۱۹ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۰
کد خبر: ۱۳۷۹۸۸

نقش آیت الله طالقانی در سلب مشروعیت از رژیم پهلوی به روایت اسناد ساواک

خبرگزاری رسا ـ آیت الله طالقانی در مبارزه علیه رژیم شاه، دربار را مورد حمله قرار می‌دهد به طوری که طی یک اعلامیه محمدرضا شاه را خائن و دربار را جاسوس بیگانه که لانه اسراییل و بهایی است معرفی می‌کند.
آيت الله طالقاني

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا نوزدهم شهریور ماه سالروز وفات روحانی مجاهد آیت الله طالقانی برای مردم تهران یادآور منابر و فعالیت های انقلابی وی در مسجد هدایت واقع در خیابان جمهوری اسلامی بوده و مزار آن مجاهد نستوه در قطعه شهدا بهشت زهرا نشانی از صبر و ایثار و بصیرت روحانیت انقلابی است.

آیت‌الله سید محمود طالقانی در اواخر حکومت سلسله قاجاریه متولد شد و پس از پشت سر نهادن دوران حکومت پهلوی اول و دوم، و چند ماه بعد از به ثمر رسیدن پیروزی انقلاب اسلامی ایران چشم از جهان فرو بست.

وی تحصیلات خود را در علوم دینی در مدارس رضویه و فیضیه تا سال 1317 ادامه داد و بعد از آن در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم دین مبادرت ورزید و درسال 1318 به دلیل اعتراض به سیاست‌های رضا خانی زندانی شد.

 وی به فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی علاقمند ‌بود به طوری که پس از شهریور 1320 کانون اسلام را تأسیس نمود و به گفتن تفسیر برای عموم مردم پرداخت و گروه‌های مختلف از جمله دانشجویان در جلسات تفسیر قرآن ایشان شرکت می‌کرد.

در جریان کودتای 28 مرداد 1332، آیت‌الله طالقانی به اتهام پنهان کردن شهید نواب صفوی مجددا به زندان افتاد و پس از ترور حسین علاء، نواب و دوستانش برای مدتی در منزل آیت‌الله طالقانی پنهان شدند.

 نماینده اعزامی آیت الله بروجردی به مصر

وی در سال 1338 به همراه میرزا خلیل کمره در کنفرانس بیت‌المقدس شرکت نمود و از طرف آیت‌الله بروجردی برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت راهی مصر شد و در جریان نهضت ملی نفت مبارزات ارزنده‌ای از خود نشان داد و در تهران با روحانیون مدافع نهضت ملی و چهره‌هایی چون بازرگان همراهی نمود و در سال 1340 به جمع بنیانگذاران نهضت آزادی پیوست اما از نظر سیاسی عمیق‌تر و تندتر از بازرگان و فعال‌تر و عقیدتی‌تر بود.

آیت الله طالقانی به دنبال مبارزات و فعالیت‌های سیاسی در سال 1341 همراه نهضتی‌ها برای مدتی به زندان رفت و بار دیگر در سال 1342 پس از قیام 15 خرداد دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد که در سال 1346 به دنبال عفو عمومی از زندان آزاد شد و علما هم عمل رژیم در محکوم نمودن ایشان را به باد انتقاد گرفتند و در واقع حضور آیت‌الله طالقانی در جمع زندانیان نهضت آزادی موجب گردید تا مراجع تقلید به دفاع از آنان بپردازند و اعلامیه‌هایی صادر نمایند.

 وی مسجد هدایت را کانون تبلیغ و ترویج دین کرده و جلسات پرسش و پاسخ به مدت سی سال به صورت ماهیانه در این مسجد تشکیل می‌شد و جوانان تحصیل‌کرده در این جلسات حضور داشتند.

آیت‌الله طالقانی به سخنرانی‌های خود در مسجد هدایت ادامه داد و به همین خاطر از طرف ساواک ممنوع‌المنبر شد، با این حال گروه‌های مختلف طرفدار ایشان بودند که ساواک مریدان آیت‌الله طالقانی را به پنج دسته «سران نهضت آزادی و جبهه ملی» «دانشجویان و دانش‌آموزان» «مهندسین انجمن اسلامی» «افراد اداری و فرهنگی» و «تجار و بازاریان» تقسیم نموده است.

وی در سال 1350 بار دیگر دستگیر و تبعید و هیجده ماه بعد به تهران بازگشت و بار دیگر در سال 1354 زندانی و در آبان 1357 آزاد شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی حسب اعتماد امام به ایشان به امامت جمعه تهران منصوب شد و سرانجام در 19 شهریور 1358 چشم از جهان فرو بست.

