نگاهی به دعای ابوحمزه ثمالی(3 و 4)؛
فلسفه تکرار نام خدا تا قطع کامل یک نفس
خبرگزاری رسا ـ استاد خارج فقه حوزه علمیه قم به بیان فلسفه تکرار نام خدا تا قطع کامل یک نفس در دعای ابوحمزه ثمالی پرداخت و گفت: انسان هرچه بیشتر گرفتار است، مانند فرد غرق شده در دریا، خدا را بیشتر صدا میزند.
«مِنْ أَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ یَا رَبِّ وَ لا یُوجَدُ إِلا مِنْ عِنْدِکَ وَ مِنْ أَیْنَ لِیَ النَّجَاةُ وَ لا تُسْتَطَاعُ إِلا بِکَ لا الَّذِی أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ لا الَّذِی أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَیْکَ وَ لَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ؛ پروردگارا از کجا برایم خیرى هست، درحالىکه جز نزد تو یافت نمىشود، و از کجا برایم نجاتى است درحالىکه جز به تو فراهم نمىگردد، نه آنکه نیکى کرد از کمک و رحمتت بىنیاز شد، و نه آنکه بدى کرد و بر تو گستاخى روا داشت، و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت. پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا».
آیت الله محمدحسین احمدی فقیه یزدی، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در ادامه تفسیر فرازی از دعای پرفیض ابوحمزه ثمالی به بیان فلسفه تکرار فریضه یا رب یا رب یا رب تا آنجا که نفس قطع شود پرداخت و چرایی این امر را مورد بررسی قرار داد.
وی افزود: پس از اینکه امام سجاد(ع) مبدأ ورود بحث را با این زیبایی بیان میکند که انسان همه خصوصیاتش را باید مرتبط با خدا بداند و چیزی از خود در مقابل ذات اقدس الهی در نظر نگیرد، بحث خواندن خدا را مطرح میکنند که به اندازه یک نفس تا نفس قطع شود بگویند یارب یا رب یا رب.
استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در پاسخ به این سؤال که چرا چند مرتبه نام خدا برده میشود، گفت: انسان گرفتار معاصی و مشکلات است، بنابراین هرکس که در حال گرفتاری است، بارها دیگران را برای کمک صدا میزند تا او را نجات دهند، مانند کسی که در حال غرق شدن است.
وی ادامه داد: اینجا هم انسان در این گرفتاریهای دنیایی و گناهانی که دارد خدا را مرتب صدا می زند پس هرچه بیشتر گرفتار است باید خداوند متعال را بیشتر صدا بزند و مکرر بگوید یا رب یا رب یا رب و دیگر مراتب حضور است که اگر یک مرتبه گفت یا رب، مرتبه دیگر بیشتر حضور پیدا میکند.
آیتالله احمدی فقیه یزدی با بیان اینکه انسان در حضور دوم بیشتر حضور قلب پیدا میکند و برای مرتبه سوم این حضور بیشتر از قبل است، گفت: قرب به خدا مرحله تکامل انسان است، برای هر مرتبهای که نام خدا را میبرد، تقرب به خدا نیز بیشتر میشود، پس تکرار نام پروردگار برای تقرب بیشتر است.
وی با اشاره به اینکه تکرار فریضه یا رب به اندازه یک نفس تا نفس دیگر قطع شود در دعاهای دیگر هم تأکید شده است، افزود: این یا رب گفتنها حداقل است و نباید قطع شود؛ مانند قاری قرآن که با یک نفس آیات قرآن را کامل میخواند، یا رب گفتن تا نفس ادامه دارد میتواند ادامه پیدا کند.
این استاد حوزه علمیه قم متذکر شد: مقصود از یک نفس، حداقل آن و به اندازهای است که بتوانیم به طور کامل در محضر خداوندی که به ما قدرت نفس کشیدن را داده حضور یابیم و تا مادامی که قدرت تنفس داریم خدا را به اسم صدا میزنیم؛ بنابراین فلسفه تکرار یا رب در یک نفس حضور بیشتر و البته حداقل قدرت انسانی برای تکرار آن است.
«بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئا حِینَ یَدْعُونِی؛تو را به تو شناختم،و تو مرا بر هستى خود راهنمایى فرمودى،و به سوى خود خواندى،و اگر راهنمایى تو نبود،من نمیدانستم تو که هستى؟سپاس خداى را که مىخوانمش و او جوابم را مىدهد،گرچه سستىمىکنم گاهى که او مرا مىخواند».
وی در ادامه به تفسیر فراز دیگری از دعای پرفیض ابوحمزه ثمالی پرداخت و با بیان اینکه ابتدای این فریضه با بک عرفتک، آغاز میشود، گفت: امام(ع) پس از اینکه بارها یا رب یا رب را ذکر کرد خود را در محضر خدا میبیند، بک عرفتک دلیل معرفت است و نزدیک شدن به ذات اقدس ربوبی از دلایل معرفت به حساب میآید.
