آیتالله جوادی آملی:
پیشرفت علمی بدون دین سبب لغزش میشود
خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله جوادی آملی گفت: ژاپن از نظر علمی پیشرفته است اما بدترین خرافات در ژاپن وجود دارد، این بالاسرگذاشتن قرآن فقط مختص به شبهای قدر نیست، در همه زمانها باید قرآن را بالای سر گذاشت.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی روز سه شنبه در مسجد اعظم در ادامه تفسیر سوره مبارکه عنکبوت گفت: مسائل حقوقی که در اسلام مطرح است، با مسائل حدود و تعزیرات و حق جامعه با هم درنظر گرفته شده است، در جریان قطع دست دزد چند شبهه است که از سابق نیز به این شبهات پاسخ دادهاند، آن شبهه این بود که در اسلام دست معلوم نیست که چه اندازه میارزد، زیرا اگر کسی دست دیگری را قطع کند دیه فراوانی دارد و اگر همان صاحب دست مال کسی را به سرقت ببرد، به اندازه یک چهارم مثقال طلا این دست را قطع میکنند، اگر این دست به اندازه یک چهارم مثقال طلا میارزد چرا دیهاش چندین برابر است و اگر بیشتر میارزد چرا به اندازه ربع دینار دست را قطع میکنند.
وی افزود: عدهای جواب دادند که دستها فرق میکند، دست پاک و ناپاک یکسان نمیارزد، آنجا که دست مظلومانه قطع میشود 500 مثقال دیه دارد و آنجا که ظالمانه مال مردم را میبرد یک چهارم مثقال ارزش دارد، کسی که سرقت کرده است امنیت جامعه را به هم زده است، چون امنیت مالی را به هم زده است این جزا معادل با عمل اوست یا کمتر از آن است، هرگز جزای عمل بدتر از عمل نیست اما باید عمل را در نظر گرفت، عمل گذشته از نابودی مال امنیت جامعه را بر هم میزند به این دلیل جزای سرقت اسوأ از خود عمل نیست.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّـهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ» افزود: بهشت و جهنم با هم موجودند و متصل هم هستند، دنیا اول است و آخرت دوم و در آخرت بهشت و جهنم وجود دارد اما این که گفته شده ثم الله ینشی النشاة الاخره ... به دلیل سیر انسان است، در روایت هم هست از ما نیست کسی که باور نکند الان بهشت و جهنمی وجود دارد.
وی با اشاره به آیه « وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ» ادامه داد: کلمه «سماء» در قرآن گاهی مفرد و گاهی جمع به کار میرود، در آنجا که «سماوات» میفرماید همه آسمانها را شامل میشود، آنجا که مفرد میآورد و به طور مطلق بیان میکند نیز همه آسمانها را شامل میشود: « وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ » این همه آسمانها را شامل میشود.
«جزاء» با «اجر» فرق میکند
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه « وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» بیان کرد: اجرت در موضوعات مادی مطرح میشود، اجر را در مسائل معنوی و دینی نیز ذکر میکنند؛ که شامل دنیا و آخرت میشود، «جزاء» با «اجر» فرق میکند، درباره حسنه و سیئه مطلقا به کار گرفته میشود، اما نکته این است که اجر درباره کافر و اعمال زشت مصداق ندارد، بلکه اجر درباره مسائل پاک و لطف و رحمت گفته میشود؛ «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ» ما به وجود مبارک ابراهیم(ع)، اسحاق(ع) را دادیم که فرزند اوست و یعقوب(ع) را دادیم که نوه اوست، اسماعیل(ع) را ذکر نکرد، زیرا ایشان به دلیل داستان ذبح شدن مشهورتر از این بود که آن را ذکر کند، زمخشری در کشاف این مطلب را میگوید.
