بررسی، تحلیل و جایگاه کفر و ایمان ازنظر متکلمان و قرآن کریم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، آیتالله جعفر سبحانی امروز در دومین جلسه از «سلسله جلسات درس کلام و اندیشه اسلامی» در مدرسه علمیه سلیمانیه مشهد به بیان معنای ایمان و کفر ازنظر اهل لغت، علما و متکلمان اسلام پرداخت و گفت: تمام مباحث دینی یا در تقریب، تضریب و یا تکفیر است و بحثهای ما برای شناخت مساله تکفیر از منظر قرآن و سنت است.
کفر و ایمان از نگاه لغت شناسان
وی به بیان معنای لغوی کفر و ایمان ازنظر لغت شناسان پرداخت و عنوان داشت: «ابن فارِس» کتابی به نام المقاییس دارد که میگوید کفر در لغت به معنای پوشانیدن است؛ «کَفَرَ» در لغت عرب همهاش به یک معناست و آنهم به معنای پوشانیدن است؛ علت نام بردن فرد بهعنوان کافر این است که حق را میپوشاند.
آیتالله سبحانی ادامه داد: «ملا اسماعیل جوهری» صاحب کتاب «صحاح اللغه»، در این کتاب میگوید هر چیزی، چیز دیگر را بپوشاند به آن کفر میگویند؛ از نگاه او کافر چون نعمتهای خدا را میپوشاند کافر است.
وی به بیان نظر لغتشناس دیگری پرداخت و اظهار داشت: راغب در کتاب «المفردات» خود میگوید کفر در لغت، پوشانیدن شیء است، حتی میگوید شب تاریک اشخاص را میپوشاند و دیگر شناخته نمیشوند؛ بنابراین برای کفر یک معنی ذکر کردهاند و آن هم پوشانیدن است؛ یا حق را میپوشاند و یا نعمتها را.
کفر به معنای انکار
این مرجع تقلید با اشاره به اینکه خداوند در قرآن در برخی موارد از لغت «کافر» به معنای لفظی آن نیز استفاده کرده است، ابراز داشت: خدا در قرآن، زارعان را کفار خوانده؛ همانطور که در آیه 20 سوره حدید آمده است: «کمثل غیثٍ أعجب الکُفّارَ نباته» در اینجا بهعنوان کافر از زارعان یاد میشود، چرا که کار زارع در اینجا پوشاندن دانه زیر خاک است.
وی به بیان نظر خود در خصوص معنی لغوی کفر پرداخت و گفت: کفر در لغت به معنای جهد و انکار نیز هست، گاهی کلمه کفر در جهد و انکار به کار میرود همانطور که در آیه25 سوره عنکبوت «یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُم بِبَعْضٍ»، روز قیامت کافران یکدیگر را انکار میکنند، «یَکْفُرُ بَعْضُکُم بِبَعْضٍ»؛ کفر در اینجا به معنای انکار بهکاررفته بنابراین آنچه از این اصطلاح خارج میشود، این دو معنی است.
بحث در مقابل تکفیریها باید مبنای علمی و منطقی داشته باشد
آیتالله سبحانی با تأکید بر اینکه ما در مقابل تکفیریها هستیم و بحث ما باید ریشهای، علمی و منطقی باشد، عنوان داشت: اینجا سلیمانیه است، مدرسه علمیه است، اساتید و بزرگان و دانشجو حضور دارند، بحثهای ما باید ریشهای باشد تا بتوانیم در مجامع علمی با اینها سخن بگوییم، با هیاهو نباید برخورد کرد، باید اصولی بحث کرد تا ببینیم این تکفیریها در کجای قرآن و سنت قرارگرفتهاند
وی در خصوص معنی لغوی ایمان، اظهار داشت: ایمان در قرآن گاهی بهصورت فعل مجرد به کار میرود، گاهی بهصورت «ثلاثی مزید فیه» به کار میرود؛ اگر بهصورت «ثلاثی مجرد» به کار رفت، ضد خیانت است یعنی هرگاه «اَمَنَ» گفتند، مقصود از «اَمَنَ» همان امنیت است.
این استاد کلام و اندیشه اسلامی ادامه داد: درصورتیکه «ثلاثی مزید فیه» دارای دو حالت است، اگر همراه با «مِن» باشد به معنای همان امنیت است؛ «...وآمنهم من خوف»، هرگاه «آمَنَ» با «مِن» بیاید معنای اول را دارد به معنی امنیت و اما اگر «آمَنَ» با «با» یا «لام» استفاده شود به معنای تصدیق است.
وی، بحث کلانتر را بحث پیرامون ایمان و کفر در اصطلاح متکلمان و فقیهان عنوان کرد و بابیان اینکه این بحث، بحثی فقهی و کلامی است، ابراز داشت: پنج نظریه کرّامیّه، جهمیه، خوارج، معتزله و نظریه مجموع علمای اسلام از سنی و شیعه در این موضوع مطرح است.
