به مناسبت سالگشت رحلت سید مرتضی علمالهدی؛
فقیهی والا مقام با میراث علمی گرانبها
خبرگزاری رسا ـ سید مرتضی در 25 ربیعالاول سال 436 هجری قمری در سن هشتاد سالگی در بغداد رخت از این جهان برکشید و سپس بدنش به کربلا حمل شد و در جوار پدر و برادرش آرمید.
درآمد
در طول تاریخ علمی و فرهنگی شیعه میتوان نقاط نورانی را نشان داد که لحظات زندگی دانشمندانی برجسته بوده است که از همه استعدادهای ذاتی خود، برای پیشبرد گفتمان فکری، فرهنگی و سیاسی شیعه بهره بردهاند.
تاریخ شیعه دورانهای مختلفی را پشت سر نهاده است؛ شیعه زمانهایی را به یاد میآورد، که از همه جهات تحت فشارهای سیاسی و حکومتی سرکوبگر بوده است.
برای نمونه مرحوم علامه طباطبایی دوران بیست ساله حکومت معاویه را سختترین دورانی میداند که بر شیعه گذشته است؛ چه در این دوران، شیعه از همه سو، تحت ستم و اختناق مکارانه معاویه بوده است.(ن.ک: شیعه در اسلام)
در کنار این روزهای سخت، شیعه دورانهایی را نیز به یاد میآورد که یا حکومتی شیعی مانند دوران صفویه بر سر کار بوده است و یا در کنار مراکز قدرت سنی مذهب، این شیعیان بودند که در برآیند قدرت، صاحب چیرگی بودند. نمونه بارز این دوران را میتوان دوران سلاطین آل بویه دانست که با وجود بر پا بودن خلافت ظاهری عباسیان، فرزندان بویه، خلیفه را در کف قدرت خود داشتند.(ن.ک: تاریخ مردم ایران)
دانشمندان شیعه از آنجا که خود را نواب عام امام غایب(عج) بر میشمردند، وظیفه خود میدانستند که در تمام ادوار، چه دوران سختی و عسرت و چه دوران گشایش و آزادی، وظیفه ارشادی و علمی خود را انجام دهند و اگر مثلا در دورانی هستند که فضا برای رشد علوم شیعی مناسب است، با تمام توان تلاش نمایند. سید مرتضی علم الهدی در چنین دورانی پا به عرصه علم شیعی نهاد و میراث عظیمی در علم شیعی بر جای گذاشت.
علم الهدی در مهد
علی بن حسین بن موسی بن محمد بن ابراهیم بن امام موسی کاظم(ع)، مشهور به سید مرتضی و شریف مرتضی و ملقب به ذوالمجدین و مکنی به ابوالقاسم، در ماه رجب سال 355 هجری قمری در محله کرخ، از مناطق غربی بغداد به دنیا آمد. دوران ولادت این بزرگ مرد، مصادف بود با دوران خلافت المطیع لله عباسی و تا هشت سالگی ایشان، در دوران این خلیفه قرار داشت.
پدر ایشان شریف ابو احمد حسین، ملقب به طاهر، از سادات بزرگوار و انسانهای مشهور و صاحب مجد در دوران خود بود؛ چه اینکه ایشان نقابت خاندان سادات طالبیین را بر عهده داشته و نیز در مسائل اجتماعی عصر خود فعال و اثر گذار بود.
او انسانی اصلاحگر بود و بسیار اتفاق افتاده بود که بین حاکمان و مردم دوران خود به نفع مردم واسطگی نماید. همچنین او به عنوان واسطه بین حاکمان مختلف آن دوران قرار میگرفت؛ واسطه بین حاکمان آل بویه، خلیفه عباسی و حمدانیان شام و در سایه این واسطگی، از جنگ و درگیری در بلاد مسلمین جلوگیری مینمود. پدر شریف مرتضی، در سال 400 هجری قمری از دنیا رفت؛ در حالی که سالهای آخر عمر را در نابینایی گذرانده بود.
