۲۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۷
کد خبر: ۱۵۶۴۹۱
نامه یک طلبه حوزه؛

سخنی با برادر استاد شریعتمداری

خبرگزاری رسا ـ قلم استاد در بزنگاه‌های رسانه‌ای انقلاب همواره در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و خواب تحلیل‌گران سیاسی و مغرضان و دگراندیشان پناه‌برده به دامان غرب و خرده‌پاهای داخلی را مشوش ساخته است. اما چه می‌شود کرد از بازی‌های سیاست که گاه فرصت تحلیل درست را از انسان می‌رباید.
حسين شريعتمداري يادداشت
 باسمه تعالی شأنه العزیز
پس از انتشار یادداشت اول برادر اصولگرا و انقلابی استاد شریعتمداری در باره حادثه 22 بهمن قم، مطالبی ضروری به نظر رسید که شفاهی با تماس تلفنی گوشزد کردم ( استاد در جلسه بودند و مشاورشان پاسخ دادند) در آن مکالمه متوجه شدم هیئت تحریریه محترم روزنامه کیهان گزارش حقیقی و درستی از وقایع نداشته‌اند و با اعتماد به اخبار ناقص و تحت تأثیر رسانه‌های دیگر دست به قلم برده‌اند. به پیشنهاد مشاور محترم، متنی را قلمی و ارسال کردم که گرچه منتشر نشد اما حس می‌کنم قدری در تجدید نظر استاد گرامی مؤثر بوده است. چرخش قلم استاد برای اصلاح یادداشت پیشین اما بازهم چنان که باید حق مطلب را ادا نکرده اما قابل تقدیر است. به هر حال لازم است نکاتی را دوباره و این بار سرگشاده مطرح کنم تا کمکی به اصلاح نظرات و ذهنیت‌ها کرده و با جسارت نقد، تراشه‌های قلم را از دوات و مرکب استاد بزدایم!
 
قلم استاد شریعتمداری در بزنگاه‌های رسانه‌ای انقلاب همواره در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و خواب تحلیل‌گران سیاسی و مغرضان و دگراندیشان پناه‌برده به دامان غرب و خرده‌پاهای داخلی را مشوش ساخته است. این در حالی است که قلم استاد از نثر مثال زدنی و شیوایی ویژه‌ای برخوردار است که قدر آن در کلاس مطبوعات بر نویسندگان معلوم است. اما چه می‌شود کرد از بازی‌های سیاست که گاه فرصت تحلیل درست را از انسان می‌رباید.
 
جناب استاد! در یادداشت اول که با عنوان « باساز کدام کوک؟!» قلمی فرمودید به خوبی روشن بود که دست‌تان از استناد،‌ تهی بوده است. شما شنیده‌اید که رئیس قوه مقننه با مهر و کفش، آن هم در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مورد عنایت عده‌ای قرار گرفته و نتوانسته سخنرانی خود را به پایان برساند. از شنیدن این خبر ناراحت شده‌اید و یک لحظه برای خدا همه اختلافاتتان را با شخص آقای لاریجانی کنار گذاشته و برای مصالح انقلاب دست به قلم شده‌اید. اما برای این خبر ناقصی که شنیده‌اید یک سناریوی پشت پرده‌ای ترسیم کرده و سپس به استنادات خود برای باورپذیری آن پرداخته‌اید.
 
نکته در همین استنادات است! نوشته اید:‌ « به گواهی آنچه در پی خواهد آمد، ماجرای اخلال دیروز بیرون از مواضع دو مسئول یاد شده اتفاق افتاده است و شواهد فراوانی در دست است که نشان می دهد ماجرای تلخ روز یکشنبه هفته گذشته در جلسه علنی مجلس فقط دستاویزی برای یک حرکت اخلالگرانه هماهنگ شده با آن سوی آب ها بوده است تعجب نکنید! بخوانید!» اما با خواندن ادامه مطلب چه سند یا استدلالی را به خواننده خود ارایه داده‌اید؟
 
استناد و استدلال شما این است که در آغاز با نقل جمله‌ای از رهبر فرزانه انقلاب، سه گزینه را به اخلال‌گران ادعایی‌تان نسبت داده اید. 1. آنان اعتقادی به رهبری ندارند. 2. به کشور خیانت کرده‌اند. 3. در دایره نظام نیستند!
 
