۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۶
کد خبر: ۱۸۸۹۱۷
به بهانه هفتمین روز عروج مرزداران سراوان؛

چون سرو ماندگار

خبرگزاری رسا ـ در همین روزها گذشته بود که گروه‌هایی که به هیچ عهد و قرار و قاعده انسانی و دینی و اجتماعی پایبند نیستند به پاسگاه مرزی سراوان در استان سیستان و بلوچستان نا‌جوانمردانه حمله تروریستی کردند و هفده تن از جوانان و مرزداران این مرز و بوم مقدس را به خاک انداختند و سرو بلند قامت استوارشان را به تبر ترور و غدر شکستند.
شهداي سراوان

در همین روزهای گذشته بود که گروه‌هایی که به هیچ عهد و قرار و قاعده انسانی و دینی و اجتماعی پایبند نیستند، به پاسگاه مرزی سراوان در استان سیستان و بلوچستان نا‌جوانمردانه حمله تروریستی کردند و هفده تن از جوانان و مرزداران این مرز و بوم مقدس را به خاک انداختند و سرو بلند قامت استوارشان را به تبر ترور و غدر شکستند.

 

 

تمهیدات

 

الحمدلله الذی حصن ثغور‌الدین و حمی حوزة الاسلام بمحمد اشرف المسلمین و اهل بیته الاوصیاء الاعلام و الصلاة و السلام علی من الف به جمیع المسلمین و فرق شمل المشرکین و علی آله الذین عضدهم بالنصر علی المعتدین و ایدهم بهم عباده المهتدین.‌(ریاض السالکین ج 4 ص182)

 

جملات بالا دیباچه و تحمیدیهایست که دانشمند و ادیب بزرگ شیعه - یکی از بزرگترین شارحان صحیفه کامله حضرت سید الساجدین و امام العارفین امام علی بن الحسین(ع)- سید علی خان حسینی مدنی شیرازی در کتاب شرح صحیفه خود –ریاض السالکین- در ابتدای شرح دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه که دعای حضرت است در‌باره مرزداران، می‌آورد.

 

صحیفه سجادیه، زبور آل محمد‌(ص) و کتابی است یکه و یگانه که حاوی بلندترین معارف شیعی، اسلامی و انسانی است. امام سجاد‌(ع) در دوران ظلمت‌بار و پر اختناقی که بنی‌امیه پس از حادثه دوران‌ساز عاشورا و شهادت حضرت سید‌الشهداء امام حسین بن علی‌(ع) به وجود آورده بود، امکان بیان حقایق و معارف شیعی و اسلامی و انسانی خود را جز به وسیله دعا ندیدند و این خود سر آغاز اهداء یکی از بلند قدر‌ترین متون دعایی به بشریت از سوی آن امام همام بود.

 

از آنجا که امام‌(ع) در حین ارائه این معارف بلند در مجال خلقی و در بستر تنگ زمان و مکان، توسن برق سیر سخن را در وادی و تیه نیاز و ابراز احتیاج وجودی رانده‌اند، دعاهای حضرت امور محدود و بالمآل مهم را در بر گرفته است که در این میان دعایی بلند از حضرت، شامل معارف و مسائلی است که حضرت در باب مرزداران بیان می‌فرمایند و این عطف توجه معصوم به این مسأله جای پرسش و کند و کاو دارد؛ چه اینکه معصوم در سه ناحیه دارای عصمت و بر کناری از خطا و اشتباه است که یکی از آن سه –قول و فعل و تقریر- کلمات و سخنان و اقوال معصوم است که از اشتباه و خطا بدور است و اگر چنانچه معصوم در طی معارف خود که به دلیل مکان‌مندی و زمان‌مندی وجود این جهانی ایشان، توجه به مسائل اصلی و اصولی داشته‌اند، لذا وجود دعایی در باب مرزداران در صحیفه کامله امام سجاد‌(ع) نشان از اهمیت مرز و مرزداری و اهمیت قراردا‌دهای پشت این مسأله دارد.

