۱۶ آذر ۱۳۹۱ - ۲۰:۰۸
کد خبر: ۱۴۹۰۰۱
ثبات و نسبیت ارزش های اخلاقی؛

نقد نظریه پویمن با نگاهی به رویکرد اسلامی

خبرگزاری رسا ـ ثبات و نسبیت ارزش‌های اخلاقی عنوان نشستی است که از سوی قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با هدف بررسی نسبی بودن یا ثبات ارزش‌های اخلاقی برگزار و در هر جلسه، دیدگاه یکی از اندیشمندان غرب درباره این موضوع با حضور پژوهشگران حوزوی نقد می‌شود.
 ثبات و نسبيت ارزش هاي اخلاقي مجتبي مصباح و محمد فتحعلي خاني علي الماسي، مجتبي مصباح و محمد فتحعلي خاني علي الماسي نخستين نشست ثبات و نسبيت ارزش هاي اخلاقي نخستين نشست ثبات و نسبيت ارزش هاي اخلاقي محمد فتحعلي خاني

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نخستین نشست علمی ثبات و نسبیت ارزش‌های اخلاقی، با ارائه محمد فتحعلی خانی، شارح نظریه نسبیت اخلاقی لوییس پویمن و حجت‌الاسلام مجتبی مصباح یزدی، مدرس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌(ره) به عنوان ناقد این نظریه در سالن معرفت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم برگزار شد.

 
در ابتدا، حجت‌الاسلام علی الماسی، دبیر اجرایی قطب علمی فلسفه دین با ارائه گزارشی از روند برگزاری سلسله نشست‌های ثبات و نسبیت ارزش‌های اخلاقی، گفت: این نشست در زمینه رابطه بین دین و اخلاق طراحی شده و به این مسأله می‌پردازد که آیا ارزش‌های اخلاقی نسبی است یا ثبات دارد.
 
وی با بیان این‌که بیشتر گرایش‌های اسلامی معتقد به ثبات در ارزش‌های اخلاقی است، اما در غرب گرایش‌های بسیاری ایجاد شده که قائل به نسبیت ارزش‌های اخلاقی هستند، افزود: این نشست در نظر دارد به برخی از نظریه‌های بسیار مهم در باب نسبیت ارزش‌های اخلاقی از جمله بررسی و نقد نظریه پویمن با نگاهی به رویکرد اسلامی بپردازد.
 
بررسی ماهیت نظریه لوییس پویمن
 
فتحعلی‌ خانی در این جلسه به بیان مقدمه‌ای درباره اهمیت بحث نسبیت و ابعاد آن پرداخت و با اشاره به ماهیت نظریه لوییس پویمن، پس از آن که تقریری از این دیدگاه در نقد نسبیت ارائه کرد، گفت: نسبیت در روزگار ما بیشتر اهمیت خود را مرهون وضعیت اجتماعی دنیا و جامعه است.
 
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد تمایل و علاقه نشان دادن به نسبیت که یکی از ویژگی‌های روزگار ما است، بیشتر از آنکه جنبه نظری داشته و مربوط به قوت فکری و فلسفی دیدگاه نسبی‌گرا باشد، بیشتر به جهت وضعیت کنونی جامعه بشری است.
 
وی با اشاره به تبدیل شدن اختلاط فرهنگ‌ها به تعارض‌ها و تزاحم‌هایی در جوامع که بعضا سبب آسیب‌هایی هم شده است، گفت: گمان بر این است که این تعارض‌ها و مشکلات ناشی از اصرار و پافشاری بر یک نظام اخلاقی خاص را می‌توان با تعمیم و ترویج دیدگاه نسبیت‌گرا، از ریشه چاره کرد.
 
فتحعلی خانی افزود: برای اثبات این‌که دیدگاه نسبیت‌گرا از موضع فلسفی کافی و وافی برخوردار نیست، باید بحث فلسفی کنیم و بیش از این‌که نیاز باشد درباره ادله نسبیت‌گرایان بحث کنیم، لازم است بحث‌های سنجش علمی کرده و عوامل اجتماعی دامن زدن به دیدگاه نسبی یا تفکرات کثرت‌گرا را پیدا کنیم.
 