وی اظهار داشت: در سوره مبارکه انبیاء از وجود اسحاق و یعقوب نام میبرد و تعبیر به نافله میکند، «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً» نفل یعنی زائد، زائد بر خواسته او ما به او نوه هم دادیم، این نافله وصف یعقوب است، اما در محل بحث سخن از نافله نیست: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا»، در ذریه ابراهیم(ع) نبوت را قرار دادیم و انبیا ابراهیمی همه از فرزندان ابراهیم(ع) هستند، و از آن میان به چهار فرزندش کتاب دادیم، این کتابهای چهارگانه فیضی است که ذات اقدس اله به ذریه حضرت ابراهیم(ع) عطا کرده است، دلیل آن هم تلاش و کوششی است که ابراهیم خلیل(ع) کرد او را به اوج عظمت رساندیم، او به ما مطمئن شد و هاجر را با تکیه بر خدا در مکه رها کرد، در مکه احدی نبود، سرزمینش دائر، بائر، موات، و لم یزرع نیست، بلکه غیرذیزرع است یک مشت سنگلاخ است کشاورزی در اینجا ممکن نیست.
خداوند مکه را سرچشمه خیر و برکت کرد
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: این توحید تام ابراهیم(ع) آن برکات را هم داشت: «یجبی الیه ثمرات کل شی» در تمام فصول چهارگانه نعمتها در آنجا موج میزند، حال آنکه چیزی جز مشتی ریگ ندارد، مکه چیزی ندارد، اینها نعمتهای الهی است؛ و با ضرس قاطع وقتی هاجر به ابراهیم عرض کرد: « الی من تدعنی»؟ ما را به چه کسی می سپاری؟ فرمود: «الی ربّ هذه البنیة»؛ این غیرذیزرع به برکت حضرت ابراهیم(ع) از میان رفت، در سال 50 وقتی ما مشرف شدیم به مکه کوه ابوقبیس در کنار کعبه بود و راهی نداشت، الان این کوه ابوقبیس را به صورت یک دشت درآوردهاند، وقتی ابراهیم(ع) گفت این زمین را برکت و منشأ خیر قرار ده، این دعا مستجاب شد، خداوند هم این محل غیر ذیزرع را سرچشمه خیر و برکت کرد، تمام سنگلاخها برچیده شد و سرزمینی صاف پدید آمد.
وی ابراز داشت: ابراهیم(ع) رسول بود، زیرا ایشان پیام خدا را به نمرود رساند، اگر پیام نرساند که رسول نیست، «یا قوم»های متعددی که از زبان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن آمده از این جهت است؛ با با «آزر» احتجاج میکند نشاندهند رسالت اوست، لازم نیست که کلمه رسول را بگوید، احتجاجها وجود مبارک ابراهیم(ع) در قرآن آمده است مانند آیه « إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَـٰذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ» این از طرف خدا آمده و احتجاج میکند بالاتر از همه اینها مسأله امامت ایشان که در قرآن ذکر شده و در روایات فراوان آمده است؛ که رسالت ابراهیم(ع) زمینهساز رسالت ایشان شد، این کارهایی که ابراهیم(ع) انجام داد مأموریت یک رسول است اگر نبی بود و فقط خبر دریافت میکرد این کارها بر دوش او نبود.
ابراهیم در آخرت به قله صالحان میرسد
حضرت آیتالله جوادی آملی با قرائت آیه «وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» ادامه داد: در خیلی از آیات از این ذوات قدسی به عنوان صالحین یاد شده است، در 72 سوره انبیا گفته شده است: «وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ» در این گونه آیات از ابراهیم(ع) به عنوان صالح یاد شده است، «وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» چرا از ابراهیم(ع) تنها در آخرت به عنوان صالح یاد شده است؛ صالح بودن درجاتی دارد، مراتب صالح بودن علیا نصیب انبیا و مرسلین است، صالح بودن مراتبی دارد و آن مرتبه علیا مال اهلبیت(ع) است وجود مبارک ابراهیم(ع) به این مرحله میرسد، بعضی از انبیا از خدا میخواهند که « وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ » به این دلیل است، و هم خدای سبحان به ابراهیم(ع) میفرماید که « وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» یعنی او در آخرت به قله صلاح رسید.
