۲۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۳
کد خبر: ۱۷۱۱۲۶
به مناسبت سالروز میلاد امام حسین؛

ویژه نامه اینترنتی «اباعبدالله الحسین» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی «اباعبدالله الحسین» به مناسبت سالروز میلاد امام حسین(ع) در پایگاه اطلاع‌رسانی ذی‌طوی منتشر شد.
ويژه‌نامه اباعبدالله الحسين(ع)
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی «اباعبدالله الحسین» شامل مطالب خواندنی و مقالات در پایگاه اینترنتی ذی طوی منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژه‌نامه می‌توان به موضوعاتی همچون‏ نگاهی به دوران کودکی و نوجوانی امام حسین(ع)، پیشوای سوم امام حسین(ع) سرور شهیدان، گزارشی از دوران ولادت و کودکی امام حسین(ع)، امام حسین(ع) گنجینه اسرار وحی، درس‏هایی از امام حسین(ع)، چند خاطره مربوط به امام حسین(ع)، امام حسین(ع) احیاگر نماز، امام حسین(ع) و حکومت اسلامی، امام حسین(ع) و دفاع از جایگاه رفیع امامت، شیوه‏‌های پرورش عزت نفس در سیره امام حسین(ع) و امام حسین(ع) و پاسخ به پرسش‌ها و شبهات اشاره کرد.
نگاهی به دوران کودکی و نوجوانی امام حسین(ع)
در مقاله‌ای از این ویژه‌نامه می‌خوانیم: دوران کودکی و نوجوانی امام حسین علیه السلام مشحون از آموزه‌های اخلاقی، تربیتی و فضیلت‌های انسانی است، خواندن، شنیدن و مطالعه نحوه ارتباط و رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله با آن گرامی در آن دوران، بسی جذاب و شیرین است.
محبوب رسول خدا(ص)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها به وجود امام حسین علیه السلام به شدت عشق می‌ورزید، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی می‌کردند و مهر و علاقه به امام حسین علیه السلام نشان می‌دادند، محبت می‌کرد و آنها را نیز گرامی می‌داشت.
آن حضرت، روزی با گروهی از یاران خود از مسیری عبور می‌کرد، عده‌ای از کودکان در آن مسیر با همدیگر بازی می‌کردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد یکی از آنان رفت و او را نوازش کرد و پیشانی‌اش را بوسید، کودک را در بغل گرفت و بسیار با وی مهربانی کرد، از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد: «ای رسول خدا، چرا این قدر به این کودک در میان سایر کودکان علاقه نشان می‌دهید» پیامبر فرمود: «این کودک با حسین من هم بازی است، روزی دیدم با حسین بازی می‌کند و خاک قدم حسین را توتیای چشمش می‌کند، من او را به علت دوست داشتن حسین، دوست می‌دارم، جبرئیل به من خبر داد که در واقعه کربلا این کودک، یکی از یاران وفادار حسینم خواهد بود».
حسین(ع) در بستر بیماری
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه جمعی از یاران خود به عیادت امام حسن و حسین علیه‌السلام آمدند که بیمار شده بودند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «خوب است برای شفای فرزندانت نذر کنی» این پیشنهاد با استقبال خاندان علی علیه السلام روبه رو شد.
حضرت علی و فاطمه علیه السلام و فضه خادمه نذر کردند که اگر آن دو بزرگوار از بیماری شفا یابند، سه روز، روزه بگیرند، سپس آن، دو بزرگوار شفا یافتند، روزی که روزه گرفته بودند در خانۀ ایشان، طعام مناسبی یافت نشد، به دلیل همین، علی علیه السلام، سه صاع جو قرض کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها جوها را آرد کرد و از آن آرد، پنج قرص نان برای خود، حضرت علی علیه‌السلام)، بچه‌ها و فضه پخت، هنگام افطار، همگی خواستند افطار کنند که در این هنگام، سائلی بر در خانه آمد و گفت: «درود بر شما ای خاندان محمد، من مسکینی از مسکینان مسلمانانم، غذایی به من بدهید، خدای تعالی از غذاهای بهشتی به شما ارزانی بدارد».