مادر ایشان فاطمه، دختر ابی محمد حسن، ملقب به ناصر صغیر بود و این ناصر صغیر خود پسر احمد بن حسن، ملقب به ناصر کبیر یا "اطروش" بود که اولین حاکم علوی طبرستان بود. نسب این خاندان به امام حسین(ع) میرسد. ناصر کبیر حسن بن علی بن حسین بن علی بن عمر بن علی زین العابدین بن حسین بن علی(ع).
این بانوی بزرگوار از خاندانی عظیم الشأن و خود به هزاران زیور اخلاقی و الهی آراسته و زنی مؤمن و دانشمند بود. شیخ مفید کتاب "احکام النساء" خود را به نام این بانوی بزرگوار تألیف کرد.
ایشان در دیباچه کتاب خود میگوید: «چون از آثار سیده جلیله فاطمه، ادامالله اعزازها، آگاه شدم که خواستار احکامی است مخصوص به زنان که به طور خلاصه در یک کتاب جمع شده باشد، از خدای متعال استخاره کردم و به املای این مختصر دست یازیدم».(سید رضی ص34)
لوءلوء و مرجان
اما مهمترین عضو خانواده سید مرتضی، بیشک سید رضی است. ادیب و دانشمند بزرگی که مهمترین فعالیتش در تمام طول عمر با برکتش، تدوین و تجمیع کتاب گرانسنگ نهجالبلاغه حضرت امیر بیان علی بن ابیطالب(ع) است. نام این دو برادر عظیمالقدر همیشه در کنار هم به ذهن میآید.
شریف مرتضی سه سال از شریف رضی بزرگتر بود و این خود، اکرام و احترام همیشگی سید رضی را در مقابل برادر به همراه میآورد. چه بسیار نقل شده است که در دیوان شریف رضی، اشعاری به برادرش در مناسبتهای مختلف تقدیم شده است؛ مانند تولد بچههای سید مرتضی.
از سوی دیگر سید مرتضی نیز به سید رضی عشق میورزید؛ به طوری که در هنگام مرگ سید رضی، سید مرتضی از شدت سوگ، در تشییع برادر حاضر نشد و قصیدهای سوزان در مرگ برادر انشاد نمود که بیتابیتش سراسر حزن و اندوه عمیق است.
اما این دو برادر، گر چه هر دو دارای فضل بودند، اما از جنبههای مختلف با یکدیگر تفاوت داشتند. سید رضی جنبه شاعری و جنبه سیاسیش بر جنبه علمیش میچربید و شریف مرتضی جنبه علمی و فقهیش بر دیگر جنبهها سیطره داشت.
"دکتر شیخ محمد هادی امینی" در باب تفاوت این دو برادر میگوید: «سید رضی به حول و قوه الهی، ادیبی استاد و برجسته بود و فقیهی متبحر و متکلمی حاذق و مفسر قرآن و حدیث. موقعیت علمی برادرش مرتضی مقداری از موقعیت علمی او را پنهان کرده بود؛ چنانکه موقعیت و مقام شاعری این یک، موقعیت شعری برادرش مرتضی را تحتالشعاع قرار داده بود؛ لذا یکی از دانشمندان گفته است: اگر رضی نبود، مرتضی از همگان شاعرتر و اگر مرتضی نبود، رضی از همه مردم داناتر بود».(همان ص37)
خصوصیات شخصی علمالهدی
سید مرتضی انسانی سفید چهره و بشاش و از زبانی فصیح و گشاده برخوردار بود. بسیار باهوش و سریع الانتقال و بسیار مردم دار و اهل انفاق و اکرام مستمندان بود. او صاحب ثروت و مکنت و همین امر دست او را برای اکرام مستمندان باز گذارده بود؛ به طوری که خانه او تبدیل به دار الضیافه فقرا و در راهماندگان شده بود. او انسانی با درجات عمیق انسانی و از عصبیتهای مذهبی به دور بود.
