پژوهشگر حوزه علمیه تبیین کرد؛
مکتب امام صادق طراز دانشگاه اسلامی
خبرگزاری رسا ـ معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه استان فارس به تبیین مولفه های دانشگاه معیار اسلامی و همچنین بررسی فعالیت های علمی و سیاسی دوران امام صادق(ع) پرداخت.
شاگردی در مکتب امام صادق(ع) همواره از افتخارات و آرزوهای علمای شیعی بوده است، حضرت در دوران حیات پر برکت خویش به تأسیس بزرگترین دانشگاه اسلامی پرداخت و کرسی های علمی را بر مبنای ترویج علوم نقلی و عقلی اسلامی بنا نهاد. خبرنگار خبرگزاری رسا در شیراز این بار در گفت و گو با حجت الاسلام یوسف متوسلیان، معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه فارس و عضو شورای تبلیغ استان فارس، به بررسی علمی عصرو دوران طلایی اسلام زمان امامت رئیس مکتب شیعه حضرت امام جعفر صادق(ع) پرداخته است.
یادآور می شود، حجت الاسلام متوسلیان پژوهشگر حوزوی تا کنون موفق به تالیف و ترجمه حدود 10 مقاله در زمینه های مختلف دینی و فرهنگی شده است.
رسا ـ دوران امامت امام صادق دارای چه ویژگی هایی سیاسی بوده است؟
در سال 132 هجری، رژیم خودکامه و ستمگر بنی امیه، پس از 91 سال حکومت، سرانجام در آستانه سقوط قرار گرفت و با کشته شدن مروان بن محمد (126 - 132) منقرض شد و حکمرانان عباسی حکومت استبدادی خویش را آغاز کردند. (1) در چنین موقعیتی، که کشمکشهای سیاسی بنی امیه و بنی عباس به اوج خود رسیده بود، حضرت امام صادق(ع) با رایت خاص خویش نهضت علمی - فرهنگی تشیع را طرح ریزی کرد و دانشگاه عالی جعفری را بنیان نهاد. امام(ع)، با استفاده از فرصت به دست آمده حوزه علمی با عظمتی تشکیل داد و در مدتی کوتاه علاقه مندان دانش معارف جعفری را پیرامون خود گرد آورد. حضرت امام صادق(ع) در روز جمعه هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.و پس از 65 سال نورافشانی برای جامعه اسلامی درسال 148 هجری قمری به شهادت رسید. ایشان در میان امامان معصوم ما طولانی ترین عمر را داشته است.
عصر و دوران زندگانی امام صادق(ع) هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فکری یکی از دوره های بسیار طوفانی و متلاطم ادوار تاریخ اسلام است. زیرا از یک سو قیام و انقلاب های خونین درگوشه و کنار سرزمین های اسلامی از سوی برخی از گروههای مسلمان و با شعار خونخواهی امام حسین(ع) و شهدای کربلا رخ می داد ، که از نمونه های آن قیام های «ابو سلمه » در کوفه و « ابو مسلم » در خراسان بزرگ که شامل افغانستان فعلی و بسیاری از مناطق دیگر نیز میگردید می باشند. که در نتیجه آن پایه های شوم حکومت بنی امیه متزلزل و سرانجام هم نابود گشت. درست در همین گیرودار بود که بنی عباس توانست به حکومت هزار ماهه بنی امیه خاتمه بخشیده و خود به قدرت دست یابد.
از سوی دیگر این دوران، عصر برخورد مکتبها و افکار فلسفی و کلامی مختلفی بود که بر اثر فتح کشورهای دیگر توسط مسلمانان به وجود آمده بود.که این امر تهدیدی بزرگ به شمار می رفت که اگر غفلت می شد می توانست به جد کیان اسلام را تهدید کند. اما حضرت امام صادق(ع) این تهدید را به فرصت تبدیل کرده و با به راه انداختن کارهای علمی و فرهنگی به مقابله با افکار انحرافی و مکاتب التقاطی پرداخت.