تا این جا همان ادعای اول تکرار شده و مطلب جدیدی به چشم نمی‌خورد. برای همین ضعف است که ادامه داده‌اید: « سوال این است که کدامیک از سه گزینه یاد شده قابل انکار است؟! و درباره کدامیک از آنها می توان کمترین تردیدی داشت؟! و البته بی بصیرتی و کم دانی برخی از آنها- فقط برخی از آنها- نیز می تواند گزینه چهارم باشد.»
 
پس تا این جا ملاحظه می‌کنیم تنها یک گروه اندک بی‌بصیرت و کم دان هستند که شاید بتوان از سر تقصیراتشان گذشت. اما با کدام استدلال و استناد!
 
باز هم ترتب کلمات، خود استاد را راضی نکرده و تلاش کرده‌اید جملاتی بر آن بیافزایید تا مستدل به نظر برسد: « ممکن است گفته شود که آنان از برخی مواضع رئیس مجلس عصبانی بوده اند! که این عذر بدتر از گناه است چرا که می دانستند با اخلالگری در مراسم باشکوه 22 بهمن، قبل از آن که به خیال خود، از رئیس مجلس انتقام بگیرند! ساز دشمنان بیرونی را کوک کرده و به تعبیر حکیمانه رهبرمعظم انقلاب «قطعا به کشور خیانت کرده اند».
 
پس برهان‌نمایی شما این است که چون چنین حرکتی در رسانه‌های بیگانه منعکس شده و اصل راهپیمایی را تحت تأثیر قرار داده پس این حرکت خیانت بوده است. این برهان، غلط نیست اما دو پرسش وجود دارد. یکم آن که مگر این اتفاق نبود رسانه‌های بیگانه قرار بود از حماسه ملت تمجید کنند؟ دوم آن که اگر این بهانه در دست آنان است آیا نباید قدری تأمل کرد و واقعیت را شناخت تا فهمید رسانه‌های بیگانه و فرصت‌طلبان داخلی،‌ چرا یک مسئله حاشیه‌ای را این قدر بزرگ‌نمایی می‌کنند؟ آن‌ها کدام حقیقت را می‌خواهند بپوشانند؟
 
به خوبی روشن است که استاد بازهم از استدلال خویش آرام نشده و دنبال مستمسک دیگری گشته‌ است. آن جا که نوشته‌اید: « به عنوان نمونه می توان از تجمع نزدیک به 100 نفره گروهک های ضد انقلاب در پارک ملت تهران در بعدازظهر 22 بهمن سال 1379 و نمونه های مشابه دیگری از این دست یاد کرد...دشمنان بیرونی، حاشیه سازی های خود را با بهره گیری از عوامل بی تابلوی خود و در پوشش اختلاف ها و درگیری های جریانات و یا شخصیت های سیاسی درون نظام دنبال می کنند...حالا به متن این پیامک توجه کنید!«یکشنبه انتقام، پاسخی به یکشنبه سیاه! دست خدا از آستین مردم بیرون آمد»!تصور می کنید این پیامک را چه کسانی بلافاصله بعد از ماجرای دیروز قم به این سوی و آن سوی ارسال کرده اند؟! خودتان دنبال کنید! و اما درباره «دست خدا» که در پیامک آمده است گفتنی است؛ اوایل انقلاب، اعلامیه ای با متن زیر در یکی از نقاط پر تردد تهران پخش شده بود «همانگونه که خدا صلی الله علیه و آله در قرآن فرموده است...»!! آیا پیامک یاد شده نوع اصلاح شده! اطلاعیه اوایل انقلاب نیست؟!»
 
شگفتا! همه سند استاد برای اثبات ادعا پس از آن همه جمله پردازی، متن یک پیامک است! متنی که برای تشخیص حق و باطل بودن آن باید به قرائن و شواهد حادثه مراجعه کرد اما استاد شریعتمداری آن را با اعلامیه ضد انقلاب مقایسه کرده‌اند! دلیل این مشابهت هم وجود کلمه «خدا»‌ در هر دو متن است!! از قیاسش گریه آمد خلق را!
 