اخلاق، شناسایی ثواب و خطا
 
وی یکی از نقدهایی که در دنیای غرب برای رد نسبیت‌گرایی طرح شده را دیدگاه فیلسوفی به نام پویمن دانست و با اشاره به کتاب وی با نام «اخلاق، شناسایی ثواب و خطا»، گفت: این کتاب مانند بیشتر کتاب‌های دیگر وی، متن درسی است و در فصل دوم و سوم آن بحث نسبیت‌گرایی مطرح می‌شود.
 
شارح نظریه پویمن با بیان این‌که وی دلیلی در دفاع از نسبیت‌گرایان تقریر می‌کند و سعی دارد تا آن را نقد کند، ادامه داد: استدلال نسبیت‌گرایان دو مقدمه دارد و با نقد هر یک از این دو مقدمه می‌توانیم ناتمام بودن استدلال بر نسبیت‌گرایی را نشان دهیم که البته این کافی نیست.
 
وی با اشاره به این‌که با نشان دادن ناتوانی یک استدلال بر اثبات یک نتیجه، آن نتیجه ابطال نمی‌شود، بلکه آن استدلال فرو می‌ریزد، بر منتقد نسبیت‌گرایی عرضه دلیل ایجابی بر دیدگاه مقابل را واجب دانست و برای رسیدن به این هدف، از طریق نقد تقریر پویمن از استدلال نسبیت‌گرایان، شروع کرد.
 
فتحعلی خانی افزود: پویمن دو مقدمه‌ را به نسبیت‌گرایان نسبت می‌دهد و می‌گوید در فرهنگ‌های مختلف، آرا مختلفی درباره ثواب و خطا بودن اعمال وجود دارد یعنی در همه فرهنگ‌ها فهرست مشترکی از افعال و اعمال نیست که ثواب انگاشته و یا این‌که خطا انگاشته شود؛ در فرهنگ‌ها این فهرست‌ها با هم متفاوتند و اسم این را می‌گذارد مدعای تفاوت که این مقدمه اول است.
 
وی با بیان این‌که مقدمه دوم آن است که ثواب و خطا بودن اعمال وابسته به فرهنگ است، گفت: پویمن بعدها این را تفصیل می‌دهد به این‌که چه کسانی چنین چیزی می‌گویند و از این دو می‌گوید که نسبیت‌گرایان نتیجه گرفته‌اند که فرهنگ‌ها به لحاظ اخلاقی و ارزش هایی که ثواب و خطای اعمال را بیان می‌کند متفاوت هستند و ماهیت ثواب و خطا چیزی جز وابستگی به فرهنگ نیست، پس بنابراین هرچه هست از فرهنگ و وابسته به فرهنگ است و در نتیجه هیچ ثواب و خطای عینی وجود ندارد.
 
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: چنانچه گفتیم صورت این مسأله درست است و سراغ مقدمات آن رفتیم، یکی از دو مقدمه و یا هر دو مقدمه را هم رد کردیم، استدلال فرو می‌ریزد، معنایش این نیست که نتیجه هم لزوما باطل می‌شود، ممکن است فرد دیگری استدلال دیگری را مطرح کند؛ بنابراین پویمن می‌پذیرد که برای ابطال نسبیت‌گرایی به ابطال مقدمات به تنهایی نباید اکتفا کرد بلکه باید برای نقیض نسبیت‌گرایی استدلال اقامه کرد.
 
وی با بیان این‌که پویمن پیش از بیان استدلال خود به نقد همین مقدمات می‌پردازد، گفت: مقدمه اول که مدعای تفاوت است از نظر ایشان مقدمه صادقی است؛ می‌گوید مشاهدات نشان می‌دهد که ارزش‌های متفاوتی در جوامع و فرهنگ‌های مختلف حاکم است و وجود دارد، یعنی اصل تفاوت یک امر مشهود انکارناپذیر است، اما وقتی وجود تفاوت را احساس می‌کنیم لزوما مشابهت و یگانگی و یکسانی را انکار نمی‌کنیم.
 
