داستان تاریخ در لابلای اخبار الطوال دینوری

درآمد
تاریخ شاید داستان عبرت گذشتگان برای آیندگان باشد، اما آنچه که در صدر و ساقه تاریخ خود نمایی میکند، داستان انسان و انسانیت است در لابلای صفحاتی که به مرده ریگ(میراث) به دست انسان آینده میرسد و مورخ کسی است که روزگاران گذشته را به یاد انسان و انسانیت برای آیندگان به ظهوری مکتوب میرساند؛ به گونهای که نیامدگان تاریخ را امکانی فراهم نماید تا در گذشته انسانیت زیست نمایند و درس اعتلای تاریخی را از صفحات تاریخ بیاموزند.
تاریخ بشر حاصل این مساعی همگانی بشریت است که تمام اقوام و ملل در آن دخیل بودهاند و در این مساعی، تاریخ نگاران مسلمان نقش بارزی دارند و میراثی سترگ از داستان تاریخ را از خود به یادگار گذاشتهاند. مرحوم دکتر عبد الحسین زرینکوب در کتاب کارنامه اسلام، نقش مسلمین در تاریخ نگاری را اینگونه ترسیم میکند:
به هر حال، مسلمین در تاریخ کتابهاى بسیار زیادى به وجود آوردند و هیچ قومى قبل از شروع عصر جدید درین رشته، به پایه مسلمین نرسیده بود. شاید برین میراث عظیم مسلمین نیز عیوبى وارد باشد و از آن جمله است آمیختن وقایع با قصهها، ذکر روایات متناقض، نقل روایات غیر معقول یا مبالغه آمیز، اظهار تملق نسبت به ارباب قدرت و یا سکوت از بیان معایب و مفاسد آنها. اما درباره بعضى ازین ایرادها باید توجه به مقتضیات عصر داشت و روزگار مورخین گذشته را با احوال مورخین ممالک آزاد امروز قیاس نباید کرد. همچنین طرز فکر قدما را نباید با نوع تفکر مردم امروز سنجید؛ چنان که انتظار خواننده قدیم از کتاب تاریخ و نحوه به دست آوردن مآخذ اخبار هم با آن چه امروز هست تفاوت دارد و توجه به این نکات شاید سبب شود که محقق امروز در نقد مورخین گذشته اسلامى به مبالغه و افراط نگراید. معهذا، کار مورخین اسلام در مقایسه با کار قدماء یونان و روم -شاید با چند استثنا- و مخصوصا در مقایسه با کار مورخین اروپا در قرون وسطى و حتى بعد از آن، شایسته تحسین و اعجاب است.
در تاریخ نویسى مسلمین، یک خاصیت بارز عبارتست از علاقهاى که قوم به احوال امم مختلف دیگر داشتهاند. نه فقط درباره بابل، مصر، ایران، یهود، یونان و روم اطلاعات امثال مسعودى، یعقوبى، دینورى و طبرى مبتنى بر مآخذ قابل اعتمادست، بلکه در باب اقوام هند، سودان، ترک، چین و فرنگ هم در آثار بیرونى، مسعودى، یعقوبى، ابن اثیر و رشید الدین فضلالله، معلومات دقیق هست و حاکى از دقت و کنجکاوى.
بر رغم ایرادهایى که بر بعضى از این مورخین، لااقل در پارهاى مواضع محدود، وارد به نظر مىآید، مورخین بزرگ اسلام غالبا در کار خویش به حد امکان دقت و حتى وسواس داشتهاند.
تقید بعضى از محققین -مثل طبرى- در نقل و ذکر اسانید، البته تضمین عمدهاى بوده است در صحت نسبى مطالب و روایات. این شیوه که در واقع از اهل حدیث اخذ و تقلید شده است، تاریخ را نزد طبرى، سلسلهاى از روایات کرد که مورخ، هر روایت را از یک راوى نقل مىکند و او نیز از یک یا چند راوى دیگر تا برسد به کسى که شاهد واقعه بوده است؛ یا آنکه واقعه در ایام وى رخ داده است، این ذکر اسانید که به منزله ذکر مآخذ است، در تاریخ امروز مىبایست مورخ را از وقوع در خطا یا لااقل از وقوع در مسؤلیت، بر کنار دارد. اما عیب عمدهاش آن است که به سبب اختلاطات -و احیانا تناقضات که در روایات آنها ممکن است روى داده باشد- ایجاد یک سلسله منظم از حوادث و بررسى علت و معلول را در سلسله حوادث دشوار مىکند و مورخ را از قضاوت در اسباب و نتایج باز مىدارد. «شک نیست که این یک عیب عمده است که در تواریخ اسلامى هست؛ اما در تواریخ سایر اقوام قدیم هم بدون آنکه کارشان مبتنى بر ذکر اسانید باشد، نظیر این ایراد وارد است. در ضبط نام و انساب نیز کار مورخان اسلام دشوار بوده است؛ اما آن را غالبا با دقت تمام انجام دادهاند. امکان وقوع اشتباه در نام و نسب اشخاص، بسا که منتهى شود به انتساب حوادث مختلف به شخص واحد».(کارنامه اسلام)
ابوحنیفه دینوری در اوراق تاریخ
در سطور بالا مشاهده شد که مرحوم زرینکوب اخبار الطوال دینوری را نیز در ذیل تواریخ مهم اسلامی نام بردند و این مهم جایگاه این تاریخ مختصر اما پر مطلب را یادآور میگردد.
