مباهله، صدور سند الهی بر اثبات امامت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، از زمانی که پیامبر اکرم(ص) برای هدایت بشر مبعوث شد، در واقع ایشان فرستاده ای از جانب حضرت حق بود تا بشر را از ظلمات نجات دهد و مسیر زندگی حقیقت را به انسان ها نشان دهد و رسالت پیامبر اکرم(ص) نیز همان بیان حقیقت آفرینش انسان است تا این جسم خاکی، مسیر الهی را به اشتباه نپیماید. اما برای درک این معنای حیات، انسان نیازمند پیامبری از جنس عصمت شد تا او را باور کند و بدون شک و تردید، به حقیقت زیستن دست یابد؛ اما بشر به واسطه وسوسه های شیطان قسم خورده، باز هم نمی تواند معنای حقیقت خود را حتی با واسطه فرستاده الهی درک کند و از پس اماها و اگرهای ذهن خویش به دنبال فرار از مأموریت های زندگی عابدانه است و به همین دلیل همیشه خیر و شر در جنگی نابرابر در نبرد هستند.
پیامبر اکرم(ص) در دوران حیات خویش و پس از بعثت، گویی آینده تاریخ را می دانست، چرا که به هر بهانه ای اهل بیت خود را به عنوان برگزیدگان بعد از خویش معرفی می کرد. شاید دغدغه و درد به زیر سؤال رفتن امامت باعث شده بود که پیامبر اکرم(ص) در دوران 23 ساله دعوت به اسلام، همیشه نسبت به این موضوع توجه و اهتمام داشته باشد و بارها در شرایط مختلف آن را متذکر شده و به همین دلیل وقتی برای دعوت مسیحیان نجران به مکتب اسلام نامه نوشت، آنان به بهانه های واهی از پذیرش حقیقت شانه خالی کردند.
مباهله دلیل امامت
و پس از این که در گفت و گو و کلام، اعتراف به این موضوع کردند که سخنان پیامبر اکرم(ص) نتوانسته است قانعشان کند، از پیامبر(ص) برای قبول اسلام پیش شرطی را خواستار شدند. مباهله پیشنهاد مسیحیان نجران بود، چون می دانست پیامبر(ص) و خاندانش همه حقیقت خلقت هستند. پیامبر(ص) این امر را پذیرفت و با علی(ع) مظهر ولایت و امامت، فاطمه(س) کوثر آفرینش و حسنین(ع) ادامه دهنده نبوت نبی(ص)، در میدان مباهله حاضر شدند و همین حضور باعث عقب نشینی مسیحیان نجران شد؛ چرا که آنان می دانستند اگر این خاندان فریاد بر آسمان برآورند و از خداوند طلب فرود آمدن آسمان را بر زمین داشته باشند، بدون هیچ شکی این اتفاق میسر می شود.
گر چه تاریخ بارها و بارها حقیقت نبوت و امامت اهل بیت پیامبر(ص) را به تسبیح قلم نوشته است و حتی غدیر علاوه بر اثبات خلافت حضرت علی(ع)، در واقع با توجه به این که پیامبر(ص) در آن واقعه اسامی دوازده گانه امامان بعد از خود را نیز برشمردند و مباهله در واقع برگ دیگری از این سند حقیقت امامت است، اما باز هم شک و تردید حربه همه کسانی است که می خواهند چشم دل را به روی اهل بیت پیامبر(ص) ببندد و در جاده ناکجا آباد بدگمانی و خیال بمانند و این در حالی است که حقیقت امامت و خلافت حضرت علی(ع) تا ابد بر تارک سرزمین های مسلمین خواهد درخشید و ظهور مهدی(عج) نیز مهر تاییدی بر این حقیقت جاودان می شود.
مباهله در لغت: «مباهله» در اصل از ماده «بهل» (بر وزن اهل) بوده و به رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی گفته می شود.
مباهله در اصطلاح: مباهله در اصطلاح قرآن و روایات و غیر آن ها، به معنای ملاعنه(لعن و نفرین کردن دو طرف به یکدیگر) است؛ این گونه که هرگاه دو گروه یا دو نفر درباره مساله ای مهم، مانند مسائل مهم مذهبی با هم گفت و گو کرده و به نتیجه ای نرسند، در یک جا جمع می شوند و به عنوان «آخرین حربه»، به درگاه خداوند تضرع می کنند و از او می خواهند تا درغگو را رسوا و مجازات کند. تناسب معنای اصطلاحی با معنای لغوی در این است که در هر دو، رها کردن و واگذار کردن یکدیگر به حال خود، وجود دارد.
داستان مباهله پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان
"فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلی الْکاذِبِین". نجران، از شهرهای منطقه حجاز و در مرز یمن قرار دارد. اهالی نجران در صدر اسلام مسیحی بودند.