فتحعلی خانی ابراز کرد: پویمن این تفاوت را می‌پذیرد، اما سؤالی مطرح می‌کند مبنی بر این‌که آیا در لایه‌های زیرین این تفاوت یکسانی و اشتراکی هم هست؟ وی تنها می‌پذیرد که فرهنگ‌های مختلف ارزش‌های گوناگونی را واجد هستند و بعد می‌گوید پذیرش این مقدمه را مضر به حال عینیت‌گرایی که دیدگاه خودم هست نمی‌بینم.
 
وی با بیان این‌که براساس دیدگاه پویمن، هیچ‌وقت نمی‌توان با یک حکم درباره باورها، به حکمی درباره امور واقع رسید، گفت: مردم جوامع مختلف باورهای متفاوتی درباره افعال انسانی از نظر ارزش‌های اخلاقی دارند، آنچه پذیرفتیم بیشتر از این نیست و از وجود باورهای مختلف نسبت به افعال و ملکات اخلاقی نمی‌توان نتیجه گرفت که ارزش واقعی و نفس الامری این افعال و ملکات هم مطابق با این آرای مختلف است.
 
این پژوهشگر حوزوی با اشاره به مثال پویمن در این‌باره، افزود: وی برای این‌که با یک گزارش درباره امر واقعی از باورهای افراد به یک امر واقع دیگری که از آن متعلق این باورها هست برسد، مثال می‌زند که در اعصار مختلف درباره شکل هندسی زمین اختلاف نظر بوده و جامعه‌ای قائل بودند که کروی است و جامعه دیگری می‌گفتند مسطح است؛ با یک مشاهده و گزارش‌گیری از باورهای مردم نسبت به شکل هندسی زمین و اذعان به وجود تفاوت در این داوری‌ها و موضع‌گیری‌ها، آیا می‌توان به این نتیجه رسید که زمین شکل هندسی واقعی و عینی ندارد؟ ما نمی‌توانیم با صرف گزارشی از اختلاف دیدگاه‌ها و برپایی مدعای تفاوت نتیجه بگیریم که واقعا عینیتی در امور اخلاقی نیست.
 
وی گفت: مدعای دوم مدعای وابستگی است که می‌گوید حقیقت درست یا نادرست اخلاقی وابستگی به فرهنگ است، یعنی وقتی بگوییم چیزی درست است جامعه‌ای با فرهنگ خاص او را می‌پذیرد؛ چنانچه کسی مقدمه دوم را بپذیرد به کمک مقدمه اول قاعدتا باید نسبی‌گرا شود. می‌گوید اصلا هیچ واقعیتی برای درست یا نادرست اخلاقی جز همین‌که مطابق با یک فرهنگ است و جامعه او را می‌پذیرد نیست؛ وقتی هیچ واقعیتی در پس این نیست و از آن طرف هم فرهنگ‌ها متفاوت هستند، هیچ ارزش اخلاقی وجود نخواهد داشت.
 
فتحعلی خانی ادامه داد: چنانچه مقدمه اول نبود و فرهنگ‌ها یکسان بودند، دومی را هم که مطرح می‌کردیم همچنان راه بر نسبیت‌گرایی باز بود، اما لزوما نفی احکام عینی اخلاقی نمی‌شد، یعنی اگر کسی گفت واقعیت درست و نادرست اخلاقی همان پذیرش جامعه است و بعد فرهنگ‌ها با هم متفاوت نبودند، عملا آن چیزی که در دسترس بشریت به عنوان درست یا نادرست قرار می‌گیرد، از حیث اخلاقی یکسان خواهد بود و دگرگونی در آن دیده نمی‌شود.
 
وی با بیان این‌که به تصریح پویمن بر مدعای وابستگی با اتکای به مقدمه اول، مطمئن می‌شویم به عدم وجود درست یا نادرست عینی، اضافه کرد: پویمن دو صورت از مدعای وابستگی را بیان می‌کند، پس از آن موضع این دو گروه را در نسبت با آن دو صورت بیان می‌کند و می‌گوید یک بیان از مدعای وابستگی آن است که یک ارزش اخلاقی می‌تواند در فرهنگ‌های گوناگون دارای مظاهر متفاوتی باشد.
 