دو ویژگی فوق نقطه اصلی تمایز عصر امام ششم با دوران سایر ایمه معصومین است. این ویژگی ها خود زمینه ای شد برای راه انداختن کارهای علمی و فرهنگی و تقویت بنیانهای دینی توسط امام صادق(ع) که در این راستا حضرت توانست حدود چهارهزار شاگرد را تربیت و با پاسخ به شبهات فکری و دینی پایه های مکتب اسلام را تقویت و مستحکم کند. ثمره این فعالیتها و کارهای علمی میراث گرانبهای است که از علوم مختلف برای ما از حضرت به یادگار مانده است.
اما دریغا که این دوران درخشان و فعالیت های علمی امام صادق(ع) تداوم نیافت و در پایان عمر حضرت که پایه های حکومت عباسی مستحکم شده بود ، زمامداران حکومت عباسی همان شیوه ظلم و ستم بنی امیه و فشار بر ایمه معصومین (ع) را در پیش گرفتند. که در نتیجه فشار و اختناق سیاسی آن دوران، حضرت امام صادق(ع) را مظلومانه به شهادت رساندند و حضرت امام کاظم(ع) را نیز به زندان دراز مدت افکندند. در اینجا به حدیثی درر بار از آن حضرت اشاره می کنم:
در کتاب مستدرک الوسائل ج 12 ص 172 حدیث 15 از مرحوم قطب الدّین راوندى چنین روایت شده است: روزى برخی از اصحاب از امام جعفر صادق (ع) سؤال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مىفرمائى؟ حضرت در جواب فرمود: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسى سپرى مىنمایم:
مىدانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسید و نصیب دیگرى نمىگردد.
مىدانم داراى وظائف و مسؤولیتهایى هستم، که غیر از خودم کسى توان انجام آنها را ندارد.
مىدانم مرا مرگ در مىیابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مىرباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم.
و مىدانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم.
رسا ـ آیا می توان عصر امام صادق را عصر تدوین آرای نقلی و عقلی شیعی نامید؟
بله البته زمان و عصر امام صادق(ع) با روی کار آوردن دانشگاها و مدارس علمیه و تربیت شاگردان قوی و بحث های علمی در زمینه های الهی، سیاسی و غیره و روشنگری های علمی ومنطقی صادق آل محمد (ع) باعث شد که پایه و اساس دین رسول الله مستحکمتر و نیز با ذکر احادیث و روایات صحیح برای اثباب هر چه بیشتر مکتب شیعه و ولایت بلا فصل علی بن ابی طالب بوده است؛ امام صادق (ع) تنها فقیه و عالم دینی نبود بلکه پیشوای عالی مقام فقها و راهنمای بزرگ فلاسفه و استاد کل متکلمین و دانشمندان رشته های مختلف علوم و در عین حال در بین زهاد و عباد نمونه عالی و لازم الاقتداء محسوب می گردید، چنانکه مجموعه آثار او به طور کامل دلالت بر این مراتب دارد و می رساند که شخص او یک معجزه الهی بوده است روزگار او در حقیقت جهاد مستمر و دائم در نشر مبادی علمی و اخلاقی خود بود که در آن نهایت کوشش و جدیت را مبذول می داشت.
دکتر مصطفی کامل شیبی در یکی از کتابهایش می نویسد: از تحقیق در احوال امام جعفر صادق(ع) روشن می شود که مردم به دلیل علم فراوانش به سبب روی آوردن بسیاری از دانش پژوهان به سوی او و داشتن نسبت شریف علوی، همه علوم و معارف زمانش را به وی نسبت داده اند و این غریب نیست زیرا چنان که از پیش دیدیم تمام علوم اسلامی منتهی می شود به جدش علی بن ابی طالب از علومی که به وی نسبت داده شده است، گفتاری است درباره کیمیا و زجر و فال، همچنین کتاب جفری را که ابن خلدون از آن خبر داده است به وی نسبت داده اند، ابن خلدون درباره آن کتاب چنین نوشته است: هارون بن سعید عجلی که رئیس زیدیه بود، کتابی داشت که آن را از امام جعفر صادق(ع) روایت کرده بود، در آن کتاب آنچه بر عموم اهل بیت و بر بعضی از ایشان خواهد شد نوشته شده بود این علوم بر امام جعفر صادق و سایر امامان از راه کشف و کرامت که مخصوص آن بزرگان است، رسیده است، این کتاب بر پوست گاوی نوشته شده بود و نزد امام جعفر صادق(ع) وجود داشت.