آیتالله احمدی فقیه یزدی اظهار کرد: اینجا خداوند متعال ابتدا خود را معرفی میکند مانند نوری که هرجا باشد خود جلوه میکند، نور هم خود را نشان میدهد و هم چیزهای دیگر را و وجود ذات اقدس باریتعالی چنین است و این بهترین استدلال برای شناخت معرفت است.
وی با بیان اینکه اگر گفته میشود به خودت شناختم و چیز دیگری را واسطه قرار ندادم، این فهم و عرفان به ذات باریتعالی و اوج حرکت عرفانی است که در این دعا از ابتدا بیان شده است، گفت: خداوند خود انسان را به شناخت معرفتی خودش راهنمایی میکند؛ امام(ع) اینجا به طور خصوصی با خدا گفتوگو میکند که ما به خودت تو را شناختیم.
استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، شناخت خدا بدون راهنمایی خالق را بیراهه دانست و افزود: خداوند ما را به سوی خود فرا میخواند، گاهی ما خدا را میخوانیم و به سوی او میرویم و گاهی لطف خداوند آن است که به سوی ما میآید و ما را دعوت میکند و این دعا اوج مسائل معرفتی را به اینجا رسانده که خدا ما را به سوی خود دعوت کرده است.
وی با بیان اینکه خداوند غیر از اینکه نور است، بنده را با الهام، وحی، انبیا، امامان و مؤمنان به مراحل تکامل دعوت میکند، تصریح کرد: بیان «وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ» از استدلال برهان صدیقین است، برهان صدیقین به صورت طبیعی، ساده و مستدل، دلیل را برای انسان روشن میکند.
آیتالله احمدی فقیه یزدی با اشاره به بیان عالمانه امام راحل و ملاصدرا درباره برهان صدیقین، یادآور شد: هرچیزی که طرفی دارد طرف مقابل هم دارد، مانند اینکه ما تشنه هستیم و خداوند آب را هم خلق کرده است، اگر یک عطشی در وجود انسان است معلوم میشود این خواسته حقیقت دارد که دنبال رفع آن میگردد.
وی ادامه داد: یکی از خواستههای مهم در وجود انسان پیدا کردن معبود و خالق است؛ میخواهیم خدا را بشناسیم و دنبال حق میرویم پس طرف مقابل وجود دارد که دنبال آن میگردیم، اما اگر خدا نمیخواست و خود را به ما نشان نمیداد، هرگز او را نمیشناختیم؛ این همان معرفت فطری است که برهان صدیقین نیز بر آن استوار است.
استاد خارج فقه حوزه علمیه قم با بیان اینکه برهان صدیقین سبب میشود که خدا را بشناسیم، گفت: قدرت شناخت را خدا به انسان داده است، اگر اینطور نبود هیچ شناختی برای ما حاصل نمیشد، امام سجاد(ع) از طریق این جملههای بسیار پرمغز و سنگین ما را متوجه میکند تا به مقام شناخت خداوند و دریافت معرفت الهی از راه برهان صدیقین برسیم.
وی با اشاره به فراز «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئا حِینَ یَدْعُونِی» با این توضیح که بنده وقتی به حضور خدا رسید و معرفت برایش حاصل شد ابتدا شروع به حمد میکند، به این پرسش که حمد بالاتر است یا تسبیح و تکبیر، و تحلیل در چه رتبهای است، پاسخ گفت.
آیتالله احمدی فقیه یزدی گفت: حمد پس از معرفت نوعا عمومیت دارد؛ تسبیح تنزیه است که آدم در باور خود اخلاص داشته باشد و هیچ شکری نداشته باشد، اگر اخلاص مطلق بود تسبیح میشود که تسبیح تنها خدا را از هر پیرایهای منزه میکند اما حمد شکر در مقابل نعمتهای خداوند به انسان؛ در حمد هم معرفت و هم شکر است.
وی با بیان اینکه انسان با حمد الهی میپذیرید که خداوند او را مقام داده تا او را بشناسد و در مقام اینکه او را شناخته است حمد میکند، حمد را به ستایش، شکر و پذیرش معنا کرد و افزود: حمد و ستایش خدا به این واسطه است که او را هر زمان بخواهم بخوانم فورا اجابت میکند و من خدایی را که جواب میدهد عبادت میکنم.
استاد خارج فقه حوزه علمیه قم تصریح کرد: اینجا دو دعوت مطرح است یک دعوت از انسان که وقتی از خدا میخواهد فوری جواب میدهد و حتی اگر بنده در جواب باریتعالی تنبلی کند و آنطور که باید وظیفه خود را به درستی انجام ندهد، اما او باز بنده را میخواند و او را رها نمیکند.
وی ادامه داد: دیگر خواندن بنده به سوی خدا است که به وقت بخواند و خداوند جواب دهد و اگر احیانا به درستی به وظیفه عمل نکرد خدا او را میخواند؛ خداوند همواره ما را میخواند و اگر درمقام دعا هم به درستی انجام وظیفه نکنیم، خداوند به دعوت ما به سوی خود عمل میکند./920/ز503/ع
ارسال نظرات