خوابی شگفت
بیتردید میتوان این دو برادر بزرگوار را حاصل عمر شیخ مفید دانست. شاگردی این دو سید بزرگوار به واسطه خوابی شگفت حاصل شد که بر عظمت نسب و شخصیت این دو بزرگوار دلالت دارد. نخستین منبع این داستان شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید معتزلی است.
ابن ابی الحدید نقل مینماید: «فخار بن معد علوی موسوی نقل میکند که شیخ مفید در خواب میبیند که گویی فاطمه زهرا(س) بر او که در مسجد خود در کرخ نشسته بود، وارد شد و دو فرزندش حسن و حسین(ع) در سن کودکی به همراه اویند. به وی سلام کرد و فرمود: به این دو، فقه بیاموز! با شگفتی از خواب بیدار شد. بامداد همان روز، همچنان که در محل درس خود نشسته بود، دید که فاطمه دختر ناصر، وارد مسجد شد؛ کنیزکانش پیرامون او و دو پسرش محمد رضی و علی مرتضی هم کودک بودند و پیشاپیش او. شیخ جلوی او برخاست و سلام کرد. فاطمه گفت: شیخ این دو فرزندانم هستند، آنان را به حضورت آوردهام تا بدانان فقه بیاموزی. ابو عبدالله مفید گریست و داستان خواب خود را برایش بازگو کرد و تعلیم فقه بر آن دو را بر عهده گرفت؛ خدا نیز نعمت خود را بهره آنان گردانید و درهای علوم و فضایل را بر رویشان گشود و در سراسر جهان مشهور شدند».(سید رضی ص33)
مقام علمی علمالهدی
آنچنان که گذشت مذاق سید مرتضی بیشتر علمی بود تا ادبی، گر چه ایشان ادیبی بسیار بلند قدر بودند لذا ایشان فقیهی چیره دست و متکلمی ماهر و در تمام علوم اسلامی متبحر و یگانه بودند. این جایگاه و پایگاه علمی را شاگرد بلند قدر ایشان شیخ طوسی بهتر آشکار مینماید.
"شیخ طوسی" در کتاب "الفهرست" خود در باره استادش سید مرتضی میگوید: «علی بن حسین کنیهاش ابوالقاسم و لقبش علمالهدی الاجل المرتضی رضیالله عنه است. در علوم بسیاری منحصر به فرد است. همگان بر فضل او اتفاق نظر دارند و در دانشهایی مانند علم کلام، فقه، اصول فقه، ادبیات، نحو، شعر، معانی شعر، زبان و مانند اینها بر دیگران پیشی گرفته است. دیوان شعری دارد که بیشتر از بیست هزار بیت است. تألیفات و پاسخ به سؤال شهرهای فراوان دارد که فهرست آن معروف است؛ لیکن من مشهورترین و بزرگترین آنها را در اینجا میآورم؛ از جمله کتاب "الشافی فی الامامه" که رد بر کتاب "الامامه" از کتاب "المغنی عبد الجبار بن احمد معتزلی" است و کتابی مانند الشافی، در امامت نوشته نشده است. کتاب الذریعه در اصول فقه، کتاب الغرر و الدرر و کتاب التنزیه».(همان ص35)
قاضی ابن خلٌکان، در کتاب وفیات الاعیان درباره سیدمرتضی میگوید: «او امام بود در علم کلام و ادب و شعر و فضایلش بسیار بود».
ابوالعباس نجاشی صاحب کتاب رجال و شاگرد ایشان درباره او میگوید: «او حائز علومی بود که دیگران در زمان او به آن دسترسی نداشتند. او متکلمی شاعر بود و انسانی عظیمالمنزله در علم و دین و دنیا بود».