و قابل به ذکر است که همه ادیان و مذاهب در عصر امام صادق(ع) از وجود با برکت او استفاده برده اند و در واقع عصر امام صادق را می توان عصر بحث و مناظره و مباحثه در علم اسلامی و علوم مختلفه دانست .
رویکرد عقلی امام صادق(ع)از نظر اکثر علماء این است که ایشان در دو جهت معارف عمیق عقلی را بیان می کردند: نخست با جلسات مناظرات و گفتگوهایی که با مادیین، زنادقه، خوارج، معتزله، و سایز فرقه های مذهبی تشکیل می دادند و دوم تربیت شاگردان حکیمی چون هشام بن حکم، مومن الطاق که امام (ع)ایشان را جهت دهی و راهنمایی میکرد. در مناظرات هشام بن حکم به کارگیری روش های عقلی و مبانی فلسفی به وضوح دیده می شود.
خود امام از روش برهانی، اقناعی، تشبیه معقول به محسوس و ... استفاده میکردند. برخی از موضوعاتی که حضرت از روشهای عقلی برای اثبات آنها استفاده کردهاند عبارتند از:
استناد به وجود خدا از راه آثار و قانون علی
استدلال بر حدوث عالم از راه حدوث یکی از اجزاء عالم (تخم طاووس)
استدلال بر اثبات صانع از طریق بطلان تحصیل حاصل و فاعلیت معدوم
بیان انحصار قدرت خداوند بر امور ممکن نه ممتنع ذاتی
تبیین کیفیت خشم و خوشنودی خداوند و عدم تغییر در ذات او
براهین اثبات نبوت، آزادی و اختیار بشر، بطلان تناسخ، علم پروردگار به موجودات قبل از خلقت و طرق خداشناسی از دیگر موضوعات است.
رسا ـ شاگرد شایسته در مکتب امام صادق(ع) چه ویژگی هایی دارد در این باره توصیه شما به طلاب و دانشجویان چیست؟
من در حد واندازه نصیحت و موعظه برای عزیزان طلبه و دانشجو نیستم اما شاگردی کردن در مکتب اهل البیت لیاقتی است که در واقع نصیب هر کسی نمی شود امام صادق در زمان خود شاگردانی تربیت کردند که ما باید آنها را الگوی خود در عرصه علم آموزی قرار دهیم آنان مشتاقانه به دانش اندوزی پرداختند و از گنجینه علوم آل محمد(ص) به قدر توانایی خویش بهره مند شدند.
به گفته شیخ مفید(ره) چهار هزار تن از حوزه درسی آن حضرت استفاده کردند. شیخ طوسی شاگردان امام صادق(ع) را3197 مرد و 12 زن ذکر کرده است. امام ششم(ع) با توجه به شکوفایی دانش و به وجود آمدن مکتب های مختلف و هجوم افکار الحادی برنامه فرهنگی خویش را در محورهای مختلف به انجام رساند. پاسخ به شبهه های گوناگون ضد دینی، تشکیل جلسات مناظره، نشر روایات و تعالیم اسلام، تدریس رشته های گوناگون علوم و تربیت شاگردان بخشی از برنامه های ششمین پیشوای شیعه بوده است و ان شاءالله ما هم بتوانیم با کوشش ادامه دهنده مکتب ناب جعفری در عرصه پزوهش و علم اندوزی باشیم.
رسا ـ چرا به شیعه و امامیه عنوان «شیعه یا مذهب جعفری» داده اند؟ آیا می توان این برداشت را کرد که مسیر حرکت تشیع بر مبنای دانش محوری و خردورزی شکل گرفته است؟
بله البته که تلاش های امامان معصوم در همه عرصه ها مبنایی الهی و علمی داشته است شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر. در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن کریم این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه 15 سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد میکند.