وی افزود: قیامت جای جزا است نه جای عمل، بنابراین حضرت ابراهیم(ع) در قیامت با عمل به این مرتبه نمیرسد، ایشان اعمالی را در دنیا انجام داد که او را شایسته الحاق به صالحین وسطی کرد، اما برخی اعمالی که او را به صالحین علیا ملحق میکند نیاز به ظهور قیامت دارد، نه اینکه در قیامت کامل میشود، در قیامت تکامل علمی وجود دارد، اما تکامل عملی رخ نمیدهد، حضرت ابراهیم(ع) آثاری در دنیا به جاگذاشته که جزای آن در قیامت داده میشود: «ﻣﻦ ﺳﻦ ﺳﻨﺘﻪ ﺣﺴﻨﻪ ﻓﻠﻪ ﺍﺟﺮ ﻣﻦ ﻋﻤﻞ ﺑﻬﺎ»، ابراهیم(ع) زحماتی کشید و خداوند و جعلنا فی ذریته النبوة و الکتاب، ابراهیم(ع) در اجر همه موحدان عالم شریک هستند و در نامه اعمال آنان نوشته میشود همه این خدمات که انجام دادند، از این رو این در آخرت در قله صالحان قرار میگیرد؛ خداوند در قرآن کریم در بیشتر زمانها پس از جریان حضرت ابراهیم(ع) قصه لوط(ع) را ذکر میکند چون خواهرزاده او بود.
کار قوم لوط را هیچ حیوانی انجام نداد
استاد عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا» بعد در دو آیه بعد قصه ابراهیم(ع) را ذکر کرد و گفت: «وَإِبْرَاهِیمَ»، زمخشری در کشاف میگوید این این ابراهیم(ع) منصوب باشد به «أَرْسَلْنَا نُوحًا» و ممکن است منصوب باشد به «اذکر» محذوف یعنی «اذکر ابراهیم» که ظاهرا منصوب است به «أَرْسَلْنَا» از این جهت ابراهیم(ع) جزو مرسلین میشود، بعد از آن لوط(ع) را هم ذکر کرد: «وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ» که بنابراین حضرت لوط(ع) هم جزو پیامبران است.
وی با اشاره به آیه « وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِینَ» خاطرنشان کرد: آنان به سیئه بیسابقهای مبتلا بودند؛ آیا حیوان نر با حیوان نر جمع شود، آیا کلب نری با کلب نر دیگر جمع میشود؟، اگر خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید عدهای « أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » هستند یکی از مصداقهایش این عمل است، حیوانات هم این کار را نکردند، شما آن راه نسل را که حفظ نسل است؛ «نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ»، زنانتان مزرعه شما هستند آنها را رها کردید و «وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ» یعنی شما راه تولید را بستید، «وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ» به این معنا هم هست که گذشته از اینکه به یکدیگر اکتفا میکردند راهزنی و سرقت هم داشتند، این دو معنا در مقابل هم نیست، ممکن است هر دو درست باشد.
پیشرفت علمی بدون دین سبب لغزش میشود
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: اگر علم باشد و دین نباشد، خطرهای بسیاری به وجود میآورد، اگر هم دین باشد و علم نباشد احتمال خطرات فراوانی است، مانند واقعه گالیله سوزی و رنسانس که اتفاق افتاد، اگر علم باشد و دین نباشد جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم به راه میافتد، کشتههای جنگجهانی را صد میلیون را هم نقل کردهاند، مگر 70 میلیون و 80 میلیون کم است؟ جایی که علم هست و دین نیست این جنایتها رخ میدهد، این که اروپا دموکراسی را پذیرفته از روی ترس است نه از روی علاقه، آنان از بس آدم کشتهاند نرم شدند، اگر بخواهند دست به اسلحه ببرند دوباره کشتارهای 70 میلیونی واقع میشود؛ اینکه در و دیوار حرم و قبر انبیاء(ع) را میبوسیم به این دلیل است اگر این حرفها نباشد کار ما ناکجاآباد میکشد، ژاپن از نظر علمی پیشرفته است اما بدترین خرافات در ژاپن وجود دارد، این بالاسرگذاشتن قرآن فقط مختص به شبهای قدر نیست، در همه زمانها باید قرآن را بالای سر گذاشت.
