نگاهی به خاطرات شهدای روحانی؛
جوشکار؛ لقبی که پاسداران به شهید محلاتی دادند
خبرگزاری رسا ـ گاهی که اختلاف سلیقه بین بچههای پاسدار به وجود میآمد، شهید محلاتی تلاش میکرد تا اختلاف حل شود. میدانست که نباید اختلاف بالا بگیرد. با حسن خلق و حوصلهای که داشت این کار را خوب انجام میداد. برای همین هم معروف شده بود به «جوشکار».
به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «شاهدان بصیرت» نوشته ابراهیم رستمی به برخی خاطرات شهید حجت الاسلام محلاتی پرداخته است که بخشی از خاطرات این شهید را در ذیل می خوانیم:
سعه صدر
با اتوبوس به مشهد میرفتیم. راننده، نوار موسیقی گذاشته بود. پدرم از جایش بلند شد، رفت پیش راننده. خیلی آرام و محترمانه خواست که موسیقی را قطع کند. راننده توجهی نکرد، بی ادبی هم کرد.
هنگام ظهر، اتوبوس برای نهار در جایی نگه داشت. همراهمان غذا آورده بودیم. پدرم رفت و با اصرار راننده را آورد و با هم غذا خوردیم. ادب و متانت پدرم و احترامی که به راننده گذاشته بود، چنان او را تحت تاثیر قرار داد که از بابت کارش پشت سر هم عذرخواهی میکرد.
بعدها هم ارتباطش با پدرم برقرار ماند و پدر، کمکهای زیادی با ایشان کرد.
احترام به حقوق خانواده
اگر خواسته غیر متعارفی داشتم، میگفت: «هر کس باید مطابق شئونات خانوداگیاش رفتار کند، فردای قیامت نمیتوانم جواب بدهم.» همیشه به من میگفت: از من راضی باش. میگفتم: از شما جز خوبی چیزی ندیدم. میگفت:«گاهی مریض یا باردار بودید ک برای دستگیری میآمدند و شما اذیت میشدید. ناراحتتان کردم. از من راضی باشید. نمیخواهم فردای قیامت حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت رسول الله صل الله علیه وآله شرمنده و روسیاه حاضر شوم».
گاهی بعداز شش ماه که آزاد میشد و به خانه میآمد، مهربانی و لطف او، همه ناراحتیهایی را که در نبودش احساس کرده بودم، از یادم میبرد و از قلبم میشست.
جوشکار
گاهی که اختلاف نظر و سلیقه بین بچههای پاسدار به وجود میآمد، تلاش میکرد تا اختلاف حل شود. میدانست که نباید اختلاف بالا بگیرد. با حسن خلق و حوصلهای که داشت این کار را خوب انجام میداد. برای همین هم معروف شده بود به:«جوشکار»! خودش هم خوب میدانست و گاهی در جلسهها میگفت:«هرکس حرفی دارد بزند، امروز آمدهام برای جوشکاری!»
پیرو ولایت
آن روزها موضع شهید محلاتی در برابر بنی صدر، برای خیلیها مبهم بود، برای من هم. کم کم همه روحانیون برجسته و مهم کشور در مقابل بنی صدر موضع گرفتند، اما شهید محلاتی هنوز موضعی نداشت و این جای سوال بود. رییس سازمان اوقاف بودیم و برای توضیحی که موضوعش را نمیدانستم، به دفتر رییس جمهور احضار شده بودم. مدتی منتظر بودم که شهید محلاتی همراه با آیت الله انواری از دفتر بیرون آمدند. پرسیدم:« در ارتباطتان چه توجیهی دارید وقتی که نظر همه از بنیصدر موضع گرفتهاند، اما شما...؟» شهید محلاتی گفت: «یک توجیه بیشتر ندارد و آن اینکه امام فرمودهاند هنوز باشید.» این مردان بزرگ، امتحان بزرگتری را پس داده بودند و پس میدادند. حفظ فرمان امام را بر حفظ شخصیت خود ترجیح داده و این کار کوچکی نبود.904/ت303/س
ارسال نظرات