"ابوحنیفه احمدبنداودبن ونند دینوری" صاحب کتاب اخبار الطوال دانشمندی همه جانبه بود که در علوم مختلف دست داشت. ابن ندیم در کتاب جاودانه الفهرست در باب او میگوید: «احمد بن داوود، از مردم دینور. از بصریان و کوفیان آموخت و از ابن سکیت و پدرش بیشتر فرا گرفت و در علوم زیادی مانند نحو و لغت و هندسه و حساب و علم هیأت تفنن داشته و در روایت و حکایت مورد اعتماد و به صداقت معروف بود. از کتابهای اوست: کتاب النبات- که در تألیفش علما به وی برتری دادند- کتاب الفصاحه، کتاب القبله و الزوال، کتاب حساب الدور، کتاب الرد علی لغذة الاصفهانی، کتاب البحث فی حساب الهند، کتاب البلدان –بزرگست- کتاب الجمع و التفریق، کتاب اخبار الطوال، کتاب الوصایا، کتاب النوادر الجبر، کتاب الشعر و الشعراء، کتاب ما یلحن فیه العامه».(الفهرست، فن سوم، مقاله دوم، ص132)
از کلام ابن ندیم علاوه بر تسلط ابو حنیفه دینوری در علوم مختلف، صداقت و دقتش در تاریخنگاری نیز به دست میآید. از تاریخ تولد ابو حنیفه دینوری خبری در دست نیست، اما بروکلمان در مقاله دایرةالمعارف اسلام تولد دینوری را در دهه اول قرن سوم هجری دانسته است. او از دینور است شهری بین کرمانشاه و کنگاور که که وسعت آن در گذشته دو سوم همدان بوده است و مدتها به ماه کوفه مشهور بوده است و ساکنان آن آمیزهای از ایرانیان و اعراب بودهاند.(مقدمه اخبار الطوال ص20)
دینور از قرن چهارم رو به ویرانی نهاد و در قرن هشتم هجری پس از هجوم تیمور لنگ به کلی ویران شد. یاقوت حموی گروه بسیاری از اهل ادب و حدیث را به شهر منسوب میدارد و فرید وجدی پنج دانشمند دیگر را که به دینوری معروف بودهاند را نام برده است.
«دینوری در درجه، ریاضیدان، منجم، ادیب و پس از آن مورخ بوده است. وی در سال 235 به اصفهان رفت و در آنجا به کار ستارهشناسی و هیأت و ثبت نتایج محاسبات نجومی رصدخانهای مشغول شد. درباره مقام ادبی وی تا آنجا رفتهاند که وی را با جاحظ مقایسه کردهاند. ابوسعید سیرافی گفته است که بیان ابوحنیفه خوشتر و گفتار ابو عثمان جاحظ شیرینتر است».(منابع تاریخ اسلام ص149)
وجود دانشمندانی مانند دینوری در تاریخ اسلام، پیشینه علمی مسلمین را پایدار کرده و ژرفای بینظیری به علوم اسلامی بخشیده است.
ابوحنیفه دینوری در جمادی الاولی سال 282 هجری یا 281 و به قولی 290 از دنیا رفته است و یاقوت حموی و شیخ عباس قمی نیز همین تاریخ را در کتب خود آورده اند.(مقدمه اخبار الطوال ص21)
عرض و طول اخبار الطوال
مرحوم زرینکوب در بحث گستردهای که در مآخذ تاریخ ایران انجام داده است از کتاب اخبار الطوال اینگونه یاد میکند: «ابو حنیفه دینوری نیز در اخبار الطوال روایات مهم در باب فتوح اسلام نقل کرده است که در مآخذ دیگر نیست. ابو حنیفه دینوری احمد بن داوود بن ونند از نوادر رجال عصر خویش بوده و در حکمت و ریاضی دست داشته است و در اخبار او را ثقات شمرده اند». (تاریخ ایران ص24) نیز ایشان در همان کتاب در جای دیگر می گویند: «کتاب اخبار الطوال دینوری شامل روایاتی است که در مآخذ دیگر نیست. صبغه ایرانی بعضی روایات این کتابی قابل توجه است.»(مقدمه اخبار الطوال ص558)
اثر مهم او با نام اخبار الطوال بسیار با ارزش و حاوی اخباری بدیع و دست اول است. وی ایرانی بوده و با آن که گرایش شعوبی ندارد، توجهش به ایران سبب شده است تا کتابش مآخذ مهمی برای تاریخ ایران درآید.