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: اما صورت قوی مدعای وابستگی مورد استفاده دو گروه قرار گرفته است، یک عده قراردادگرایان هستند که می‌گویند اخلاق وابسته به فرهنگ هست و برای این‌که بتوانیم کارکرد اصلی و اصیل اخلاق را به دست بیاوریم چاره‌ای نداریم جز این‌که برای رفع خصومت‌ها و تعارض‌ها و تزاحم‌ها به قراردادی از ارزش‌های مشترک برسیم وگرنه ارزش‌های مشترک واقعی و نفس الامری وجود ندارد.
 
وی گفت: این گروه وابستگی به فرهنگ را بسیار عمیق می‌گیرند و عده‌ای دستشان بالاتر از این است و نه فقط وابسته به فرهنگ می‌دانند بلکه به نوعی شخصی‌گرایی متکی هستند و می‌گویند ما معتقدیم به این‌که هرکسی وقتی می‌گوید چیزی درست است در واقع می‌گوید به طبع شخص من است پس اساسا هیچ جایی برای مشترکات وجود نداشته و هرکسی ارزش‌های خاص خود را خواهد داشت.
 
عدم تأمین کارکرد اخلاق با دیدگاه ذهنیت‌گرا
 
فتحعلی خانی افزود: اگر وجود اختلاف را نفی کردیم و گفتیم چنین گزارشی وجود ندارد و همه آدم‌ها ارزش‌های یکسان بالفعلی دارند و واقعیت و ماهیت درست یا نادرست اخلاقی از سازگاری با شخص است، پویمن راه این نسبیت را باز می‌کند، اما نسبیت را بالفعل نمی‌پذیرد و می‌گوید به همین دلیل است که ذهنیت‌گرایان دیدگاه خود را درباره ماهیت درست یا نادرست اخلاقی ضمیمه می‌کنند به آن گزارش که اختلاف بالفعل وجود دارد و اگر این دو را با هم جمع کنیم، نتیجه می‌شود که ارزش ثابت اخلاقی وجود ندارد.
 
وی با بیان این‌که پویمن معتقد است کارکرد اخلاق با دیدگاه ذهنیت‌گرا تأمین نمی‌شود، گفت: البته دلیل بر نقد این نوع شخصیت‌گرایی بیشتر از این‌ها است اما فعلا پویمن به نظریه متعرض شده است، پس یک ذهنیت‌گرایی و یک نسبی‌گرایی فرهنگی وجود دارد که از آن مدعای وابستگی استفاده می‌کند به مدد مدعای تفاوت و می‌خواهد بگوید که اخلاق نسبی است.
 
شارح نظریه نسبیت اخلاقی پویمن، افزود: پویمن در نقد قراردادگرایی به شیوه خاصی وارد می‌شود و می‌گوید قراردادگرا معتقد به ماهیت درست یا نادرست اخلاقی یعنی پذیرش و عدم پذیرش جامعه است و بعد از گفتن این موضوع با واقعیت عینی اختلاف‌ها، تعارض‌ها و درگیری‌ها مواجه می‌شود و می‌گوید این را چاره کنیم یعنی روشی ابداع کنیم برای این‌که درگیری‌ها برچیده شود.
 
وی با بیان این‌که قراردادگرایی در بطن و متن خود مستلزم عینیت‌گرایی است و از نسبیت‌گرایی فاصله می‌گیرد هرچند خود به صورت رسمی اذعان نکند، گفت:
جان کلام پویمن آن است که هر قراردادگرای اصیل در واقع عینیت‌گرا بلکه مطلق گرا است و کسانی که خواستند از مدعای وابستگی باری بکشند ذهنیت‌گرایان و قرادادگرایان هر دو دچار مشکل هستند؛ ذهنیت‌گرایان از اساس اخلاق را منتفی می‌کنند و قراردادگرا در متن و بطن کار خود اذعان می‌کند به یک مطلق اخلاقی و آن را چیزی فراتر از فرهنگ‌ها می‌پذیرد.
 
نقد نظریه پویمن با نگاهی به رویکرد اسلامی
 
در ادامه این مراسم و پس از ارائه نظریه لوییس پویمن از سوی محمد فتحعلی‌خانی، حجت‌الاسلام مجتبی مصباح یزدی، مدرس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌(ره) به نقد دیدگاه پویمن پرداخت و گفت: پویمن در نقد نسبیت‌گرایی به لحاظ سلبی نسبتا خوب صحبت کرده است، اما با پذیرش نسبیت‌گرایی، ملزم می‌شویم به یک سری تناقض‌ها تن در دهیم و چون تناقض غیرقابل قبول است، پس این نظریه قابل قبول نیست.
 
