حجت الاسلام رجبی؛
حقانیت قیام امام حسین(ع) در میان اهل سنت امری مسلم است
اهل سنت واقعی، قیام امام حسین(ع) بر علیه شخص فاسدی مانند یزید را کاری لازم و ضروری میدانند؛ در مقابل وهابیت و سفیها که این حرکت عظیم الهی را نعوذبالله خروج بر علیه خلیفه زمان معرفی میکنند.
قیام امام حسین(ع) در میان ملل و مذاهب مختلف دنیا تحلیلهای گوناگونی دارد. اغلب آنان ستایشگر این حرکت عظیم الهی بودهاند. در این میان عده قلیلی مانند وهابیت نیز به تخطئه این قیام پرداختهاند که بیش از پیش باعث رسواییشان شده است. بررسی دیدگاههای مختلف در این زمینه، در گفتوگویی با حجت الاسلام حسین رجبی مسؤل پژوهش مؤسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی، صورت گرفته که بخش نخست آن به این شرح است.
محرم در میان ادیان و مذاهب مختلف چه جایگاهی دارد؟
عرض کنم که منظور از ادیان غیر اسلام است. وقتی که دین گفته می شود نسبت به مسیحیت نسبت به یهودیت و امثال اینها خب در اینها خیلی مسئله محرم مطرح نیست؛ مگر اینکه یک مصلحی در بینشان پیدا شود بعد برای نجات یک منطقهای یا کشوری تاریخ را مطالعه کند بعد برسد به جریان کربلا و از جریان کربلا استفاده کند. برای مثال به عنوان یک روش مناسب و قوی و راه حل بینظیر برای نجات یک کشور، از آن استفاده کند. هم در مسیحیت بودند هم در جاهای دیگر مثلا در هند و... افرادی بودند که معروف است. یک مدت کتابها هم نوشته شده که گاندی از کسانی بود که از جریان حادثه عاشورا استفاده کرده است. بنابه گفته معروفش: اگر من بخواهم هند را از تحت سیطره انگلستان نجات دهم، راهش این است که از روش شخصی به نام امام حسین(ع) که در سال 61 هجری صورت داده، استفاده کنم. حالا با آن هدف مقدسی که داشتند و پایداریهایی که کردند در حد استفاده کردن و الهامگیری از حادثه عاشورا، در ادیان دیگر مطرح است. در بین شخصیتهایشان اینکه محرم به صورت رسمی مطرح باشد؛ نه چیزی در این رابطه نداریم.
اما مذاهب؛ در میان مذاهب مختلف درون اسلام مانند شیعه، اهل سنت، اعم از حنفی، شافعی و غیره نسبت به جایگاه محرم دید خاصی دارند. یعنی براساس آنچه که فقهشان اجازه میدهد، وارد میشوند. فقه آنها چه فقه حنفی، شافعی و امثالهم، عزاداری و یادبود برای کسانی که در سالهای گذشته از دنیا رفته باشد، ندارند. بلکه در اعیادشان هم ندارند. مگر در بعضی از مناطق که تحت تاثیر شیعه قرار گرفته باشند. ولی برای کسانی که مورد عداوت آنها بوده حالا چه از صحابه و چه از ائمه(ع) این چنین جایگاهی قائل نیستند که بیایند یاد و نامش را احیا کنند، نه عوام و نه خواص. چون فقهشان این اجازه را نمیدهد. بله در این حد اینها نسبت به عاشورا وارد میشوند که ایام عاشورا که میرسد جریان کربلا را در مجالسشان نقل میکنند. البته بعضی نقل میکنند برای استفاده بهتر و بعضی برای تحریف شیعه، مثل وهابیون.
