۲۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۱
کد خبر: ۱۸۷۴۷۲

دوباره بوی جام زهر می‌آید

خبرگزاری رسا ـ پروژه برقراری رابطه با آمریکا از کدخدا نامیدن آمریکا قبل از انتخابات تا انتقاد به نگاه نامناسب ایران به غرب و لزوم نگاه محبت آمیز و مهربانانه به آنها در همان سخنرانی های روزهای نخستین ریاست جمهوری کلید زده شد.
گفتگوي تلفني روحاني با اوباما

یکی از مولفه های انقلاب اسلامی، استکبار ستیزی آن است و همین مایه امید بسیاری از مستضعفین عالم به این انقلاب شده است. طبیعی است که انقلاب اسلامی با هر دولت و کشوری که خوی استکباری داشته باشد کنار نخواهد آمد و در رأس آنها آمریکاست که در طول 35 سال گذشته از هیچ تلاشی بر علیه این انقلاب فروگذار نکرده است؛ لکن همانگونه که امام امت(ره) وعده داده بود، هیچ غلطی نتوانست بکند.


هر چند در یک دوره 8 ساله‌ سعی شد تا مقدمات برقراری ارتباط با آمریکا فراهم شود و حتی نامه جام زهری نیز به مقام معظم رهبری نوشته شد، اما نه تنها نتوانستند به اهداف خود برسند، بلکه مردم نیز آنها را کنار زدند.


در دولت جدید که با نام تدبیر و امید بر سرکار آمده، گام هایی البته حساب شده‌ تر از دولت اصلاحات در جهت رابطه با آمریکا برداشته شده است.


پروژه برقراری رابطه با آمریکا از کدخدا نامیدن آمریکا قبل از انتخابات تا انتقاد به نگاه نامناسب ایران به غرب و لزوم نگاه محبت آمیز و مهربانانه به آنها در همان سخنرانی های روزهای نخستین ریاست جمهوری کلید زده شد.


 

قطعه اول: سفر نیویورک

قبل از سفر هیئت ایرانی به نیویورک، چندین مرتبه این مطلب ـ گویا تعمدا ـ عنوان شد که برنامه ای برای دیدار با ریاست جمهوری آمریکا وجود ندارد؛ " اما در عالم سیاست هر چیز ممکن است اتفاق بیفتد". لذا با چنین سخنانی از قبل افکار جامعه برای شکسته شدن تابوی 35 ساله مقاومت در برابر استکبار و برقرار نکردن رابطه با آمریکا آماده می شد؛ اما هنوز افکار به قدری آماده نبود که بتوان دیداری انجام داد؛ لذا باید ارتباطی در سطح پایین تر از دیدار شکل بگیرد.


هر چند سخنرانی تقریبا خوب و حساب شده آقای روحانی در سازمان ملل و دفاع از حقوق مسلم کشور و آرمان های انقلاب در دیدارها، دل مردم انقلابی را شاد کرد، اما تماس تلفنی اوباما با روحانی بازی را به نفع طرف مقابل تغییر داد. آمریکا که نیاز به گفت و گو داشت، به هدف خود رسید و جالب آن که آن را هم به نفع خود مصادره و اعلام کرد که تحریم ها بالاخره اثر گذاشت. از موضع کنگره آمریکا که بگذریم، اتفاقاتی که بعد از تماس تلفنی اتفاق افتاد، قابل تأمل است…


- قبل از فرود هواپیمای حامل حسن روحانی در ایران و امکان مصاحبه ایشان با رسانه ها، سوزان رایس مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام می کند که این تماس از سوی طرف ایرانی صورت گرفته است و نهایت استفاده را از ایجاد این موج خبری می برد و به جهان این گونه القا می شود که ایران در نهایت مجبور شد دشمنی خود با آمریکا را به پایان برساند و ارتباط برقرار کند!


- آقای روحانی بعد از حضور در ایران و بعد از ایجاد موج خبری در رسانه ها، در خصوص درخواست تماس تلفنی از سوی هیئت ایرانی، تصریح می کند که این تماس از سوی آمریکا بوده است؛ اما در مقابل شایعه جدی که در سطح رسانه ها منتشر شده، مبنی بر این که تماس از سوی امریکا بوده، اما به درخواست و اصرار هیئت ایرانی صورت گرفته است، پاسخی نمی دهد!


- اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر لزوم تعلیق فعالیت هسته ای ایران به عنوان اولین قدم عملی ایران، در اعتماد سازی و عدم رضایت آنها به فعالیت هسته ای ایران در چارچوب قوانین آژانس و...


- سخنان اوباما مبنی بر هماهنگی با رژیم صهیونیستی قبل از گفت و گوی تلفنی با روحانی


- سخنان اوباما مبنی بر باقی ماندن همه گزینه ها روی میز و طرح این ادعا که بالاخره تحریم ها جواب داد و...


هر چند، هر یکی از این نکات کافی بود تا انسان به صحت این سخن واضح مقام معظم رهبری مبنی بر قابل اعتماد نبودن آمریکا را حس کند، اما هنوز گویا دولت یازدهم از اقدام خود کاملا راضی بوده و حتی کار به جایی می رسد که مشاور فرهنگی آقای روحانی در گفت و گوی ویژه خبری به صورت تلویحی، به اوباما به خاطر این که تحت فشار کنگره و اسرائیل است، حق می دهد که چنین سخنانی را براند.

 

 

قطعه دوم: خاطرات آقای هاشمی

اما در طرف دیگر میدان، سایت آقای هاشمی – که بعید به نظر می رسد جناب آقای هاشمی از آن بی اطلاع باشد – دائم خاطراتی از ایشان را نقل می کند که در آن خاطرات، امام(ره) بودند و هاشمی بود و بس... و عجیب آن که این خاطرات – تحریف شده و تقطیع شده - درباره قبح زدائی از برقراری رابطه با آمریکا و حذف شعار مرگ بر آمریکا و حتی حذف شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه است و آن هم درست در زمانی که این دولت عزم کرده تا تابوی دشمنی با آمریکا را بشکند. نتیجه این خاطره گویی ها این خواهد بود که حتی امام(ره) هم موافق با حذف شعار مرگ بر آمریکا بوده است و کسانی که همچنان مخالفت می کنند، افراطی بوده و حتی از امام(ره) هم عبور کرده ‌اند.


 

قطعه سوم: جابجایی مدیران

از سوی دیگر دولت امید که قرار بود داس بر نداشته و فقط کلید داشته باشد، متوجه شده که آن قدر ها هم که می‌گویند، داس بد نیست و بسیاری از مدیران را یکی پس از دیگری درو می کند. حضور همه نیروهای هم فکر با دولت یازدهم در سطح مدیریت ها سبب می شود که بتوان برای برقراری رابطه با آمریکا یک اجماع کلی بین مدیران به وجود آورد.


 

قطعه چهارم: نظر سنجی

نظر سنجی قطعه دیگری از این طرح است که می تواند سپری برای دولت یازدهم باشد تا انتقادات کسانی که در این دولت، افراطی نامیده شده‌اند نیز نتواند اثرگذار باشد؛ چرا که در صورت گرفتن نتیجه می تواند منتقدان را در برابر مردم قرار دهد.


بگذریم از این که بحث نظر سنجی خود باید مورد بررسی قرار بگیرد. اگر مراد آقای روحانی از نظر سنجی، برگزاری همه پرسی است که طبق اصل 110 قانون اساسی از اختیارات رهبری به شمار می رود و آقای روحانی که یک حقوقدان و از همگان بیشتر به این مسإله واقف است. اگر مراد از نظر سنجی همه پرسی نیست، بلکه پرسیدن نظر مردم به صورت یک جامعه آماری است، علیرغم این که این نظر سنجی نمی تواند انعکاس دهنده نظر ملت ایران باشد و نمی توان به نتایج آن اعتماد نمود، باید پرسید چه نیازی به آن هست؟ اول این که به آقای روحانی – طبق گفته خودشان – اختیار تام داده شده است. مگر قبل از تماس تلفنی با اوباما از مردم درباره این تماس، نظر سنجی کرده بودند؟ از طرفی در جمهوری اسلامی ایران که طبق قانون اساسی، نهادها به نوعی متکی به رأی مردم است، آیا می توان در رابطه با همه منافع و مصالح از مردم نظر سنجی کرد و اصولا این شیوه صحیحی است؟ مگر قانون اساسی وظایف و اختیارات رئیس جمهور و رهبر را مشخص نکرده که بلاواسطه و باواسطه با رأی مردم انتخاب شدند؟ و البته که آقای روحانی از آن جا که حقوقدان است، بیشتر بر این مسأله واقف است.
از این رو نظر سنجی که می تواند دولتی باشد و طیبعتا کسانی که طرح نظرسنجی را ارائه داده ‌اند، خواهان ارزیابی مثبت جامعه آماری از رابطه با آمریکا هستند، می تواند زمینه را برای نشان دادن یک اجماع بین مردم برای برقراری ارتباط با آمریکا فراهم کند.