جناب استاد! این یادداشت شما با تکرار جملات اول در باب خیانت این عده پایان پذیرفته است اما همه ماجرا همین بوده است؟
 
گرچه از تهران تا قم فاصله چندانی نیست اما به نظر می‌رسد عدم ارتباط مستقیم باعث شده واقعیت بزرگی از چشمان تیزبین شما پنهان بماند. مردم انقلابی و مظلوم قم در 22 بهمن امسال از کرده مسئولان‌شان ناراحت بودند. آنان باور نمی‌کردند رؤسای قوا در پیشگاه ملت و چشم نامحرم رسانه‌ها و علی رغم توصیه‌های رهبر حکیم انقلاب، به بداخلاقی بپردازند و با آبروی انقلاب بازی کنند. مردم در شعارها و قطعنامه راهپیمایی با تمام وجود این مسئله را فریاد زدند و هیچ حاشیه‌ای هم درکار نبود. این است آن واقعیت بزرگی که اصحاب رسانه و جناح‌های سیاسی تلاش دارند بپوشانند. آنان هراس دارند حرکت اعتراضی مردم قم را منعکس کنند. آری از بد حادثه یکی از همین سران بداخلاق، پیش از آن که از امام و امت ، عذر خواهی کرده باشد، سخنران جشن انقلاب در قم شده است. و ای کاش در حضور چندصدهزارنفری مردم و سه هزار نفری شبستان امام خمینی (ره) قدری متانت و خضوع به خرج می‌داد و بر قرائت یک متن پیش نویس پافشاری نمی‌کرد. کاش حرف منطقی و اعتراض طبیعی مردم قم را می‌شنید و هیزم بر آتش نمی‌افزود تا کار به‌ آن‌جا برسد که در میان شعارهای یک پارچه چند هزار نفری که فریاد می‌زدند « خواص بی بصیرت مایه ننگ ملت»‌ عده‌ای عنان از کف داده و حرمت آن مکان مقدس را بشکنند و حاشیه‌ای برای رسانه‌های بیگانه تهیه کنند.
 
برادر شریعتمداری!‌ توبیخ این عده بی آن که به مقصران اصلی اشاره شود و پیام اعتراضی مردم قم به محاق برود، تقوای قلم را به باد می‌دهد! و دردی را هم دوا نخواهد کرد.
 
حیرت آور است که مردم قم فردا با جو سازی رسانه‌ها مواجه می‌شوند و سیل محکومیت‌ها. انگار آقایان فراموش کردن رهبری در سفر اخیر خود، قم را شهر بصیرت خواندند.
 
با مزه تر آن که همه تلاش برادر اصول‌گرا شریعتمداری، به توبه نامه یک نفر از عمل انقلابی خود انجامیده و پیامک او در دیگر سایت‌ها هم بازتاب می‌یابد. باید تبریک گفت به شما که توانسته‌اید یک نفر را از سیل خروشان مردم قم جدا کنید تا اظهار ندامت کند از اعتراض به یک مسئول بداخلاق! آن هم با خواندن همان متنی که همه استدلال و استنادش، همان بود که گذشت.
 
اما مرکب آن قلم که باید طلا گرفت از مجاهدت‌هایی که داشته و از ملامت ملامت‌گران نهراسیده و همواره در خدمت انقلاب بوده است در این جا خشک نشده است. جناب استاد پس از سیل نامه‌ها و اعتراض‌ها و تلفن‌ها گویا به درنگ و تامل نشسته‌اند و باز قلم برداشته و با عقب نشینی از تندی یادداشت اول تلاش کرده‌اند به نوعی دل جماعت را به دست آورند. اما باید گفت با همه استادی و مهارتع هنوز از عهده مطلب درنیامده‌اند.
 
استاد شریعتمداری! در یادداشت دوم آورده‌اید: «‌تعدادی از تماس گیرندگان که شاهد ماجرا بودند و شماری از کسانی که با اخلالگران همراهی کرده بودند نیز، درباره ماجرای مورد اشاره توضیحاتی داشتند که به آن خواهیم پرداخت»
 
این پرداختن چیزی نیست جز دسته دسته کردن کسانی که شما در ذهنتان آنان را تصور کرده‌اید . شما در یادداشت اول تصور کرده‌اید که جمعی اندک توانسته‌اند فضای شبستان چندهزار نفری را به گونه‌ای تغییر دهند که سخنران، جلسه را ترک کند و سخنرانی خود را نیمه تمام بگذارد. اما حالا با تماس بی‌شماری از حاضران مواجه شده‌اید که خود را انقلابی و اعتراض را حق مسلم خود دانسته‌اند. این جاست که تصمیم گرفته‌اید دایره خائن و نادان را در ذهنتان تنگ و گشاد کنید! و کمی از جمعیت خائنان کاسته و به جمعیت نادانان بیافزایید!!
 