گاهی میبینید ایام عاشورا که میرسد در ماهوارهها سخنانی میگویند که بله شیعیان خودشان امام حسین(ع) را دعوت کردند و خودشان به شهادت رساندند و حالا هم عزاداری می کنند. اینها گروههایی هستند که دنبال نقطه ضعفند. در بین همین مذاهب ما چهرههایی داریم که واقعا نگاه مثبت نسبت به عاشورا و امام حسین(ع) دارند؛ مثل اقبال لاهوری، سید قدسی، سید جمال(که به یک نگاهی شیعه است). بزرگانی دیگری هم از اهل سنت کتابهایی در زمینه عاشورا نوشته و نقش امام حسین(ع) را در جامعه اسلامی تبیین کردهاند. فقط در این حد، منتها عاشورا را هم مثل سایر حوادث نگریسته میگویند فرض کنید فلان صحابی هم شهید شده یا مثلا فلان فرد هم اگر تلاشی کرده، در نهایت کشته شده است. ما نسبت به این جریان و شخص سیدالشهدا(ع) ویژگی خاصی قائل نیستیم. خلاصه همانطور که عرض شد آنها مثل ما بیایند جایگاه خاصی قائل شده و هر ساله مراسم بگیرند، عزاداری کنند، نه اینطور نیست. گاه گاهی اگر پیش بیاید یا مثلا نویسندهای از اینها کتابی بنویسد یادی از عاشورا و امام حسین(ع) به میان میآید وگرنه اقدام خاصی صورت نمیگیرد. فقط معتقدند افراد با عظمتی از اولاد پیغمبر(ص) بودند که به ناحق کشته شدند. در این حد در ایام عاشورا از آن بزرگواران یاد میکنند.
جایگاه شخص امام حسین(ع) در میان مذاهب اسلامی به چه صورت است؟
خود امام حسین(ع) به عنوان کسی که اولین نسل حضرت امیر(ع) و حضرت زهرا(س)، از اهل بیت، مصداق آیه تطهیر و صاحب القربی است، در بین مذاهب جایگاه بلندی دارد. آنها امتیازات زیادی برای امام حسین(ع) قائلند که در کتابهایشان هم آمده است. حتی خلفا هم نسبت به این بزرگواران احترام خاصی قائل بودند. اما یک مطلبی اینجا هست که غیر شیعه مبنایی دارند و آن این است که تمام صحابه از نظر آنها محترمند و چون محترمند گفتارشان، کردارشان و رفتارشان هم، مقتدا قرار میگیرد. منتها به این صورت که فرض کنید در مباحث یک جایگاهی خاص و ویژه ای غیر از صحابه دیگر یا غیر از اهل بیت دیگر باز کنند، نمیبینیم. دقت کنید خیلی مهم است؛ درست است این ویژگیها را برای امام حسین(ع) قائلند، اما در مقابل صحابه، خلفا و یا سایر اصحاب غیر از جایگاه فردی شان یعنی نگاه مقتدا قرار دادن آنها غیر از این قائل نیستند یعنی در واقع هیچ یک از ویژگیهایی که گفته شد اینها را ویژگیهای شخصی برای امام حسین(ع) نمیدانند. اما در جهت اینکه ویژگی خاص داشته باشند، به عنوان مقتدا و جدای از صحابه دیگر، این را نمیبینند. میگویند اینها مثل هم بودند، اهل بیت هم جزو صحابهاند امام حسین(ع) هم جزو صحابه هست. اما از آنجایی که جزو صحابهاند و همه صحابه در یک جایگاه قرار دارند، ما به رفتار و کردارشان اقتدا میکنیم.
لذا درباره این سوال که اگر مثلا بین صحابه اختلاف بود، در گفتار، رفتار و روش شما کدام روش را انتخاب می کنید؟ اینجا مشخص می شود که اینها چهقدر جایگاه برای امام حسین(ع) قائلاند. فرض کنید در جریان حرکت امام حسین(ع) به کوفه، میبینیم چهرههای شاخصی بودند که با امام(ع) نیامدند. خوب اینجا مهم است که چرا امام حسین(ع) به شهادت رسید. در اینجا از طرفی هم دامن اهل سنت را میگیرند که صحابهای که شما برایش احترام قائلید چرا یاری نکردید؟! خیلی هم بودند در آن زمان که امام(ع) را یاری نکردند و حتی مانع شدند یا سکوت کردند. اهل سنت هم در این جایگاهی که برای صحابه قائلند، در این موضع گیریشان تاثیر دارد. اینها همه صحابه را در یک جایگاه میبینند، ولو اهل بیت باشند. بلکه گاهی صحابه غیر اهل بیت را ترجیح میدهند؛ مثلا اگر قول اهل بیت در یک جهت مخالف با خلفا بود، آنها بعضا نظر خلفا را ترجیح می دهند. لذا بهترین تعبیر این است که از نظر آنها، اهل بیت به عنوان صحابه در نظر گرفته میشود و جایگاه صحابه را همه محترم میشمارند.
