سینما هنر یا صنعت/بخش نخست
امسال سینماگران در شرایطی برای برپایی جشنواره فیلم فجر آماده می شوند که طرح تهیه و تصویب قانون جامع سینماگران ازسوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس در دستور کار قرار گرفته است. این درحالی است که هنوز بسیاری از ناگفته های سینمای ایران در ابهام سه ضلع سینماگران، حاکمیت و مردم باقی مانده است. گاهی به در و دیوار کوبیدن هنرمندان و مخالفت های آشکار و پنهان آنان در مواجه با قانونمند کردن عرصه هنر، چالش های فراوانی را به وجود آورده است که گاه همین چالش ها سبب خلع سلاح شدن بعضی از سینماگران شده و بسیاری از آنان داعیه جداشدن از این عرصه را سر می دهند. اما به راستی آیا راه درمان همین است؟ واقعیت این است که غفلت از عرصه هنر در سال های بعد از انقلاب اسلامی از سوی بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران عرصه دینی، خود دلیلی برای مشکلات امروز سینمای ایران است. زخمی که در طی سی و چند سال همراه با جراحت شده است، درمانش یک یا دو روزه نیست و در این عرصه باید کاسه صبر بسیاری از دغدغه مندان افزون تر شود تا با آرامش و فراهم سازی فضای مناسب کاری برای هنرمندان و توجه به قوانین و نیاز مردم بتوان شاه کلید این قفل را پیدا کرد.
بخشی از سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع کارگردانان سینما و تلویزیون در خرداد 1385
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
برداشت اول: کم کاری حوزه علمیه و مدیریت فرهنگی نسبت به سینما
یادم هست قبل از انقلاب، قرار بود شعرایى در یک مراسم شرکت کنند و شعر بگویند. یکى از شعراى جوانِ آن روزِ ما - که استعداد خوبى هم داشت - دربارهى آن موضوع حقیقتاً چیزى نمىدانست. یکى از دوستان ما، پنج، شش ساعت نشست و براى او یک شرح مبسوطى از این موضوع را بیان کرد. آن شاعر هم جوانِ گیرنده و با استعدادى بود و توانست آن مطلب را در یک قصیدهى بسیار بلند و قوى منعکس کند. آیا در زمینهى انعکاس آن معارف ارزشىِ اسلامى -که من معتقدم در سینماى ما نشان زیادى از آنها وجود ندارد- به آن سازندهى فیلم، به آن کارگردان و حتّى به آن بازیگر، کارى انجام گرفته و منعکس نشده است؟! من به خودم نگاه مىکنم، به حوزهى علمیهمان نگاه مىکنم و به دستگاههاى مدیریت فرهنگىمان نگاه مىکنم، مىبینم نه، ما در این زمینه کمکارى داشتهایم. بنابراین به قول معروف گفت:
هر بلایى کز آسمان آید گرچه بر دیگرى قضا باشد
به زمین نارسیده مىگویند خانه ى انورى کجا باشد
سینما هنر یا صنعت؟ سینمای خودی یا هالیوودی
امروزه در واقع با توجه به شرایط اقتصادی پول سازی در عرصه فیلم و سینما باعث شده است که بسیاری از ارزش های اسلامی در کشور نادیده گرفته شود و جذابیت هنر در خدمت صنعت قرار گیرد و گاه دولبه شدن این عرصه و ماندن در بین تعریف هنر و صنعت، سبب غفلتی کورکورانه نسبت به واقعیت های فیلم سازی در کشور شده است. برای این که بتوان پاسخی برای سؤال سینما هنر یا صنعت؟ پیدا کرد ابتدا باید خواسته ها و مطالبات سه ضلع اصلی این عرصه مانند سینماگران، حاکمیت و مردم در عصر حاضر بازخوانی و مرور شود. پول سازی هنر در شرایطی به عنوان دغدغه اصلی سینماگران مطرح می شود که هنوز بسیاری از خانواده های ایرانی با توطئه ها و دسیسه های دشمن غریبه هستند و گاه آن چیزی را که از این جعبه جادویی و یا پرده سینما نمایش داده می شود واقعیت اصولی می پندارند و بسیاری از مؤلفه های زندگی خودشان را براین مبنا می گذارند و این درحالی است که عرصه هنر هنوز به فضایی سالم برای تعریف مبانی انسانیت تبدیل نشده است و این موضوع را نمی توان برای خانواده عشایری و یا روستایی این سرزمین که فرسنگ ها با پایتخت و فرهنگ پایتخت نشینی و گاه دهکده جهانی غریبه است، بازگو کرد و در واقع حتی می توان تغییر آشکار سبک زندگی بسیاری از ایرانیان را نیز به سینما نسبت داد؛ چرا که در واقع این عرصه گذرگاهی برای اشاعه فرهنگ غربی و گاه به زیر سؤال بردن فرهنگ خودی شده است!
