۲۶ مهر ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۰
کد خبر: ۱۴۳۰۹۰
آیت الله جوادی آملی:

هرجا فکر و اندیشه وجود دارد وحی و نبوت هم هست

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: ممکن نیست یک جایی بشر باشد،‌ فکر و اندیشه باشد ولی وحی و نبوت نباشد، ‌مگر می شود خدا بشر را بدون راهنما خلق کند، الآن اگر کشف شود که در کُره ای اندیشمند و بشری زندگی می کرده و فکر و امر اختیاری داشتند یقینا وحی و نبوتی داشته اند.
درس تفسير قرآن کريم آيت الله جوادي آملي در مسجد اعظم قم

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی امروز در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم، به ادامه تفسیر سوره مبارکه قصص پرداخت و گفت: جریان فرعون به این صورت پایان پذیرفت که هم ادعای ربوبیت داشت و هم ادعای الوهیت، این دو واژه مترادف نیست ولی قابل اجتماع است، چون خدای متعال هم اله است و هم رب، استکبار فرعون باعث شد که غرق شود و سنت سیئه او هم باعث تداوم لعنت او شد.

 

این استاد تفسیر حوزه علمیه گفت: در بیان نورانی امام جواد علیه السلام (که این روزها مصادف با شهادت ایشان هست) این است که «مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ»؛ ‌اگر کسی به حرف دیگری گوش بدهد دارد او را عبادت می کند، ‌یک وقت است که اعتقاد به خالقیت او دارد که مطلب دیگری است اما یک وقتی او را اطاعت می کند که اطاعت مرحله ای از پرستش است،‌ هر ملتی که گوش به حرف کسی می دهد و قانون او را محترم می شمارد و حرف و اندیشه او را عمل می کند، ‌او را عبادت می کند، ‌این در مقام عمل است،‌ عبادت اعتقادی به معنای شایستگی پرستش است،‌ فرعون هم که می گفت «إنی أخاف أن یبدل دینکم»؛ ‌یعنی همین دینی که رایج است،‌ قانون سعادت بخش مملکت برابر اندیشه من است،‌ خودش هم بت پرست بود و ادعای الوهیت و ربوبیت او نسبت به قانون گذاری بود که من مقنن و هادی هستم و اندیشه من سعادت بخش است،‌ این باعث شد که استکبار او «بغیر حق» باشد، ‌غرق بشود و این سنت سیئه او که باقی مانده باعث تداوم لعنت او باشد.

 

مفسر برجسته قرآن کریم ابراز داشت: از وجود مبارک پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در جهان امکان بالاتر نداریم،‌ مرحوم مفید رضوان الله علیه در امالی نقل می کند که در جریان «الست بربکم»، ‌انبیا و اولیای الهی صف بسته بودند، اول کسی که «قال بلی»، وجود مبارک پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود، بعد وجود مبارک حضرت امیر، بعد اولیا و انبیای دیگر علیهم السلام، ‌این نشان می دهد که در جهان امکان از آن حضرت کسی بالاتر نیست که اگر بود او می شد صادر اول،‌ ولی همه اینها کمالاتی است که ذات اقدس اله به آن حضرت عطا کرده است، فرمود تو از ذات خودت چیزی نمی دانستی و قدرت نداشتی لذا در بخش های دیگر فرمود «لیس لک من الأمر شیء» چون یک موجود ممکن ذاتا فقیر است.

 

وی ادامه داد: در سوره مبارکه شوری می فرماید «وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ»؛‌ تو آن نیستی که از ذات خود اینها را بدانی، با همه استعداد و نبوغی که ما به تو دادیم این معارف در دسترس فرد و از غیر راه وحیانی قرار نمی گیرد، حتی فرمود «وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ» نه ـ ما لا تعلم ـ فرمود اینها مطالبی است که نه تنها نمی دانستی بلکه نمی توانستی یاد بگیری ولو صدها سال درس می خواندی چون این غیب است هر چند بالاتر از تو یا مثل تو هم در جهان امکان کسی نیست.

