۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۳
کد خبر: ۱۵۶۸۲۶

میزان، امام امت است

خبرگزاری رسا ـ پس از دهه فجر امسال که شیرینی ها و تلخی های بزرگی را به فهرست تجربیات انقلاب افزود، سخنان حکیمانه مقام معظم رهبری، بازهم فصل الخطابی است که همگان را به تأمل و اصلاح روش و جهت گیری فرا می خواند.
رهبر معظم انقلاب
پس از دهه فجر امسال که شیرینی ها و تلخی های بزرگی را به فهرست تجربیات انقلاب افزود، سخنان حکیمانه مقام معظم رهبری، بازهم فصل الخطابی است که همگان را به تأمل و اصلاح روش و جهت گیری فرا می خواند.
 
این نوشتار در پی بررسی این رفتارهای سیاسی مسئولان و مردم و برآورد شیوه اطاعت از فرامین رهبری در راستای اصلاح آن رفتار است.
 
1. امامت امت، منصبی الهی است که در سلسله ولایت، پس از ولایت امام معصوم قرار دارد. آن که در این جایگاه خطیر قرار می گیرد بهترین و جامع ترین گزینه از بین افراد غیر معصوم است که اطاعتش واجب و سرپیچی از حکمش، نابخشودنی است.
برای شناخت جایگاه مدیریتی و محوریت آن در جامعه می توان به امامت جمعه و جماعت مثال زد. از طرفی عدالت و امتیازات شخص امام، او را در جایگاه پیشنمازی قرار داده و از طرفی همه حرکت های عبادی مأمومین با حرکت او هماهنگ است.
هر عملی که عدالت امام را مخدوش سازد او را از امامت عزل می کند و هر حرکتی که ناهمگون و ناهماهنگ ادا شود، جماعت را زیر سؤال می برد.
 
پس اطاعت محض از رهبری به معنای بی منطقی و کورکورانه عمل کردن نیست. ولی فقیه جامع الشرایط، بهترین شخصی است که در منصب هدایت امت قرار گرفته و از این رو است که انسان بصیر حتی حاضر است جانش را فدای رهبرش کند. این جانفشانی، مبتنی بر برهان‌ها و استدلال‌های قوی است که شاید جنبه عاطفی و معنوی بر آن سایه می‌اندازد و گاه زبان برخی کوته فکران را به طعنه می گشاید.
 
اگر چه ولی فقیه معصوم نیست اما بیشتر منتقدانی که به زعم خود انتقاداتی به رهبری انقلاب در دو دوره امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله) وارد می کنند ناشی از عدم اشراف کامل به مسائل است و تجربه نشان می دهد حکمت بیانات رهبری انقلاب گاه پس از ده سال روشن می شود.
 
برخی انتقادها یا پرسش ها هم که در حوزه های تخصصی، ممکن است رنگی از حقیقت داشته باشد در مقایسه با کلان قضیه، قابل اعتنا نیست گرچه می تواند با در نظر گرفتن شرائط و بدون تضعیف و تخفیف جایگاه رهبری، عنوان گردد.
 
این نکته مقدماتی برای آن مطرح شد که شعار تبعیت از رهبری، عده ای را به اشتباه نیاندازد که گذشتن از برخی مواضع و پافشاری نکردن بر آن به معنای بی منطقی است که ایرادی بر اصولگرایی باشد. باید فهمید رسالت و جایگاه ولایت فقیه از چنان عظمتی در تاریخ اسلام و دوره غیبت برخوردار است که نباید به سادگی و به بهانه های خرد سیاسی آن را از نظر دور داشت.
 
2. مقام معظم رهبری در سخنان حکیمانه و البته دردمندانه خود در دیدار با مردم غیور آذربایجان به نکات مهمی در باره حوادث تلخ دهه فجر امسال اشاره کردند. تبریزی ها در 29 بهمن، ادامه دهنده قیام 19 دی قم بودند و رهبر انقلاب همواره در دیدار با شهروندان این دو شهر انقلابی، بیانات کلیدی و راهگشایی دارند که به مقتضای حال و شرائط بیان می شود. این شیوه معظم له است که مسائل داخلی و خارجی کشور با امت در میان می گذارند.
 