در سال دهم هجرت، حضرت محمد(ص) توسط نماینده خود خالد بن ولید ساکنین آن شهر را به آیین اسلام دعوت فرمود. گروه بسیاری مسلمان شدند، ولی عده ای نیز در دین خود باقی ماندند. به دنبال آن، حضرت رسول(ص) نامه ای خطاب به بزرگان نصارای نجران نوشت. مسیحیان پس از رسیدن نامه پیامبر(ص) به هراس افتاده و بعد از مشورت با چهارده نفر از بزرگان و به سرپرستی سه تن از آنان به مدینه آمدند. پس از ورود به شهر مدینه، مستقیماً در مسجد، به حضور پیامبر(ص) رسیدند. چون زمان عبادتشان فرا رسیده بود، ناقوس را برای اعلام نماز به صدا در آوردند. یاران پیامبر(ص) با مشاهده این صحنه ناراحت شده و گفتند: یا رسول الله! در مسجد شما صدای ناقوس؟! فرمود: بگذارید عبادتشان تمام شود، آن گاه آنها را به این جا دعوت کنید.
پس از ادای مراسم عبادت، به محضر پیامبر اکرم(ص) آمده و گفتند: شما چه ادعائی دارید؟ پیامبر(ص) فرمود: من مردم را به آئین توحید و خداپرستی دعوت میکنم و میخواهم که شهادت بدهند خدائی جز خدای یگانه وجود ندارد و من پیامبر خدا هستم. دین اسلام می گوید عیسی بن مریم بنده و مخلوق خداوند است؛ غذا میخورد، آب مینوشد، سخن میگوید و... .
پیامبر اکرم(ص) به هیئت اعزامی فرمود: پدر آدم که بود؟ آنان در جواب این سوال عاجز ماندند و با حالتی حیرت زده به یکدیگر نگاه کردند. پیامبر(ص) آنان را به اسلام دعوت کرد و آنها برای رهایی خویش تظاهر به اسلام کرده و گفتند: "ما مسلمان شدیم" پیامبر(ص) فرمود: دروغ میگویید و علاقه شما به صلیب عیسی(ع)، شراب خواری و خوردن گوشت خوک مانع میشود که قلباً دین حق را بپذیرید!
در این هنگام، آیه مباهله بر پیامبر(ص) نازل شد که "هرگاه بعد از دانشی که(درباره مسیح) به تو رسیده، کسانی با تو به مجادله و ستیز برخیزند، بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را، ما از جان های خود دعوت میکنیم، شما هم از جان های خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم."
نصارای نجران بعد از شنیدن این آیه گفتند: این کار منصفانه است. وقت مباهله را مشخص کرده و برای کسب آمادگی به منازلشان رفتند. مسیحیان نجران جلسه ای تشکیل دادند و بزرگ آنان به سایرین گفت: اگر محمد، فردا با عده ای از یاران و اصحابش برای مباهله آمد، ما هم با او مباهله میکنیم و او قطعاً پیامبر خدا نیست؛ اما اگر با خاندانش برای مباهله حضور یافت، ما نباید مباهله کنیم، زیرا اگر او خاندان نزدیکش را برای این کار انتخاب کند و حاضر شود آنها را فدا نماید، حتما او پیامبر و در ادعایش راستگو است.
صبح روز بعد، نصارای نجران با حضور در مکان از پیش تعیین شده، منتظر ورود پیامبراکرم(ص ) شدند. ناگهان مشاهده کردند که حضرت رسول اکرم(ص) در حالی که کودکی را در آغوش گرفته و دست کودکی دیگر را در دست دارد و زن و مردی پشت سر او قدم بر میدارند، با شکوه و جلال معنوی خاصی به پیش می آیند. پیامبر(ص) به همراهانش توصیه فرمود که من هرگاه نفرین کردم، آمین بگویید!
روحانیون نجران از انصار و مهاجرینی که برای تماشای مباهله آمده بودند، پرسیدند: اینها چه نسبتی با محمد دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علی بن ابی طالب، داماد اوست و آن زن فاطمه، دخترش و آن دو کودک حسن و حسین، فرزندان فاطمه و علی هستند.
روحانیون نصارا با دیدن این منظره خود را باخته و نگران شدند؛ به طوری که رئیس آنان گفت: "من عذاب را در چند قدمی خود احساس میکنم، زیرا او به هدف و عقیده خود ایمان راسخ دارد، هیچ گاه فردی که در کار خود تردید داشته باشد، عزیزان و خانواده خود را در معرض عذاب قرار نمیدهد. اگر با این وضع دست به نفرین برداریم، تمام ما نابود خواهیم شد و تا روز قیامت یک نفر نصرانی روی زمین
پیامبر(ص) فرمود: نه! اگر حاضر به مباهله نیستید، مسلمان شوید. اسقف آنان گفت: نه! مسلمان نمی شویم و چون توانائی جنگ نداریم، مانند سایر اهل کتاب جزیه می دهیم. پیامبر(ص) پذیرفت و با آنان مصالحه نمود.
شأن نزول آیه مباهله
غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و علی علیهم السلام بودند.