آن پنج تن، شخص مسکین را بر خود مقدم داشتند و نان خودشان را به او دادند و آن شب را با آب، افطار کردند، روز بعد نیز روزه گرفتند، چون هنگام افطار شد، مانند روز گذشته، غذا حاضر کردند که افطار کنند، یتیمی بر در خانه آمد، آنها آن یتیم را بر خود مقدم داشتند و غذای خود را به او دادند و به همین ترتیب، روز سوم هم، اسیری آمد، آن پنج تن، دوباره همچون دو روز گذشته، غذای خود را به اسیر دادند.
روز بعد، حضرت علی علیه السلام دست حسن و حسین را گرفت و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد، همین که چشم رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن دو افتاد، مشاهده کرد آن دو کودک از شدت گرسنگی می‌لرزند، سپس فرمود: «چقدر این منظره و این حالتی که در شما دیدم بر من ناگوار است»، آن گاه پیامبر برخاست و همراه ایشان به خانه علی علیه السلام آمد و فاطمه سلام الله علیها را دید که در محراب به عبادت ایستاده و از گرسنگی لاغر شده و دیدگانش به کاسه سر فرو رفته است، مشاهده آن وضع، پیامبر را ناراحت کرد، در همین لحظه که عترت پیامبر صلی الله علیه و آله از سخت ترین و زیباترین امتحان الهی سربلند بیرون آمده بودند، حضرت جبرئیل نازل شد و این آیات را برای آن حضرت تلاوت فرمود: « یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مَسْتَطِیراً وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَاَسِیراً، اِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُوراً؛ آنان به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، می‌ترسند و غذای خود را با این‌که به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند و می‌گویند ما شما را به خاطر خدا طعام می‌دهیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم».
جبرئیل بعد از تلاوت این آیات از سورۀ «انسان» به حضرت محمد صلی الله علیه و آله گفت: «خُذْهَا یَا مُحَمَّدُ هَنَّاکَ اللهُ فِی اَهْلِ بَیْتِکَ؛ ای محمد، این آیات را تحویل بگیر و داشتن این خاندان ایثارگر و باعظمت بر تو مبارک باد».
دلبند پیامبر(ص)، فدای اسلام
یکی از ویژگی‌های امام حسین علیه السلام این است که آن حضرت، ذخیرۀ آخرت و مایۀ شفاعت گنهکاران امت اسلام است، روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد منزل شد و حسن و حسین علیهما السلام نیز در پی آن حضرت به خانه آمدند و در کنار پیامبر نشستند، رسول خدا صلی الله علیه و آله حسن علیه السلام را بر زانوی راست خود و حسین علیه السلام را بر زانوی چپ نشانید. پیامبر، آن دو فرزندش را پیوسته نوازش و به آنها عشق و علاقه ابراز می‌کرد، روی حسن علیه‌السلام و حسین علیه السلام را می‌بوسید، در آن حال جبرئیل آمد و گفت: «ای رسول خدا، آیا حسن و حسین را دوست می‌داری»، فرمود: «کَیْفَ لَا اُحِبُّهُمَا وَهُمَا رَیْحَانَتَایَ مِنْ الدُّنْیَا وَقُرَّتَا عَیْنِی؛ چگونه آنان را دوست نداشته باشم و به آ نان ابراز عشق و علاقه نکنم و حال که آن دو، دو گل خوشبوی من در دنیا و روشنی چشمانم هستند».
جبرئیل گفت: «خداوند متعال بر این دو کودک، سرنوشتی مقدر کرده است که باید در مقابل آن شکیبا باشی»، حضرت خاتم صلی الله علیه و آله فرمود: «برادرم جبرئیل، چه سرنوشتی» گفت: «خداوند مقدر کرده است که فرزندت حسن با مسمومیت به شهادت برسد و این فرزند حسین با شمشیر کشته و به ملاقات معبود نایل شود، اما هر پیامبری دعای مستجاب دارد، اگر دوست داری درباره این دو فرزندی که این همه به آنان عشق می‌ورزی دعا کن که از مسمومیت و ضربات شمشیر در امان بمانند و اگر می‌خواهی به مصائب و گرفتاری‌های آنان صبر کن و پاداش آن را ذخیره آخرت و سبب شفاعت برای گناهکاران امت اسلام تا روز قیامت قرار ده».