شاهد بودیم که مجلس پس از طرح سؤال از رئیس جمهور و جواب نگرفتن از این کار، دوباره به اصلاح ضوابط سؤال پرداخت و در صدد طرح مجدد سؤال از رئیس جمهور برآمد. با این که می شد از عدم رضایت دلسوزان و بزرگان و مقام معظم رهبری از این کار، مطلع شد اما پافشاری ادامه یافت تا رهبری وارد شده و این کار بیهوده را از دستور مجلس خارج ساختند. این گذشت و دستاویز دیگری از قانون گریزی دولت به دست آمد تا دوباره طرحی کهنه انداخته و مجلس آرایی شود برای استیضاح وزیری که رای اعتماد و عدم آن سودی به حال ملت نداشت. تا این جا بی تدبیری مسئولان را نظاره گر بودیم که چگونه اهمّ و مهم مسائل کشور را تشخیص نمی دهند در شرایطی که تحریم ها و سوء مدیریت ها به مردم فشار می آورد. اما سوگمندانه ملت در واقع به دیدن نمایشنامه ای نشسته بود که مدیر صحنه آن یک جریان خاص در مجلس و کارگردان آن، جریان انحراف در دولت بود. بازیگران این نمایش هم، رئیسان دوقوه بودند که به خوبی نقش رجال بد اخلاق سیاسی را بازی کردند!
 
این آقایان نه تنها دل رهبر را به درد آوردند که خشم ملت را نیز در دهه فجر که نماد شادمانی و جشن پیروزی انقلاب است برآوردند و یکشنبه ای سیاه آفریدند. این بود که با تقبیح رهبری مواجه شدند و معظم له سخن در این باره را به موعدی دیگر که همان دیدار با هموطنان آذری بود واگذار کردند.
 
ایشان در توصیف این حرکت غلط و نابخردانه سیاست مداران کشور فرمودند: « قضیه‌اى در مجلس پیش آمد؛ قضیه‌ى بدى بود، قضیه‌ى نامناسبى بود؛ هم ملت را ناراحت کرد، هم نخبگان را ناراحت کرد. بنده‌ى حقیر هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل این قضایا احساس تأثر میکنم؛ هم به خاطر ناراحتى مردم، انسان احساس تأثر میکند. خب، رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشده‌اى در دادگاه، دو قوه‌ى دیگر را متهم کرد؛ این کار بدى بود، این کار نامناسبى بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است ...آن طرف قضیه هم، اصل این استیضاحى که در مجلس انجام گرفت، غلط بود. خب، استیضاح باید یک فایده‌اى داشته باشد. چند ماه به پایان کار دولت، استیضاح یک وزیر، آن هم باز با یک علت و دلیلى که مربوط به خود آن وزیر نیست، چه معنى دارد؟ چرا؟ این هم غلط بود. این هم که شنیدم در داخل مجلس کسانى حرفهاى نامناسبى بر زبان آوردند، این هم غلط است. همه‌ى این قضایا، قضایاى نامتناسبى است با نظام جمهورى اسلامى؛ نه آن متهم کردن، نه آن برخورد کردن، نه آن استیضاح. دفاعى هم که رئیس محترم قوه از خودش کرد، آن هم یک قدرى زیاده‌روى بود؛ لزومى نداشت»
 
ناراحتی و تأثر مضاعف ولی فقیه از مسئولان ارشد نظام، چه حکمی می تواند داشته باشد؟
 
به راستی مسئولان محترم چه پاسخی در برابر خدا دارند برای این کار غیر مشروع خود؟ چه توجیهی دارند در برابر رهبر برای این لجاجت سیاسی و نافرمانی اداری و قانونی! چه آبرویی دارند در برابر مردمی که همه فشارها و کمبودها را تحمل می کنند اما اخم رهبرشان را هرگز؟!
 