 

در همین روزهای گذشته بود که گروه‌هایی که به هیچ عهد و قرار و قاعده انسانی و دینی و اجتماعی پایبند نیستند، به پاسگاه مرزی سراوان در استان سیستان و بلوچستان نا‌جوانمردانه حمله تروریستی کردند و هفده تن از جوانان و مرزداران این مرز و بوم مقدس را به خاک انداختند و سرو بلند قامت استوارشان را به تبر ترور و غدر شکستند.

 

ترور یک منطق دارد و آن منطق بی‌منطقی است و مرزداری و مرز بانی دارای منطقی است که در عمق عقل اجتماعی جمعی بشر خانه دارد؛ حتی به گونه‌ای میتوان رد پای آن را در فطرت بشر جست.

 

 

مرزها و عهدها

 

مرز در نگاه دقیق و عمیق، در معارف بشری تکیه زده به امری مهم که همچون قیمی نهال زندگی اجتماعی بشر را از توفان "آنارشیسم" و هرج و مرج نگاه داشته است.

 

عقد، عهد و پیمان. مرز یک کشور و قواعد بین المللی، به مثابه عقد و عهدی هستند که حیات بشری قائم به آن است؛ زندگی و طبع ابزار خواه بشری جز با قرار و پیمان و وفای به عهد و توجه به عقود سامان نمی‌پذیرد. بنا بر همین امر است که عقد و وفای به آن، جزو اصلی‌ترین معارف دینی اسلام است: «یا ایها الذین امنو اوفوا بالعقود». این آیه ابتدایی سوره مبارکه مائده، خود بهترین دلیل است برای اینکه چرا امام معصوم حضرت زین العابدین علی بن الحسین‌(ع) یکی از دعا‌های خویش را اختصاص به مرزداران داده‌اند.

در نگاه امام مرزداران حافظان بیضه اسلام در مقابل بیگانگانند؛ در حالی که فعل و عملشان متکی به اصل عقلانی عقود و پیمانهای بین الاثنینی است.

 

برای روشن شدن این بحث به سوالی که مرحوم آیة الله علامه حاج شیخ ابوالحسن شعرانی در شرح این دعا طرح می‌‌کنند و پاسخ می‌دهند، نظر می‌کنیم و سپس بحث را با تحلیل پاسخ ایشان به روشن کردن حقیقت عقد و عهد می‌کشانیم.

 

مرحوم آیة‌الله شعرانی در ذیل این دعا می‌گویند: «اگر کسی گوید حضرت زین العابدین(ع) در عهد بنی امیه می‌زیست و سرحد‌داران هم از سپاه بنی‌امیه بوده‌اند، چگونه آن حضرت در باره آنها دعا کرده‌اند و عمل آنها را نیکو شمرده و مستحق بهشت دانسته است، با آنکه بی‌ولایت اهل بیت(ع) هیچ عملی صحیح نیست؛ در جواب گوییم: بنی امیه خودشان دشمن اهل بیت(ع) بودند و جماعتی از بزرگان دولت و مقربان خلافت برای چاپلوسی اظهار دشمنی می‌کردند، اما عامه مردم از ولایت اهل بیت(ع) برخوردار بودند؛ به اندازه‌ای که عمل‌شان مقبول شود و مستحق بهشت گردند و اکثر سپاهیان هم از آنان بودند و اگر شیعی نبودند، دوست‌دار بودند.

 

در روایت آمده است که چون زین العابدین(ع) رحلت کرد، همه اهل مدینه به تشییع او بیرون رفتند؛ چنان که در مسجد کسی نبود و سعید بن مسیب گوید: هیچ‌گاه مسجد رسول را خالی ندیدم؛ جز آن روز و خواستم دو رکعت نماز در خلوت آنجا به جا آورم که هر‌گز آن گونه فراغ اتفاق نخواهد افتاد.(صحیفه سجادیه ذیل دعای27 ص183)

 

دلیلی که مرحوم علامه شعرانی در‌باره صدور این دعا از سوی امام زین‌العابدین(ع) در حق مرزداران می‌آورند، گر چه فی الجمله صحیح است، اما تمام علت را مورد کاوش قرار نمی‌دهد؛ چه اینکه در این شرح، جایگاه جهانی و بین‌المللی و بین الادیانی وفد و عقد در صدور دعا از سوی امام(ع) نادیده انگاشته می‌شود.

