نگاهی به فیلم«اشباح» اثر داریوش مهرجویی؛
شبحی از سینما زیر نور ناامیدی
خبرگزاری رسا _ «اشباح» نام فیلم جدید یکی از کارگردانهای باسابقه سینمای ایران است که در حال حاضر بر پرده سینماهای کشور رفته است.
در آمدی بر سینمای مهرجویی
اشباح هم در نوع خود، اثر مهمی است. اثری که به بازنمایی دو موقعیت انسانی در اتمسفر سیاسی و فرهنگی پیش و پس از انقلاب میپردازد. فیلمی که در آن زندگی سیاه یک تیمسار رژیم شاهنشاهی که با ظلم و تجاوز، به زیر پا گذاشتن حقوق دختر جوانی که خدمتکار اوست دست میزند، به فروپاشی روحی و جسمی او و میراثی که از خود بر جای نهاده میرسد.
وقتی فیلمی از مهرجویی به نمایش درمیآید، نمیتوان تنها به آن فیلم بسنده کرد و عقبه و سابقه کارگردانش را نادیده گرفت. این موضوع قطعا در مورد داریوش مهرجویی اجتناب ناپذیر است که فیلمهای او علاوه بر شخصیت مستقلش، در گستره یک کارنامه هم دیده میشود.
«اشباح» فیلمی از سازنده اثر مورد ستایش حضرت امام(ره)
«اشباح» فیلم قابل توجهی است که باید دید؛ چرا که مهرجویی تنها کارگردان ایرانی است که یکی از فیلمهای کارنامه او یعنی «گاو» مشخصا مورد تأیید و تفقد حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفت.
فیلم«گاو » که در زمان ساخت و اکران خود، توانست جریانی نوین در سینمای بیرمق ایران در رژیم شاهنشاهی به وجود آورد و برگ برندهای بشود در کارنامه کارگردانش.
مهرجویی و «گاو»؛ نگاهی به راهی که آمده و مسیری که در پیش دارد
به جاست به مناسبت فیلم جدید مهرجویی، نگاهی گذرا و فشرده و موجز داشته باشیم به کارنامه و زندگی این سازنده فیلمهای پرخاطره و ماندگار سینمای ایران و به ویژه فیلم مهم و تکرارناپذیر «گاو» که همانطور که گفتیم، تنها فیلمی است که حضرت امام خمینی(ره) از آن اسم بردند و مورد تفقد و تقدیر خویش قرار دادند.
"اشباح" جدیدترین ساخته داریوش مهرجویی کارگردان قدیمی و با سابقه سینمای ایران پس از فیلمهایی چون "چه خوبه که برگشتی"، "نارنجی پوش"، "آسمان محبوب"، "طهران تهران"، "سنتوری"، "مهمان مامان" و... است.
مهرجویی کیست و در سینما چه کرده است؟
داریوش مهرجویی متولد 1319 و دارای مدرک لیسانس فلسفه از دانشگاه UCL. مهرجویی پس از اتمام تحصیل در آمریکا، مدتی سردبیری نشریه «پارس ربویو» در لسآنجلس را به عهده گرفت. او در سال 1345 به ایران باز میگردد و فیلم تجاری الماس 33 را میسازد که با شکست همه جانبه روبرو میشود. در سال 1348 و با ساخت فیلم «گاو» به همراه فیلم «قیصر» پایهگذار نوع جدیدی از سینما میشود. گاو به شدت مورد استقبال واقع میشود.
استقبالی که از مردم گرفته تا منتقدان و از طیف نیروهای عادی و افراد مذهبی گرفته تا والاترین مقام دینی کشور را شامل میشود.
«هامون» نقطه عطفی در کارنامه فیلمسازی کارگردانی خوش قریحه
در سال 1368 با ساخت فیلم "هامون"، زندگی روشنفکران را به تصویر میکشد که سخت مورد پسند منتقدان و تماشاگران قرار میگیرد و بعدها در نظرسنجیهای مختلف به عنوان فیلم محبوب تماشاگران انتخاب میشود.