 اهتمام آیت‌الله طالقانی به مبارزه با فساد

آیت‌الله طالقانی از جمله روحانیانی بود که به قول امام خمینی(ره) از حبسی به حبس دیگر و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و این حبس‌ها و تبعیدها ناشی از فعالیت‌ها و مبارزات علیه وضع موجود در عصر پهلوی بود، عصری که فساد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر جامعه سایه افکنده بود، به طوری که یکی از مباحث آیت‌الله طالقانی مسأله فساد و گسترش بی‌بند و باری در جامعه بود و در اسناد و مدارک نیز این امر مشهود است.

یکی از اقدامات رژیم پهلوی دین ستیزی و سست کردن اعتقادات دینی جوانان بود که از راه‌های مختلف چون سینماها، نشریات، کاباره‌ها، پارک‌ها صورت می گرفت و آیت‌ الله طالقانی به عنوان یک عالم و مبلغ دینی به وجود سستی و گرایش جوانان به مراکز فساد پی برده بود .

 نگاه آیت‌الله طالقانی به رژیم پهلوی

موضوع دیگر قابل توجه، نگاه آیت‌الله طالقانی به رژیم پهلوی و هیأت حاکمه می‌باشد به طوری که بر اساس یکی از گزارش‌های شهربانی کل کشور، سید محمود عملکرد رژیم پهلوی را زیر سؤال برده است و با کنایه شخص اول مملکت را جنایتکار و هوس پرست و حامی دزدان و فاحشه بین‌المللی قلمداد کرده است و این در حالی است که شاه از سوی دیگر از مردم شهادت می‌گیرد که این کشور اسلامی است. حدود یک ماه پس از این سخنرانی سید محمود طالقانی دستگیر و بازداشت شد .

در گزارش دیگری آمده است؛ آیت‌الله طالقانی در سخنرانی دیگری در تاریخ 5/8/41 که بیشتر جنبه تبلیغاتی و تحریک مردم را داشته وضع حکومت کنونی را استبدادی تلقی نموده و مردم را به عدم اطاعت تشویق کرد و مردم را به بیداری و مبارزه با بی‌عدالتی دعوت نموده است.

به دنبال فعالیت‌های ایشان کلانتری 28 تجریش ناچار شد طی درخواستی جهت جلوگیری از سخنرانی آیت‌الله طالقانی در دهه دوم محرم اقدام نماید که در این درخواست آمده است « .... در مورد سخنان محمود طالقانی واعظ ... مجددا نامبرده ... سخنان تند و اهانت‌آمیزی به دستگاه دولت و هیأت حاکمه ایراد نموده .... به استحضار می‌رساند طبق اطلاع واصله نامبرده خیال دارد در دهه دوم محرم نیز در مسجد همت تجریش سخنرانی نماید که به نظر می‌رسد از نظر حفظ حیثیت دولتی به طور حتم از ادامه سخنرانی نامبرده که موجبات تجری کامل را فراهم نموده است جلوگیری شود»

 هنگامی که رژیم مبادرت به بازداشت آیت‌الله طالقانی به همراه مهندس بازرگان و تنی چند از سران نهضت آزادی کرد و آنان را بازداشت کرد جمعی از دانشجویان مسلمان از امام خواستند برای آزادی رهبران نهضت آزادی اقدامی به عمل آورد. امام هم در پاسخ جوانان فرمودند از زندانی بودن آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان افسرده نباشید و تا زندان رفتن نباشد پیروزی هم حاصل نمی‌شود و هدف بالاتر از آزاد شدن عده‌ای است، هدف اسلام و استقلال مملکت و طرد اسراییل و اتحاد کشورهای اسلامی می‌باشد.

درگزارش دیگری آمده است: «آیت‌الله در یکی از سخنرانی‌های خود در مسجد هدایت ضمن بیان مسائل دینی ، وزیر کشور سابق را احمق و عده‌ای از وکلای سابق را نیز احمق قلمداد نموده است.»

پس از سرکوب قیام سال 42 آیت‌الله طالقانی به ده سال حبس محکوم شد که در اسناد موجود علت بازداشت ایشان اقدام بر ضد امنیت داخلی عنوان شده است. زمانی که آیت‌الله طالقانی در زندان به سر می‌برد شایعه عدم موافقت ایشان با پیشنهاد فرستادگان محمدرضا شاه مبنی بر آزادی مشروط ایشان در زندان پخش شده بود به طوری که اداره پلیس تهران در خصوص پیشنهاد مذکور چنین گزارشی می‌دهد: «اطلاع واصله حاکی است سید محمود طالقانی پیشنماز مسجد هدایت ... به ده سال زندان محکوم می‌باشد و طرفداران وی شایع کرده ‌اند که به امر شاهنشاه آریامهر چند نفر در زندان با سید محمود طالقانی ملاقات و در مورد آزادی مشارالیه شرایطی پیشنهاد نموده‌اند لکن با آن موافقت نکرده و حاضر نیست با این طریق از زندان آزاد شود.»

