۰۷ دی ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۷
کد خبر: ۱۹۳۴۲۶
عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن تبیین کرد؛

چالش‌ها و الزامات قرآن پژوهی

خبرگزاری رسا ـ عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن گفت: از جمله چالش‌ها و دشواری‌ها در تفسیر قرآن سبب‌های نزول و به تعبیری دیگر شأن نزول‌هایی است که برای آیاتی از قرآن حکایت می‌شود.
قرآن کريم
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهش‌های قرآنی از مهم‌ترین پژوهش‌ها در حیطه علوم انسانی است که متأسفانه با تمام تلاش‌ها و زحمات کشیده شده هنوز آن طور که لازم است مورد توجه قرار نگرفته است. از این رو برای آشنایی بیشتر با این پژوهش‌ها و بررسی الزامات آن سلسله گفتگوهایی را با آقای سید محمدرضا صفوی عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن انجام شده است که پنجمین مصاحبه از این سلسله گفتگوها با بررسی مسأله شأن نزول آیات تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.
آقای صفوی در ابتدای گفتگو با اشاره به مسئله شأن نزول آیات، اظهار داشت: از جمله چالش‌ها و دشواری‌ها در تفسیر قرآن سبب‌های نزول و به تعبیری دیگر شأن نزول‌هایی است که برای آیاتی از قرآن حکایت می‌شود. برخی سبب‌های نزول هیچ نقشی در معنا و مفاد آیات ایفا نمی‌کنند، مانند سبب‌های نزول که برای سوره اخلاص نقل شده است.
وی ادامه داد؛ مرحوم طبرسی در این باره می‌نویسد: حکایت کرده‌اند که مشرکان به رسول خدا گفتند: «پروردگارت را برای ما معرفی کن» آنگاه این سوره نازل شد. این سبب نزول از ابی بن کعب و جابر نقل شده است و نیز گفته‌اند عامر بن طفیل و اربد بن ربیعه برادر لبید به حضور پیامبر(ص) رسیدند، عامر به پیامبر عرض کرد: ای محمد! ما را به چه خدا می‌خوانی فرمود: به خداوند، گفت: او را برای ما شرح ده آیا از طلاست یا از نقره یا از آهن و یا از چوب» آنگاه این سوره نازل شد (مجمع‌البیان، ج 10، ص 859).
عضو هیأت علمی پژوهشگاه اضافه کرد: آشکار است که این قبیل سبب نزول‌ها اندک تأثیری در معنای آیه ندارند و فهم معنای آیه نیز کمترین وابستگی به این سبب نزول‌ها ندارد و مشکلی ایجاد نمی‌کنند.
 سخن درباره سبب‌های نزولی است که می‌تواند معنای آیه را تحت تأثیر قرار دهند و مایه تغییر در مفاد آیه شوند یا (چنانکه ابراز شده است) بدون توجه به سبب نزول معنای آیه آشکار نمی‌شود یا فراتر اینکه بدون توجه به آن‌ها عکس مراد و مقصود آیه خودنمایی می‌کند.
سید محمدرضا صفوی افزود: چالش تفسیر و مفسر در اینجا رخ می‌نماید، زیرا اگر سبب نزول این توان را داشته باشد که معنای آیه را تحت تأثیر قرار دهد یا بدون آن آیه مجمل می‌ماند یا عکس مراد ارائه می‌شود. این بدان معناست که خداوند اسباب نزول آیات را به عنوان قراین پیوسته یا ناپیوسته آیات، مقوّم بیان مراد خویش قرار داده است، نتیجه این می‌شود که مفسر در تفسیر هر آیه باید این قرینه را ملاحظه کند تا معنای آیه را دریابد تا مبادا مفادی ارائه کند که خلاف مراد خداوند است.