آیتالله سبحانی به تشریح اعتقاد این گروه در باب ایمان پرداخت و گفت: کرّامیّه در حقیقت جمعیتی بودند که با ریاست «ابن کرام» در قرن سوم زندگی میکردند؛ نظریه او بر این اساس است که اگر انسان در زبان تصدیق کرد، مؤمن است و تصدیق زبانی کافی است ولو قبلاً مؤمن نباشد.
وی ادامه داد: فقط این گروه اصرار دارد که ملاک ایمان و کفر همان لسان است و دلیل این اعتقاد خود را اینگونه بیان میکردند که اگر کسی لسانأ «لا اله الی الله» میگفت، پیغمبر (ص) او را قبول میکرد؛ درواقع، آنان تمام ارزش ایمان را به لسان میدانند.
لسان، طریق رسیدن به قلب است
این مرجع عالیقدر تشییع یادآور شد: اگر پیغمبر اکرم (ص) لسان را قبول میکرد برای این بود که لسان، طریق رسیدن به قلب و کاشف از قلب است؛ لسان را قبول میکرد اما از آن نظر که لسان طریق به قلب است همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «کسانی هستند که در زبان میگویند به خدا و آخرت ایمانداریم اما مؤمن نیستند زیرا زبان با قلب مطابق نیست».
این استاد کلام و اندیشه اسلامی به بیان نظریه «سفان بن جهم» پرداخت و عنوان داشت: نظریه سفان بن جهم که به آنان «جهمیه» گفته میشود درست نقطه مقابل نظریه «کرّامیّه» است که معتقدند تنها تصدیق قلبی کافی است؛ اگر انسانی قلباً مؤمن باشد ولو اینکه در زبان شعار برعلیه بدهد، مؤمن است.
وی به دلیل اعتقاد این گروه به این مسئله اشاره کرد و ابراز داشت: دلیل حرف خود را این میدانند که جناب عمار در دل قبول دارد که رسولالله (ص)، پیغمبر است اما زمانی که تحتفشار قرار گرفت، مقام پیغمبر (ص) را نپذیرفت و انکار کرد که در جواب این استدلال باید گفت تقیه یک امر استثنایی است، در حال تقیه اگر آدمی قلباً مؤمن باشد اما استثناً بر زبان بدی بگوید، مؤمن است اما بحث ما، بحث استثنایی نیست.
آیتالله سبحانی به سخن پیامبر (ص) خطاب به امام علی (ع) که فرمودند: « علی جان با اینها بجنگ حتی اگر گفتند «لا اله الی الله» اشاره کرد و ادامه داد: خداوند در سوره نمل آیه 14 میفرماید: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ»؛ فراعنه از همین قبیل بودند، «جَحَدُوا بِهَا» زباناً انکار کردند اما خداوند همه اینها را در دریا غرق کرد؛ اگر تنها ایمان قلبی کافی باشد چرا خداوند آنان را در دریا غرق کرد؟
خوارج، عناصری تندرو و سختگیر
وی، نظریه خوارج را سومین دیدگاه در این موضوع عنوان کرد و اظهار داشت: خوارج در حقیقت تندرو فوقالعاده سختگیر هستند؛ آنان علاوه بر ایمان قلبی و اعتراف زبانی، عمل به احکام، واجبات و محرمات را از عناصر سازنده ایمان میدانند.
این مرجع عالیقدر ادامه داد: اگر فرد بهصورت زبانی ایمان آورد و قلباً هم به آن عمل کرد، 50 سال خدا را عبادت کرد، دزدی نکرده و دروغ نگفته باشد در حقیقت اگر عملی خلاف انجام داد، دروغی گفت و یا خیانتی کرد، «خَرَجَ عَنِ الایمانِ عَلَی الکُفر» از دین خارجشده است.
وی اضافه کرد: ما نیز اهمیت عمل صالح را قبول داریم اما عمل صالح مقوّم ایمان نیست که اگر روزی خلاف کرد از خیمه اسلام خارجشده و زیر خیمه کفر رود؛ پیغمبر اکرم (ص) «زانی» را حد زد و وقتی از دنیا رفت برای او نماز میت خواند، اگر عمل به خلاف باعث شود انسان از خیمه اسلام خارج شود و به خیمه کفر برود، دیگر چه لزومی دارد که پیامبر برای او نماز بخواند؟ عمل به خلاف، خلاف است و جزا هم دارد اما اینکه از دایره اسلام بیرون برود و کافر مطلق و مثل فرعون شود، اینگونه نیست.
خروج مؤمن از دایره اسلام با یک گناه، بازیگری خوارج است
آیتالله سبحانی به فریب خوارج اشاره کرد و عنوان داشت اگر آقایان خوارج راست بگویند، دیگر زیر آسمان خدا مؤمن پیدا نمیشود مگر معصوم باشد زیرا تنها معصوم است که مؤمن است، اگر کسی گناه کند، کافر میشود و اگر بگوید «استغفرالله» دوباره مؤمن بشود، این بازیگری آنان است درحالیکه خداوند ارحمالراحمین است.
