۳۰ آذر ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۷
کد خبر: ۱۵۰۵۴۶

حسرت امام خمینی برای شهادت در شب یلدای زندگی

خبرگزاری رسا ـ بنیانگذار کبیرانقلاب اسلامی در مطلع آغازین منشور روحانیت با قلمی عارفانه از شنیدن بانگ جرس قافله شهدا و اشتیاق به شهادت در شب یلدای زندگی سخن به میان آورد.
امام خميني
 
به گزارش خبرگزاری رسا، امام خمینی(ره) در ابتدای منشور روحانیت که در اسفند سال1367 خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات صادر شد چند خطی عارفانه اشتیاق خود را برای شهادت و رسیدن به قافله نور بیان می کنند.
ایشان می فرمایند:
" صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه‌ی شهیدان، خصوصاً شهدای عزیز حوزه‌‌ها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت؛ پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمود‌ه‌اند. سلام بر حماسه‌سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله‌ی علمیه و علمیه‌ی خود را به دم ش‌هادت و مُرکب خون نوشته‌اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه‌ی ناس از شمع حیاتشان گوهر شب‌چراغ ساخته‌اند.
افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه‌ی نبرد، رشته‌ی تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرود‌ه‌اند.
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره‌ی پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی‌رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه‌ی مردم، خود اولین قربانی‌‌ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد.
 آنان که حلقه‌ی ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه‌‌ها و روحانیت را درک کرد‌ه‌اند در خلسه‌ی حضورشان آرزویی جز شهادت ندید‌ه‌اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب، جز عطیه‌ی ش‌هادت نخواسته‌اند.
 البته همه‌ی مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسید‌ه اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصار‌ها و حجاب‌‌ها مانده است و در خانه‌ی عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی‌یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی، سینه‌ی سیاه هوس‌‌ها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کتم عدم‌‌ها به‌وجود نیامده‌ام، چگونه از وصف قافله‌سالاران وجود، وصفی بکنم. من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی می‌شنویم؛ بگذارم و بگذرم. " صحیفه‌ی نور؛ ج 21؛ صفحه‌ی 88؛ 3/12/67

/902/ت302/ک

ارسال نظرات