شاه کلیدی برای قفل سینماگران ایران
نبود کارشناسانی از جنس تمدن ساز اسلامی و جدایی این گروه از عرصه هنر، باعث شده است که این زخم کهنه و قدیمی تا به امروز بدون درمان باقی بماند و اگر این روند و سیر انحطاطی سینما به همین شکل ادامه یابد، چه بسا این جراحت تبدیل به غده ای سرطانی شود که دیگر نتوان درمانی برای آن تجویز کرد و ازسویی حضور نداشتن روحانیان در عرصه هنر با این توجیه که این عرصه در شأن آنان نیست نیز، خود دردی دیگر برای این بیماری است. اما آن چیزی که سبب حضور دو گروه کارشناسان حوزه و دانشگاه از جنس دغدغه مند دینی در عرصه سینما و تلویزیون می شود، مطالبات مردم و حاکمیت است که بسیاری از خانواده ها از فضای سینما و هنر گله مند هستند و احساس نا امنی از حضور فرزندانشان را دارند. شاید بتوان گفت این مطالبه از سوی مردم عنوان شده است و خانواده ها به دنبال سرگرمی سالم از جنس هنر برای فرزندان خود هستند و ازسویی آنان نمی توانند نسبت به حذف فیلم و سینما در برنامه روزانه فرزندانشان مداخله کنند؛ چرا که این نیاز، نیازی طبیعی از جنس فطرت بشر است که هنر و زیبایی را دوست دارد؛ اما باید ساختار نو و جدیدی برای این عرصه از سوی حاکمیت به کمک خود سینماگران و کارشناسان حوزه و دانشگاه شکل بگیرد تا بتوان از پیشروی این زخم و جراحت در بدنه جامعه پیشگیری کرد.
جشنواره فیلم فجر و سنگر بی سرباز سینمای ایران
شاید بتوان گفت در سال های اخیر پس از ساخت این همه فیلم بی محتوا و بی معنا که در عرصه هنر عرضه شد و همگان نیز در برابر این بی هنری ها چاره ای جز سکوت ندیدند، تأسیس سازمان سینمایی نقطه امید بسیاری از کسانی شد که دغدغه فضای هنری و سینمایی را دارند و بسیاری از علاقه مندان بر این باور رسیدند که شاید بتوان هنر و سینما را نیز سفارشی کرد و در این چارچوب قانون های هنری دین و آیین محمدی(ص) را نیز به اصحاب سینما تزریق کرد و این بشود کلید حل مشکلات این عرصه!
اما غافل از این واقعیت تلخ که تعریف هنر با دل و جان هنرمند گره می خورد و تنها زمانی می توان برای آنان قانون باز تعریف کرد که افرادی از جنس همین آیین محمدی(ص) در این عرصه حضور یابند. این در حالی است که بسیاری از خانواده های متدین و مذهبی در کشور، عرصه و فضای سینما را گناه آلود می پندارند و با قطار حرکت فرزندانشان در این مسیر همسو نمی شوند. بسیاری از نکوهش های خانواده ها نیز به برداشت آنان و تا حدی به فضای حقیقی روابط بین افراد در این فضا برمی گردد که در چارچوب قوانین دینی آنان نمی گنجد و به همین دلیل حتی اجازه فکر کردن به فرزندانشان را برای ورود به این عرصه نمی دهند. شاید یکی از دلایل بغرنج شدن فضای سینمایی در کشور نیز فاصله گیری افراد متدین و متعهد از این فضاست که در همین راستا فضای سینمایی به دست غیر افتاده است! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
سینما خاکریز فتح نشده انقلاب
جمله ای آشنا از پس برگ های خاطرات سال های دور این سرزمین، اما بی توجهی نسبت به این جمله حکیمانه و مدبرانه، سبب بسیاری از مشکلات امروز عرصه سینماست. این که معلوم نیست حضور بانوان در این پرده رنگین بایستی با کدام ترازوی میزان اندازه گیری شود؟ میزان مراودت مردان و زنان در پشت صحنه بایستی به شکلی باشد؟ آیا نظارتی بر عملکرد هنری و حرفه ای مردان و زنان در عرصه سینمایی می شود یا نه؟ خط قرمزهای حضور زنان، مردان، پسران و دختران بازیگر، کارگردانان، تهیه کنندگان و عوامل دست اندرکار فیلم ها چگونه معنا می شود؟ اصل محتوا در سینما باید به سمت معناگرایی سوق داده شود یا فقط باید به سرگرم کنندگی و تفریح بسنده کند؟ سینما برای بقا آمده است یا برای فنا؟ انسان می سازد یا می خورد؟ فکر و اندیشه تولید می کند یا تزریق می کند؟
کلام آخر: فضای سینمایی در حال حاضر با آرمان های جامعه دینی فرسنگ ها فاصله دارد و گاه تلاش در این راستا به مانند دست و پازدنی بدون غریق نجات است؛ چرا که این عرصه سی سال بدون پشتوانه فکری اعتقادی و مدیریت مذهبی بوده است و گاه سینما توسط خود هنرمندان مدیریت می شده است و جهت و خط این فضا نیز به دست آنان بوده است. کسانی که شاید بسیاری از آنان با فرهنگ غربی و تفکر روشنفکرانه خو گرفته اند و گاه باورها و اعتقاداتشان با مردم سرزمین خودی فاصله ای به مراتب بیشتر از زمین تا آسمان دارد. این فضا تا به امروز بلوکه همین قشر اندک روشنفکر مدار بوده است.
934/704/ر
ادامه دارد...