قیام امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت چگونه تفسیر میشود؟
آن جایگاهی که عرض شد، یک جایگاه علمی و مبنایی در مسئله صحابه است. نسبت به قیام سیدالشهدا(ع) هم در آن حدی که من مطالعه داشتم، در کتابها و تحلیلهایشان معمولا نگاه مثبت دارند. یعنی نگاهشان این است که عاشورا نقش اساسی داشته و این کار باید انجام می گرفت. بر علیه ظالم باید قیام میشد، مخصوصا علیه یزید. از قدیم هم طوری بوده که گاهی برخی از اینها ایام عاشورا مجالس عزا برگزار میکردند. در خود ایران و در بعضی از کشورها مثل پاکستان هستند کسانی که جزو اهل سنتاند و در روز عاشورا عزاداری میکنند. در کتاب النص مرحوم قزوینی دارد که در قرن ششم و هفتم که اکثریت در ایران را اهل سنت داشتند، اینها مجالس عزا داشته و عزاداری میکردند. خود این نشان می دهد که جریان عاشورا در میان اینها جایگاه بلندی دارد. لذا اهل سنت واقعی نسبت به قیام امام حسین(ع) بی تفاوت نیستند، الا جریان تندی که به نام وهابیت معروف شدند. اینها تابع مفتیهایشان هستند و آنان در سالهای اخیر صریحا ابراز کردند که امام حسین(ع) به خاطر خروج علیه خلیفه، نعوذ بالله خطا کرده است. این تعبیرات را در نوشتههای افرادی مثل ابن تیمیه، احسان الهی و... که یک جریان تندی در میان اهل سنتاند و شروع این جریان از قرن هشتم بوده، این موضوع را تبلیغ میکنند. چون زمینه هم دارد، گاهی در اهل سنت تاثیر هم گذاشته است. اما از آنجایی که اهل سنت به اعتراف خودشان، یزید را آدم شراب خواری میدانند، جرات نمیکنند از وی دفاع کنند.
این دو نگاه هست؛ یک نگاه مثبت که تعریف کردند، تمجید کردند درکتابهایشان و الان هم که ایام عاشورا میرسد واقعا بحث میکنند؛ خصوصا در کردستان و بلوچستان که ما خودمان شاهدیم. ولی جریان مخالف هم وجود داشته و دارد. آنها وقتی میبینند محرم در بین شیعه به این صورت داغ و پر شکوه برگزار میشود، در مقابل تاثیرپذیری آن، یک مقدار هم بعضی از اهل سنت حرکتی منفی شروع میکنند. مثلا عزاداریها را مسخره میکنند و... .
به طور مثال در یکی از این ماهوارههایشان، عزاداری شهید حکیم را پخش کرده و آن را تحلیل کردهاند یا عزاداری مراجع تقلید را که با پای برهنه میآیند، عکسش را پخش می کنند و تحلیل میکنند. در واقع همین وهابیون یعنی جریان تند اهل سنت، عزاداری را به این صورت مورد تحلیل و بحث قرار میداده و میخواهند به گونهای اثرگذاری محرم را خنثی کنند. چون واقعا مجالس عزاداری تاثیر دارد. حداقلش این است که برای خود اهل سنت این سوال پیش میآید، گاهی هم پرسیدهاند که، ما که اهل بیت را دوست داریم چرا در عاشورا مانند شیعیان عزاداری نمیکنیم؟ معلوم است که مجالس عزاداری تاثیر دارد یعنی محرم روی مخاطب، اعم از مخاطب شیعه و سنی، حتی ادیان دیگر تاثیرات مثبتی دارد. در مقابل اینها برای آن که این تاثیرات را خنثی کنند، می آیند و به تبلیغات منفی میپردازند.
