۰۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۷
کد خبر: ۷۸۹۳۲۲

هوشمندی سیاسی امام رضا؛ ولایتعهدی مأمون، ابزار رسوایی

هوشمندی سیاسی امام رضا؛ ولایتعهدی مأمون، ابزار رسوایی
پذیرش ولایتعهدی مأمون از سوی امام رضا علیه‌السلام نه سازش با خلافت عباسی بلکه حرکتی هوشمندانه برای رسواسازی حکومت و آشکار ساختن حقیقت امامت بود؛ اقدامی که با شرط عدم دخالت در امور سیاسی، ماهیت قدرت‌طلبانه مأمون را برملا کرد و الگویی ماندگار از پیوند دین و سیاست در تاریخ اسلام به‌جا گذاشت.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا علیه‌السلام یکی از رخدادهای حساس و سرنوشت‌ساز در تاریخ اسلام است که از جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اعتقادی قابل بررسی است.(ر. ک: الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص 161، سیدمرتضی، تنزیه الانبیا(ع)، ۱۳۷۷ش، ص۱۷۹؛ شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۲۰۶. ) در ظاهر، این اقدام می‌توانست به معنای همراهی با خلافت عباسی تلقی شود، اما در واقع، حرکتی هوشمندانه و اعتراضی در برابر سیاست‌های مأمون بود. امام رضا علیه‌السلام با قبول ولایتعهدی نه تنها مشروعیت حکومت مأمون را تثبیت نکرد، بلکه حقیقت امامت و ماهیت حقیقی خلافت را برای جامعه اسلامی آشکار ساخت. این رخداد، نمونه‌ای روشن از پیوند سیاست و دین در سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام است که نشان می‌دهد هدف اصلی امامت، خدمت به مردم و هدایت جامعه است نه کسب قدرت و سلطه.

نیت مأمون از ولایتعهدی

مأمون عباسی پس از درگیری‌های داخلی و قتل برادرش امین، برای تثبیت جایگاه خود نیازمند مشروعیت بود. او می‌دانست که جایگاه معنوی و اجتماعی امام رضا علیه‌السلام در میان مسلمانان، به‌ویژه شیعیان، بسیار برجسته است.(بوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۴۵۴؛ شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۶۶.) از این رو، با پیشنهاد ولایتعهدی به امام اهداف زیر را دنبال می‌کرد:

الف: کسب مشروعیت دینی برای حکومت خود

مأمون که می‌دانست امام رضا در مدینه مردم را به سوی خود دعوت می‌کند، با ولیعهد کردن امام می‌خواست دعوت‌های امام را وسیله‌ای برای مشروعیت خلافت خود قرار دهد تا ضمن حقانیت امام، خلافت خودش نیز مشروع دانسته شود(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۰).

ب: کنترل جریان‌های معترض علوی و شیعی.

مأمون با ولیعهد کردن امام توانست انقلاب‌های علویان را ساکت کند؛ به‌گونه‌ای که بعد از ولیعهد شدن امام، هیچ انقلابی (مگر حرکتی که در یمن شکل گرفت و به زودی خاموش شد) از علوی‌ها رخ نداد.(عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۳ق، ص۲۲۶)

ج: نمایش چهره‌ای علمی و دین‌مدار از خود در برابر افکار عمومی.خراسانی‌ها که بعد از تأیید خلافت بنی‌عباس، از ستم آنها سرخورده شده بودند، به امام رضا روی آورده بودند. مأمون با ولیعهد کردن امام رضا، در صدد راضی کردن آنها بود(الدوری، العصر العباسی الاول، ۱۹۹۷م، ص۱۶۳.)

پاسخ سیاسی امام رضا علیه‌السلام

امام رضا علیه‌السلام با درک دقیق نیت مأمون، ولایتعهدی را تنها با یک شرط پذیرفت که هیچ‌گونه دخالتی در امور حکومتی، سیاست‌گذاری و اداره کشور نداشته باشد. این شرط عملاً پایه‌های نقشه مأمون را سست کرد. چرا که روشن شد امام نه شریک حکومت، بلکه فردی است که از سر اجبار چنین موقعیتی را پذیرفته است.