 

قطعه پنجم : رسانه های زنجیره ای و هجمه به مخالفان رابطه با امریکا

در طرف دیگر میدان رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب نیز با حمایت تمام قد از رابطه با آمریکا – نه آقای روحانی – و بیان لزوم رابطه و نادیده انگاشتن سخنان متناقض مقامات آمریکا یا توجیه مواضع آنها و همچنین با تاخت و تاز علیه مخالفان و رسانه های مخالف رابطه با آمریکا و تخریب آنها، وظیفه دارند تا به مخاطبان خود القا کنند به جز اندکی - که آن هم افراطی هستند – کسی مخالف با برقراری رابطه با آمریکا نیست.

 

 

قطعه ششم: استفاده ابزاری از نام رهبری

دولت یازدهم سرنوشت کسانی را که با ایستادن مقابل رهبری، خواهان رابطه با آمریکا و نوشاندن جام زهر به رهبری بودند، دیده است. از این رو با نگاهی به تجربه سابق، قرار نیست خود را در مقابل رهبری قرار دهد تا به همان سرنوشت دچار شود. برای همین با وجود کنار گذاشتن رهنمودها و سفارشات مقام معظم رهبری در برخی مسائل – نه در همه آنها – دائم در سخنانشان از لفظ رهبری استفاده می ‌کنند و سعی دارند به گونه ای به جامعه وانمود کنند که همه این کارها و مواضع، مطابق نظر رهبری بوده است و خط دولت چیزی جز خط رهبری نیست. به همین دلیل از طرفی از سخنان رهبری دم می زنند، اما در مقابل سخنان رهبری در خصوص چند اقدام نابجای دولت، به جای تصحیح موضع و اقدامات خود، بر نظر سنجی اصرار می ورزند. از طرفی از رهنمودهای رهبری تشکر کرده و از طرف دیگر اقتصاد مقاومتی که به نظر رهبری تنها راه نجات اقتصاد کشور است را کنار گذاشته و بهبود دیپلماسی – بخوانید رابطه با آمریکا- را تنها راه نجات کشور از وضعیت کنونی اقتصاد می دانند.


حال اگر همه این قطعات کنار هم قرار داده شود، می توان به این نتیجه رسید که دولت تدبیر و امید، امید دارد با تدبیر خود مبنی بر نشان دادن یک اجماع بین مسئولان، مدیران و مردم، در خصوص لزوم رابطه با آمریکا، بر ولی فقیه به نوعی فشار بیاورد تا در صورت اظهار نظر رهبری در مخالفت با رابطه با آمریکا، چنین تلقی شود که ایشان با نظر همه مردم و مسئولان مخالفند.


از طرفی جای بسی تعجب از رسانه ملی است که باید در جهت آرمان های انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گیرد، اما در اخبار مربوط به رابطه با آمریکا و حتی گرفتن مصاحبه از مردم در خصوص سفر آقای روحانی به آمریکا و... چیزی کم نگذاشت و در خصوص سخنان مقام معظم رهبری که برخی از اقدامات دولت در این سفر را نابجا برشمردند، به ذکر یک خبر اکتفا کرد و هیچ تحلیلی حتی در قالب مصاحبه و گفت و گو با کارشناسان ترتیب نداد.


البته در درایت و فراست نائب بر حق امام زمان(عج) هیچ شکی نیست و تجربه بارها این مسأله را ثابت کرده است و شکی نیست که هر کس در نظام جمهوری اسلامی بخواهد از آرمان ها و اصول انقلاب اسلامی کوتاه بیاید، شکست خواهد خورد، اما بر دلسوزان این انقلاب و رسانه های ارزشی لازم است تا با اتخاذ مواضع لازم و نه مغرضانه، در صدد آگاه سازی مردم برآمده و جلوی القائات نابجا از سوی برخی رسانه ها را بگیرند.

 

حجت الاسلام امید نساج دره

/924/ی702/ر

ارسال نظرات