عزاداری، دارای چه آثاری منحصر به فردی است؟
ما در کتاب پاسخ به شبهات عزاداری بحثی را مطرح کردیم درباره اقسام عزاداری و آثاری که عزاداری دارد. واقعا اگر آثار عزاداری و اهداف آن را در نظر بگیریم، نقش عزاداری کاملا مشخص میشود. یکی از آثار عزاداری این است که ما با مقامات پیشوایان بزرگ اسلام که سراسر زندگی آنها برای ما الگو است، آشنا میشویم. این باید هدف ما باشد در تبلیغمان، چرا که نتیجه این عزاداریها آشنایی شیعیان با مقام پیشوایان دینی است. مبارزه با طاغوت، آموزههای اخلاقی و روحانی که در این ایام برای عزاداران به وجود می آید هم، از آثار مهم عزاداری به شمار میروند. ما خیلی از افراد را داریم شاید در طول سال به عبادات و مسائل معنوی بیتفاوت باشند؛ اما وقتی عاشورا میرسد و این جو معنوی را میبینند در روحشان تاثیر گذاشته و زندگیشان تغییر میکند.
اثر دیگر این است که ما در این عزاداریها با مقام پیشوایان بزرگ، خصوصا حضرت امام حسین(ع) آشنا میشویم.
یک اثر دیگری که مجالس عزاداری میتوانند داشته باشند این است که عشق و محبت به اهل بیت(ع) در این جلسات افزایش پیدا میکند، حتی اگر رو به نقص هم باشد. محبت اهل بیت(ع) جزو پاداش رسالت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) است؛ یعنی جزو ایمان است. اگر کسی محبت نداشته باشد ایمان ندارد یا ایمانش ناقص است. پس این از آثار دیگر عزاداری است که ما همدردی داریم با پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، حضرت زهرا(س) و سایر ائمه(ع). چون واقعا ایشان عزادار سیدالشهدا(ع) هستند؛ به طور مثال در روایاتی که هم شیعه نقل کردهاند و هم اهل سنت، دارد که امسلمه حضرت رسول اکرم(ص) را بعد از واقعه عاشورا میبیند که حضرت غبار آلود، آشفته و خیلی ناراحتاند. ما هم این روایت را در کتاب، از منابع اهل سنت نقل کردهایم. معلوم میشود که عزادار واقعی در جریان عاشورا شخص پیامبر بزرگوار(ص) است، بعد هم فرزندانشان، حضرت زهرا(س) و همه ائمه(ع) هستند. در واقع از آثار عزاداری همدردی با این بزرگواران است و این خودش یک بحث جدی می تواند داشته باشد.
در مسئله عزاداری یکی دیگر از آثار، افشاگری جنایات ستمگران تاریخ است. اختصاصی هم ندارد به ستمگرانی که در مقابل امام حسین(ع) ایستادند و این جریانات را به وجود آوردند. از آثار دیگر عزاداری این است که یادآوری مصائب وارده بر اهل بیت(ع)، موجب می شود که مصائب خودمان مثل شهیدی که دادهایم یا مصیبت دیگری بر ما وارد شده، برایمان آسان شوند. به نظر من این یکی از آثار جدی است که ما به خوبی بعد از جریان جنگ تحمیلی شاهد بودیم؛ مثلا کسی که سه شهید داده بود، آرامشش به این وسیله بود که میگفت: ما هم مثل مادرمان حضرت زهرا(س) شدهایم. یاد این مصیبتها مصائب شخصی را آسان میکنند.