امام فرمود: «من به این شرط ولایتعهدی تو را می‌پذیرم، که هرگز در امور ملک و مملکت، مصدر امری نباشم، و در هیچ‌یک از امور دستگاه خلافت همچون عزل و نصب حکام و قضا و فتوا، دخالتی نداشته باشم».( طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری با علام الهدی، ج۲، ص۷۲)

رسواسازی مأمون

امام رضا علیه‌السلام پس از پذیرش ولایتعهدی، فرصت را مغتنم شمرد تا با بیان و رفتار خویش، حقیقت خلافت را آشکار کند. حضرت در مناظرات علمی و مجالس عمومی، جایگاه علمی و الهی امامت را برتر از خلافت عباسی نشان داد.

حضرت امام رضا علیه السلام با تأکید بر اینکه پذیرش ولایتعهدی از روی اجبار است، به مردم فهماند که حکومت مأمون بر اساس سلطه است نه بر اساس حق.

ریّان بن صلت گوید:

خدمت امام رضا (علیه‌السّلام) وارد شدم و گفتم: فرزند پیامبر! مردم می‌گویند: تو با وجود ادعای زهد و پارسایی در دنیا، چرا جانشینی مامون را پذیرفتی؟ فرمود:

«خداوند می‌داند من به این‌کار ناخشنودم؛ اما چون مرا بین گزینش ولایتعهدی و کشته شدن مخیّر کردند، ولایتعهدی را برگزیدم. وای بر خرده‌گیران! آیا می‌دانند که یوسف، پیامبر و رسول بود و ضرورت، او را واداشت که سرپرستی خزینه‌های اموال فرعون را بپذیرد...؟ و مرا نیز ضرورت وادار کرد که به اکراه و اجبار به این‌کار تن دهم، آن‌هم پس از آنکه تا مرز مرگ پیش رفتم. افزون که پذیرش ولایتعهدی من، مانند کسی است که نپذیرفته و بیرون از دائره آن است (با سلب اختیارات و دخالت نکردن در عزل و نصب‌ها). به خداوند شکایت و پناه می‌برم و او کمک کار من است.» (صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۲، ص۲۳۹.)

تبیین مفهوم خلافت

امام رضا علیه‌السلام بارها تأکید کرد که خلافت و رهبری دینی در اصل برای خدمت به مردم و پاسداری از دین است، نه برای جاه‌طلبی و سلطه‌جویی. او با این موضع، مفهوم «خلافت الهی» را در برابر «خلافت سیاسی» مأمون قرار داد و بدین ترتیب، حقیقت امامت و رسالت اهل‌بیت علیهم‌السلام را برای جامعه روشن‌تر ساخت. حضرت با این روش یک پاسخ کوبنده به مأمون داده

و به مردم نشان داد که خلافت الهی با دیگر خلافت ها فرق می‌کند و هدف از خلافت الهی خدمت به مردم و هدایت بشر است نه قدرت طلبی و سیاست بازی و با این کار مشروعیت مأمون را زیر سوال بردند.

در نتیجه پذیرش ولایتعهدی توسط امام رضا علیه‌السلام نه نشانه سازش با دستگاه خلافت عباسی، بلکه یک پاسخ سیاسی هوشمندانه به نیت‌های پنهان مأمون بود. امام با این اقدام، نقشه مأمون را علیه خودش برگرداند و نشان داد که خلافت و امامت در منطق اهل‌بیت علیهم‌السلام، به معنای خدمت، هدایت و پاسداری از ارزش‌های الهی است نه قدرت‌طلبی و سلطه. این حرکت، ضمن رسوا ساختن مأمون، موجب تثبیت جایگاه مکتب اهل‌بیت در افکار عمومی شد و الگویی ماندگار از سیاست دینی را در تاریخ اسلام به یادگار گذاشت.

حامد میرزاخان

عضو مجمع نمایندگان طلاب وفضلای حوزه علمیه قم

ارسال نظرات