در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغویاش برای پیروان افراد مختلفی به کار میرفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی طالب نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی(ع) که به امامت ولایت او معتقدند اطلاق میشود. و با تعالیم امام صادق(ع) به صورت یک مذهب مستقل به نام مکتب شیعه جعفری درآمد و اما موضوع امامیه هم طبق حدیث صریح رسول خدا(ص) به علی بن ابی طالب و فرزندان ایشان که 12 نفر هستند مربوط می شود که جزء اصول شیعه به حساب می آید اطلاق می شود .
رسا ـ به نظر شما دانشگاه اسلامی امروز با دانشگاهی که امام صادق(ع) تأسیس کرده بودند چه تفاوتهایی دارد؟ معیارهای دانشگاه اسلامی چیست؟
خوشبختانه که همت اساتید و رهنمودهای علمای زمان و رهبری مقام معظم رهبری ان شاء الله همه دغدغه های موجود با یاری حضرت ولی امر ارواحنا فدا برطرف می شود و ما با ظهورت حضرتش به ان مدینه فاضله دانشگاه زمان امام صادق(ع) راه زیادی نداریم هر چند که دمکراسی و آزادی بیان در عصر حاضر می توان گفت تا حدودی بهتر از زمان امام صادق است چون در آن عصر دموکراسی و آزادی بیان با وجود خلفای فاجر بنی عباس رفته رفته به خفقان کشیده شده بود و این همان موضوعی است که دانشجویان باید قدر بدانند آزادی در گفتار و تحقیقات اسلامی.
اما درباره سوال دوم شما (معیارهای دانشگاه اسلامی) میتوان گفت که دانشگاه موفق، دانشگاهی است که جامعه انسانی را به خوبی در مسیر توحید قرار داده و او را به سوی قرب الهی، که فلسفه اصلی خلقت است، هدایت کند.
دانشگاه اسلامی باید در سه مؤلفه ظاهر، باطن و کارکرد؛ خروجی خود را نشان دهد. بنابراین، در دانشگاه اسلامی باید اولاً، فضای حاکم بر آن فضای اسلامی باشد، ثانیاً، اهداف، آرمان ها و سیاست های کلی آن از اسلام گرفته شده باشد و ثالثاً، عهده دار تحقق اهداف و سیاست ها و آرمان ها باشد و فارغ التحصیلان و تولیدات علمی آن اسلامی یا در خدمت اهداف اسلام باشند.
بعد ظاهری
در بعد ظاهری دانشگاه سه مؤلفه نقشی اساسی را ایفا می کنند، که دو مؤلفه آن با توجه به تعاملات فرد در اجتماع معنا پیدا می کند.
تعظیم شعائر الله
در دانشگاه اسلامی باید شعائر و ظواهر اسلامی رعایت شود. اگر کسی وارد این دانشگاه شود و با سنن و شعائر اسلامی آشنایی داشته باشد، آن را اسلامی تشخیص دهد و بلکه باید شعائر الهی به حکم آیه «وَ مَن یُعظَّم شَعائِرَ اللهِ فَإنَّها مَن تَقوَی القَلُوب» (حج/32)، با عظمت یاد شوند. صرف وجود نمازخانه در دانشگاه، نصب پارچه نوشته برای تبریک اعیاد و یا تسلیت گویی شهادات کفایت نمی کند. اکتفا به این گونه کارها جزء مصادیق تعظیم شعائرالله نیست، بلکه باید علاوه بر اینکه نماز به جماعت برگزار شود و صدای اذان در دانشگاه طنین انداز شود، در اعیاد و یا شهادات مراسم برگزار شود، نمایشگاه برپا شود و ... ، روح دین داری و دین باوری بر رفتار و منش دانشگاه و دانشگاهی حاکم باشد.
