طائفهگرایی نشانه برگشت از اعتقاد دینی است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، آیت الله سید حسن مرتضوی، استاد خارج فقه حوزه علمیه خراسان، امروز در ادامه تبیین دعای مکارم الاخلاق گفت: «وَ لااُظْلَمَنَّ وَ اَنْتَ مُطیقٌ لِلدَّفْعِ اعَنّى، وَ لااَظْلِمَنَّ وَ اَنْتَ الْقادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنّى، وَلااَضِلَّنَّ وَ قَدْ اَمْکَنَتْکَ هِدایَتى،» این "لا" که در این جملات چه قبل و چه بعد آمده است تقریبا مورد اتفاق است که لای طلبیه است امام سجاد(ع) در مقام تقاضا و طلب این است که مظلوم واقع نشوم ظالم واقع نشوم و ادامه آن.
استاد عالی حوزه خراسان افزود: هدایت یعنی در طریق مستقیم قرار گرفتن در رسیدن به ما هو الحق، و اضلال خلاف حق است مثلا اگر کسی خداپرست باشد این هدایت شده، خداپرستی حق است و این در مسیر حق قرار گرفته است؛ اما اگر کسی از این طریق برگشت کرد و مقام پرست، شکم پرست، هواپرست، پول پرست یا بت پرست و غیره شد مطلق این طرق ضلال است، گمراهی است چون همه خلاف حق است هدایت به این است که انسان موحد باشد هر کس از این راهها خلاف حق برود، گمراه است.
آیت الله مرتضوی گفت: خدا می تواند هر کس را بخواهد موحد قرار دهد این تمکن بنا بر مجرد تشریع باشد و جبر نباشد طبعا مراد این است که اسباب هدایت انسان ها دست خدا است که واگذار کرده به انسانها هر انسانی که از این نیرو استفاده کند به حق می رسد این تمکن، فرستادن پیامبران است که انسان را به حق می خواند همه اسباب هدایت انسانها اعم از توفیق، فرستادن انبیا و عقل، اینها را در اختیار انسان ها قرار داده است اگر انسان ها به این اسبابی که خداوند متعال در اختیار آنها قرار داده است توجه کند و پیرو آن باشد، به حق می رسد.
استاد خارج فقه خراسان بیان داشت: البته شرط اول هدایت و رسیدن به حق، خواستن است این که انسان بخواهد به حق برسد و شرط دوم حرکت است آیه 69 سوره عنکبوت می فرماید،« وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا » اگر به سراغ عقل می روند بخواهند که به حق برسند و حرکت هم به دنبال حق باشد یعنی مسامحه نکند تنبلی نکند یعنی مبارزه با جهات مانع رسیدن به حق باشد همه ابعادی که سبب انحراف از حق است با شیطان، نفس اماره، اجتماع، پدر و مادر، فامیل، پست و مقام باید مبارزه کند اگر اینها باشد و کاری نکند انسان به حق نمی رسد.
آیت الله مرتضوی گفت: عقل، انبیا و توفیقات الهی همه اینها شرط اول خواستن و شرط دوم حرکت را باید دارا باشد تا به حق برسد. باید برود مبارزه کند اگر بخواهد لجاجت کند به حق نمی رسد تمام این اسباب هم را که داشته باشد نمی رسد به حق چون استفاده نمی کند باید به حکم حق گوش کند به حکم انبیای الهی عمل کند در غیر این صورت اگر به حرف پدر و مادر و غیره در صورتی که خلاف حق است عمل کند به حق نمی رسد.
وی در ادامه با نقل داستانی از مرحوم مجلسی در جلد 18 کتاب بحارالانوار صفحه 150 به بعد که در مجمع البیان هم ذکر شده به این مضمون که روزی ابوجهل در خیابان چشمش به رسول اکرم(ص) افتاد، آمد مصافحه کرد بعد از آن گفت من می دانم تو صادقی ولکن چون تا بحال اتفاق نیفتاده است که طائفه ما از شما تبعیت کند من هم تبعیت نمی کنم، بیان داشت: اگر انسان به این مرحله برسد طائفه گرایی در حدی که خلاف اعتقاد خود عمل کند دیگر به حق نمی رسد در آیه آمده است، کسانی که یقین پیدا کردند بعد انکار کردند انکار بعد از یقین دلیل دارد که یا عناد است یا لجاجت یا مقام پرستی و یا پول پرستی و فامیل پرستی است اگر این اتفاق افتاد به حق نمی رسد، عناد وقتی در این حد شد بدتر از ابوجهل می شود شمر می شود مگر شمر نمی دانست جریانها را، اما چه کرد.
آیت الله مرتضوی ابراز داشت: بنابر این همیشه باید دعای ما این باشد خدایا این اسبابی که در اختیار ما قراردادی توفیق استفاده صحیح از آن را بده خدایا موانع از متابعت این اسباب را خودت برطرف کن، اگر رفتیم به طرف حق توفیق حاصل می شود والا گمراه می شویم. لطف حق با تو مدار می کند/ چون که از حد بگذرد رسوا کند