کتاب او شامل سه قسمت است: بخش نخست اخبار انباء و ملوک گذشته. بخش دوم اخبار ایران، بخش سوم اخبار دوران اسلامی تا سال 227. اخبار الطوال را باید از جمله تواریخ عمومی دانست که در دوران رشد و بالندگی تاریخنگاری اسلامی، در کنار تاریخ یعقوبی و تاریخ خلیفه بن خیاط و آثار مفقود دیگر پدید آمده است.
بخش عمده اخبار وی، درباره عراق و تحولات کوفه است. از این جهت حوزه مورد توجه او با نوشتههای ابیمخنف نزدیک است. گرچه وی در دوره پس از امویان نیز مطالب قابل توجهی دارد.
دینوری در این کتاب به سیره نبوی نپرداخته و از دوران خلفای نخست تنها از فتوحات سخن گفته است. بحث از عثمان و مساذل دوران وی و شرح زندگی سیاسی جامعه اسلامی دوران امام علی(ع) در ادامه آمده است. پس از آن، از امویان و عباسیان سخن گفته و از حوزه حوادث عراق خارج نشده است.
بحث از تأسیس بغداد، کشته شدن ابومسلم، قیام نفس زکیه و سرگذشت امین و مأمون و نیز شورش بابک از بحثهای اصلی اخبار الطوال است.
این سیر نشانگر آن است که وی صرفا قصد ارائه اخبار مربوط به ایران را داشته است. بخشی از نقلهای وی از حوادث عراق بسیار با ارزش است. از آن جمله بخش مربوط به کربلا که صفحات زیادی را به خود اختصاص داده است. این حجم در قیاس با سایر موارد حجم زیادی است. در عین حال هیچ اشارهای به تشیع وی نمی توان کرد. خبری از وی که آورده است موسی ابن جعفر(ع) در حضور هارون اختلافات آتی امین و مأمون را یادآور شده، شگفت مینماید.
در اخبار الطوال از چند کتاب از جمله کتاب الملوک و اخبار الماضی از عبیدة بن شریه جرهمی که برای معاویه تاریخ نقل میکرده یاد شده است. در کنار آن، تعبیرهایی از قبیل قال الهیثم بن عدی قال الکلبی، قال الاصمعی و... دیده میشود که نشانگر برخی از مآخذ کتاب است.
«برخی به دلیل آن که نام کتاب او اخبار الطوال با حجم یک جلدی موجود سازگار نیست، احتمال آن را دادهاند که کتاب موجود، اثر مؤلف دیگری باشد اما این نمیتواند دلیل درستی بر نفی نسبت شناخته شده کتاب مذکور باشد.»(منابع تاریخ اسلام ص150)
این کتاب را نخستین بار گیرگیاس خاورشناس روس در 1887 میلادی در لندن چاپ کرد ولی پیش از آنکه مقدمه و فهرستهای آن را بنویسد و تنظیم کند در گذشت، همکارش روزن برای تهیه مقدمه و فهرستها کار او را پیگیری کرد او هم موفق باتمام آن نشد، شاگرد روزن کراچکوفسکی جلد دوم آن را هم در 1912 در بریل چاپ کرد.(مقدمه اخبار الطوال ص23)
نسخههای خطی و عتیق اخبارالطوال سه نسخه در کتابخانههای لنینگراد به شماره 822 به خط کمالالدین نامی به تاریخ 655هجری، نسخه دانشگاه لیدن به شماره 1122 در سال 1000هجری و نسخه کتابخانه لیدن به شماره 2436 و مورخ 1061 است.(همان ص24)
از این کتاب مهم دو ترجمه به فارسی انجام شده است. ترجمه اول به سال 1346 هجری شمسی توسط صادق نشات صورت پذیرفته که توسط بنیاد فرهنگ ایران چاپ شده است. اما ترجمه دوم ترجمه است دلکش با مقدمهای عالمانه توسط استاد محمود مهدوی دامغانی به سال 1371 توسط نشر نی.
ختام
کوتاه سخن اینکه این کتاب جزء مهمترین مآخذ تاریخ اسلام و ایران است که چون رشتهای استوار نسلها انسانی را به یکدیگر گره زده است.
منابع
1. اخبار الطوال- ابوحنیفه دینوری- ترجمه محمود مهدوی دامغانی
2. تاریخ ایران- عبدالحسین زرین کوب
3. منابع تاریخ اسلام- رسول جعفریان
4. کارنامه اسلام- عبدالحسین زرین کوب
5. الفهرست- ابن ندیم- ترجمه محمد رضا تجدد
هادی شاملو
/979/704/ر