نوشته‌اید:‌ « کسانی که آن روز شاهد ماجرا بودند و اخلال در مراسم باشکوه و حساس یوم الله 22 بهمن را به شدت محکوم می کردند ولی این توضیح را ضروری می دانستند که اولاً؛ عوامل ایجاد اخلال را نباید با توده های عظیم مردم ولایتمدار و هوشمند شهر مقدس قم که حضور آنان در تمامی عرصه های دفاع از اسلام و انقلاب مثال زدنی بوده است، همسو و همراه تلقی کرد و ثانیاً؛ تعدادی از کسانی که در آن ماجرا با عوامل اخلال همراهی کرده بودند، از ماهیت این حرکت دشمن پسند با خبر نبوده اند و چنانچه کانون این اقدام را می شناختند هرگز با عوامل اخلال همراهی و همزبانی نمی کردند»
 
جالب است که مردم ولایتمدار و هوشمند قم از تشخیص ماهیت این حرکت دشمن پسند، عاجز بوده‌اند و منتظر تحلیل جناب استاد مانده‌اند تا با تکیه بر یک پیامک، هویت آن جریان را برملا ساخته و مردم را از کرده خویش پشیمان سازد!
 
به نقل از همان عده افزوده‌اید: « از برخی مواضع رئیس مجلس ناراضی و حتی عصبانی بودیم و هنگامی که عده ای علیه او شعار دادند، به گمان این که آنها نیز فقط انگیزه ابراز مخالفت و نارضایتی از عملکرد رئیس مجلس را دارند، با آنان همصدا شدیم ولی بعد از آن که مشاهده کردیم تعدادی از شعار دهندگان به سوی رئیس مجلس مهر و... پرتاب می کنند و در پی برهم زدن مراسم باشکوه 22 بهمن هستند، متوجه شدیم فریب خورده ایم و فردای آن روز وقتی یادداشت کیهان را که در آن به کلام حضرت آقا استناد شده و آمده بود ایشان هر حرکت تشنج آفرین را با عبارت «قطعاً خیانت به کشور است» توصیف فرموده اند، احساس گناه کردیم. چند تن از این طیف اظهار می داشتند که بعد از پی بردن به خطای خویش به زیارت حضرت معصومه(س) رفتیم و از شهدا به خاطر گناهی که مرتکب شده و زمینه ای که برای سوء استفاده دشمنان و قاتلان شهدای انقلاب فراهم آورده بودیم، عذرخواهی کردیم. این عده از کیهان گلایه داشتند و می گفتند، خطای آنها را نباید به حساب «خیانت» گذاشت و تأکید می کردند که هرگز نمی دانستیم دست به چه اقدام دشمن پسندی زده ایم.»
خدا را شکر حساب این خائنان هم روشن شده و از اعتراض انقلابی خود به مدد یادداشت کیهان پشیمان شده و استاد را در قامت کشیشی مهربان یافته‌اند تا با اعتراف به گناه، قدری از عذاب وجدان خود بکاهند و خواهش کرده‌اند از دایره خائنان به دایره نادانان، نقل مکان کنند. نکته جالب این است که آن‌ها مهر و کفش پرت نکرده‌اند، تنها اعتراض کرده‌ و شعار بصیرت سر داده ‌اند!
 
باز در ادامه از قول آنان نوشته‌اید: «مقصود ما تنبیه کسانی بود که ماجرای تلخ یکشنبه مجلس را پدید آوردند و تأکید می کردند اگر آقای ... که مقصر اصلی و آغاز کننده آن ماجرای تلخ بود برای سخنرانی آمده بود، از ابتدا به وی اجازه ورود نمی دادیم! و البته کیهان به آنان گوشزد می کرد که در آن صورت هم مرتکب خطای بزرگ دیگری شده بودید»
 
مشخص است که منظور از آقای نقطه چین همان دکتر احمدی نژاد است که مقصر اصلی در استیضاح مجلس آن هم در ماه‌های پایانی دولت بوده است! اما به راستی جناب استاد! شما این درس انقلابی را از کجا آموخته‌اید که نباید به بد اخلاقی مسؤلان نظام اعتراض کرد؟ در کجای قانون اساسی یا وصیت نامه امام راحل قدس سره نوشته است اگر مدیران رده‌بالای کشور چنان غرق بازی کودکانه‌ شدند که در برابر ملت و رسانه‌های جهان، آبروی انقلاب را بردند نه تنها هیچ کس حق اعتراض به آنان را ندارد که بگوید بالای چشمتان ابرو است که آن‌ها حق دارند بی‌آن که خم به ابرو بیاورند و عذر خواهی کنند سخنران جشن انقلاب هم باشند و از وحدت و اخلاق و بهار در بهار سخن بگویند!
 
