معنویتهای نوپدید در کشور قالبهای متعددی را برای گسترش و تبلیغ انتخاب کردهاند. این روشها بعضی هنری، پاره ای ادبی، بعضی دیگر چهره به چهره و برخی روشهای جدید است که تاکنون سابقه نداشته است؛ مانند فضای مجازی و اینترنت.
در این سلسله نوشتار بر آنیم به مهمترین روشهای ترویج و گسترش عرفانهای نوظهور پرداخته و نه به صورت کلی، بلکه به شکل تفصیلی، جزئیاتِ بیشتری از راههای ورود معنویتهای جدید را بیان نموده و موارد و مصادیق آن را یادآور شویم. در این بخش به یکی از شایعترین ابزار نفوذ معنویتهای جدید یعنی منابع مکتوب میپردازیم.
کتاب و آثار مکتوب
مهمترین روشهای ورود عرفانهای بدلی در کشور، استفاده از منابع مکتوب است. این دسته از ابزارهای ترویجی به صورتی هستند که در نگاه اول نه آنچنان مهم به نظر میرسند و نه چندان آسیب زا و خطر آفرین. به عبارت دیگر منابع مکتوب از آن جا که در نگاه اول، خود را حامل اندیشه و فکر نشان میدهند و اندیشه و تفکر هیچ گاه خود را به لباس دشمن نیاراسته و چهرۀ آسیبزا از خود به نمایش نمیگذارد، معمولاً از طرف متولیان فرهنگی و مربیان، به عنوان لغزشگاه شناخته نمیشوند. از قضا مخاطبانِ این دسته از محصولات هیچگاه به محتوا و درون مایۀ کتابها با چشم بد نگاه نمیکنند و تصور میکنند که هر چه در اوراق کتاب یافت شود، همه از جنس اندیشه ناب است نه افکار مسموم و غیر سالم. خوانندگان کتاب اغلب خیال میکنند که اندیشه، جنس تقلبی نداشته و به تعبیر استاد مطهری بعضیها دستگاه چاپ را جزو «مطهِّرات شرعی» و پاک کنندهها میدانند.
آثار مکتوب شامل کتاب، مجله، نشریه، روزنامه، بروشور، پایاننامه، مقالات علمی و متون آموزشی است. در میان مکتوبات، بیشترین حجم مربوط به کتاب بوده؛ به گونهای که امروزه بیشترین کانال ارتباطی عرفانهای نوپدید در ایران، کتاب است. تعداد قابل توجهی از جریانها در کشور ما دارای تشکیلات و ارگان تبلیغی نیستند؛ اما همگی از منابع مکتوب برخوردارند. کمتر جریانی وجود دارد که بتواند بدون کتاب، گسترش پیدا کرده و در میان عموم جا پیدا کند.
نکات مهم در باب منابع مکتوب
پی بردن به نقش کتاب در ترویج جریانهای معنویتگرا مستلزم توجه به چند مطلب است:
پیش فرض خوانندگان
1. مطلب اول بسیار مهم و در خور دقت این که، خوانندههای کتاب غالبا به عنوان پیش فرض پذیرفتهاند، کسی قادر به تألیف کتاب است که غیر از مهارت نویسندگی، از دانش بسیار بالا و سودمندی برخوردار باشد و به عبارت دیگر پذیرفتهاند که "تنها دانشمندان میتوانند کتاب بنویسند". به همین علت این احتمال را نمیدهند که کجیها و انحرافات اندیشهای در لابلای متن وجود داشته باشد.
گذشته از این که در موضوع معنویت و عرفان ویژگی دیگری را هم به نویسنده نسبت میدهند و آن هم وارستگی است. بسیاری از خوانندگان کتاب معمولاً نگاه نقادانه به متن ندارند و تلاشی برای تجزیه و تحلیل انتقادی به خرج نمیدهند. چنین افرادی از آن جا که احتمال تناقض گویی یا احتمال وجود نارسایی در اندیشۀ نویسنده را نمیدهند، اگر تناقض و یا کاستی در متن احساس کنند، توان ذهنی و فکری خویش را صرف حلَ متن مینمایند و با برداشت مثبت از مفاهیم و اصطلاحات، آنها را به صورت دیگری فهم کرده و چنین گمان میکنند که متن را فهمیدهاند؛ در حالی که آنها در حقیقت به نویسنده کمک کردهاند که متن به صورت استوار و غیر قابل خدشه در کتاب دیده شود.