 

برای کاوش این مسأله نگاهی به میراث به جا مانده از حکیم الهی و قرآنی حضرت علامه کل، سید محمد حسین طباطبایی در تفسیر قیم المیزان در ذیل آیه شریفه "اوفوا بالعقود" به خوبی راه گشا خواهد بود.

 

 

عقود در میزان المیزان

 

مرحوم علامه طباطبایی سعی بلیغی در المیزان در پدیدارشناسی عقود به کار می‌بندد تا نشان دهد که عهد و عقد و وفای به آنها از کلیدی‌ترین معارف زیستی بشر هستند که ریشه در عمیق‌ترین لایه‌های زیست اجتماعی بشر دارند که بدون این عقود و وفای به آنها، زیست جمعی بشر از هم گسیخته می‌شود و هرج و مرج و غوغا سالاری طومار زیست بشری را در هم می‌پیچد.

 

این نظریه علامه در باب جایگاه عقود در زیست بشری، ریشه در انسان شناسی علامه دارد که طرحی نو، در باب چیستی انسان در می‌اندازند.

 

مباحث علامه در ذیل این آیه بسیار دلکش و شورانگیز است؛ به طوری که علامه‌ای که همه هم عصرانش به گزیده‌گویی و دوری او از لاف و گزاف اذعان داشته‌اند، در اثنای اثبات جایگاه عقد و عهد در حیات بشری و قرآن، به جان خود قسم می‌خورند و این قسم فقط یک بار دیگر در یکی از عمیق‌ترین رسالات ایشان اتفاق می‌افتد و این خود نشان از جایگاه ممتاز این بحث است.

 

چه نیکو که بحث را به خود علامه واگذاریم و از زبان عالمانه او بحث را به گوش عقل و جان برسانیم؛ «کلمه عقود جمع عقد است و عقد به معنای گره زدن است و بستن چیزی است به چیز دیگر... و چون عقد که همان عهد است شامل همه پیمان‌های الهی و دینی که خدا از بندگانش گرفته، می‌شود و نیز شامل ارکان دین‌.

 

اجزای آن چون توحید و نبوت و معاد و سایر اصول عقائد و اعمال عبادتی و احکام تشریعی و امضائی و از آن جمله شامل عقد معاملات و غیره می‌شود و چون لفظ العقود جمع محلی به الف ولام است، لاجرم مناسب‌تر و صحیح‌تر آن است که کلمه عقود در آیه را حمل کنیم بر چیزی که عنوان عقد بر آن صادق است.‌( المیزان ج5 ص257)

 

علامه در ادامه می‌فرمایند: «قرآن کریم همان‌طور که از ظاهر جمله "اوفو بالعقود" ملاحظه می‌کنید، دلالت دارد بر اینکه دستور اکید داده بر وفا کردن به عقود و ظاهر این دستور عمومی است، که شامل همه مصادیق می‌شود و هر چیزی که در عرف عقد و پیمان شمرده شود و تناسبی با وفا داشته باشد را در بر می‌گیرد و عقد عبارتست از هر فعل و قولی که معنای عقد لغوی را مجسم سازد و آن معنای لغوی عبارت است از بر قرار کردن نوعی ارتباط بین یک چیز و چیز دیگر».‌(همان ص258)

 

علامه سپس رویکرد و نحو بر‌خورد و تلقی دین و قرآن را در باب عقود را این‌گونه شرح می‌دهد: «قرآن کریم در وفای به عهد به همه معانی که دارد تأکید کرده و رعایت عهد را در همه معانی آن و همه مصادیقی که دارد تأکید شدید فرموده، تأکیدی که شدیدتر از آن نمی‌شود و کسانی که عهد و پیمان را می‌شکنند را به شدید‌ترین بیان مذمت فرموده و به وجهی عنیف و لحنی خشن تهدید نموده و کسانی را که پای بند وفای به عهد خویشند، در آیاتی بسیار مدح و ثنا کرده و آیات آن‌قدر زیاد است که حاجتی بذکر آنها نیست و لحن آیات و بیاناتی که دارد طوری است که دلالت می‌کند بر اینکه خوبی وفای به عهد و زشتی عهد شکنی از فطریات بشر است و واقع هم همین است.‌(همان 258)