رسول خدا صلی الله علیه و آله با آن همه عشق و علاقه به حسن و حسین علیه السلام، شهادت آنان را وسیله سعادت انسان‌ها و نجات گنه‌کاران قرار داد و فرمود: «ای جبرئیل، من به تقدیر الهی راضی‌ام و هیچ خواسته‌ای غیر از خواسته او ندارم، دلم می‌خواهد، خداوند متعال، آنچه را که درباره این دو فرزندم مقدر کرده است، به انجام برساند و پاداش آن را ذخیره آخرت و شفاعت درباره گناهکاران امتم قرار دهد».
خاطره ای از دوران کودکی
روزی ابو الحوراء سعدی از امام حسین علیه السلام خواست تا خاطره ای را از دوران کودکی خود، در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بیان کند، آن حضرت فرمود که روزی در حضور جد بزرگوارم بودم، برای آن حضرت مقداری خرما آوردند، من که کودک بودم دست دراز کردم تا یکی از آنان را بردارم و میل کنم، اما پیامبر صلی الله علیه و آله آن را به سرعت از دست من گرفت و به جای خود نهاد و به من فرمود: «عزیزم، صدقه بر خاندان محمد حلال نیست».
سیب بهشتی
امام حسین و برادرش امام حسن علیه السلام بیشتر اوقات خود را در دوران کودکی در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله سپری می‌کردند، چنان که اشاره شد میان این پدر بزرگ مهربان و نوه های عزیزش، ارتباط عمیق عاطفی وجود داشت، حضرت جبرئیل نیز به صورت‌های مختلف، نزد حضرت محمد صلی الله علیه و آله حضور می‌یافت، روزی جبرئیل به صورت دحیه کلبی که یکی از یاران زیبا صورت پیامبر بود نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد، آن دو کودک، مثل همیشه در اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله بازی می‌کردند.
جبرئیل ناگهان با یک اشاره دست خود، یک سیب، یک انار و یک به از هوا گرفت و به حسن و حسین علیه السلام داد، آنان خوشحال از این‌که میوه‌های زیبا و بهشتی به دستشان رسیده است، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله دویدند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را گرفت و بعد از اینکه بویید، به آنان فرمود: «نزد مادرتان ببرید و قبل از آن به پدرتان نیز نشان دهید» حسن و حسین علیه السلام به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد والدین خود آمدند و از آن میوه‌های بهشتی استفاده نکردند تا این‌که پیامبر به منزل آنان آمد و همگی از آن میوه‌ها خوردند، هر چه از آنها استفاده می‌کردند تمام نمی‌شد تا این‌که پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت.
امام حسین علیه السلام بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمود: «آن میوه‌ها به حال خود بود تا اینکه مادرم فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفت، پس از شهادت مادرم انار گُم شد و سیب و به همچنان در زمان حیات پدرم نزد ما بود، چون ایشان به شهادت رسید گلابی نیز گم شد و سیب نزد برادرم حسن علیه السلام بود تا بر اثر زهر به شهادت رسید، سپس نزد من بود تا زمانی که دشمن مرا در کربلا محاصره و آب را از من دریغ کردند، آن روز هر گاه تشنه می‌شدم آن را می‌بوییدم و تشنگی‌ام آرام می‌گرفت، وقتی تشنگی بر من سخت شد آن را دندان زدم و به شهادت خود یقین کردم».
امام سجاد علیه السلام در این باره فرمود: «من این سخن را اندکی پیش از شهادت پدرم از او شنیدم و چون آن حضرت به شهادت رسید، در قتلگاه، بوی آن سیب پیچید، من هر چه تلاش کردم، آن را نیافتم، اکنون بوی خوش بهشتی آن سیب از قبر آن حضرت به مشام می‌رسد، هر کس از پیروان ما که زائر قبر پدر شهیدم باشد و بخواهد آن بوی خوش را استشمام کند، باید سپیده دم و با خلوص نیت آن را بجوید».
