۰۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۷:۲۹
کد خبر: ۱۳۹۹۹۲

کابالا؛ ساحت معنویتی نوین

خبرگزاری رسا ـ عرفان یهود، عرفانی اومانیستی است؛ چرا که شناخت خداوند، پیراستن قلب از ماسوی الله وشهود حقیقت هستی، بهانه سلوکی عارفانه در کابالا نیست. هدف عارف یهودی آن است که با انرژی‌های عالم بالا ارتباط گیرد، تا بتواند بر اشیاء سیطره یافته، آنها را مهار کند و یا در آن تاثیر بگذارد. آنچه در عرفان یهود مورد ادعاست، تملک و در انحصار داشتنِ اسرارِ شیوه-های انجام فعالیت مشترک با خداوند است.
عرفان يهود

از آنجا که عرفان جوهره دین و نهانی‌ترین لایه آن است، دینداران حقیقی هرگز فارغ از تمایلات عرفانی نبوده‌اند و هر کجا عرفانی راستین به ظهور رسیده است، آن را در بستر دینی آرمیده می‌توان یافت. این جاست که عرفانِ‌ یهودی، مسیحی و اسلامی، در بطن ادیانِ خویش ریشه ‌گسترانیده‌اند.

 

در این میان یهودیت با داشتن کهن‌ترین کتابِ منسوب به خداوند، در میان ادیان توحیدی و تجربیاتِ عرفانی انبیایی چون ارمیا، حزقیال، داود و سلیمان نبی(علیهم السلام)، هیچ‌گاه نتوانست عرفانی راستین و متعالی را برای تشنگان حقیقت ناب به ارمغان بیاورد. با این حال پژوهش‌های صورت گرفته در حوزۀ عرفان یهود، حاکی از آن است که منابع گوناگونِ یهودی و غیر یهودی «کابالا» را به عنوان طریقتی عرفانی در یهودیت، به شمار آورده‌اند. فارغ از کندو کاو در باب صحت این ادعا و اینکه کابالا تا چه اندازه در مسیر عرفانِ واقعی گام نهاده است، در سالهای اخیر از سوی پیروان کابالا مواجه با آرای جدیدی هستیم. اندیشه‌ای که کابالا را علم آخرالزمانی قلمداد کرده و آن را نه تنها میراث عرفانی قوم یهود بلکه بستر تمام علوم فیزیکی و متافیزیکی به شمار می‌آورد.

 

منشاء کابالا خود خداست!؟

 

کابالا یا قبالا، به معنای «دریافت» یا «پذیرش»، به آن قسم از تعالیمی اطلاق می‌شود که به ادعای پیروان این طریقت، از زمان آدم ابوالبشر شروع شده و به طور شفاهی، سینه به سینه با استفاده از زبانی استعاری و سمبولیک، الگویی از حیات را ارائه می‌دهد. این تعالیم پس از آدم به نوح (ع) رسیده و سپس در اختیار ابراهیم (ع) پدر این قوم قرار گرفته است. از دیدگاه تابعان کابالا این رموز در مصر، مدتی در اختیار کاهنان قرار گرفت و بدین وسیله برخی از آنان توانایی‌های جادویی و اسرارآمیزی یافتند. اما این آموزه‌ها سرانجام به موسی (ع) رسید. بدین صورت به باور پیروان این طریقت، کابالا، به عنوان اسراری که مبداء آن خود پروردگار است و از آن هنگام تاکنون بدون خدشه و صد‌درصد مطابق با واقعیت، هادی سالکان طریقت عرفانی یهود بوده است، شناخته می‌شود.

 

«تونی کوسنگ» کابالیست معاصر معتقد است، کابالا چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح با ابراهیم(ع) شروع شد. در دورۀ زمانی قبل از تخریب معبد دوم، کابالا مخفی نبود و به طور گسترده‌ای آموزش داده می‌شد. ابراهیم (ع) جلوی خیمه‌اش می‌نشست و مسافران را به داخل دعوت می‌کرد. آنچه او انجام می‌داد این بود که به مسافران غذا و همچنین کابالا آموزش می‌داد. از آنجا که نوع روح‌هایی که در آن زمان زندگی می‌کردند خالص‌تر از روح‌هایی که اکنون زندگی می‌کنند بود، پس به صورت طبیعی‌تری آموزه‌های کابالا را می فهمیدند. «کوسنک» تصریح می‌کند، پس از تخریب معبد و آغاز دوران بعد از میلاد مسیح، حادثه‌ای رخ می‌د‌هد که فهمیدن کابالا برای مردم آن نسل و دو هزار سال بعد از آن غیر ممکن می‌شود. این اتفاق، ظهور ادیان مختلف بود. از این زمان به بعد تفکر دربارۀ این که خداوند کیست؟ جهان چیست و چگونه به وجود آمده است و... در میان مردم رشد کرد. این وضعیت در درون مردم، از فهمیده شدن کابالا توسط آن‌ها جلوگیری می‌کرد به همین خاطر کابالیست‌ها آن را مخفی کردند .