وی در ادامه بحث بیان داشت: اما در مقام عمل می‌نگریم که برای بسیاری از آیات سبب نزولی حکایت نشده است و می‌دانیم که حکایت نشدن سبب نزول و نرسیدن شأن نزول به مفسر دلیل نبود آن نیست. چه بسیار افرادی که از سبب نزول‌ها اطلاع داشته‌اند و نتوانسته‌اند آن‌ها را به کسی یا کسانی انتقال دهند و چه بسیار کتاب‌هایی که حکایتگر سبب‌های نزول بوده‌اند و از میان رفته‌اند و این‌ها جای انکار ندارند و حداقل این است که این‌ها اموری محتمل اند و با احتمالِ بودن سبب نزول و نرسیدن آن به دست مفسر، وی را در بیان معنای آیه به تردید می‌اندازد و چون هر معنایی برای آیه در نظر بگیرید احتمال می‌دهد که اگر سبب نزولش به او می‌رسید و از آن مطلع می‌شد قرینه ای می‌شد که معنایی جز آن را بفهمد و بفهماند.
این محقق و مترجم قرآنی اضافه کرد: اما در آیاتی که سبب نزول ذکر شده است، در آنجا چالش‌ها بیشتر خودنمایی می‌کند زیرا:
اولاً : بسیاری از آن‌ها دارای سندی که بتوان به آن اعتماد کرد نیستند.
ثانیاً: بسیاری از آن‌ها متعارضند. ابوحیان در ذیل آیه « وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِب‏» (بقره/115) پس از حکایت سبب نزول‌ها و اقوال پیرامون آن می‌نویسد: درباره سبب نزول آیه اقوال بسیاری حکایت شده و آن‌ها به ظاهرشان متعارضند و سزاوار نیست که جز صحیح آن‌ها پذیرفته شود. سپس اضافه می‌کند: مفسران کتاب‌های خود را از نقل آن‌ها پر کرده‌اند و واحدی در این خصوص (اسباب نزول) کتابی تصنیف کرده است و صحیح آن‌ها بسیار اندک است و شایسته است که جز به آنچه از آن‌ها که صحیح است نپرداخت.
جناب آقای معرفت (ره) در این باره می‌نویسد: آنچه در خصوص این مسأله (اسباب نزول) باید به آن توجه داشت این است که طبیعت غالب بر روایات شأن نزول ضعف سند، مجهول و مرسل بودن آن‌هاست، علاوه بر احادیث ساختگی و دستبردها و فریبکاری‌ها که در این قبیل روایات صورت گرفته است (التمهید، ج 1، ص 245)
ثالثاً: حکایت کنندگان این سبب‌های نزول تحت تأثیر مذهب و مکتب خویش سبب‌های نزول را به گونه ای حکایت کرده‌اند که به مذهب و مکتب آن‌ها گرایش داشته باشد یا حداقل با مکتب و مذهبشان در تنافی نباشد.
آقای صفوی در ادامه به نظر علامه طباطبایی در این باره اشاره کرد و افزود: علامه طباطبایی درباره سبب‌های نزول آیات که درباره جنگ احد است می‌نویسد:
آنچه به عنوان سبب نزول آیات درباره این جنگ که حدود شصت آیه است نقل شده بیشترین تضاد را دارند که آدمی را شگفت زده می‌کند و آن کسی که اهل دقت و تأمل است تردید نمی‌کند که هر یک از مذاهب روح مذهب و مرام خویش را در آن‌ها دمیده و از زبان آن‌ها برای اندیشه و مکتب خویش سود برده است. (المیزان، ج 4، ص 66)
و در جایی دیگر می‌نویسد: اختلاف عقاید و مذاهب در چگونگی نقل این روایات (روایات اسباب نزول) و گرایش دادن آن‌ها به سویی که مذهب و مکتبی خاص را توجیه کند موثر بوده است (همان/74).
عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن در پایان اظهار داشت: آنچه بیان شد از دشواری‌های بزرگ در مسیر تفسیر قرآن است. از یک سو باور به اینکه اسباب نزول قرینه های آیاتند و معانی آیات وابسته به آن‌هاست و از سویی اسباب نزول در بسیاری از آیات نداریم و احتمال وجود آن‌ها احتمال قابل توجهی است و سوی سوم غالب قریب به اتفاق اسباب نزول حکایت شده قابل اعتماد نیست./9191/د102/ن
ارسال نظرات