وی با بیان این‌که نشان دادن این‌که پذیرش مدعا مستلزم پذیرش تناقض است پس مدعا غلط است استدلال تمامی است و جای دیگر ندیده‌ام که کسی این‌گونه روی تناقض‌های درونی نظریه نسبیت متمرکز شود، این تمرکز را نقطه قوت نقدهای پویمن دانست و گفت: در استدلال‌های پویمن جهت دیگری دیده می‌شود و آن اینکه به سراغ نقد پیامدهای عملی پذیرش نسبیت‌گرایی رفته است.
 
این استاد حوزه و دانشگاه با طرح این سؤال که اگر بخواهیم نظریه نسبیت‌گرایی را بپذیریم عملا چه اتفاقی می‌افتد و چه مشکلات عملی پیش می‌آید، افزود: این نوع نقد خوب است و نشان می‌دهد نظریه نسبیت کارایی عملی ندارد، اما مستقیما نقد نظریه نیست، ممکن است از یک نظریه دفاع کنید و بگویید در عمل مشکلاتی دارد و برای مشکلاتش فکری کنید، در اینجا کارایی عملی ممکن است نشان دهنده ضعف نظریه باشد، اما شاید منطقا نشان دهنده نادرستی نظریه نباشد.
 
وی با بیان این‌که در نقد یک نظریه یک کار اساسی این است که مبنای آن استدلال را نشان دهیم که باطل است، گفت: آن مقدمه‌ای که تأثیر مستقیم در نظریه نسبیت‌گرایی دارد همان مدعای وابستگی است، نسبیت‌گرایی مستقیما از مدعای دوم و بدون نیاز به مقدمه اول قابل استنتاج است.
 
حجت‌الاسلام مصباح یزدی اضافه کرد: کار اساسی در نقد نسبیت آن است که نشان دهیم چرا آن مقدمه نادرست و وابستگی اشتباه است که اگر مقدمه اول را دخیل در استدلال بدانیم باید نشان دهیم چرا مدعای تفاوت پذیرفتنی نیست و نادرست است؛ یعنی تنها دلیل را نقل نکنیم بلکه بگوییم مقدمات پذیرفتنی نیستند، بنابراین دلیل غیرقابل قبول است.
 
وی برای این‌که ثابت کند آقای پویمن در این بخش کار دقیقی انجام نداده است به بیان دلیل اشتباه نسبیت‌گرایی پرداخت و گفت: اگر بخواهیم نسبیت‌گرایی را ابطال کنیم یا باید دلیل مستقیمی برای رد نسبیت‌گرایی بیاوریم یا دلیل بیاوریم برای نقیض نسبیت‌گرایی یعنی دلیل بیاوریم بر نظریه‌ای که پذیرش آن به معنای پذیرش نقیض نسبیت‌گرایی یا مستلزم آن است.
 
این استاد حوزه افزود: اگر مطلق‌گرایی را نقیض نسبیت‌گرایی دانستیم، اثبات مطلق‌گرایی رد نسبیت‌گرایی می‌شود و اگر گفتیم نسبیت‌گرایی دو نظریه بدیل ممکن دارد، آن وقت یکی از آنها می‌شود ابطال نظریه نسبیت‌گرایی و این یک کار ایجابی است که باید بعدها انجام شود؛ عقیده دارم اگر بتوانیم واقع‌گرایی را اثبات کنیم که نقیض مقدمه دوم است، یعنی نظریه وابستگی، مستقیما مطلق‌گرایی را اثبات و نسبیت‌گرایی را رد کرده‌ایم.
 