 

با توجه به اظهارات «کوسنک» این سوال پیش می‌آید که حقیقتا کابالا، در بردارندۀ چه نوع اندیشه و تعالیمی بوده است که با ظهور ادیان توحیدی مثل مسیح و اسلام به گوشه‌ای خزید و یا به یک معنا توسط پیروان کابالا مخفی شد. اگر ادیان توحیدی به سوالات اساسی و فطری بشر که اصول هر دینی بودند پاسخ می‌گفت و اگر تعالیم کابالا نیز در همین راستا بود، یهودیت چرا به مخفی کردن آموزه‌های به اصطلاح عرفانی خود پرداخته است؟ هرچند از این دست افسانه‌ها در تعالیم کابالیستی کم نیست اما تدقیق در اساطیر کابالا مشخص کنندۀ عمقِ انحراف این جریان، از عرفان متعالی است. اگر هم فرض را برآن بگذاریم که تعالیم کابالا از آدم ابوالبشر یا ابراهیم(ع) شروع شده باشد، مضمون این تعالیم چه می‌توانست باشد که کاهنان مصری را در وادی سحر و جادو انداخت. آیا مضامین به اصطلاح عرفانیِ کابالا همان نقوش و طلسم ها، اوراد و اذکار جادویی بود که بعدها مورد استفادۀ خود کابالیست‌ها قرار گرفت؟

 

عرفان عملی یهود به دنبال چیست؟

 

عرفان عملی کابالا می‌کوشد انرژیهای عالم روحانی را که دارای تاثیرات روان شناختی و اعجاز‌آمیز در عالم طبیعت هستند جذب کند. با کسب این نیروها و اتصال با آن، عارف یهودی با آگاهی کیهانی پیوند می‌خورد. آگاهی یا شعور کیهانی در کابالا «سفیروت» نامیده می‌شود. اگر عارف یهودی بتواند با تمرکز و مدیتاسیون، هرکدام از این نیروها را کنترل کند قادر خواهد بود سرنوشت خویش را نیز کنترل نماید. از طرفی این طریقت مدعی است سهم و میراث کابالیست‌ها آن است که این انرژی‌ها را به طور سازنده در هستی جریان دهند و از آشفتگی در جهان بپرهیزند، تا سلطۀ صلح و آرامش برای همۀ مردم تضمین شود.

بر طبق این هدف، عرفان یهود عرفانی اومانیستی است چرا که شناخت خداوند، پیراستن قلب از ماسوی الله وشهود حقیقت هستی، بهانۀ سلوکی عارفانه در کابالا نیست.

 

عارف یهودی خود را انسانی می‌داند که باید با انرژی‌های عالم بالا ارتباط گیرد؛ تا بتواند براشیاء سیطره یافته، آنها را مهار کند و یا در آن تاثیر بگذارد. آنچه در عرفان یهود مورد ادعاست، تملک و در انحصار داشتنِ اسرارِ شیوه‌های انجام فعالیت مشترک با خداوند است و اینکه عارف قادر است کمک و یاری انسان به خداوند را با آموزه‌های کابالا، بی اندازه موثرتر گرداند.

 

کابالا، جادو را استفاده از نیروهای پنهان بالاتر برای اداره کردن مردم می‌داند و معتقد است، ایجاد هرگونه ارتباطی با نیروهای بالاتر غیر ممکن است، مگر آن که فرد، طبیعت درونی خودش را تغییر دهد. لذا برای تغییر ماهیت درونی، انسان‌ها نیازمند تعالیم کابالا هستند. از طریق آموزه‌های کابالا، انسان می‌تواند نیروهای جادویی را در اختیار خویش درآورد. به نظر می‌رسد اسراری که تابعان کابالا در پی رسیدن به آن بودند و مدعی شدند تورات گنجینۀ این رموز است و باید به باطنی‌ترین لایه‌های آن دست یافت، سرانجام عرفان یهود را با جادو و خرافه مرتبط ساخت و این شاید معنای «حکمت مرموز» کابالا باشد.