3. امام امت، نکته جالب و درس آموزی نیز برای همه ما داشتند. ایشان با اشاره به حادثه 22 بهمن شهر انقلابی قم فرمودند: « این حرفى که من امروز زدم و از بعضى از مسئولان و سران کشور گله‌گزارى کردم، موجب نشود که حالا یک عده‌اى راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌اى راه بیفتند علیه او  شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهائى که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهائى که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانى که میتوانند جلوى این چیزها را بگیرند، تذکر داده‌ام. آن کسانى که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزب‌اللَّهى و مؤمنند، خب نکنند. مى‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادن‌ها کارى از پیش نمیبرد. این خشمها را، این احساسات را براى جاى لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجى‌ها میخواستند همین طور بروند یک جائى، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در مى‌آمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به این حرفها اعتنائى ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانى که به این حرفها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند.البته ملت ایران به لطف الهى، به هدایت الهى، ملت بصیرى است»
 
خوب است برای فهم بیشتر موضوع و درک عتاب رهبری، مروری داشته باشیم به حوادثی که نام برده شد تا بدانیم چرا حرکاتی را شاهدیم که به فرموده رهبر فرزانه انقلاب، به ضرر کشور است.
 
در فتنه 88 شاهد موضع گیری های گوناگون رجال و نخبگان و خواص بودیم. برخی که اهل بصیرت بودند به موضع گیری آشکار پرداختند و برخی که اهل سیاست بازی بودند و هستند به سیاست نعل و میخ پرداختند و برخی که عافیت طلب‌تر بودند سکوت کردند و همچنان ساکت‌اند! در این میان در کمال ناباوری حرکت ناپخته‌ای را از نوه امام راحل دیدیم. از وی انتظار می‌رفت دست کم سکوت اختیار کند و جانب فتنه‌گران را نگیرد اما ناباورانه دیدیم که به همنشینی با آنان شتافت که رو در روی ولایت ایستادند و در پیشگاه ملت، روسیاه و بدبخت شدند. این بود که مردم در سالگرد رحلت بنیان‌گذار فقید انقلاب در مرقد امام، شعار بصیرت سر دادند و فریاد زدند: سید حسن نصرالله، نواده روح الله!
 
ناپختگی دیگر سید حسن خمینی این بود که به جای آرام کردن مردم، اظهار داشت هنوز بیست سال از رحلت امام نگذشته است! وی توجه نکرد که این همه جمعیت به عشق و یاد امام سفر کرده خود به آن جا آمده اند. اشتباه دیگر وی که به فراگیر شدن اعتراض انجامید نسبت دادن اعتراض به عده ای معدود در جلوی جایگاه بود! این جمله، هیجانی در کل حرم ایجاد کرد و شعارها را همگانی ساخت. البته بزرگواری خلف صالح خمینی، حضرت آیت الله خامنه ای این بود که سید حسن جوان را تفقد نمودند و به نوعی به جمعیت حاضر فهماندند که این شیوه مناسبی برای ابراز احساسات نبوده است.
 
در 22 بهمن امسال نیز در قم شاهد قضیه مشابهی بودیم. مردم از واقعه ننگین مجلس عصبانی بودند و گرچه پرشورتر از سال های پیش در تظاهرات شرکت کرده بودند اما شادمان نبودند. آنان از این که مسئولان کشور به دغدغه های اصلی ملت بی توجه اند و خم به ابروی مرادشان آورده‌اند گله داشته و عصبانی بودند. بخشی از مردم که برای تایید قطعنامه پایانی راهپیمایی و شنیدن سخنان سخنران (اعلام نشده) این جشن در شبستان بزرگ امام خمینی(ره) حرم حضرت معصومه سلام الله علیها حاضر شده بودند (و دیگر مردم در خیابان ها اطراف از بلندگوها به صدای داخل حرم گوش می‌دادند) ناگهان با حضور یکی از رجال بداخلاق سیاسی کشور مواجه شدند! نماینده قم که از اقدام خود در مجلس، عذرخواهی نکرده بود اکنون در برابر مردم انقلابی قم می خواست از انقلاب بگوید!
 