وی، «عبادیه» را بازماندگان تفکر خوارج عنوان کرد و بیان داشت: از خوارج نیز کسی باقی نمانده بهجز گروهی به نام «عبادیه» که از اعتقاد خوارج قدری بازگشتهاند و میگویند آن فرد کافر است اما نه کفر به شریعت بلکه کفر به نعمت.
این استاد فقه و کلام، نظریه معتزله را بهعنوان چهارمین نظریه مطرح در این موضوع معرفی کرد و اظهار داشت:این نظریه درواقع همان نظریه خوارج باکمی تغییر است؛ در اعتقاد آنان، تمام اصول خوارج وجود دارد اما اگر فرد عمل صالح انجام نداد، نه مؤمن است و نه کافر بلکه در برزخ بین این دو قرار دارد، «لا مؤمن و لا کافر، بین المنزلتین» این هم دروغ است؛ چرا؟
انسان یا مؤمن است و یا کافر
وی به رد اعتقاد معتزله از آیات قرآن پرداخت و گفت: خداوند میفرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ» بندگان خدا، یا مؤمن هستند و یا کافر، درواقع خداوند حالت سومی را تصویر نکرده است درحالیکه آنان حد سومی را قائلاند.
آیتالله سبحانی، نظریه پنجم را نظر صادق و درست عنوان کرد و بیان داشت: ایمان تنها دوپایه دارد و آنهم تصدیق قلبی و تصدیق زبانی است، همین مقدار که فرد قلباً و زباناً مؤمن باشد، کافی است، امروز اگر کسی بگوید «لا اله الی الله»، مؤمن میشود ولی اگر مؤمنی گناه کرد، کافر و فاسق نمیشود.
وی افزود: این فضا، دارالایمان است حتی اگر گناه کرده باشد، در همین حدود گناه کرده اما خارج نمیشود و دلیل ما بر آن سوره والعصر است؛ عمل ثمره ایمان است، ایمان درخت است و بارش عمل صالح، اگر مؤمن عمل صالح انجام نداد درختش بارور نشده است.
این مرجع عالیقدر تشییع بابیان اینکه ممکن است ما را متهم به ارجاع کنند، خاطرنشان کرد: «مرجعه» جمعیتی در زمان امام صادق (ع) بودند که اعتقاد داشتند ایمان لازم است اما عمل صالح نیاز نیست؛ همان کارهایی که گاهی برخی از فرق دارند، ما را نیز به این اعتقاد متهم کنند.
مؤمن بدون عمل جهنمی است
وی توضیح داد: امام صادق (ع) در همان دوران به شیعیان پیام دادند قبل از آنکه «مرجعه» فرزندان شما را فاسد کنند، به داد فرزندان خود برسید؛ آنان میگویند عمل مهم نیست اما ما میگوییم عمل مهم است و اگر انسانی عمل نداشته باشد مؤمن هست اما جهنمی است درحالیکه آنان معتقدند عمل نیاز نیست
در انتهای جلسه، آیتالله سبحانی به برخی سؤالات طلاب حاضر پاسخ گفت و در موضوع جهاد در اسلام و خونریزی، اظهار داشت: در اسلام با از عنوان جهاد استفادهشده، جهاد یعنی سعی و کوشش، کجای جهاد آدم کشی آمده؟ آفرین بر اسلام که از میان واژههای مختلف، جهاد را انتخاب کرده.
وی ادامه داد: خداوند میگوید کوشش و سعی کنید مردم را به ایمان دعوت کنید اما بله، اگر در برابر سعی مسلمانان افرادی آمدند و مانع شدند، برداشتن این مانع یقیناً خونریزی دارد.
پیامبر مأمور به ایستادن و اجرای حکم خداوند است
این استاد کلام و اندیشه اسلامی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چطور فیلسوفی سخن خود را میگوید و میرود اما پیامبر (ص) برای حرف خود میجنگد، ابراز داشت: فرقی بین پیغمبر (ص) و فیلسوفان وجود دارد، فیلسوف حرفی میزند و میرود اما پیغمبر اکرم (ص) نظر میدهد و مأمور به ایستادن و نشر آن است زیرا نظریه پیغمبر (ص) از سوی خودش نیست و متعلق به خداست، باید این را در میان مردم اجرا کند، اگر موانع نباشد، اجرا میکند و میرود اما اگر در طاغوتیها سدی در مقابل او ایجاد کردند، این سد را باید بشکنند و پیش بروند.
وی در خصوص کفر بودن سجده فرشتگان به حضرت آدم، خاطرنشان کرد: باید توجه داشت که فرشتگان بر حضرت آدم بهعنوان آدم سجده کردند نه بهعنوان «اله»؛ بین سجده انسان در مقابل پدر و مادر، دست و پای او را بوسیدن و ولینعمت خود خواندن تفاوت است با افرادی همچون عرب جاهلی که در برابر بت بهعنوان اله سجده میکنند، آن شرک نیست اما این شرک است.
گفتنی است، جلسه بعدی درس کلام و اندیشه اسلامی آیتالله سبحانی فردا دوشنبه 27 مردادماه ساعت 10 صبح با موضوع «متعلقات ایمان» در مدرسه علمیه سلیمانیه مشهد پیگیری میشود./9315/200/ع