استاد عزیز! گرچه به آرامی از موضع اول خود که معترضان ( بخوانید خائنان و نادانان)‌ را طرفدار احمدی‌نژاد خوانده بودید، عقب نشسته‌اید اما هنوز از جفایی که در قلمتان به مردم قم روا داشتید پشیمان نشده‌اید.
 
با تکرار مستند خود در باره آن پیامک کذایی نوشته‌اید: « ارسال کنندگان در پی آن بوده اند که اولا؛ جای مقصر اصلی و آغازکننده ماجرای روز یکشنبه استیضاح را با کسی عوض کنند که اگرچه، آغازکننده نبود ولی در پاسخ به آغازکننده ماجرا تندی غیرقابل توجیه و اهانت آمیزی کرده بود. و ثانیا؛ با فرصت طلبی و به قیمت ایجاد اخلال در مراسم دشمن شکن جشن انقلاب، برای مقصود ناشایسته خود به اصطلاح «سند» بتراشند و- همانگونه که بلافاصله دست به کار شدند- اخلال یاد شده را به حساب حمایت مردم قم از جریان متبوع خود بنویسند!! البته این نوشته به اندازه ای بی رنگ و ناشیانه بود که خوانده نشد»‌
 
آری! مردم قم که متوجه این نقشه‌های پیچیده نمی‌شوند! اما باید تأیید کنم چنین پیامک‌هایی هم در قم نوشته و خوانده نشده است! شاید جریان مخوف و هولناکی پشت ماجرا است که شماره هیئت تحریریه کیهان را به دست آورده و این متن‌های بی‌رنگ و ناشیانه را پیامک می‌کند تا سند بتراشد!
 
استاد اهل بصیرت! نوشته‌اید: « اخلال در مراسم 22 بهمن قم اقدامی عجولانه بود که برای کاستن از آثار شکننده این شکست طراحی شده بود که هرچند این پروژه با صحنه گردانی پشت پرده و مشترک برخی از عوامل حلقه انحرافی و اصحاب فتنه در شهر مقدس قم و آن هم در یوم الله 22 بهمن کلید خورد و شماری از شرکت کنندگان در مراسم را فریب داده و به بازی در میدان دشمن کشانید ولی در نهایت از این ترفند طرفی بسته نشد»‌ البته این شماری ، قریب به چند هزار نفری بودند که در شبستان امکان حضور داشتند و باقی مردم هم در خیابان‌ها همه یک صدا در حال اعتراض بودند. برای اثبات این ادعا نیازی به پیامک ندارم. شما که با کارشناسان و مدیران ارشد نظام ارتباط دارید، درخواست کنید یک حلقه از فیلم آن روز را که کامل ضبط شد در اختیارتان قرار دهند شاید چهره کسانی که در همان صحنه در حال پیامک زدن بودن شناسایی کنید.
 
و بالاخره نوشته‌اید: «اگرچه بسیاری از برادرانی که در ماجرای اخلالگری روز 22 بهمن شهر مقدس قم به اصل ماجرا پی برده و از اقدام دشمن پسند خود پشیمانند ولی درباره گلایه آنها از کیهان باید گفت؛ صورت مسئله عوض نشده است و همانگونه که رهبر معظم انقلاب در کلام حکیمانه خود هشدار داده اند «هرکس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار گیرد، قطعا به کشور خیانت کرده است». این هشدار تغییر نکرده است که استناد کیهان به آن قابل تغییر باشد. و البته همانگونه که در یادداشت کیهان نیز آمده بود، خیانت متوجه کسانی است که اخلال آن روز را ایجاد کرده بودند و به یقین حساب کسانی که بی خبر از اصل ماجرا وارد صحنه شده بودند از آنها جداست و بدیهی است که خطای آنان هرگز به حساب «خط» منحرفان و فتنه گران نوشته نمی شود و چنانچه از یادداشت کیهان اینگونه برداشت شده باشد، توضیح بیشتری که در این نوشته آمده است می تواند نفی شائبه یاد شده تلقی شود و آخر دعوانا، «أن الحمدلله رب العالمین».
 