در سال 1376 مهرجویی داستان زیبای درخت گلابی را به تصویر میکشد که یکی از ماندگارترین فیلمهای نوستالژیک سینمای ایران نام میگیرد. از «درخت گلابی» تا «سنتوری» حکایت روزگاری پر تلاطم و تجربه گرا بعد از ساخت "درخت گلابی"، مهرجویی با ساخت دو فیلم بلند "میکس" (1378) و "بمانی" (1380) نتوانست موفقیتاش را تکرار کند.
اما در سال 1382 با ساخت "مهمان مامان" به جایگاه قبلیاش بازگشت و در سال 1385 با ساخت فیلم جنجالی "سنتوری" اثری حساس و پرحاشیه را در کارنامه فیلمسازی خویش به ثبت رساند.
باید گفت فیلم سینمایی اشباح، چه از نظر ساختار و چه به جهت مضامین و مفاهیم منتشر و مستتر در آن، اثر قابل تأمل و ویژهای است.
از تیرگی و نهیلیسم طاغوتی تا روزنههای امید انقلابی
اثری که به بازنمایی دو موقعیت و دو جغرافیای انسانی در اتمسفر سیاسی و فرهنگی ایران پیش و پس از انقلاب میپردازد. فیلمی که در روایت آن حدیث زندگی تیره و تار یک تیمسار رژیم شاهنشاهی را که با ظلم و تعدی و تجاوز، به زیر پاگذاشتن حقوق دختر جوانی که خدمتکار اوست منتهی میشود، رقم میخورد.
در ادامه شاهد فروپاشی روحی و جسمی این تیمسار و در نهایت خودکشی او هستیم و البته دنبال کننده میراثی که او از خود بر جای نهاده است.
میراث ماندگار طاغوت؛ نیستی و ظلم
میراثی که تیرگی و ظلم و سیه روزی را برای او، خانوادهاش و خدمتکارش به دنبال دارد. در ادامه داستان، با یک گذر زمانی، شاهد دوران جدید در زندگی آدمهای قصه هستیم. دورانی که با روشنایی و امید و حرکت، ممزوج شده و تلخی و تاریکی و سیه روزی رژیم گذشته را به روشنان تلاش و تکاپو و خواستن و امید در دوران جدید مبدل میکند.
دختر بر جای مانده از آن خدمتکار، اینک با شیرین زبانی و شور و نشاطی که در خود میبیند، به دنبال فتح قله آرزوها و آرمانهایش، نمادهای بارزی از شوق و تکاپو را به منصه ظهور و بروز میرساند.
مروری داستانی و مضمونی بر قصه «اشباح»
اگر بنا باشد با مرور این داستان و یادآوری وجوه داستانی و استعاریش نگاه دقیقتری به فیلم اشباح داشته باشیم، باید گفت ماجرا از آنجا آغاز میشود که تیمسار سلیمانی که درگیر مسائل حاد زندگی است، با همسر خود دچار مشکلات عجیبی میشود. سارا در کشاکش زندگی پرتلاطم خود با تیمسار، به فکر رهانیدن خود از زندگی است و تقابل عشق و عقل که در قاموس مقررات جاری او نمیگنجد. داییبابا وکیل خانواده در تلاش آرام کردن اوضاع است و از سوی دیگر معمار برای اهداف خود شرایط سختی را برای ناجی خانم و دخترش به وجود آورده است. مازیار نیز پس از آمدن به ایران، درامهای تازهای را رقم میزند و اهالی خانواده چون شبحهای سرگردان به دنبال خلوتهای زندگی خود میگردند و همین منظومه داستانی، موقعیتی میشود برای باروری درام در امتداد یک استعاره.