مردمی که این بار حتی از به دست گرفتن تصویر رئیس جمهور در طول راهپیمایی خودداری کردند ناگهان احساساتی شده و شعار بصیرت بصیرت سر دادند. آنان نه تنها اسمی از کسی نبردند که خواستند فریاد اعتراض خود را به گوش یکی از مسؤلان و نماینده شهرشان برسانند. جمعیت چندهزار نفری شبستان یک صدا فریاد می زد اما جناب لاریجانی دست از قرائت متن خود برنمی داشت. از ورود دوربین های خبرنگاران برای اولین بار جلوگیری شده بود و مشخص بود مسئولان محلی از بروز چنین حادثه ای خبر داشتند. برخورد با عده انگشت شماری که با تصویر جناب احمدی نژاد و شعار بهاری وی در راهپیمایی شرکت داشتند و به صحن حرم راه نیافتند، نشانه ای از این اطلاع بود؛ اما چرا این سخنران در این شرایط دعوت شده بود؟ سخنران چرا برای آرام کردن مردم کاری نکرد و نشان داد به شعار یک پارچه مردم بی توجه است؟ در این میان افرادی اندک در برابر بداخلاقی این رجل سیاسی به بی تربیتی پرداخته و مهر و کفش پرتاب کردند که به هیچ وجه قابل توجیه و دفاع نبود.
 
مردم قم شاید گمان می کردند در مجالی که به دست آورده اند، اعتراض خود را به سمع و نظر یک مسئول در جمهوری اسلامی برسانند حتی اگر این مجال، 22 بهمن باشد. اما فردای آن روز ماجرا به گونه دیگر رقم خورد. مطبوعات و رسانه های داخلی و خارجی، هماهنگ و همزبان به این مسئله حاشیه ای پرداختند و عظمت راهپیمایی را فراموش کردند.
 
در بداخلاقی برخی مطبوعات داخلی همین بس که مردم معترض قم را عده ای اندک و طرفدار جریان انحرافی، حامی دولت، سازماندهی شده و خط گرفته از غرب نامیدند! پس از هجوم شگفت رسانه ای شاهد اجماعی در تقبیح این مسئله بودیم که با عنوان حرکتی که از بیست نفر سرزده، برای اولین بار در جمهوری اسلامی به توبیخ مردم پرداختند. مردمی که به فرموده رهبری در قضایای هسته ای هرگز کوتاهی مسئولان را نمی پذیرند؛ مردمی که اهل بصیرت اند و راهپیمایی باشکوه 22 بهمن را آفریدند، مردمی که آرامش و امنیت روانی حق آنان است. این واکنش شتاب زده آن گاه مشکوک تر شد که جای شاکی و متهم عوض شد و شخصیت هایی که هیچ اعتراضی به بداخلاقی های مجلس نداشتند به تطهیر و تمجید سخنران آن حادثه پرداختند!
 
در این جا باید گفت دغدغه علما و بزرگان اخلاقی کشور از بروز چنین حادثه ای و تذکرات آنان ربطی به این اجماع سیاسی که بوی انتخاباتی می دهد نداشت. خواسته آن بزرگان، باب نشدن این نوع حرکات احساسی بود که باید برای عدم تکرارش، نشست و اندیشه کرد.
 
نکته پایانی در این بخش را باید از نکته آغازین این متن دریافت: تنها امام امت است که سکوت و سخن و رفتارش، میزان و راهبرد امت است. تنها رهبر انقلاب است که می تواند در پاسخ به احساسات پاک مردم، اشارات هدایت گرانه اش را حکیمانه بیان کند تا در دل بنشیند و اطاعت شود. توهین به شعور و بصیرت مردم، انتساب مردم به جریان های خیالی، بازداشت چند نفر به بهانه برخورد با مسببان خیالی و متهم کردن شخصیت های محترم و دیگر نهادهای انقلابی به نقش آفرینی در حادثه 22 بهمن قم، راه به جایی نخواهد برد. مردم از رهبر خود یاد گرفتند که خشم و احساس خود را برای جاهای لازم ذخیره کنند و نظم و انضباط داشته باشند. وقتی می شود مؤدبانه انتقاد کرد، وقتی می شود بر سر صندوق رأی، آگاهانه حضور یافت، چرا در دام بداخلاقی رجال بداخلاق بیافتیم؟
 