رشد نسبیت‌گرایی در غرب با افول دین
 
وی با بیان این‌که پویمن سه توجیه برای چرایی روی آوردن جوامع بشری به ویژه جوامع غربی امروزه به نظریه نسبیت‌گرایی مطرح می‌کند و بعد از نقد نظریه نسبیت، چرایی رشد این مسأله در جوامع غربی را وقتی می‌داند که نسبیت‌گرایی مبانی دقیقی ندارد، گفت: توجیه اول پویمن آن است که چون ما نسبیت‌گرایی را معمولا بدیل و تنها شبه بدیل مطلق‌گرایی در نظر می‌گیریم افراد برای مطلق‌گرایی یک لوازم باطلی به نظرشان می‌رسد که نمی‌توانند بپذیرند، از این رو جذب نسبیت‌گرایی می‌شوند.
 
حجت‌الاسلام مصباح یزدی تصریح کرد: پویمن معتقد است که یک نظریه واسطی بین نسبیت گرایی و مطلق‌گرایی می‌توان داشت، بنابراین ترد مطلق‌گرایی لزوما به معنای پذیرش نسبیت‌گرایی نیست و این را باید توضیح داد که منجر به پذیرش نسبیت‌گرایی و ترویج آن نشود.
 
وی ادامه داد: دلیل دومی که پویمن ذکر می‌کند آن است که عملا نظریه‌های مطلق‌گرا سبب درگیری می‌شوند و این در جوامع غربی سوابقی دارد، دیدگاه‌های نژادپرستارانه و قوم‌گرایانه سبب درگیری‌های قومی و نژادی می‌شوند و حتی درگیری‌های مذهبی و این به سبب التزام محکم به آن فرهنگ خود است؛ اگر کسی بخواهد اصرار داشته باشد که تنها فرهنگ خودمان درست است و بقیه غلط هستند، این درگیری‌ها روی می‌دهد.
 
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این‌که جوامع غربی برای این‌که از این درگیری‌ها نجات پیدا کنند را‌‌ه‌حل آن را این‌گونه دیده‌اند که به سراغ نسبیت‌گرایی یعنی پذیرش تنوع فرهنگی بروند، افول دین در جوامع غربی را سبب ای درگیری‌ها و نزاع‌ها دانست و تأکید کرد: وقتی بحث دین در جوامع غربی کمرنگ شد، نسبیت‌گرایی رشد پیدا کند.
 
وی با اشاره به این‌که پویمن برای توضیح این توجیه، جمله‌ای از داستایفسکی می‌آورد که اگر خدا نباشد همه چیز مجاز است، گفت: در واقع تلقی که ما از خدای متعال داریم به عنوان موجودی حافظ و ضامن اجرای اصول اخلاقی است وقتی دین افول پیدا می‌کند به تبع آن اعتقاد به خدا کمرنگ‌تر می‌شود و آن تضمینی که برای اصول اخلاقی است از بین می‌رود، در نتیجه توجه به نسبیت‌گرایی پیدا می‌شود.
 
کمال‌گرایی ملاک ارزش اخلاقی
 
حجت‌الاسلام مصباح یزدی با طرح این سؤال که اگر خدا نبود چه تأثیری بر روی اخلاق داشت و برای اصول اخلاقی چه اتفاقی می‌افتاد، ادامه داد: با توجه به این‌که موضوع فوق به رابطه اخلاق و دین مربوط می‌شود، به نظر می‌رسد که قبول وجود خداوند متعال در یک سطحی در اصول اخلاقی تأثیر می‌گذارد و ما می‌توانیم اصول اخلاقی را به دو سطح تقسیم کنیم، یک سطح فراتر از پذیرش خدای متعال و یک سطحی بعد از پذیرش خداوند.
 
وی کمال‌گرایی را ملاک ارزش اخلاقی عنوان و اظهار کرد: مطلوب اساسی در اخلاق دستیابی انسان به کمال است و خود مفهوم کمال به لحاظ فلسفی بر چیز دیگری متوقف نیست و نیازی نیست که مصداق را بشناسیم، همین‌که بگوییم کمال ذاتا مطلوب است و به عنوان یک اصل مطلق بر مفهومی که از خدای متعال داریم مبتنی نیست، این یک اصل برتر است و می‌توانیم ثابت کنیم که همه انسان‌ها با همه تنوع‌هایی که دارند بر اساس همان تمایل ذاتی که به خود دارند به کمال خود هم متمایلند؛ بنابراین کمال اختیاری برایشان ذاتا مطلوب است و هر کاری را که سبب کمال می‌شود خوب می‌دانند.
 