یکی از آثار عزاداری این است که در این جلسات از نظر مادی، خیلی از مردم فقیر و نیازمند هم در پرتو این جلسات اطعام میشوند. ما این را در اقسام عزاداری هم ذکر میکنیم که یکی از اقسام عزاداری، مجالس همراه با اطعاماند. این امر از عبادات و مستحبات شرعی نیز هست. برای کسانی که بر مجالس عزاداری اشکال میکنند، میگوییم که این آثار و اهداف اگر مورد توجه باشند هرگز اشکال نمیشود، چون ما داریم اهدافی را پی میگیریم که مورد توجه شریعتند. مثل اطعام عزاداران، اعم از فقرا و غیر فقرا که از این غذا به عنوان تبرک استفاده میکنند، از جمله دستورات صریح شرع مقدس اسلاماند.
یکی از آثار عزاداریها این است که خاطره عاشورا زنده میماند. چون اگر این عزاداریها نبود نسلهای بعدی اصلا نمیدانستند چنین حادثهای واقع شده یا نشده. در تاریخ خیلی از شهادتهایی که داشتیم، مثل شهادت حجر بن عدی، نفس زکیه، زید بن علی و امثال اینها که حرکتهای بزرگی انجام دادند، فقط نامی از آنها مانده است. اگر ما هم در جریان عاشورا مثل سایر حوادث سکوت میکردیم یا به حداقل اکتفا مینمودیم نسلهای بعدی عظمت عاشورا را درک نمیکردند. شاید هم به مرور خاموش شده و از بین میرفت و جز یادی از آنها در تاریخ باقی نمیماند.
البته نکته دیگری که به طور مختصر عرض کردم و لازم است دوباره یادآوری شود این است که رشد فضایل و کرامتهای انسانی با عزاداری ممکن است. اگر در این زمینه کم داریم باید روی این مسئله توجه بیشتری شود؛ یعنی یکی از آثار عزاداریها این است که فضایل و کرامتهای انسانی پرورش یابند، روحیه شهادت طلبی به وجود بیاید و... خلاصه این قطرات اشک خیلی میتواند در روحیات کریمانه و کمال نفس انسان تاثیر داشته باشد.
آسیبهای عزاداری چه مواردی میتوانند باشند؟
مسئله آسیبها هم یک بحث دقیق و جدی است که باید روی آن کار کرد. طبیعی است که هر حرکت مثبتی که در طول تاریخ واقع شده دچار آسیبهایی بشود. مهمتر از حرکت پیغمبر اسلام(ص) حرکتی نداشتیم و حرکت امام حسین(ع) هم احیا گر حرکت جدشان بود؛ همانطور که خود جریان اسلام با یک سری آسیبها روبرو بود؛ از بدعتها، خرافات و امثال اینها که خیلی چیزها را از آرا و نظرات خودشان اضافه کردند، همین شیوه در جریان حادثه عاشورا هم تکرار شده و میشود. لذا بایستی علما و محققین در این جهت بیدار باشند. یکی از آسیبها این است که بعضی از کارهایی که مورد تایید اسلام و فقها نیست را بر این مجالس اضافه کنند. مثل همین جریانات قمه زنی تا کیفیت عزاداریهایی که ما داریم. قمه زنی میکنند، به صورت راه میروند و بدن را خونی میکنند! لباس در میآورند که بهتر سینه بزنند، اینها را هم متاسفانه بیشتر از طریق مداحانمان میبینیم! این از نظر ظاهری. از نظر باطنی اینکه ما یک سری خرافات را اضافه کنیم در بحثهای عزاداری؛ یک چیزهایی که واقعا نیست و جزو عزاداری هم به شمار نمیآید بیافزاییم. مثلا در مسئله عزاداریها یا در خود اشعاری که ذکر میکنند، نحوه اشعار، محتوای اشعار، میبینیم که گاهی حرفهای بیربطی دارند. مثلا ما سال قبل در مجلسی بودیم مداح تعبیر خیلی تندی کرد که خدا هم نعوذبالله مست امام حسین(ع) بود. بعد از آن من به او اعتراض کردم که آقا این چه تعبیری است که شما میکنید. اینها دیگر نه مُستند دین است نه مستند فقها. به فرض هم که توجیه شود، این مسائل نباید در ملا عام گفته شود. یا مثلا آهنگهایی که ما در کنار عزاداریها داریم مثل نواختن شیپور، نی و امثال اینها. شاید از نظر شرعی اشکالی نداشته باشد، اما به مرور زمان عزاداریها را از آن هدف اصلی دور میکنند. پس مسئله آهنگها در اینجا نقش دارد، مسئله اضافاتی که از خودمان درست میکنیم مثلا یکی خوابی میبیند به آن عمل میکند و... نقش آسیبی دارند.