 

اما دلیلی که علامه طباطبایی برای وجه این اهمیت بیان می‌دارد حاوی فلسفه اجتماعی ایشان است «و علت و ریشه این مطلب این است که انسان در زندگیش هرگز بی‌نیاز از عهد و وفای به عهد نیست، نه فرد انسان از آن بی‌نیاز است و نه مجتمع انسان و اگر در زندگی اجتماعی بشر که خاص بشر است بنگریم، خواهیم دید که تمامی مزایایی که از مجتمع و از زندگی اجتماعی خود استفاده می‌کنیم و همه حقوق زندگی اجتماعی ما که با تأمین آن حقوق آرامش می‌یابیم، بر اساس عقد اجتماعی عمومی و عقدهای فردی و جزئی مترتب بر آن عهد‌های عمومی استوار است و اگر این پیمان‌های عملی را بشکنیم، اولین چیزی را که شکسته‌ایم عدالت اجتماعی خودمان است که رکن جامعه ماست و پناه‌گاهی است که هر انسانی از خطر اسارت و استخدام و استثمار به آن رکن رکین پناهنده می‌شود و به همین جهت است که خدای سبحان این قدر در‌باره حفظ عهد و وفای به آن سفارش اکید نموده».‌(همان ص 260)

 

اینجاست که مرحوم علامه نتیجه‌گیری می‌کند و سپس به جان خود بر عظمت این تعلیم قرآنی و اسلامی قسم می‌خورد‌» و جان کلام اینکه اسلام حرمت عهد و وجوب وفای آن را به طور اطلاق رعایت کرده، چه اینکه رعایت آن به نفع صاحب عهد باشد و چه به ضرر او... و به جان خودم سوگند که این یکی از تعالیم عالیهایست که دین اسلام آن را برای بشر به منظور هدایت انسان‌ها به سوی فطرت بشری خود آورد و عامل مهمی است که عدالت اجتماعی را که نطام اجتماع جز به آن تحقق نمی‌یابد، حفظ کرده و مظلمه استخدام و استثمار را از جامعه نفی می‌کند و قرآن این کتاب عزیز، به آن تصریح و رسول خدا(ص) بر طبق آن مشی نموده و سیره و سنت شریفه خود را بر آن اساس بنا نهاده است».‌(همان ص261)

 

از آنچه که در بالا گذشت، جایگاه عهد و وفای به عقد در اسلام به روشنی نمایان شد حال در پرتو این تعالیم بلند می‌توان فهمید که چرا امام ساجدین در دعایی عمیق مرزداران را دعا می‌کند؛ مرزداران به عنوان حافظین یکی از مصادیق عهد و عقد که همان مرز بین المللی است، در آینه اسلام و معارف قرآن و اهل بیت(ع)، حافظین ناموس و حیات اجتماعی بشر هستند و این وظیفه، وظیفهای انسانی است.

 

این مقال را از باب ختامه مسک با کلام حضرت سجاد‌(ع) در ابتدای این دعا، به پایان می‌بریم: «خداوندا درود بر محمد و خاندان او فرست و سرحد کشور مسلمانان را به عزت خود محفوظ دار و نگاهداران آن را به نیروی خود تقویت فرما و از دارایی خود عطای فراوان بر ایشان بخش»!

        

            منابع

  1.     1. صحیفه کامله سجادیه، ترجمه ابوالحسن شعرانی

        2. المیزان، سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی

        3. ریاض السالکین، سید علی خان مدنی شیرازی

        4. رسالة الولایه، محمد حسین طباطبایی

هادی شاملو

/979/702/ر

 

ارسال نظرات