حرکت از تاریکی به روشنی و از سیاهی به سپیدی
حرکتی که از دوران منحوس رژیم طاغوتی، آرام آرام به دوران تثبت شادی و کورسوی امید در آسمان آبیِ امید و تلاش و لبخند منتهی میشود. در واقع میتوان گفت فیلم سینمایی «اشباح» یک درام سخت و مهیب و سهمگین است برای روایت استعاری آنچه بر بخشی از این مردمان جامعه ایرانی رفته است که هم جبر زمانه و هم موقعیت شخصیشان از آنها ابزارهایی برای کامجویی وابستگان دیکتاتوری طاغوتی ساخته است.
اما همین نسل و قشر اجتماعی نیز با گذر زمان و عبور دوران، برای نسل بعدی خود، میراثی روشنتر و امیدوارانهتر دارد. میراثی که دیگر نه نشانههای سیه بختی و درد و رنج، که نمادهای شور و امید را میتوان در آن یافت.
فرزندی بر جای مانده از تعدی و ظلم که نماد رستگاری و امید میشود
فرزند باقی مانده از آن خدمتکار مظلوم و ستمکشیده، تبدیل میشود به نوگلی در بوستان آرزوها و آرمانهایش که با حضوری شیرین و شاد، نویدبخش آیندهای زیبا و امیدوارانه برای خانوادهای میشود که از دوران از هم پاشیدگی رهیده و در بستر حرکت به سوی آیندهای تابناک قدم برمیدارد. خانوادهای که میتواند دور یک میز بنشیند و از شادی و امید و آرزو بگوید و برای آیندهای که موهوم نیست و در دسترس، برنامهریزی کند.
اما میتوان گفت «اشباح» هم ادامهای است بر روند فیلمسازی سالهای اخیر مهرجویی که نوعی از تجربه گرایی و توجه به عوالم کمتر دیده شده و بازنمایی وجوهی خاص از حیات بشری در گستره جغرافیایی ایران و شرق را دنبال میکند.
«اشباح»ی از دل محاکات شخصی و مجازات اجتماعی
فیلمی که هم میتوان وجهی از محاکات و سرنوشت ظالمان رژیم طاغوت را در آن دید و هم جنبهای از سرنوشت محتوم و مکتوم بشر را که برای بهتر و انسانیتر شدنش، راهی جز امید و رستگاری ناشی از آن برایش قابل تصور نیست.
اما حقیقت این است که فیلم سینمایی «اشباح» هم مثل بسیاری دیگر از آثار مهرجویی، در یک بستر فلسفی و با نگاهی هستی شناسانه و با ابزار قرار دادن سینما و درام و روایت، شکل گرفته است.
انسان و فلسفه هستی، در دام درامی سینمایی
عنصر انسان و هویت او در کنار جبر جغرافیایی و ماهیت اخلاق و سرنوشت و مفهوم فلسفه زندگی در این فیلم هم وجهی بارز مییابد که البته در پیوند با درام و نحوه روایت، به پدیدار شدن یک موجودیت سینمایی وامدار ادبیات و فلسفه منجر میشود.
فیلم سیاه و سفید و این انتخاب، کمک شایان توجهی به مضمون و نحوه روایت و باورپذیرتر کردن آن و ایجاد حس مدنظر فیلمساز کرده است. حسی ملهم از امید و ناامیدی، یأس و نگرانی و سرنوشت و آینده در میان دو سر طیف تاریکی و روشنی و زجر و رهایی و جالب اینجاست که در همه این ادوار و احساسها و موقعیتها، یک انسان، حضور دارد و یک شخصیت، نضج میگیرد و بزرگ میشود.
اشارت و استعارتی که در موجودیت آن فرزند ناخواسته در این فیلم وجود دارد، واگویهای بر همین امر است. رشد و نمو انسان در محیطها و آوار مختلف که از پوچی و نابودی و نیستی به رشد و امید و آرزو و آرمانهای بشری امتداد مییابد و حقیقت و واقعیت زندگی نیز همین است.
و البته پاشنه آشیل فیلم «اشباح» هم درست همین موقف فکری و اندیشگی است؛ یعنی جایگاه انسان در حیات این دورانها که زندگیش امتدادی در تجربه آنها قرار دارد.
/979/703/ر
ارسال نظرات