وی با اشاره به آیه «أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَتَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنکَرَ فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّـهِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ» خاطرنشان کرد: این کاری است که حیوانات نمیکنند، با همسرانتان ازدواج کنند، این بازیها را حیوانات هم نمیکنند، «وَتَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنکَرَ»، تأتون یعنی زشت قرآن چندین واسطه با کنایه از یک مطلب ذکر میکند قرآن کتاب عفت و ادب است، فرمود «اتاه»، یعنی کنایه از آن کار است، نادی وقتی جمعیت باشد، میشود نادی، در حضور مردم این کارهای زشت را انجام میدهید، اینها که میگویند اخلاق قراردادی است به کار قوم لوط میرسند، کمالش تکوینی و قرار دادی است مگر میتوان یک موجود تکوینی را با قرارداد به کمال رساند، اخلاق یک حقیقت است که به صورت امر و نهی درآمده است.
حضرت لوط اصل دین را داشت اما آیات بینه ابراهیم را تصدیق کرد
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: قوم لوط در موارد فراوان گفتند که لوط را از شهر بیرون کنید، این مرتجعان و عقبافتادهها را بیرون کنید، در سوره نمل این طور بود که «وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ »، اما در جواب او گفتند: « فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ» دیدند که لوط درست بردار نیست گفتند اگر راست میگویید عذاب خدا را بر ما بیاور، در اینجا به حضرت لوط عرض کردند که اگر راست میگویی عذاب بیاور، «قَالَ رَبِّ انصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ»، که در همین سوره مبارکه عنکبوت که محل بحث است در آیه 22 می فرماید «وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ» در آیه 25 میفرماید «وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ» یعنی پس از آن برای این قوم هیچ یاور نبود، در آیه 22 نصیر مطلق را بیان میکند، در آیه 25 ناصرین را میگوید؛ یعنی این گروه فراوانند و برای هیچ کدام از آنان ناصر و یاوری وجود ندارد، سر جمع آوردن ناصر در آیه 25 و مفرد آوردن در آیه 22 این است.
وی با اشاره به آیه «وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُو أَهْلِ هَـٰذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ» بیان داشت: خدا هم دعای حضرت ابراهیم(ع) را استجابت کرد، استجابت خدا از این آیه معلوم میشود « وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ»، فرشتهها بر محضر ابراهیم(ع) وارد شدند، خود لوط به ابراهیم(ع) وابسته بود، از این رو به محضر ابراهیم(ع) حاضر آمدند، «فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ» حضرت لوط(ع) اصل دین را داشت اما آیات بینه ابراهیم(ع) را تصدیق کرد؛ نه اینکه تازه به وسیله او مؤمن شد، بلکه آیات و بینات و معجزه او را تصدیق کرد، این فرشتهها وارد محضر حضرت ابراهیم(ع) شدند و بشارت دادند که ما میخواهیم ریشه را قوم لوط را برکنیم؛ وجود مبارک ابراهیم(ع) عرض کرد که اگر شما قصد ویران کردن قوم لوط را دارید لوط در آنجا زندگی میکند، اما فرشتگان پاسخ دادند که ما میدانیم که لوط و فرزندان و ایمان آورندگان به او در این شهر هستند، اما میدانیم که در خانوادهاش کسی هست که نباید نجات یابد و او زنش است، «قالو نحن اعلم بمن فیها، لننجینه و اهل» او و ایمان آورندگان به امام حسین(ع) را نجات میدهیم، مگر زنش را که از غابرین بود./914/پ201/ج
ارسال نظرات