4. اکنون باید دید برای جلوگیری از وقوع چنین اتفاقاتی چه باید کرد؟
 
الف: مسئولان محترمی که بداخلاقی کردند به جای گرفتن ژست حق به جانب، قدری با خدای خود خلوت کنند و از درگاه الهی برای این همه دل شکستن، توبه کنند. آنان باید با نوشتن و اظهار ندامت در پیشگاه امت و عذرخواهی از امام امت، قدری از تألمات روحی و احساسی رهبر فرزانه انقلاب و مردم انقلابی، بکاهند. البته مردم با این تجربه های گران خود به خوبی می توانند تشخیص بدهند کدام نامه نگاری ها از سویدای دل و کدام واژه ها برای سیاست بازی است پس بهتر است در عمل نیز تابع فرامین رهبری باشند و کاری نکنند که این بار امت با اشاره رهبری آنان را از قطار انقلاب پیاده کنند.
 
ب: رسانه ها و مطبوعات و جریان های سیاسی تقوای سیاسی و رسانه ای را رعایت کنند و به شور و شعور و احساس پاک مردم و رابطه عاطفی و عقلانی امت با امام خویش احترام بگذارند و هر انگی را که شایسته خودشان هم نیست به مردم نچسبانند و برای به دست آوردن جایگاه در بین این و آن به تملق و شیطنت و جوسازی نپردازند.
 
د: سیاست مداران از هر جناح و گروهی با توجه به نزدیک شدن انتخابات، فضای نقد و پاسخ گویی را بیارایند تا مردم به سادگی و صادقانه به ابراز نظر پرداخته و مشکلات و دغدغه ها و شبهات را مطرح کنند تا مسائلی از این دست چون عقده ای فروخرده در مراسمی همچون جشن 22 بهمن یا انتخابات، بروز نکند. همچنین فضای انتخابات و کشور را به حرکات کودکانه و جرزنی های سیاسی، آلوده نسازند که این حرکات ناشایست برای جذب آرای ملت بصیر ایران بی ثمر است.
 
هـ . مهم ترین بخش این نوشتار را باید خطاب به خودمان بدانیم. عشق به امام و رهبر همواره سیاست بازان را بازنده کرده است. این سرمایه بزرگی است که ملت بصیر و آگاه ایران دارد. آن گاه که رهبر عزیزمان از ابراز احساس ما گله دارند مبادا که سرمایه خود را هدر دهیم. نگذاریم بداخلاقان و بی تربیتان، احساس و اشتیاق و شور انقلابیمان را به تهمت های ناسزا بیامیزند و ما را به دستاویزهای مضحک به جریاناتی خیالی یا نامقدار نسبت دهند و ما را به بازی های دنیایی خویش مشغول سازند.
 
بدانیم حرکت در مسیر ولایت، هموراه راهی سهل و آسان نیست. گاه باید سیلی خورد و دم نزد، گاه باید گله داشت و ساکت بود، گاه باید تحت فشار بود و در میدان بود، گاه باید تهمت شنید و شکیبایی کرد. اما چه شیرین است اگر لبخندی بنشانی بر لبان نایب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تا نشان بدهی چه خوب میراث خمینی کبیر را پاسبانی کردی و چه آماده ای تلاش کنی برای ظهور.
 
ملت ایران مردمی بصیراند که بی هیچ چشم داشتی با پشتیبانی از ولایت فقیه، نخواهند گذاشت انقلابشان به دست نا اهلان بیافتد.
والسلام
 
حامد عبداللهی
/903/ی701/ع
 
 
ارسال نظرات