علامه شیخ عبدالحسین امینی در کتاب شریف الغدیر، درباره ایشان میگوید: «او امام در فقه و مؤسس در علم اصول بود. استاد در کلام و نابغه در شعر و روایت و حدیث بود. در لغت سرآمد بود و در همه علوم عربی اسوه بود. او مرجع در تفسیر کتاب الهی بود».
ابوالعلاء معری شاعر و ادیب معاصر با سید مرتضی، در دو سالی که در بغداد بود، در جلسات سید شرکت میکرد. زمانی از او پرسیدند که سید را چگونه دیدی؟ او اینگونه سرود:
یا سائلی عنه لما جئت تسأله الا و هو الرجل العاری منالعار
لو جئته لرأیت الناس فیالرجل والدهرفیساعةوالارضفی دار
یعنی: ای آنکه آمدهای درباره او از من بپرسی، هان بدان که او شخصی است عاری از هر عیب و ننگ.
اگر به نزدش روی بیگمان همه مردم را در یک شخص میبینی و همه روزگار را در لحظهای و جهان را در خانهای!(نهج البلاغه و گرداورنده آن ص33)
اساتید علم الهدی
برای ایشان در تاریخ تا بیست و دو نفر از فحول علمای عصر را به عنوان استاد بر شمردهاند که بیشک شیخ مفید سرآمد ایشان است. از دیگر اساتید ایشان میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
1. شیخ صدوق
2. ابوالحسن جندی
3. ابوالعباس جوهری
4. برادر شیخ صدوق
5. قاضی طبرانی
6. سهل بن احمد دیباجی
7. ابوالقاسم دقاق و ...
نیز از سرآمدان دوران تا چهل و سه نفر را به عنوان شاگرد ایشان بر شمردهاند که بیشبهه در رأس آنان شیخ طوسی است. از دیگر شاگردان سید میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
1. نقیب رازی
2. ابوالحسن طیوری
3. ابوالحسین حاجب
4. ابو غانم هروی
5. خطیب بغدادی صاحب تاریخ بغداد
6. سلار دیلمی
7. شیخ مفید ثانی
8. ابن براج
9. عثمان ابن جنی و...
سیدمرتضی علاوه بر مقامات علمی، دارای مقمات اجتماعی نیز بود؛ از جمله نقابت طالبیین، امارت حجاج و قاضی القضاتی.
میراث علمالهدی
سیدمرتضی در طول دوران زندگی خود میراث عظیمی از کتب و رسالات به جای نهاد که از گرانبهاترین مواریث کتبی شیعه به شمار میآیند. از جمله آنها میتوان کتب زیر را بر شمرد:
1. امالی
2. الانتصار در فقه
3. الانصاف
4. تنبیه الغافلین
5. دیوان اشعار
6. الشافی فی الامامه
7. الذریعه الی اصول الشریعه در اصول فقه
8. انقاذ البشر من الجبر و القدر
9. الشهاب فی الشیب والشباب و...
غروب علمالهدی
سرانجام این یگانه دوران و این دانشمند بیمانند، در 25ربیع الاول سال 436 هجری قمری در سن هشتاد سالگی در بغداد رخت از این جهان بر کشید و پس از اقامه نماز توسط پسرش و غسل و تدفین توسط نجاشی و سلار دیلمی، در خانهاش واقع در بغداد دفن و سپس بدنش به کربلا حمل شد و در جوار پدر و برادرش آرمید.
منابع:
1. سید رضی- محمد مهدی جعفری
2. شیعه در اسلام- سید محمد حسین طباطبایی
3. تاریخ مردم ایران- عبدالحسین زرین کوب
4. نهج البلاغه و گرداورنده آن- علی دوانی
5. الکنی و الالقاب- شیخ عباس قمی
6. رجال نجاشی
7. الفهرست- شیخ طوسی
8. وفیات الاعیان- ابن خلکان
هادی شاملو
/979/703/ر
ارسال نظرات