معضل بزرگ سیرکردن شکم در «ابرقدرت» دنیا+عکس
تعطیلی دولت فدرال در ایالات متحده، گرچه امری مسبوق به سابقه در این کشور بود، اما اینبار هم طولانیتر از همیشه بود و هم آثار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گستردهتر و عمیقتری به جای گذاشت.
به باور بسیاری از تحلیلگران در خود ایالات متحده، تعطیلی دولت(گرچه در ۱۲ نوامبر با رای کنگره و امضای ترامپ بالاخره پایان پذیرفت)، اما به وضوح نشانههای افول یک امپراتوری و یک دولت هژمون را پیش چشم جهان و البته خود مردم آمریکا عیان ساخت.
وبگاه تحلیلی «The Intercept» در مقالهای به قلم آلن اِستِفنز، به تاثیرات این تعطیلی بر اقشار کمبرخوردار، کارگران و نیروهای میانرده پرداخت که مهمترین آن، گرسنگی و غذای ناکافی برای دهها میلیون شهروند کشوری بوده که رهبران آن خود را «ابرقدرت» و «هژمون» دنیا می دانند.

برای دومین بار در یک دهه، واشنگتن در یک بنبست بودجهای خود را تعطیل کرده است و مردم عادی آمریکا به معنای واقعی کلمه، بهای آن را میپردازند. در زمان نگارش این مطلب(۷ نوامبر)، دولت فدرال در دومین ماه تعطیلی خود به سر میبرد و ۴۲ میلیون آمریکایی که به کوپنهای غذا وابسته هستند، در اول نوامبر چیزی دریافت نکردند — این اولین بار در تاریخ ۶۰ ساله برنامه مکمل کمک تغذیهای (SNAP) است که مزایا به طور کامل متوقف شده است. به این فکر کنید: میلیونها خانواده گرسنه از خواب بیدار شدند، زیرا سیاستمداران در واشنگتن نتوانستند کار خود را انجام دهند. این دیوانهکننده است.
پس از درخواستهای عمومی از روی درماندگی و چندین حکم دادگاه، دولت ترامپ مجبور شد دوباره جریان غذا را برقرار کند، اما اکنون در حال تجدید نظرخواهی از آن حکم است، که موجب سردرگمی و ناامنی برای آمریکاییهایی شده که با کمبود شدید و نگرانی اقتصادی روبرو هستند.

ما شروع به پذیرش این بحرانها به عنوان امری عادی کردهایم، مانند یک فصل جدید از یک سریال واقعنمای منحط. با هر قسمت، خستگی و خشم از اینکه به عنوان مهره سیاسی استفاده میشویم فقط عمیقتر میشود. اما این تعطیلی دولت از یک جهت متفاوت است. برای اولین بار در تاریخ مدرن آمریکا، رهبر آن عمداً مردم خود را گرسنه نگه میدارد.
در ایالات متحده، تعطیلیهای دولت فدرال به صورت بالفعل به تئاتر سیاسی تبدیل شدهاند — یک بازی بیپروای کمنیاوردن جلوی حریف، که با نظمی غمانگیز تکرار میشود. از سال ۱۹۷۶، کنگره ۲۰ شکاف بودجهای ایجاد کرده که منجر به ۱۰ تعطیلی کامل یا جزئی شده که طولانیترین آن ۳۵ روز به طول انجامید. آنچه زمانی غیرقابل تصور بود، اکنون تقریباً فصلی شده است. پاییز که میرسد، آمریکاییها خود را برای همان شمارش معکوس آشنا تا هرج و مرج آماده میکنند: «آیا نمایندگان ما بودجه دولت را تأمین میکنند، یا آن را گروگان میگیرند؟»

