره و نمایان شود. راوی می گوید عرض کردم: سیره پیامبر (ص) چگونه بوده است؟ فرمود: بر آنچه در جاهلیت مرسوم بوده، قلم بطلان کشیده و با مردم با عدالت برخورد و رفتار کرد و قائم نیز چنین می کند( بحارالانوار، ج52، ص352)

امیرالمومنین در توصیف دوران جاهلیت می فرماید: خداوند پیغمبر خاتم را هنگامی مبعوث کرد که مردم سخت گمراه گشته و در حیرت و سرگردانی به سر می بردند و در فتنه و فساد فرو رفته بودند، هوا و هوس از هر سو آنها را فرا گرفته و خودپرستی و تکبر دچار لغزش و انحطاط کرده و نادانی عهد جاهلیت آنها را پریشان و خوار نموده بود، به طوری که در کار خویش حیران و سرگردان و مبتلا به جهل و نادانی شده بودند(نهج البلاغه، خطبه 94)

و باز می فرماید: خدا پیغمبر را هنگامی فرستاد که از دیرباز پیغمبری مبعوث نگشته بود. ملت ها در خوابی طولانی فرو رفته بودند و فتنه و فساد در همه جا شبح مخوف خود را گسترده و رشته کارها از هم گسیخته، آتش جنگ در همه جا زبانه می کشید و جهان در تاریکی جهل و نادانی فرو رفته بود. اعمال ناروا در همه جا آشکار و برگ های درخت زندگی جامعه انسانی چنان به زردی گرائیده بود که امیدی به میوه دادن آن نمی رفت، آب که مایه حیات است در دسترس نبود و آثار روشنایی به چشم نمی خورد و به عکس، نشانه های تیره روزی در همه جا دیده می شد. دنیا به طرز زشتی به اهل دنیا می نگریست و نسبت به دلباختگان خود چهره درهم کشیده و در همه جا فتنه و فساد به بار آورده بود. غذای مردم مردار، بیم و هراس دلها را فرو گرفته و پناهگاهی جز شمشیر نداشتند( نهج البلاغه، خطبه 88)

با کمی تامل و دقت در این دو خطبه از حضرت امیرالمومنین (ع) به دست می آید که اوصاف بیان شده برای دوران پیش از مبعث پیامبر گرامی اسلام بسیار شباهت دارد به دوران آخرالزمان که همان جاهلیت ثانی است، سرگردانی و حیرانی، ابتلا به جهل و نادانی، خاموشی نور عقل و فطرت، طولانی شدن دوران غیبت، خواب طولانی مردم، وجود فتنه ها و فسادهای گسترده، عدم امنیت، کمبود آب و غذای مناسب، هراس و اضطراب درونی و شیوع جنگ های خانمان سوز و ... همه و همه مسائل مبتلا به جامعه امروز جهانی است، آیا به راستی فرقی بین نشانه های جاهلیت پیش از مبعث با جاهلیت پیش از ظهور وجود دارد؟ آیا با توجه به مبعوث شدن پیامبر رحمت در آن ظلمتکده جاهلیت می توان امید به ظهور حضرت مهدی (عج) را داشت؟

آیا ما به زمان ظهور موفور السرور موعود امم نزدیک نشده ایم؟

آیا به راستی با اثبات جاهلیت مدرن این امید در دل ها زنده نمی شود که ظهور پیام آور صلح و دوستی و عدالت منتقم خون به ناحق ریخته شده مظلومان و بر پاکننده حکومت عدل جهانی نزدیک و نزدیک است؟

الیس الصبح بقریب؟

/925/ی702/ر

ارسال نظرات