البته ایشان پس از چند سال در سال 1346 بر اثر فشار افکار عمومی آزاد شدند که سپهبد مبصر رییس شهربانی کل کشور در خصوص محکومیت و چگونگی عفو آیت‌الله طالقانی چنین اعلام می‌کند:

«نامبرده  به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور از طرف اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به ده سال حبس محکوم و از تاریخ 6/11/41 بازداشت بوده به موجب نامه شماره .... اداره مذکور ، بقیه محکومیتش مشمول عفو ملوکانه و  روز 3/8/46 از زندان آزاد گردیده»

آیت الله سید محمود طالقانی در ادامه مبارزات علیه رژیم شاه، دربار را مورد حمله قرار داده به طوری که طی یک اعلامیه محمدرضا شاه را خائن و دربار را جاسوس بیگانه که لانه اسراییل و بهایی است معرفی کرده است.

رژیم ناچار شد که به وی تذکر دهد که مطالبی خارج از امور مذهبی و خلاف مصالح مملکت ایراد ننماید و در غیر این صورت از عبور و مرور وی جلوگیری خواهد شد.

آیت‌الله طالقانی و مسأله نفوذ یهودیان و اسراییل

آیت‌الله سید محمود طالقانی در سخنرانی‌های خود به نفوذ یهودیان در جامعه ایران اشاره نموده و در گزارشی چنین آمده است: «طبق اطلاع واصله ساعت 21 روز جاری آقای سید محمود طالقانی ضمن سخنرانی ... درباره اعمال و خرابکاری یهود اظهار داشته ...این مسخره است در یک کشور اسلامی تمام سرمایه ملت در دست این افراد ... است»

کلانتری 28 تجریش در خصوص سخنرانی سید محمود درباره نفوذ یهود در جامعه ایران چنین گزارش می‌دهد «... آقای سید محمود طالقانی به منبر رفته ... و ضمن سخنرانی به اقلیت یهود در ایران اشاره و شدیدا به آنان حمله نمود و اظهار داشته حکومت‌هایی که به این طبقه کمک می‌کنند دشمن ملت مسلمان می‌باشند و اضافه نمود استعمار شکست خورده به صورت صهیونیسم و صهیونیسم به صورت اسراییل و اسراییل به صورت بهایی‌گری در تمام شئون مملکت تجمع کرده و کشور را به زوال و نیستی سوق می‌دهند و دولت هم اجازه تأسیس سفارت‌خانه به آنها می دهد و در مجالس آنان شرکت می‌جوید و حتی دکتر ارسنجانی ـ وزیر کشاورزی ـ مستشاران اسراییلی را برای تقسیم املاک و اراضی به ایران می‌آورد و به آقای دکتر ارسنجانی باید گفت اگر در مملکت ما مهندس لایق برای کار نبود چرا از سایر کشورهای اروپایی و آسیایی مستشار نیاوردید و از اسراییل برای کشور مسلمان مستشار آوردید... سپس آیه ای از کلام مجید قرائت و کلمه طاغوت را دیکتاتور معنی و مبارزه علیه دیکتاتوری را جهاد در راه خدا و جزء عبادت بیان کرد...»

 

اعمال محدودیت‌ها

سرانجام رژیم پهلوی آیت الله طالقانی را به خاطر فعالیت‌ها گسترده طی بخشنامه‌ای جزء وعاظ ممنوع‌المنبر قرار داد و مولوی رییس پلیس تهران هم در خصوص سخنرانی وی ـ با وجود اینکه آیت‌الله طالقانی ممنوع‌المنبر بوده ـ چنین گزارش می‌دهد:

«طبق گزارش منطقه 3 اطلاعاتی ساعت 24 ... 18/8/50 آقای سید محمود علایی طالقانی پیشنماز مسجد هدایت به استناد بخشنامه شماره ... جزء وعاظ ممنوع‌المنبر می‌باشد، در مسجد مذکور به منبر رفته ... و در حضور عده‌ کثیری که اکثرا از طبقات جوان و دانشجویان بوده‌اند مطالبی ایراد نموده است ...»

اداره اطلاعات شهربانی هم در مکاتبه‌ای با سازمان اطلاعات و امنیت کشور در خصوص لزوم جلوگیری از سخنرانی وی در مسجد فوق‌الذکر چنین عنوان می‌کند: «نامبرده بالا کرارا در مسجد هدایت نسبت به مأمورین انتظامی اهانت و مبادرت به ایراد اظهاراتی بر خلاف مصالح مملکت می‌نماید چون در نظر است از ورود مشارالیه به مسجد جلوگیری شود خواهشمند است دستور فرمایید نظریه آن سازمان را در این مورد به شهربانی کل اعلام دارند»

ارتشبد نصیری، رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور در تاریخ 3/9/ 1350 در خصوص اعمال و رفتار آیت‌الله طالقانی عنوان می‌کند که وی از عناصر ناراحت و اخلال‌گر می‌باشد که به کرات مبادرت به فعالیت‌های مضره و تحریک افکار عمومی و اقدام علیه امنیت مصالح کشور نموده و دارای سابقه محکومیت نیز می‌باشد.