این داستان فعلی مانند بسیاری از موارد پیشین آغاز شد: یک تضاد میان اولویتها و فروپاشی دولت. جمهوریخواهان مجلس بودجهای را پیش بردند که مراقبتهای بهداشتی را به خطر میانداخت؛ دموکراتهای سنا اصرار داشتند که فقط به بودجهای رای میدهند که اعتبار مالیاتی مراقبتهای بهداشتی را تمدید کند و کاهش مدیکید(برنامه مراقبتهای پزشکی دولتی برای کمدرامدها) را معکوس نماید. جمهوریخواهان فاقد اکثریت لازم برای پیش بردن خواسته خود هستند و از مصالحه با دموکراتها خودداری میکنند. هیچ یک کوتاه نیامدند، بنابراین در اول اکتبر، چراغها خاموش شد. دفاتر تعطیل شدند. صدها هزار کارمند فدرال به خانه فرستاده شدند یا مأمور به کار بدون حقوق شدند. قانونگذاران نطقهای پارلمانی ایراد کردند و تکهکلامهای رسانهای دادند و به سیاستبازی پرداختند. اما پشت این خودنماییها، خانوادههای واقعی بلافاصله آسیب دیدند.
برای بسیاری در کاپیتول{مقر تمرکز نهادهای سیاسی آمریکا در واشنگتن دی سی}، این همه فقط بخشی از نمایش است. یک تعطیلی دولت به عنوان یک حرکت اهرمی تلقی میشود، یک حُقه برای کسب امتیاز ایدئولوژیک یا دلجویی از حامیان مالی افراطی. در سال ۲۰۱۳، یک سناتور در هنگام تعطیلی دولت در صحن سنا داستان دکتر سوس را خواند، انگار که زمان قصهگویی بود و نه یک بحران ملی. در سال ۲۰۱۹، دونالد ترامپ، که آن زمان رئیسجمهور بود، شوخی کرد که کارکنان فدرالِ بدون حقوق، باید تاکتیکهای تعطیلی او را تشویق کنند، در حالی که وزیر بازرگانی او اظهار داشت که اصلاً نمیفهمد چرا کارگران بیحقوق اصولا باید غذای یارانهای دریافت کنند.

این سیاستمداران، پشت میزهای شیک دفاتر خود، درکی از لهیب آتشی که برافروختهاند، ندارند. آنها هنوز حقوق خود را دریافت میکنند — بله، اعضای کنگره در طول تعطیلی دولت همچون حقوق میگیرند — در حالی که یک سرایدار یا یک محیطبان حقوق خود را از دست میدهد. این گسستگی سیاستمداران از وضعیت واقعی، می توانست سوژهی یک کمدی سیاه باشد، اگر این اندازه بیرحمانه نبود. در آسایش دفاتر مجلل، استراتژیستهای سیاسی در حال برنامهریزی برای رویارویی بعدی{با رقبای سیاسی در حزب مقابل} هستند، گویی که یک مسابقه شطرنج است.
در این بنبست، هیچ گروهی از آمریکاییها به اندازه کسانی که به برنامههای غذای دولتی(اسنپ) وابسته هستند، اینگونه فریبآمیز تحت ستم قرار نگرفتند. این یک کمکحاشیهای نیست؛ این بزرگترین برنامه مبارزه با گرسنگی کشور است که به خانوادههای کمدرآمد شاغل، کودکان، سالمندان و افراد دارای معلولیت خدمات میدهد. تعطیلی دولت، این آمریکاییها را مستقیماً در تیررس قرار داده است. وقتی نوامبر فرا رسید، به نزدیک به ۴۲ میلیون نفری که برای سیرشدن به اسنپ تکیه میکنند، گفته شد که پولی برای کمکهای غذایی وجود ندارد.

کمک غذایی به سرعت به یک مهره چانهزنی برای گرفتن امتیاز تبدیل شد. ترامپ (که به قدرت بازگشته و به نظر با هرج و مرج جسورتر شده) به صراحت در رسانههای اجتماعی آمریکاییهای گرسنه را تهدید و اعلام کرد که مزایا "فقط زمانی داده خواهد شد که دموکراتهای چپ رادیکال، دست دولت را باز کنند … و نه قبل از آن!" به عبارت دیگر: ما اجازه میدهیم کودکان شما گرسنه بمانند، تا وقتی به خواسته خود برسیم. ترامپ دارد از غذا به عنوان ابزار سلطه استفاده میکند، و تقریباً هم آن را پنهان نمیکند.
رهبران دموکرات، به نوبه خود، یک حرکت نمادین برای تأمین بودجه SNAP در طول تعطیلی دولت انجام دادند، که البته روشن بود که توسط اکثریت جمهوریخواه سنا مسدود می شود و آنها به حقهبازی سیاسی متهم شدند. سناتور دموکرات جف مرکلی گفت"کودکان و خانوادهها مهره پوکر یا گروگان نیستند"، و این واقعیت "بینهایت ظالمانه" را که کمک غذایی در گرو بازیهای سیاسی قرار گرفته است، محکوم کرد. واقعاً بینهایت ظالمانه. برای اینکه چشمانداز کاملاً شفاف باشد، جمهوریخواهان، دموکراتها را در یک دوراهی تاریک نگه داشتهاند: اعتبار مالیاتی تمدید شده مراقبتهای بهداشتی را رها کنید و کاهش بودجهی مدیکید توسط ترامپ را حفظ کنید، یا شاهد گرسنگی کشیدن فقیرترین آمریکاییها باشید.