 

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: درباره انسان هم همین طور است،‌ انبیا حرف های جدیدی آوردند،‌ اینها حرفی نیست که انسان بتواند با فناوری و پیشرفت و مدرن و پست مدرن و امثال ذلک یاد بگیرد و فرمود «وَیُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» نه ـ ما لا تعلمون ـ خداوند به بشر می فرماید ما حرف هایی آوردیم که اصلا در قدرت بشر نیست آن را یاد بگیرد،‌ این حرف ها در آسمان و زمین،‌ در عمق زمین و اوج مریخ نیست،‌ این غیب است،‌ ما چه می دانیم در بهشت و جهنم چه خبر است و انسان بعد از مرگ کجا می رود؟ نه راه تجربه است و نه راه های دیگر،‌ کسی نرفته و آن را هم که خبر شد خبری باز نیامد.

 

دو طایفه آیات درباره علم غیب پیامبر

حضرت آیت الله جوادی آملی با تبیین دو دسته آیاتی که مربوط به علم غیب حضرت است،‌ یکی این که تو از ذات خود نمی دانستی و ما گفتیم و طایفه دیگر این است که تو در آن صحنه حضور نداشتی ولی ترسیم آن از این قبیل است، خاطرنشان کرد: بخشی از آیات می فرماید ما چیزهایی به تو تعلیم کردیم که نمی دانستی و مقدورت هم نبود که یاد بگیری و طایفه دیگر می فرماید تو در آن صحنه نبودی و ما کل این صحنه را برای تو ترسیم می کنیم یعنی به گونه ای بیان می کنیم که گویا حضور داشتی؛ البته در عالم معنی بوده اند ولی در نشئه مُلکی نبوده اند چون هنوز به دنیا نیامده بودند.

 

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان داشت: در دو بخش از آیات قرآن هست که انبیا در عالم فراوان بوده اند «وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ»؛‌ یعنی ما نگذاشتیم سلسله انبیا و وحی و صُحُف الهی برای جوامع بشری قطع شود گرچه مقداری فترت پدید آمد،‌ در روایات هم آمده که انبیا فراوان بوده اند ولی قصه 24ـ25 تا از آنها در قرآن آمده است، «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِکَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ»؛‌ می فرماید ما در قرآن نگفتیم نه اینکه اصلا برای تو بیان نکردیم،‌ والا این همه روایات که از قول پیامبران مطالبی را نقل می کند که در قرآن نیامده از کجاست،‌ اگر خداوند قصه این انبیایی که آن طرف خاور دور یا باختر دور بودند را نقل می کرد باید می گفت بروید و عاقبت تکذیب کنندگان را ببینید ولی این مردم نه از آن طرف اقیانوس اطلس خبر داشتند و نه از این طرف اقیانوس کبیر.

 

‌وی افزود: ممکن نیست یک جایی بشر باشد،‌ فکر و اندیشه باشد ولی وحی و نبوت نباشد، ‌مگر می شود خدا بشر را بدون راهنما خلق کند؟ ‌خداوند می فرماید ممکن نیست یک عده ای در جایی زندگی کنند و وحی ما آنجا نرود،‌ مبادا کسی گمان کند انبیا فقط در خاورمیانه بوده اند آنها روی زمین بوده اند،‌ هرجا بشر هست وحی و نبوتی هم هست،‌ الآن اگر در کُرات دیگر کشف شود که جایی برای زندگی هست و عده ای هستند،‌ همان طور که در بیان نورانی حضرت امیر علیه السلام است که فرمود «فیها مَدائِنَ کَمَدائِنِکُم»، اگر کشف شود که در کُره ای از راه شیری و غیر آن،‌ اندیشمند و بشری زندگی می کرده و فکر و امر اختیاری داشتند ولو انسان نباشند،‌ یقینا وحی و نبوتی داشته اند.

 

حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیه شریفه «وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا کُنتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ» گفت: خدا به حضرت می فرماید در آن صحنه نه حضور داشتی و نه شاهد بودی ـ ‌هر شاهدی حاضر هست ولی هر حاضری شاهد نیست ـ فقط می ماند یک راه و آن این است که خدا از راه وحی تو را از آن آگاه کند،‌ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم الآن هم که از دنیا رفته و در روضه ای از ریاض جنت است کل صحنه را می بیند، « وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّـهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»،‌ برخی آیات مثل آیه «وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ» شهود مُلکی را نفی می کند و برخی دیگر شهود ملکوتی را اثبات می کند و این دو کاری به هم ندارند، ‌الآن هر کاری که انجام می دهیم وجود مبارک حضرت می بیند و می شنود./913/پ201/ج

ارسال نظرات