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این‌که تفاوت‌ها از سطح بعدی شروع می‌شود که تلقی ما از کمال چیست و این‌که چه کمالی را برتر می‌دانیم، گفت: ممکن است کمال‌های مختلفی را برای خود بشناسیم و آن موقع در ترجیح یک کمال بر دیگری دچار اختلاف شویم، در این سطح اعتقاد به وجود خدا وارد می‌شود یعنی اگر نتوانیم مصداقی برای آن کمال معین کنیم این نزاع همچنان باقی می‌ماند که چه کاری خوب و چه کاری بد است و در چه شرایطی.
 
وی اظهار کرد: با اعتقاد به وجود کمال مطلق و سنجش کمال انسان با آن، این اختلاف رفع می‌شود و می‌توانیم به یک اصول سطح دو برسیم که عملا آن نزاع‌ها را به لحاظ نظری برطرف کند و معیارهای ثابت اخلاقی به دست ما بدهد؛ اما این‌که اگر خدا نبود هرچیزی مجاز بود، ممکن است یک تلقی کانتی از آن شود یعنی بعضی‌ها تصورشان از وجود خدا، خدای اخلاقی است، خدایی که ما در دین می‌شناسیم و تلقی که از خدا در ادیان دیگر که بارزترین ویژگی خدای متعال ویژگی آفرینش است؛ یعنی وابستگی موجودات دیگر در وجود به خدای متعال یعنی مبدأ هستی.
 
حجت‌الاسلام مصباح یزدی با بیان این‌که افول دین سبب می‌شود گرایش‌های پست حیوانی در انسان‌ها بیشتر رشد کند، گفت: وقتی گرایش‌های متعالی تضعیف شود، انسان عملا به پذیرش نظریاتی که متناسب به گرایش‌های حیوانی و پست باشد روی می‌آورد؛ بنابراین یک دلیل گرایش به نسبیت‌گرایی از دیدگاه آقای پویمن افول دین است که می‌توان گفت مقصود آن است که افول دین سبب تضعیف گرایش‌های متعال در فرد می‌شود، از این‌رو دنبال نظریه‌ای می‌گردد که دنبال گرایش‌های خود رود نه به این دلیل که بر نظریه نسبیت استدلال آورد، بلکه به این دلیل که خواسته‌ها و گرایش‌های پست تأمین شود.
 
بالفعل کردن ظرفیت زندگی انسانی مسالمت‌آمیز
 
در ادامه این مراسم و پس از نقد حجت‌الاسلام مصباح یزدی، فتحعلی خانی با بیان این‌که در نظریه پویمن مطرح می‌شود که از قرن نوزدهم به این سو، درک ما از تفاوت فرهنگی بیشتر شده است و پی برده‌ایم که ناهمخوانی‌ها و ناسازگاری‌های اجتماعی پدید آمده به دست مصلحان ناآگاه، چیز بدی بوده است، گفت: تقریبا در قرن گذشته، علم انسان شناسی میل وافر ما را به قوم پرستی نشان داده است؛ ‌دیدگاه زیانباری که همه واقعیات‌ها را از عینک باورها و ارزش های فرهنگی یک قوم تفسیر می‌کند.
 
وی تصریح کرد: ما به تفاوت بسیار زیاد در شیوه‌های عمل اجتماعی پی‌برده‌ایم، اما متاسفانه بیشتر به جنبه منفی نسبت‌گرایی توجه کرده‌ایم و برخی گمان می‌کنند که با مطرح کردن بحث نسبیت‌گرایی، خود را از قیودات آزاد می‌کنند ولی جامعه ما چون با درگیری‌هایی که غرب بر سر این اصول فلسفی داشته، آشنا نبوده است این وضعیت را در کشورهای غربی، به خوبی حس نمی‌کند.
 