یکی از علتهای این مسئله، این است که بسیاری از این افراد، شاکله فکری مستحکمی نداشته و قدرت تفکیک بین مغالطه از برهان منطقی را ندارند و نو بودن را دلیل بر درستی دانسته و مأموریت خویش را در فهم متون خلاصه میکنند. این افراد همین قدر که از پس درک واژهها و گفتههای جدید برآیند، آن را برای خود یک موفقیت دانسته و از ادامه عملیات فکری که همان حلاجی، تجزیه، تحلیل و تشخیص سره از ناسره است، صرف نظر میکنند.
کار جایی مشکلتر میشود که نویسنده در متن کتاب به امور مثبت بپردازد؛ مثلا از خدا سخن گفته و از تعالیم باطنی دم بزند و یا خود را مدافع معنویت و حقیقت نشان دهد، مخاطب به چنین شعارهایی دلخوش کرده و همه مطالب کتاب را از همین سنخ پنداشته و بر خوبی حمل میکند. این افراد فراموش میکنند که همیشه احتمال دارد نویسنده(حتی اگر نیت سالم هم داشته باشد) حق را با امور موهوم بیامیزد و در فهم حقیقت، به خطا برود.
هیچگاه نویسنده، از اول کتاب تا انتهای آن را مطالب سخیف نمینویسد و به بیان مطالبی که سستی و نادرستی آن محرز است دست نمیزند. اساسا خصلت باطل همیشه این بوده که خود را در ضمن حق عرضه کرده و لباسی از جنس حق به خود بپوشد، تا بتواند خود را منطقی و موجه جلوه دهد. اگر نویسندهای مانند کوئلیو همه گفتههایش یاوه و بیاساس میبود، هیچ کس جذب آثار او نمیشد. اساسا همه نویسندهها مطالبی نیکو و قابل دفاع در کتابهای خویش آوردهاند که از آن جهت قابل تمجید و ستایشاند؛ اما اشکال کار این جاست که خوانندگان کتاب، معمولا توان تفکیک بین این محاسن و خطاهای فکری نویسنده را نداشته و همه کتاب را از جنس همان محاسن ارزیابی میکنند و نمرهای که باید تنها به محاسن کار نویسنده داده شود به کل اندیشه میدهند.
بگذریم که محاسن، مربوط به اخلاقیات فردی است و ایرادها و انحرافات در حوزۀ نظام معرفتی و فکری نویسنده است که جهان بینی وی را شکل میدهد. مخدوش بودن باورهای بنیادین در یک کتاب با هیچ نقطه قوتی جبران نمیشود. اندیشهها در فضای مکتوب غیر از آن که از نظر شکلی قالبهای متعددی هم چون کتاب، مجله و... برای عرضه خویش دارند، از نظر درون مایه هم روشهای مختلفی برای القاء مضمون و محتوا انتخاب کردهاند. روشهایی هم چون رمان، کلمات قصار، حکمتهای کوتاه، برنامههای عبادی و مراقبهای هواداران و داستانهای کودک از جمله روشهای پرکاربرد، برای انتقال مضامین و آموزههای مکاتب معنویت گرا محسوب میشوند.
کتابهای معنوی برای عموم نوشته شدهاند نه خواص
2.نکته دیگر قابل ذکر در باب کتابهای جریانهای معنویت گرا این که، برخلاف منابع عرفان اسلامی که برای خواص نوشته شده و یا دستکم برای خواص قابل استفادهاند، کتابهای عرفانهای نوظهور برای ارتباطگیری با مخاطب عام نوشته شدهاند. این مطلب، هم از عناوین کتابها مشهود است و هم از شیوۀ نگارش و ادبیات بکار رفته در متن.
مثلا در کتابهای ویندایر که تا کرسی استادی دانشگاه هم پیش رفته و با اصطلاحات فنی و تخصصی روانشناسی جدید کاملا آشناست، کمتر با این اصطلاحات فنی و پیچیده برخورد میکنیم و اگر گاهی این واژهها را بکار گرفته، با ادبیات معنوی و عرفانی، آن را توضیح داده و با عباراتی ساده و روان، آنها را تبیین کرده است. به علاوه تنها جاهایی از این واژهها استفاده میکند که قصد مفهوم سازی معنوی داشته و در پی جا انداختن مفاهیم نمادین است. کارکرد نمادسازی در فضای مفاهیم معنوی، کمتر از نمادهای تصویری و شکلی نیست.