حالا مثل زنجیر زنی، شبیه خوانی و امثال اینها را بزرگان تا حدودی توجیه کردهاند. اما قمه زنی یا اشعار غلوآمیز قابل توجیه نیست. اینها مواردیاند که میتواند به عنوان آسیب ذکر شود. اشعار غلوآمیز که برخلاف اعتقاداتمان است، آبروی تشیع را به مخاطره میاندازد. یکی از دوستان میگفت ما مکه مشرف بودیم، در ملاقاتی که با یکی از مفتیهایشان داشتیم به ما گفت: شما گفتهاید که وهابیت شیعه را تکفیر میکند. بعد میگفت کلیپی داخل موبایلش داشت به ما نشان داد که ببینید، شما مداحانتان دارند میگویند لاالله الا زهرا و...! خوب ما چهطور شما را تکفیر نکنیم؟! اینها واقعا مسئله آسیب است برای ما و ما باید روی این نکته خیلی تاکید کنیم که این اشعار غلو آمیز نباشد. یکی از آسیبها این است که مدیریت مجالس عزاداری را افراد بیسواد به دست میگیرند؛ مداحیهای بیروح، بیهدف و امثال اینها را میآورند در میدان و به جای پیشرفت در مجالس عزاداری، پسرفت میکنیم.
اشکالات و شبهات مهمی که دشمنان تشیع در مورد عزاداری مطرح میکنند کدامند؟
یکی از اشکالاتی که اینها مطرح میکنند این است که این عزاداریها بعد از14قرن چه اثری دارند. امام حسین(ع) شهید شده و در پیشگاه خداوند مقام بلندی دارد. این عزاداریهایی که شما انجام میدهید چه اثری برای شهدا دارد؟! حالا شما بیایید خودتان را بزنید، سینه میزنید، زنجیر میزنید، اینها چه اثری دارند؟
شبهه دیگری که مطرح میکنند این است که در مقابل مصائب ما توصیه به صبر شدهایم؛ قرآن توصیه به صبر کرده، صابرین رابشارت داده شما چرا به آنها عمل نمیکنید؟ یک اشکال دیگر این است که ما برای برگزاری مجالس عزا در هر سال دلیل نداریم؛ این کار بدعت است. اقامه مجلس عزا، آن هم کسی مجلسی برگزار کند، یک شخصی در آن مجلس دعوت شود مصیبت بخواند و عدهای را بگریاند، میگویند ما نداریم؛ چون ما نداریم بدعت است. یعنی در زمان پیغمبر(ص) نبوده، در زمان اصحاب انجام نمیشده پس بدعت است!