در آشپزخانههای غذای خیریه در سراسر کشور، صفها تقریباً بلافاصله شروع به طولانی شدن کردند. بانکهای غذا از نیویورک تا تگزاس شاهد افزایش تقاضا بودند زیرا خانوارهای کمدرآمد — و حتی کارکنان به مرخصیرفتهی دولت فدرال — برای پر کردن خلأ تلاش میکردند. ایالتهایی مانند نیویورک برای آزاد کردن بودجه اضطراری عجله کردند، و خیریهها برای جلوگیری از گرسنگی جمعیت، التماس کمک مالی میکردند. این راهحلهای موقت عدهای را سیر خواهند کرد، اما به هیچ وجه نمیتوانند جایگزین گستره SNAP شوند. یک دادگاه فدرال به وزارت کشاورزی دستور داد تا از بودجههای احتمالی استفاده کند تا یارانههای SNAP در نوامبر پرداخت شود، اما این حکم فقط یک راهحل موقت ارائه میدهد، نه یک راهحل بلندمدت برای بحران گستردهتر بودجه این برنامه.
این محض پوچی است: ما در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان زندگی میکنیم، با این حال رهبران ما روشی را طراحی کردهاند که در آن میلیونها نفر میتوانند یک شبه از غذا محروم شوند تا به عنوان یک تاکتیک مذاکره استفاده شود. اینکه مردم در کشوری با این ثروت به چنین حمایتی نیاز دارند، خود یک رسوایی است و نتیجه دههها حکمرانی دوحزبی است که به فقرا آسیب رسانده است.
بازی گرسنگی
دولت ما سالهاست که به شرکتهایی که دستمزدهای بخور-نمیر میپردازند یارانه میدهد، در حالی که یارانهها به کارگران فقط در حد سرپاماندن آنهاست- و سپس همان کمک حیاتی را هم مسدود میکند. جمهوریخواهان و دموکراتها، هر دو، نتوانستهاند به طور مزمن به مسائل افزایش هزینههای اجاره، مسکن، غذا و مراقبتهای پزشکی بپردازند، و دائماً تقصیر را به گردن دیگران میاندازند و بخشهای هرچه گستردهتری از آمریکاییها را در معرض خطر قرار میدهند. کارفرمایان عظیمی مانند والمارت شهرت بدی در پرداخت دستمزدهای پایین دارند که کارکنان را وابسته به کمکهای دولتی میکند؛ در واقع، کارگرانِ کمدستمزد والمارت سالانه حدود ۶.۲ میلیارد دلار برای کوپن غذا، مراقبتهای پزشکی و سایر کمکها برای مالیاتدهندگان هزینه دارند.
این یک چرخه معیوب است: سیاستهای ما "فقر شاغل" را با برنامههایی مانند SNAP تقویت میکنند، که به طور مؤثری به شرکتها انگیزه میدهد تا دستمزدها را پایین نگه دارند. هر دو حزب به اندازه کافی اقدامی برای دور نگه داشتن مردم از لبه پرتگاه انجام ندادهاند، اما یک حزب{جمهوریخواه} در حال حاضر دارد مردم را از آن پرت میکند.

ما صحنه را طوری چیدهایم که میلیونها آمریکایی فقط به اندازهی یک چک پرداختنشده تا گرسنگی فاصله داشته باشند، سپس این را برای کسب منفعت سیاسی، مانند چکشی بالای سر آنها آویزان میکنیم. همانطور که ویدئوی یک مادربزرگ در تنسی دست به دست شد، وقتی شنید که ۵۶۳ دلار کوپن غذای ماهانهاش ممکن است نرسد گفت: "نمیدانم چه کار کنم." در مورد مادری که از وعدههای غذایی خود میزند تا بچههایش بتوانند به اندازه کافی بخورند، یا کهنهسربازی که آرام سوپ کنسروی را جیرهبندی میکند زیرا کشورش درهای خود را باز نگه نمیدارد، هیچ چیز انتزاعی وجود ندارد. همه چیز روشن است. وکلای دریافتکنندگان کمک غذایی به یک قاضی فدرال یادآوری کردند که "در مود گرسنگی، زمان اهمیت بالایی دارد"، و خواستار مداخله فوری شدند.
ظلم حتی فراتر هم می رود. در این تعطیلی دولت، حتی WIC _ برنامه زنان، نوزادان و کودکان — نیز بر لبه پرتگاه قرار گرفت. نزدیک به ۷ میلیون مادر و کودک خردسال که برای شیر خشک و تغذیه اولیه به برنامه WIC وابسته هستند، در معرض خطر قطع خدمات قرار گرفتند. فقط یک جابجایی ناامیدانه بودجه، یعنی غارت ذخیره درآمد تعرفهای وزارت کشاورزی WIC را برای چند هفته سرپا نگه داشت.