این استاد و پژوهشگر حوزوی با بیان این‌که اگر ظرفیت زندگی انسانی مسالمت آمیز را بالفعل کنیم به طور قطع با آن تجربه‌ای که غربی‌ها مواجه شدند، مواجه نخواهیم شد و در این بحث، واقع‌گرایی نقش عمده‌ای دارد، گفت: پویمن با هر نوع درگیری و نزاع در جامعه، مخالف نیست، وی می‌گوید که برای رفع نظام اخلاقی اشتباه باید مبارزه کرد؛‌ بیان وی نیز آن است که یک چیزی هم در زندگی مسالمت آمیز، اصل است؛ ‌معلوم است که آن چیزهایی که برای بنای انسان لازم است باید تامین بشود که همان اصول اخلاق عینی است.
 
گسترش استعمار غرب از دلایل اختلاف فرهنگی
 
حجت‌الاسلام مصباح یزدی در بخش دوم سخنان خود، گسترش استعمار غرب را یکی از دلایل اختلاف فرهنگی دانست و با بیان اینکه اروپایی‌ها به سرعت با فرهنگ‌های دیگر آشنا می‌شدند و به سرعت نیز سعی می‌کردند بر آنها غلبه کرده و فرهنگ خود را مسلط کنند، افزود: نگرش بعدی در غرب این بود که این کار درست نیست و افراطی است و بعد از پشت دیگر بام افتادند و اعلام کردند که هیچ کدام از این فرهنگ‌ها برتری ندارد و به همین شکل نسبیت‌گرایی شکل گرفت؛ زیرا آنها می‌گفتند باید در این بین حالتی میانه را در پیش گرفت.
 
مدرس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، تصریح کرد: در این بین باید معیارهایی وجود داشته باشد که بتوانیم بر مبنای آن، عناصر مثبت و منفی را درست، ارزیابی کنیم؛ ‌اما نکته اصلی آن است که این تلقی که ما یک پیش فرض اخلاقی را مطرح کنیم و برطبق آن، بخواهیم قضاوت کنیم با پیامدهای مثبت و منفی مواجه می‌شویم.
 
وی گفت: پیش فرضی از سوی اندیشمندان غربی مطرح می‌شود که همان زندگی مسالمت‌آمیز است؛‌ سوال اینجاست که هر چیزی که سبب ایجاد زندگی مسالمت آمیز شود، بهترین گزینه است؟ قطعا این درست نیست؛‌ بدون شک اگر هدف برتری وجود داشته باشد برای دست یابی به این هدف نمی‌توان باور داشت که دستیابی به این هدف بدون نزاع باشد.
 
حجت الاسلام والمسلمین مصباح یزدی، تصریح کرد: نکته بعد آن است که آیا ممکن است در جامعه‌ای که هیچ نزاعی بین اندیشه‌ها وجود ندارد، رهیافتی برای نیل به سعادت وجود خواهد داشت؟ بنابراین نباید در دام این نظریات بیافتیم؛ راجع به واقع گرایی یا عینیت‌گرایی نیز چند نوع تلقی وجود دارد که نخستین آن، واقعیت‌گرایی و تقابل آن با ذهنیت‌گرایی است.
 
وی گفت: پویمن، نوعی از مطلق‌گرایی را مدنظر دارد که بر اساس آن می‌خواهد نظریه ایجابی خود را اثبات کند؛‌ وی چیزی بین مطلق‌گرایی و نسبیت‌گرایی را مطرح می‌کند که همان عینیت‌گرایی است و تلقی که از مطلق‌گرایی دارد، روشن و واضح نیست؛‌ اگر بتوانیم مشخص کنیم که تلقی او از مطلق‌گرایی چیست، می‌توانیم نظر بعدی او را نیز تحلیل کنیم؛‌ در واقع با تحلیلی که او از مطلق‌گرایی ارایه می‌کند بقیه تعاریف را قبول نمی‌کند؛ ‌حتی «کانت» هم نمی‌گوید که هیچ اصل اخلاقی نقد ناپذیر نیست.
 
گفتنی است، دومین نشست علمی ثبات و نسبیت ارزش‌‌های اخلاقی پنجشنبه 30 آذرماه از ساعت 8 تا 10 با حضور حجج اسلام محمدعلی شمالی و حسن معلمی از اساتید حوزه و دانشگاه در سالن معرفت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار و براساس آن نظریه دیوید ونگ درباره «نسبیت‌گرایی اخلاقی به مثابه موضعی معرفت‌شناختی» بررسی می‌شود. /920/ز501/ی
ارسال نظرات