 نصیری در ادامه می‌گوید: «با توجه به اینکه تنبیهات مقرره درباره نامبرده مؤثر نبوده و همچنان به رویه ناصواب خود ادامه می‌دهد لذا وجود وی در منطقه تهران موجب اخلال در نظم و سلب آسایش عمومی و ایجاد بلوا و آشوب احتمالی است.»

سرانجام برای طرد و تبعید آیت‌الله طالقانی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی در تهران تشکیل شد و رأی خود را صادر و ایشان را به سه سال اقامت اجباری در شهرستان زابل محکوم کرد. بعد از محکومیت ، رژیم در صدد بر آمد که برای جلوگیری از تماس ایشان با هواداران و به گفته ساواک برای ممانعت از تحریکات و تشویش افکار عمومی و عدم آشوب و فعالیت‌های خلاف مصالح مملکت محدودیت‌هایی برای ایشان به عمل آورند و اعمال و رفتار وی را تحت کنترل و مراقبت قرار دهند.

آیت‌الله طالقانی که به سه سال اقامت اجباری در شهرستان زابل محکوم شده بود پس از مدتی به پرونده اش رسیدگی و محل اقامت وی به بافت تغییر و میزان محکومیتش هم به یک سال و نیم تقلیل پیدا کرد، در این زمان رژیم محدودیت‌ها را بیشتر نمود و مراقبت از ایشان شدیدتر شد و به غیر بستگان درجه یک، از ارتباط دیگران با آیت‌الله طالقانی جلوگیری نمودند.

پس از مدتی در سال 1352 آیت‌الله طالقانی از تبعید مرخص می‌شود و به تهران مراجعت می‌نماید که به محض ورود به تهران گروه‌های مختلف از جمله اعضای مجمع دین و دانش به ملاقاتش می‌روند و در همین سال ساواک ناچار می‌شود که اسم وی را دوباره جزء وعاظ ممنوع‌المنبر قرار دهد.

هنوز مدتی از تبعید و بازگشت آیت‌الله طالقانی به تهران نگذشته بود که در سال 1354 اداره اطلاعات شهربانی کل کشور از تبعید آیت‌الله طالقانی به طالقان و دستگیری دخترش خبر داد و در خصوص فعالیت‌های ضد رژیم و علل دستگیری بدین گونه گزارش می‌دهد: «برابر اطلاع واصله آقای سید محمود علایی طالقانی (معمم) که به طالقان تبعید شده بوده اخیرا دستگیر و در زندان می‌باشد ضمنا دخترش دکتر اقتصاد می‌باشد به علت فعالیت‌های سیاسی دستگیر که در دادرسی ارتش با یک درجه تخفیف به خاطر داشتن دو بچه به حبس ابد محکوم گردیده است»

یکی از اقدامات آیت‌الله طالقانی در سال‌های نزدیک به انقلاب بر پایی تظاهراتها بود، که علی الخصوص با فرا رسیدن ماه محرم ـ این اقدامات شدت بیشتری پیدا می نمود و ساواک هم برگزاری چنین تظاهرات‌ها و حرکت‌هایی را به طرف منزل آیت‌الله طالقانی پیش‌بینی می‌نمود به طوری که هنگامی که واقعه هفده شهریور سرکوب شد پس از مدتی دستگاه‌های امنیتی در تاریخ 19/9/57 از برپایی تظاهراتی به مناسبت این واقعه خبر داد که آیت‌الله طالقانی در آن تظاهرات حضور داشته و فیلم‌هایی از آن واقعه به نمایش گذاشته شده است و در گزارش دیگر آمده است که آیت‌الله طالقانی به مبارزه مسلحانه روی آورده و چنین عنوان شده: «اطلاع واصله حاکی‌ است مردم در حوالی فرح‌آباد ژاله همچنین در منزل آیت‌الله طالقانی با ارائه کارت پایان خدمت اسلحه دریافت می‌دارند»

خلاصه اینکه آیت‌الله طالقانی از راه‌های مختلف برای تضعیف و سرنگونی رژیم پهلوی استفاده نمود و به خاطر این مبارزات سال‌ها تحت تعقیب و بازداشت و تبعید به سر می‌برد .

در پایان خاطرنشان می‌شود در بررسی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) نباید از نقش بهشتی‌ها، مطهری‌ها، طالقانی‌ها ... در به ثمر رساندن این انقلاب غفلت نموده و یا اینکه سهم آنان را در این پیروزی کم رنگ جلوه داد. /959/ت302/ص

ارسال نظرات