۱۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۳:۴۶
کد خبر: ۱۵۹۵۸۲

جمع میان درس خواندن و انجام وظایف انقلابی

خبرگزاری رسا ـ آنچه مطلوب رهبر معظم انقلاب است، جمع میان درس و انجام وظایف انقلابی است.
حضور طلاب در کلاس درس اخلاق

 

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از ماهنامه فرهنگی و اجتماعی حاشیه، در حوزه امروز، رویکردی وجود دارد که اولاً کار اصیل حوزوی را صرفاً در درس و بحث و تحقیق و احیاناً تبلیغ خلاصه می‌کند و ثانیاً تصدی امور اجرایی و حکومتی را مغایر هویت طلبگی و یا حداقل آن را کاری با اولویت و ارزش کمتر قلمداد می‌کند و ثالثاً دوران طلبگی را دوران تمحض و تمرکز بر درس و اعراض از غیر آن معرفی می‌نماید.

 

در مقابل، یکی از ارزش‌های اصیل و مبنایی در حوزه غیر سکولار، حضور در صحنه‌های انقلاب و تصدی وظایف مورد نیاز حکومت اسلامی است. این حقیقت، در کلمات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، به روشنی قابل دستیابی است:

« روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته‌اند؛ بلکه برای اجرای حکم خدا حتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده‌اند.» و «کسی که در صحنه‌های انقلاب هیچ حاضر نبوده، از ارزش بسیار زیادی محروم است؛ این را بدانید. آن کسی که در طول جنگ، غالباً در میدان جنگ بوده، اگر چه حالا چهار ورق هم از ما عقب ماند، اما از ارزش بسیار والایی برخوردار است؛ که فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما»

این ارزش گذاری، برای طلابی که نظام ارزشی و سبک طلبگی خود را بر اساس خواست رهبرشان می‌سازند، گاه افراط و تفریط‌هایی را رقم زده است. امروز، فقدان برخی بصیرت‌ها، آفت‌هایی را برای جوانان انقلابی و مخلص حوزه که کمر به خدمت بسته و احساس وظیفه می‌کنند، در پی داشته است.

با نگاهی اجمالی به طیف‌های مختلف طلاب جوان انقلابی، در می‌یابیم که: عده‌ای، به خاطر اشتغالات پی در پی اجرایی، کم‌کم از عالم درس و بحث جدا شده و عملاً تبدیل به یک نیروی اجرایی فرهنگی می‌شوند.

گروهی فرصت محدود آموختن را با کارهایی که مایه و صلاحیت آن را ندارند، هدر می‌دهند. این افراد، از همان سال‌های اولیه طلبگی، رسماً اقدام به تولید علم و پر کردن خلأهای نظری نظام می‌کنند.

دسته سوم، کسانی هستند که خود را مخاطب مستقیم تک‌تک مطالبات رهبر می‌دانند و شخصاً متعهد به تحقق منویات ایشان در تمامی عرصه‌ها می‌باشند. لذا با هر مطالبه رهبری، کاری به انبوه فعالیت‌های خود می‌افزاید و یا دست از آن‌ها شسته و وارد عرصه جدید می‌شوند.

اما دسته آخر، که ظاهراً بهره بیشتری از عقلانیت دارند، توان و توفیق خدمت به نظام اسلامی را در خوب درس خواندن می‌دانند و می‌روند که « خوب» درس بخوانند. اما از آنجا که شاخصه‌ای برای « خوب درس خواندن بر اساس دغدغه‌های انقلابی» ندارند، معلوم نیست سر از کجا در بیاورند.

بدون تردید، آنچه مطلوب رهبر معظم انقلاب است، جمع میان درس و انجام وظایف انقلابی است.

ایشان پس از طرح انتقاد جدی به کسانی که از نظام اسلامی کناره‌گیری می‌کنند، بلافاصله طرف دیگر مسئله را هم مورد توجه قرار داده و می‌فرمایند: «معنای حرف من این نیست که حالا همه باید از روز اول بیایند در مشاغل نظام کار کنند؛ نه خیر، باید درس بخوانید.

بنده از دوران مبارزات، خودم درگیر مبارزات بودم. در مشهد درس مکاسب و کفایه می‌دادم.

خیلی از شاگردهای ما درگیر مبارزات بودند. از بس گرم کارهای مبارزاتی می‌شدند، از بس گرم کارهای مبارزاتی می‌شدند، به نظرشان می‌‌آمد که این حرف‌های مکاسب و استدلا‌ل‌های کفایه فایده‌اش چیست؟ مکرر بنده به آن‌ها می‌گفتم: آقاجان! بی‌مایه فطیر است؛ باید مایه پیدا کنید.

اگر مایه پیدا کردید، آن وقت می‌توانید در منصب و جایگاهی مثل جایگاه امام بزرگ عالی مقام، این حرکت عظیم را انجام دهید.»

در عین حال، در جایی دیگر، طلاب و فضلا را به حضور در میدان‌های گوناگون فراخوانده و حتی آن را مؤید درس خواندن برمی‌شمارند: « طلاب عزیز و فضلای جوان، نباید حتی برای یک لحظه، حضور در میدان‌های گوناگون را فراموش کنند. این حضور، با درس خواندن منافات ندارد؛ بلکه مؤید درس خواندن است... امروز هم خطوط و میدان‌ها و صحنه‌های نظامی و غیرنظامی و فرهنگی، محتاج حضور فعال شماست.»

سؤال اینجاست که چگونه می‌توان درس و حضور در صحنه را با هم جمع کرد به گونه‌ای که حتی برای یک لحظه، حضور در میدان‌های گوناگون فراموش نشود و این حضور، خود مؤید درس خواندن نیز باشد و با آن منافات نداشته باشد؟ چگونه می‌توان تمام این مطلوبیت‌ها را در طلبگی خود جمع کرد و از گزند آفاتی که در بند دوم گذشت نیز، مصون ماند؟

اگر چه می‌توان پیشنهاداتی در این باب عرضه کرد، اما برای بازماندن پرونده این سؤال در ذهن شریف خوانندگان، از ارائه آن‌ها خودداری می‌کنم و با نقل جمله دیگری از رهبری بحث را خاتمه می‌دهم. جمله‌ای که شاید یکی از شاه کلیدهای بحث، در آن آمده باشد: « معلوم است که راه راحت‌تر و بی دردسر تر و راه عافیت این است که انسان آنجا ـ در حوزه ـ بماند، مشغول کار خودش بشود و اصلاً اعتنایی هم نکند. البته چهار کلمه هم بیشتر خواهد خواند، اما معلوم نیست که بیشتر و بهتر بفهمد و مسائل را بهتر درک کند.»/971/پ203/ن

ارسال نظرات