برخی از مفسران اهل تسنن که در اقلیت هستند، کوشیده اند که ورود احادیث واقعه روز مباهله را در این زمینه که در عظمت اهل بیت علیهم السلام بوده است، انکار نمایند! ولی با مراجعه به مسانید و منابع اهل تسنن، دیده می شود که بسیاری از آنان احادیثی ذکر نموده اند، بنابر این نظر که قضیه تاریخی مباهله مربوط به پیامبراکرم، حضرت علی، حسنین و حضرت زهرا علیهم السلام می باشد.
برخی از اهل تسنن: "قاضی نورالله شوشتری" در جلد سوم از کتاب نفیس "احقاق الحق" طبع جدید صحفه 46 چنین می گوید: "مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که "ابنائنا" در آیه فوق اشاره به حسن و حسین علیهماالسلام و "نسائنا" اشاره به فاطمه علیهاالسلام و "انفسنا" اشاره به علی علیه السلام است.
سپس- در پاورقی کتاب مزبور- در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذکر شده اند که تصریح نموده اند آیه مباهله درباره اهل بیت علیهم السلام نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحاً آورده است.
از جمله شخصیت های سرشناسی که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:
1. "مسلم بن حجاج نیشابوری" صاحب "صحیح" معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است. در جلد 7 صفحه 120
2. "احمد بن حنبل" در کتاب "مسند" جلد1، صفحه 185
3. "طبری" در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه، جلد سوم، صفحه 192
4. "حاکم" در کتاب "مستدرک" جلد سوم، صفحه 150
5. "حافظ ابونعیم اصفهانی" در کتاب "دلائل النبوة" صفحه 297
6. "واحدی نیشابوری" در کتاب "اسباب النزول"، صفحه 74
7. "فخر رازی" در تفسیر معروفش، جلد8، صفحه85
8. "ابن اثیر" در کتاب "جامع الاصول"، جلد 9، صفحه 470
9. "ابن جوزی" در "تذکرة الخواص" صفحه 17
10. "طنطاوی" مفسر معروف در تفسیر "الجواهر" جلد دوم، صفحه 120
11. "زمخشری" در تفسیر "کشاف" جلد1، صفحه 193.
شیخ مفید می فرماید: خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی(ع) جان رسول خدا(ص) می باشد و از این حکم معلوم می شود که امیرمؤمنان علی علیه السلام به بالاترین درجه فضیلت و برتری نائل شده است و با پیامبر صلی الله علیه و آله در کمال و عصمت از گناهان، مشترک است.
این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است. اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم(ص) نقل می کنند که فرمود: "من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه والی نوح فی تقواه و فهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی یحیی بن زکریا فی زهده و الی موسی فی هیبته و الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابی طالب؛ هر کس می خواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد".
بر اساس این روایت، وجود امیرمؤمنان علی علیه السلام با تمام پیامبران الهی مساوی است.
علامه محمدتقی جعفری(ره) در این زمینه می نویسد: «روایاتی متنوع در منابع اولیه اسلام، به خصوص حدیث مقدس مساوات امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام با رسولان الهی در امتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است و آیه مباهله که علی بن ابی طالب(ع) در آن نفس رسول خدا معرفی شده است، به وضوح اثبات می کنند که علی علیه السلام نسخه انسان کامل - که پس از وجود نازنین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است - تجلی گاه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیهم السلام می باشد.
اعمال روز مباهله
روز 24ذی الحجه مانند عید غدیر آداب ویژه ای دارد که برخی از اعمال آن عبارتند از: 1. روزه گرفتن 2. غسل روز مباهله 3. به جای آوردن نماز مباهله 4. خواندن دعای آن روز 5. صدقه دادن به فقرا، به عنوان شکرگزاری 6. قرائت زیارت جامعه که جلوه هایی از عظمت اهل بیت علیهم السلام را بیان می کند.
ابن حماد، شاعر متعهد قرن چهارم هجری در ضمن اشعاری با مدح و ستودن حضرت علی علیه السلام و آیه مباهله می گوید:
سماه رب العرش نفس محمد یوم البهال و ذاک ما لا یدفع
پروردگار عرش، در روز مباهله، علی علیه السلام را جان محمد نامید و این واقعیتی انکارناپذیر است .
/934/702/ر
فاطمه ترزفان
منابع
1) قرآن کریم ، سوره آل عمران ، آیه 61
2)شیخ مفید، ارشاد، ج 1، ص 170
3 ) فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 128
4) علامه محمد تقی جعفری ، طرح های آموزشی نهج البلاغه، ص 11
5) تفسیر امام عسکری، ص 660 ؛ الامام علی علیه السلام ص 285
6) الصوائق المحرقه، ص 93
7) مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 145
8) جار الله زمخشری ، تفسیر کشاف، ج 1، ص 433
9) شیخ مفید ، الارشاد، ج 1، ص 158
10) قرآن کریم ، سوره انفال ، آیه 12
11) تفسیر فخر رازی، ذیل آیه مباهله (آل عمران/61)