 

با آنکه در کابالا مرز میان خرافه و حقیقت بسیار باریک و گاه نامعلوم است، پیروان این طریقت آن را راهی برای ورود انسان معاصر به عالم روحانی می‌دانند و برآنند هدیۀ بزرگ کابالا، برای نسل جدید این است که از سال 1995درهای این دانش برروی تمام جهان گشوده شد. از آن زمان کتب کابالا که به زبان «شاخه‌ها» نوشته شده و برای درک همۀ انسان‌ها بسیار دشوار است، با زبان ساده‌تری تدوین گشته و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

 

طبق نظر کابالیست‌ها، در عصر حاضر یهودیت باید اهمیت و قدرت خود را در جهان آشکار کرده و ثابت نماید که تنها تعالیم کابالا قدرتِ وحدت بخشیدنِ مجدد به اقوام پراکنده و دچار تفرقۀ کرۀ زمین را دارد. از منظر ایشان، امروز سخت به نیرویی نیاز است که با این چند دستگی مقابله شود و چنین نیرویی فقط در کابالا یافت می‌شود. «وقتی مردم درگیر مسایل روحانی می-شوند رقابت های تشکیلاتی و فرقه‌ای را کنار می‌گذارند و به وحدت روحانی می‌اندیشند. بهترین راه رسیدن و درک کردن این هدف، یعنی وحدت روحانی، ازطریق پرده برداری و فراگیری کابالا حاصل می‌شود».

 

اما باید پرسید آیا با عرفانی که شامل طیف وسیعی از آموزه‌های سرّی، طالع بینی، تاثیرات سیارات بر انسان‌ها، رموز حروف و اعداد است و گاه سخن از مهار کردن زمان به میان می‌آید، می‌توان روح تشنۀ انسان معاصر را با حقیقت هستی پیوند داد؟

 

کابالا و معنای زندگی

 

کابالیست‌ها مدعی هستند که معنای زندگی تنها در آموزه‌‌های عرفانی یهود قابل جستجو است. برای یافتن هدف زندگی ابتدا باید فهمید نقشه و هدف کلی خلقت چه بوده است؟ عرفان یهود از همین نقطه آغاز کرده و هدف آفرینش را چنین یافته است، «خلق یک مخلوق و سرشار کردن این مخلوق از لذت نامحدود. این هدف، جهت‌گیری و معنای کامل و کلی هر چیزی است که اتفاق می‌افتد؛ یعنی هر اتفاقی فقط به این دلیل رخ می‌دهد. همۀ قوانینی که باعث اتفاقات گوناگون می‌شود با این اندیشه و دیدگاه به وجود آمده‌اند. حتی یک مورد از حوادثی که در این دنیا رخ می‌دهد بنا به دلیلی غیر از خلق یک مخلوق و قرار دادن او در لذت نامحدود نیست».

 

با اتکاء به جملات عارفان یهودی باید عرفان این قوم را پیام آور ساحت نوینی از معنویت دانست. ساحتی که سیر و سلوک در آن فراتر از لذات نیست. آیا این لذت، شهود و درک روحانیِ غایت هستی است؟ خیر «کابالا از طریق اصول، قوانین، فرامین، ممانعت‌ها، مثال‌ها و افسانه‌های تورات و تلمود، کارکردِ جهان نامرئی را به ما آموزش می‌دهد». «کابالا با آشکار کردن ریشۀ خلقت، ما را قادر می‌سازد که از رازهای کارکردِ عالم پرده برداریم. عرفان در عبری به صورت «حوخمت هنیسار» آمده است، یعنی حکمتِ آنچه ناروشن یا نادانسته است. بنابراین کابالا سخاوتمندانه کلیدِ اسرار پایه اصلی همۀ پدیده‌ها را در اختیار ما می‌گذارد. نشانۀ یک فرد حکیم [کابالیست] آن است که مجبور نیست صبر کند تا بداند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. دانشی که در اختیار اوست، دانشی ریشه‌ای است که از طریق آن اعمال بعدی روشن می‌شود». بر این اساس مطالعۀ کابالا، رسیدن به حکمتی است که طبق این تعاریف لذت کشف و رصد اتفاقات آینده و قدرت کنترل آن را به همراه خواهد داشت و این معنویتی نوین در ساحت عرفان ادیان است. معنویتی که مقصد، دستیابی به نیروی کیهانی و بهره‌مندی از آن در جهت رسیدن به اهداف غیر روحانی است.

ادامه دارد ...

فاطمه مهدیه، پژوهشگر موسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی. /925/م6/ع


ارسال نظرات