روابط اجتماعی
دین اسلام در حوزه اجتماعی به دنبال پی ریزی جامعه ای است که در آن اصول انسانی و ارزش های معنوی حاکم باشد. این ارزش ها و اصول در روابط اجتماعی افراد، از خانواده تا سطوح کلان جامعه، تبلور پیدا کند. در حیات اجتماعی، اخلاق یک رکن است. رفتارهای اجتماعی باید بر اساس اخلاق بنا شوند. حقوق فقط حد و مرزها را مشخص می کند تا به حریم خصوصی کسی تجاوز نشود. بنابراین، جامعه ی آرمانی مد نظر اسلام، جامعه ای اخلاق محور است که جامعه ای حداکثری است. نه فقط قانون محور که به حداقل نگاه می کند اگرچه گاهی همان دیده نمی شود.
حریم روابط زن و مرد
در اسلام، تعامل مردان و زنان، به خودی خود حرام نیست، بلکه اگر هدف از رابطه میان آن دو، هدفی متعالی از قبیل دانش آموزی باشد، جایز و مطلوب است. البته جواز رابطه، به این معنی نیست که حدود و مرزهای میان آنان برداشته شود و حدود شرعی به دست فراموشی سپرده شود.
بنابراین هر رابطه ای که در حدود موازین شرعی باشد و در نگاه عرف عقلا و متشرعین نیز پسندیده و مقبول باشد، از دیدگاه اسلام ممنوعیتی ندارد. چنان که در سیره حضرت زهرا سلام الله علیها شاهدیم که ایشان با سلمان، ابوذر و سایر اصحاب سخن می گفتند. همچنین ایشان پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای دفاع از خلافت امام علی علیه السلام به همراه امام حسن علیه السلام به خانه مهاجران و انصار می رفتند و با آنان به احتجاج می پرداختند. خطبه غرای حضرت فاطمه زهرا در مسجد النبی و احتجاجات ایشان با ابوبکر و عمر و یا خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه و شام چه در جمع عموم مردم یا مجلس یزید و ابن زیاد همه شواهدی بر جواز گفت و گو است. بنابراین ارتباط زن و مرد به شرط رعایت حریم ها و بلامانع است، به تعبیرشهید مطهری «اسلام می گوید: نه حبس نه اختلاط، بلکه حریم»
بعد باطنی
دانشگاه در جامعه اسلامی هنگامی می تواند کارکردی مثبت داشته باشد که در تحقق اهداف این اسلام برای انسان مسلمان به تصویر می کشد، رسیدن به قرب الهی است. نبی اکرم (ص) نقطه نهایی و غایت علم را دستیابی به شناخت و معرفت حقیقی عالم می دانند: علمی که قرار است در دانشگاه اسلامی عرضه شود باید در راستای تعالی طلبی حرکت کند و اصالت را به رشد معنوی انسان که حقیقتاً خلأ آن در جهان معاصر مشاهده می شود بدهد. درحالی که، علوم وارداتی سکولار، توسعه طلب هستند و این توسعه طلبی که در چارچوب عقلانیت مدرن صورتی صرفاً دنیوی دارد، با اسلامیت نظام ما و اهداف بلند تمدنی ای که به دنبال آن هستیم، ناسازگار است.
بنابراین حفظ ظواهر برای تحقق دانشگاه اسلامی به تنهایی کافی نیست. چیزی که برای دانشگاه اسلامی در درجه اول مهم است، بعد باطنی و محتوایی آن است که حاکمیت بینش و منش اسلامی بر افراد آن حاکم است و نگرش به قضایا یک نگرش الهی است.» عنصر محوری دانشگاه، علم است. اگر علم اسلامی شد، دانشگاه هم اسلامی می شود. آیت الله جوادی آملی در نقد این تلقی می فرمایند: اسلامی کردن دانشگاه ها به آن نیست که مظاهر و برنامه های اسلامی و دینی به محیط و فضای دانشگاه ها وارد کنیم.... اسلامی کردن علوم در گرو تغییر اساسی در نگاه به علم و طبیعت و تدوین متون درسی سرآمد و صاعد و هماهنگ دیدن حوزه های معرفتی و بازگشت طبیعیات به دامن الهیات است.
رسا ـتشکر از حضرت عالی که وقت خود را به ما اختصاص دادید./118/گ402/س
ارسال نظرات