پایان نامهها و کارهای توصیفی
3.بخش قابل توجهی از منابع مکتوب عرفانهای جدید، پایاننامههاست. غیر از کتاب، پایاننامههای همسو با معنویتهای جدید، در محیطهای دانشگاهی، خود باعث گسترش این جریانات در کشور شده است. ناگفته پیداست منظور، پایاننامههایی است که نگاه صرف توصیفی داشته و بدون آسیب شناسی و نگاه انتقادی به گزارش آموزهها و در مواردی به ذکرِ محاسن اکتفا میکنند. این دسته از نگاشتهها که عموما بعدها به صورت کتاب هم منتشر میشوند غیر از آن که در تعریف و توصیف متوقف میشوند، اعتبار علمیشان در مراکز آکادمیک، بیش از یک کتاب عادی است.
علت این است که غیر از نویسنده، نام یک استاد مشاور و استاد راهنما هم به عنوان تأییدی بر سیر علمی پایاننامه به ضمیمه درج میشود. امروزه در باب یوگا بیش از 150 پایاننامه تدوین شده که تمامی این نوشتهها ترویجی و تبلیغی محسوب میشوند. همینطور در باب ادیان شرق مانند بودیسم، تائو، هندوئیسم و معنویتهای غربی مانند کابالا، عرفان سرخپوستی و همین طور معنویتهای فراوان شناختی مانند فنگشویی، سنگ درمانی، انرژی درمانی تاکنون پایاننامههای متعددی به رشته تحریر درآمده است.
استقبال مردم از کتابهای معنوی
4. نباید فراموش کرد که نفس استقبال مخاطبان ایرانی از کتابهای معنویتهای وارداتی مذموم نیست؛ از قضا چنین اقبالی نشان دهندۀ حیات معنوی و مطالبۀ بالای روحی است و البته از سوی دیگر نشان از کم کاری متولیان معنویت اسلامی برای پاسخگویی به نیازهای روحی و معنوی دارد.
معنویت دینی تاکنون هم از جهت کمی و هم از جهت روشی و کیفی به صورت شایسته عرضه نشده است. تقاضای گسترده برای رشد معنوی و سلوک باطنی، به ویژه در میان جوانان اگر با داروی مناسب و سالم درمان نشود، طبیعی است فرآوردههای جدیدتر که در بستهبندی فریبنده و جذاب عرضه شدهاند ابتکار عمل را بدست گرفته و این عطش روحی را در کوتاه مدت تسکین داده و صد البته در دراز مدت لگدمال و ضایع خواهد کرد.
فراگیری ابزار کتاب
5. مطلب دیگر آن که همه جریانهای معنویت گرا از این کانال بهره بردهاند و همۀ مکاتب، کار خویش را با کتاب آغاز کردهاند. ممکن است جریانی باشد که محصول هنری برای تبلیغ خود طراحی و تولید نکند؛ اما همهگی منابع مکتوب داشته و از این ابزار به خوبی کمک گرفتهاند.
تعداد کتابهای منتشر شده نشان میدهد که اصلیترین کانال ترویجی عرفانهای وارداتی در کشور کتاب است. مثلا در 15 سال اخیر تعداد کتابهای منتشر شده توسط بعضی از جریانهای مشهور بالغ بر 10 میلیون جلد بوده است. دربارۀ قانون جذب که از آن به عرفان مدرن یاد میشود تاکنون بیش از 100 عنوان کتاب در کشور چاپ شده است که بیشتر این کتابها ترجمهای هستند.
در جریان شرکتهای هرمی، کتاب سهم زیادی در گسترش این شرکتها داشته است. بسیاری از سر شاخهها برای به دام انداختن دیگران سعی کردند پشتوانه علمی برای اعتمادسازی دیگران دست و پا کرده و به کار خود برچسب علمی بزنند. این افراد قبل از هر چیز کتابهای مربوط به معنویتهای جدید را معرفی و تبلیغ کردند. آنها ابتدا کتابهای مربوط به تکنولوژی فکر، قدرت تفکر و مهمتر از همه، کتابهای راز را توزیع کرده و سرمایه گزاران را نسبت به علمی بودن این اقدام و در نتیجه نسبت به آینده آن مطمئن میکردند.
کارشناس و پژوهشگر حوزوی معنویت های نوظهور؛
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست/925/م9/ر