۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۵۷
کد خبر: ۷۹۲۱۳۰

نقدی بر اظهارات مصطفی ملکیان در خصوص ریشه های معارف اسلام

نقدی بر اظهارات مصطفی ملکیان در خصوص ریشه های معارف اسلام
معارف دینی و اسلامی ریشه در فطرت و الهامات الهی و عقل و فطرت انسان دارد، نه در فرهنگ غرب و یونان و هند و ... داشته باشد.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، محمد محمدرضایی از اساتید فلسفه قم نقدی بر سخنان مصطفی ملکیان از اساتید مطرح علوم انسانی نوشت.

ملکیان ریشه آموزه های اسلامی را در غرب و اندیشه یونانی دانست و فلسفه اسلامی را برداشتی از فلسفه افلاطون و ارسطو معرفی کرد.

در ادامه متن نوشتار استاد محمدرضایی تقدیم می شود:

باسمه تعالی

یکی از اساتید گرانقدر کلیپی از جناب آقای  استاد ملکیان برایم ارسال نمود که خلاصه محتوای آن چنین است:

  • اکثر آنچه در قرآن و نهج‌البلاغه و فلسفه و عرفان ما هست از غرب آمده است!
  • بخش بزرگی از آنچه در فرهنگ اسلامی وجود دارد، ریشه در اندیشه‌های یونان و روم باستان دارد.
  • بسیاری از آموزه‌های قرآن، روایات و نهج‌البلاغه با تفکرات رواقیان همخوانی دارد.
  •  فلسفه‌ای که «اسلامی» نامیده می‌شود، در اصل بازخوانی و ادامه فلسفه افلاطون، ارسطو، نوافلاطونیان و رواقیان است.
  • وقتی از دفاع از فرهنگ خودی سخن می‌گوییم، باید دانست که بخش مهمی از همین فرهنگ خودی، از غرب آمده است.
  • بسیاری از آموزه‌های قرآن و روایات تحت تأثیر تفکرات رواقیان بوده است؛ رواقیانی که فیلسوفان یونان و روم باستان بودند. برای نمونه، در قرآن آمده است: «لِکَیلا تَأسَوا عَلی ما فاتَکُم و لا تَفرَحوا بِما آتاکُم»؛ یعنی نه بر آنچه از دست می‌دهید اندوهگین شوید و نه بر آنچه به دست می‌آورید، شادی بیش از حد کنید. این دقیقاً همان تعالیم مارکوس اورلیوس و اپیکتتوس است.


در نقد سخن جناب استاد ملکیان ،مطالبی را بیان می نمایم.

اولا بسیاری از دستورات اخلاقی و اعتقادی و فقهی و...ریشه در فطرت انسان و در زمره الهامات الهی به نفس انسانی است.
 خداوند در قرآن می‌فرماید 
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (شمس، ۷ و ۸)
«و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.»
برخی دستورات اخلاقی و فلسفی و فقهی ذاتی نفس است .حتی ممکن است ملحدین هم همان ها را بازگو کنند.محوری ترین ایده ادیان الهی، توحید و خداباوری است که آن هم فطری همه انسان هاست .

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ(روم، ۳۰)

«پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمی دانند.»

 ثانیا برخی مسائل فلسفی و کلامی و اخلاقی و حتی علمی، جهان وطنی هستند .چنین مسائلی متعلق به هیچ قوم و قبیله ای نیستند .همه انسان ها در پديد آمدن و ظهور  آن موثرند.

 ثالثا قرآن می فرماید : برخی مسائل را اولین بار به حضرت آدم تعلیم دادیم .
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا( بقره ، ۳۱  )
«سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات‌] را همگی به آدم آموخت» و اگر مطالب درستی را یونانیان و هندیان گفته اند مطالب حقی است که منشا آن تعالیم الهی است.

رابعا  قرآن  خود را ذکر و تذکره می نامد که ریشه در عقلانیت و فطرت ما انسان ها دارد و اصولا رمز جاودانگی تعالیم اسلامی در همین می باشد . بنابراین ذکر به معنای یادآوری است نه امری نوپدید . البته  قرآن تعالیم اختصاصی هم دارد که از قلمرو عقل انسان فراتر است اما ضد عقلانی نیست.

وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ( تکویر ، ۲۷ ) «در حالی که قرآن جز مایه تذکر و پند برای جهانیان نیست.»
كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ (عبس، ۱۱  ) «هرگز چنین نیست که آنها می‌پندارند؛ این (قرآن) تذکّر و یادآوری است»

و خامسا علم انسان قلیل است هنوز هم که علم پیشرفت زیادی کرده است . اگر وحی نبود نمی دانستیم چه غذاهایی برای بدن لازم است. بدنی که واجد ۳۷ تریلیون سلول است.لذا بخشی از حلال ها و حرام ها  اختصاصی وحی  است .و بسیاری از  اخبار از جهان آخرت و غیب در زمره چنین معارفی هستند.
وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ.(بقره، ۱۵۱  )
«و آنچه را نمی‌دانستید، به شما یاد دهد.»
و نیز قرآن با این اوصاف، تعالیم  خود را آرامش بخش انسان می داند .

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ( رعد، ۲۸ )

«آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد.»

یعنی با این که تعالیم قرآنی ریشه در عقلانیت و فطرت انسان دارد اما با این حال از طریق پیامبران الهی وحی شده است تا انسان برای نیل به سعادت با آرامش هرچه بیشتر گام بردارد.

قرآن و تعالیم وحیانی ذکر و یادآوری انسان است .ذکر و یادآوری یعنی ریشه در عقلانیت و فطرت انسان ها دارد.

ارسال نظرات