من فکر میکنم که اشکال جدی اینها که علمی هم هست و باید پاسخ علمی داده شود، همین است که میگویند خوب ما در فقه که همان دین است و در روایات داریم که در مقابل مصیبت صبر کنید، دعا کنید و... . اشکال اینها این است که اینها بدعت است، باید دلیل داشته باشیم. چون دلیل نداریم و خود شما هم میگویید صبر کنید بر عزا، خودتان را در مصائب نزنید، اگر کسی عزیزی را از دست داده حق ندارد به سرو صورت خود لطمه بزند؛ پس چرا خودتان این کارها را انجام میدهید؟ اینها عزاداری امام حسین(ع) را با عزاداری کسی که فرزندش نوجوانش کشته شده یا تصادف کرده و تحت تاثیر عاطفه پدر و مادری قرار گرفته مقایسه میکنند. یا مثلا بحث لباس مشکی را مطرح میکنند، میگویند لباس مشکی مکروه است. شما به چه دلیل در عزاداریها از آن استفاده میکنید؟! اشکال دیگری دارند میگویند در مسئله کربلا شیعیان خودشان امام(ع) را دعوت کردند و خودشان هم حضرت را به شهادت رساندند؛ حالا هم عزاداری میکنند. آنها از این استفاده میکنند که شما با این کار میخواهید جلوی تبیین کار نابجایی که شیعیان انجام دادهاند را بگیرید. اینها اشکالات اساسی اینها است. البته امروزه به نحوه عزاداری ما هم اشکال میکنند و میگویند اگر عزاداری در زمان پیغمبر اسلام(ص) بود سه روز بیشتر طول نمیکشید، اما اینکه ما بیاییم هر سال این کار را انجام بدهیم، این را نداریم. آیا عزاداری و گریه جایز است؟ آیا مشروعیت آن از نظر قرآن و سنت به دست میآید؟ آیا در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و سایر مسلمانان عزاداری و سوگواری وجود داشته؟ آیا این نوحه سرایی سوگواری جایز است؟ آیا خراشاندن صورت پاره کردن سینه جایزاند؟ و چندین شبهه دیگر که اینها به همین صورت مطرح میکنند.
توصیه شما برای مبلغین در ایام محرم چیست؟
توصیه من برای دوستانی که میخواهند تبلیغ کنند، این است که در مورد موضوعی که میخواهند صحبت کنند، مطالعه کنند. مطالعه همراه با فکر؛ وظیفه ما مطابق آنچه قرآن میگوید تفقه در دین است. قرآن میگوید اول کوچ کنید برای تفقه، بعد تفقه کنید برای انذار. تا تفقه نشود انذار محقق نمیشود. "لینذروا"، یعنی انذار کنید. پس اول کوچ کردید آمدید در جاهای دیگر مشغول درساید، باید تفقه کنید. کوچ کردن برای تفقه است؛ تفقه برای انذار است؛ انذار برای این است که مخاطب ترس داشته باشد. ترس قلبی و عملی پیدا کند. اگر ما خوب در عرضه مطلب کار نکردیم، مطالعه نکردیم، این انذار محقق نمیشود. انذار که محقق نشد، آن تاثیر را نخواهد داشت. پس شرط اول ما این است که روی آن موضوعی که میخواهیم طرح کنیم، فکر بکنیم، نتیجه گیری کنیم، تا در تبلیغ خودمان موفق باشیم. این یک نکته اساسی که قرآن هم ما را توصیه کرده است.
نکته دیگری که مترتب بر همین مسئله است، این استکه مخاطب را بشناسیم؛ یعنی مخاطب شناسی کنیم، که این هم فرع بر تفقه است. شما میخواهید انذار کنید، تفقه برای انذار است. خوب تا آدم مخاطب را نشناسد که انذار نمیتواند بکند؛ ما اگر مخاطب را شناختیم میتوانیم بگوییم چه نیازهایی دارد و براساس نیازهایی که دارد بیاییم مطلب ارائه بدهیم. تا ما مخاطب را نشناسیم، نیازش را ندانیم، بیاییم از یک جای دیگر بحث کنیم این که فایدهای ندارد. اثر مطلوبی نمیبخشد. پس یکی اینکه مخاطب شناسی داشته باشیم، بدانیم که مخاطب چه نیاز دارد و از آن طرف مطلب را خوب و با دقت عرضه کنیم.
نکته دیگر اخلاص است. بر اساس فرمایش امام صادق (ع) که فرمود: " مَن تَعَلَّمَ العِلمَ وَعَمِلَ بِهِ وَعَلَّمَ لِلّهِ دُعِىَ فى مَلَکُوتِ السَّماواتِ عَظیما " ما توصیه شدیم به اخلاص و کار برای خدا؛ این خیلی مهم است. حضرت فرمودند کسی که علم را بیاموزد و خود به آن عمل کند و برای خدا به دیگران یاد بدهد در ملکوت آسمانها با عظمت یاد میشود. انشاالله خداوند به همگان توفیق اخلاص در عمل عنایت بفرماید.
پایان خبر/
401/975/ر ارسال نظرات