پیام غدیر؛ عصمت، حجیّت و خلافت عترت
خبرگزاری رسا ـ پیام غدیر؛ عصمت، حجیّت و خلافت عترت(ع) عنوان مقالهای است، که از سوی مهدی مهریزی نوشته شده و در فصلنامه علوم حدیث چاپ و منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دارالحدیث، به مناسبت فرا رسیدن عید غدیر، متن کامل مقاله «پیام غدیر؛ عصمت، حجیّت و خلافت عترت(ع)» نوشته حجت الاسلام مهدی مهریزی، دبیر کنگرههای مؤسسه دارالحدیث در ادامه آمده است:
یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبّکَ…
واقعه غدیرکه در ذى الحجه سال دهم هجرى، هنگام بازگشت رسول خدا(ص) از حج اتفاق افتاد، حادثه اى تاریخى نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزى است که از تداوم خط نبوّت حکایت مى کند. غدیر نقطه تلاقى کاروان رسالت با طلایه داران امامت است.
آرى غدیر یک سرزمین نیست، چشمه اى است که تا پایان هستى مى جوشد، کوثرى است که فنا برنمى دارد، افقى است بى کرانه و خورشیدى است عالمتاب.
در غدیر، عترت، همتاى قرآن معرفى مى شود: إنّى تارِک فیکُم الثَّقَلَینِ کِتابَ اللّهِ وَ عِترَتى ، و این دو همتاى وزین تا همیشه، جدایى ناپذیرند: لَن یَفتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ.
پس عترت بسان قرآن است و اوصاف قرآنى دارد. اگر قرآن خود را نور، هادى، بَیان، تِبیان، شِفاء، حَقّ وصف کرده، عترت نیز چنین خواهد بود، چرا که نور و ظلمت، هادى و مضل، شفاء و درد، حق و باطل، بیان و ابهام همتاى هم نیستند،
تنها نور با نور، حق با حق، شفاء با شفاء و… مى توانند دو ثقل جدایى ناپذیر باشند، و این یعنى عصمت عترت، یعنى حجیّت کلام، فعل و تقریر آنان.
زیرا آنچه نور است، ظلمت را در آن راهى نیست، و آنچه حق است، از باطل به دور است، و هادى، از اضلال مبرا است، و بیان و تبیان، مجمل نیست تا روشنگر بخواهد و این یعنى عصمت و حجیت سنّت آنان.فَماذا بَعدَالحَقِّ اَلاَّ الضَّلال.
در غدیر، عترت به مقام مولایى و جانشینى رسول الله(ص) برمى نشیند. رسول صلا مى دهد: اَیُّهاالنّاسُ مَن اَولى بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفَسِهِم؟ امّت پاسخ را به خدا و رسول وامى گذارد و پیامبر(ص) مىفرماید:اِنَّ اللّهَ مَولاى وَ اَنَا مَولَى المُؤمِنینَ وَ اَنَا اَولى بِهِم مِنَ اَنفُسِهِم.
مسلمانان به مولایى و اولویت رسول اعتراف مى کنند و ایشان این منصب را به جانشین خود وامى گذارد و مى گوید: فَمَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِىّ مَولاهُ.
مولى بودن على(ع) بر مولى و اولى بودن پیامبر(ص) مترتب مىگردد، حال معناى مولى چه مىتواند باشد؟ آیا على پسرعم پیامبر است؟ آیا على همسایه رسول الله است؟ آیا على ناصر و یاور رسول خدا است؟ مگر مىتوان این معانى را بر مولى و اولى مترتب ساخت؟ مگر این معانى شایسته تبریک است و به گفتن بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَابنَ اَبِى طالِبٍ اَصبَحتَ وَاَمْسَیْتَ مَولاىَ وَ مَولى کُلِّ مُؤمِن وَ مُؤمِنَةِ سزاوار؟ مگر تبریک را براى امرى حادث و نو ابراز نمى کنند؟ مگر على از آن زمان که ازمادر زاده شد، پسرعم رسول نبود؟ و مگر وى در مکه و مدینه، پیش از هجرت و پس از آن یاور و ناصر و همراه رسول خدا نبود؟ چه واقعه
تازه اى اتفاق افتاده که صحابه زبان به تبریک گشودند؟ آیا این چیزى جز نصب على به جانشینى است؟
هم از این روست که رسول الله(ص) دست به دعا برمى دارد:اَللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ اَحِبَّ مَن اَحَبَّهُ وَ اَبغِض مَن اَبغَضَهُ وَانصُر مَن نَصَرَهُ، وَاخذلْ مَن خَذَلَهُ.
این بود پیام غدیر:عصمتِ عترت، حجّیت سنّت عترت، جانشینى و خلافت عترت.
چکیده سخن، آنکه غدیر،اوج ابلاغ ولایت است که آیه اکمال در شأن آن فرود آمد و امام على(ع) در خطبه غدیریه بدان استناد جُست، و براى ماندگارى آن در جان و دل مسلمانان، آداب شرعى و دینى برایش منظور گشت.
در نقل این واقعه شیعه و سنّى، زنان و مردان نقش داشتند، و بیش از همه شاعران در جاودانگى غدیر کوشیدند.
عالمانى سخت کوش و والامقام و ارجمند همچون علامه امینى، میرحامد حسین هندى و علامه سیدعزیز طباطبایى، در احیا و پاسداشت نام و یاد غدیر بسى رنج ها به جان خریدند.
گرچه مى دانیم بحر در کوزه و دریا در غدیر نمى گنجد، هم به قدر تشنگى خود، جرعه اى از آن زلال را با نام ویژه نامه حدیث غدیر به کام تشنگان فضل و اندیشه مى چکانیم، باشد که از کرانه غدیر به کناره کوثر بنشاندمان.
ارباب فضیلت و معرفت، تأخیر این ویژه نامه را به دیده اغماض خواهند نگریست و قصور دست اندرکاران را خواهند بخشید.
گفتنی است، مقالاتی که درباره شرح واقعه غدیر، در فصلنامه علوم حدیث چاپ و منتشر شده اند، به زودی منتشر میشوند./920/د102/ی
ارسال نظرات