باید هم از این همه تیزهوشی که به رسوایی خائنان و نادانان انجامیده است، الله را شکر کنید البته اللهی که با خدای آن پیامک و آن اطلاعیه فرق دارد! اما یک پرسش کلیدی باقی می‌ماند: اگر همه هشدار کیهان، مستند به سخن گهربار رهبری است که باید هم باشد، می‌شود مشخص کنید منظور از واژه »مردم» در عبارت «هرکس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار گیرد، قطعا به کشور خیانت کرده است» کیست؟ به نظر شما چند صدهزار نفر معترض انقلابی قم مردم نیستند؟ این هر کس کیست؟ رؤسای سه قوه که نیستند؟ مسئولانی نیستند که یکی از همان قهرمانان روز سیاه مجلس را به جمع مردم انقلابی قم دعوت کرد؟ سخنران همان مراسم نیست که با لجاجت خود کفر عده‌ای را درآورد؟ یا همان عده‌ معدودی هستند که حاشیه ساز شدند و حریم شکستند؟
شما کجا ایستاده‌اید؟ این دایره‌‌های کوچک خائنان و نادانان را در گوشه ذهنتان رها کنید و به مردمی انقلابی و بصیر فکر کنید که به رسالت انقلابی خویش عمل کردند و هرگز با این هیاهوی رسانه‌ای و پررنگ کردن حاشیه‌ها دست از حماسه‌سازی بر نخواهند داشت.
 
در پایان خواهش می‌کنم به این پرسش پاسخ دهید که مردم قم اگر در چنین روزی که با یکی از سران بداخلاق توبه نکرده مواجه شدند، اعتراض نمی‌کردند پس کی و کجا اعتراض می‌کردند؟
 
به نظر شما اگر مردم قم قول بدهند دست بسته و پا برهنه در یک حسینه که مهر ندارد بنشینند آیا مسئولان حاضرند در راستای فرمایش رهبر معظم انقلاب و مطالبه مردم به پاسخ‌گویی بپردازند؟
 
آیا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر است در بین مردم انقلابی قم حاضر شود و بگوید ما قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را؟ وصیت امام و عشق به رهبری را باور کنیم یا میدان‌داری آقازاده‌هایتان را؟
 
آیا رئیس قوه مجریه حاضر است در بین مردم انقلابی قم حاضر شود و بگوید تو را چه به چسبیدن به جریان انحرافی با آن اتهامات بلندبالایی که برادر شریعتمداری برایش قطار می‌کند و تو را که با شعار امام که »مکتب ما مقصد ما است»‌ چه شد که رسیدی به شعار بهار و گل و منگل!
 
آیا رئیس قوه قضائیه حاضر است در بین مردم انقلابی قم حاضر شود و بگوید چطور وبلاگ نویسان حزب اللهی و طلبه سیرجانی و زورگیران آفتابه دزد در اسرع وقت به مجازات می‌رسند اما دانه درشت‌ها در کانادا به ریش ما می‌خندند!
 
آیا رئیس قوه مقننه حاضر است در بین مردم انقلابی قم حاضر شود و بگوید چرا عنان مجلس را به دست یک آقازاده سپرده تا روزی سوال از رئیس جمهور را علم کند و روز دیگر وقت مجلس را برای اصلاح قانون آن بگیرد و روز دیگر امضا جمع کند برای سؤال از رئیس جمهور و نفهمد امروز مصلحت نظام این نیست تا رهبری فرمان قعود بدهد و برای جبران آن بهانه‌ای دیگر برای استیضاح وزیر در چند ماه آخر دولت بیابد و مجلس آرایی کند و بیافریند آن تابلوی کریهی که دشمن را شاد و مردم را ناراحت کرد؟
 
استاد عزیزم! شریعتمداری انقلابی اهل بصیرت! آیا اگر مردم انقلابی قم اعتراض نکنند به نظرتان رجال نابالغ سیاسی اعتراض می‌کنند؟ آیا حس نمی‌کنید از کاروان مردم اهل بصیرت قم جا ماندید؟ از جسارت من بگذرید که اگر این واگویه‌ها را به استادی چون شما نمی‌گفتم پس به که می‌گفتم؟ دل خون است و قلم سرخ! بگذار شرحه شرحه شود صفحه تاریخ از این غم. دلم برای خمینی تنگ شده است این ها همه بهانه بود!
حامد عبداللهی
/903/ی701/ج
 
 
ارسال نظرات