اما SNAP چنین نجاتبخشی دریافت نکرد. دولت به صراحت از استفاده از همان منبع(درآمد تعرفهای وزارت کشاورزی) برای پوشش کوپنهای غذا خودداری کرد و آن را "غیرقابل قبول" خواند، یعنی حاضر نشد که ۴ میلیارد دلار از سایر برنامههای تغذیه کودکان منتقل شود. به عبارت دیگر، آنها استدلال کردند که تامین بودجه سیرکردن خانوادههای گرسنه، از بودجه ناهار کودکان مدرسهای خواهد دزدید — این یک دوگانهی جعلی که کاملاً توسط خود آنها به دلیل امتناع از اِعمال حکمرانی به نفع مردم ایجاد شده است.
در همین حال، متحدان رئیسجمهور در کنگره اصرار داشتند که هیچ دلیلی برای تأمین بودجه جداگانه SNAP وجود ندارد؛ اگر دموکراتها میخواهند به مردم غذا برسانند، باید فقط تسلیم شوند و دولت را بر اساس شرایط جمهوریخواهان باز کنند. گرسنگی، از نظر آنها، یک اهرم است. در سال ۲۰۲۳، یک سناتور ایالتی جمهوریخواه حتی ادعا کرد که "تاکنون فرد گرسنهای را در ایالت خود ملاقات نکرده است،" در حالی که به مسدودکردن غذای رایگان مدرسه رای داد! یک جمهوریخواه دیگر شوخی تلخ و موهنی کرد که شاید یک وعده غذایی از دست رفته به بیکاران انگیزه دهد که شغل پیدا کنند.
بارها و بارها، حزب جمهوریخواه در عمل و گفتار، تحقیر خود را نسبت به فقرای شاغل آمریکا علنی کرده است. اکنون پیام، بلندتر و واضحتر است: یک کمی قحطی، خسارت جانبی «قابل قبولی» در خدمت دستور کار حزبی است!

یک قدم به عقب بردارید و کلیت این پاد-آرمانشهر را در لحظه تماشا کنید. ما دولتی داریم که در حال خالیکردن زیر پای خود است. ما اربابان جنگ جناحی داریم که آنقدر در نبرد خود محکم شدهاند که حاضرند برای کسب کنترل کامل دستگاه دولت، از شهروندان خود غذا دریغ کنند. پروژه بلندمدت حزب جمهوریخواه فقط کوچک کردن دولت نیست — شکستن آن است، تا این ایمان آمریکاییها را از بین ببرد که دولتشان میتواند، یا باید، به خیر عمومی خدمت کند.
ما، مردم، چگونه گروگان شدیم؟
در این کشور مازاد و ثروتی فراتر از تصور داریم، با این حال ۲۷.۵ میلیون تن دانه سویای آمریکایی در یک مقطع، به دلیل تعرفههای جنگ تجاری فروخته نشده، باقی ماند — غذایی که به دلیل دستورکارهای سیاسی در سیلوها در حال پوسیدگی است — در حالی که کودکان در همین کشور گرسنه به رختخواب میروند. حکمرانی پایه چگونه به یک بحران گروگانگیری تبدیل شد؟ ما، مردم، چگونه گروگان شدیم؟ هر تعطیلی دولت، هر بحران ساختگی، هر چه را از اعتماد عمومی به نهادهای ما باقی مانده، میتراشد.
تاوان این کژ-کارکردی، برای حکومت غیرقابل محاسبه است. برای تعداد فزایندهای از آمریکاییها، این ایده که دولت میتواند مشکلات را حل یا به خیر عمومی خدمت کند، در حال محو شدن است و با نیستانگاری و خشم جایگزین شده است. و شاید این نکته برای برخی از مرتکبان باشد: ایمان به دولت را بشکن، سپس به خرابهها اشاره کن و بگو: "ببین، کار نمیکند." این یک پیشگویی خود-شکوفای بدبینانه است.
همانطور که این کابوس تعطیلی دولت ادامه مییابد، نمیتوان جلوی این احساس فزاینده را گرفت که دموکراسی ما بر لبه پرتگاه است. دولتی که بارها مردم خود را گروگان میگیرد، در نهایت دل آن مردم را از دست خواهد داد.
ما خستهایم، تا مغز استخوان خسته، از آتشافروزان سیاسی و تئاتر آنها پایان ندارد. آزمایش واقعی میهنپرستی اکنون در لفاظهای کاپیتول{مقر نهادهای سیاسی دولت فدرال در واشنگتن} نیست، در شخصیت مردم ملت است. و اگر امیدی باشد، در آن میهنپرستان روزمره با شکمهای قاروقور و عزم راسخ آنهاست. آنها به ما یادآوری میکنند که آمریکا، قانونگذارانش نیست. آمریکا مردمش است. و اگر مردم به نحوی بتوانند این سوءاستفاده را تحمل کنند و هنوز هم در طول آن به یکدیگر کمک کنند، آنگاه شاید — فقط شاید — این خانه کاملاً طعمه حریق نشود.