پیشوای سوم، امام حسین علیه السلام سید الشهداء، سرور شهیدان
در مقاله دیگری از این ویژه‌نامه آمده است: در روایات و تاریخ، امام حسین علیه السلام را با لقب شهید و سید الشهدا می‌شناسیم، از جمله در «حدیث لوح» در مورد این لقب امام حسین علیه السلام خداوند متعال چنین می‌فرماید: «جَعَلْتُ حُسَیْناً خَازِنَ وَحْیِی وَ أَکْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَةِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَةً جَعَلْتُ کَلِمَتِیَ التَّامَّةَ مَعَهُ وَ حُجَّتِیَ الْبَالِغَةَ عِنْدَه؛ حسین را به عنوان گنجینه دار وحی خودم برگزیدم و او را با شهادت گرامی داشته و زندگی‌اش را به سعادت و نیکبختی پایان دادم، او سالار و بلند مرتبه‌ترین شهیدان راه فضیلت است، سخن کامل من به همراه او و حجت تمام شده‌ام در نزد او است.
عشق به شهادت و جانفشانی در راه حق سراسر وجود آن حضرت را فرا گرفته بود و شهادت را برترین نوع مرگ می‌دانست و می فرمود: «و إن تکن الأبدان للموت أنشئت فقتل امرئ و الله بالسیف أفضل؛ اگر بدنها برای مرگ آفریده شده‌اند، پس کشته شدن یک انسان با شمشیر در راه خداوند برترین نوع مرگ است».
البته شوق شهادت در وجود امام علیه السلام به این معنا نبود که خود را تسلیم مرگ کند و هیچ‌گونه اقدام و دفاعی از خود نشان ندهد، بلکه آن پیشوای حقیقت طلبان در برابر ظلم و ستم غارتگران بیت‌المال و متعرضین به مسلمانان، شدیدا مقابله و دفاع می‌کرد و هنگامی که در نیمه رجب سال 60 هـ ‍. ق در معرض بیعت با یزید قرار گرفت، احساس کرد که دین خدا جز با شهادت آن حضرت احیا نخواهد شد، به کنار قبر پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و عرضه داشت: «ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت، با اکراه و اجبار از جوار تو بیرون می‌روم، میان من و تو جدایی انداختند، زیرا با یزید بن معاویه که شرابخوار و فردی فاسق و فاجر است، بیعت نکردم، اکنون با تمام ناخوشایندی از نزد تو خارج می‌شوم».
امام علیه السلام را خوابی سبک فرا گرفت و در عالم رؤیا جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله را زیارت کرد، پیامبر صلی الله علیه وآله او را در آغوش گرفته و صورتش را بوسید و در ضمنِ سخنانی فرمود: «ای محبوب من، ای حسین، پدر و مادر و برادرت در کنار من مشتاق دیدار تواند، برای تو در بهشت درجات عالی است که به آن نخواهی رسید، مگر با شهادت».
بعد از این بشارت، شوق شهادت در راه اعتلای کلمةالله در وجودش مضاعف گردید، هنگامی که امام با یاران خویش به سوی کربلا رهسپار بود، در راه «فرزدق» شاعر آن حضرت را ملاقات کرده و بعد از سلام عرض کرد: ای پسر رسول خدا، چگونه به کوفیان دل می‌بندی و اعتماد می‌کنی، در حالی که پسرعمویت مسلم بن عقیل و دوستانش را کشتند، چشمان حضرت پر از اشک شد و فرمود: «خدا مسلم را رحمت کند، او به سوی آرامش الهی و بارگاه عطرآگین بهشت و خشنودی خداوند هجرت کرد، او تکلیف خود را انجام داد و هنوز تکلیف ما باقی است».
ویژه نامه اینترنتی «اباعبدالله الحسین» به مناسبت سالروز میلاد امام حسین(ع) در پایگاه اطلاع‌رسانی ذی‌طوی منتشر شده است و علاقه‌مندان به مشاهده و استفاده از این ویژه‌نامه می‌توانند به نشانی اینترنتی http://www.zitova.ir/ مراجعه کنند./907/ت302/ن
ارسال نظرات