۱۷ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۷
کد خبر: ۲۱۹۸۵۱

سینما روایت با نمایش فیلم خاکستر و برف آمد

خبرگزاری رسا- پانزدهمین جلسه از سلسله نشست‌های نمایش فیلم "سینماروایت" با نمایش فیلم سینمایی "خاکستر و برف" برگزار شد.
سينما مقاومت خاکستر و برف
به گزارش خبرگزاری رسا، "خاکستر و برف" که توسط روح الله سهرابی کارگردانی شده درامی است به لحاظ بصری به شدت چشم نواز درباره رزمنده ای که بعد از نزدیک به دو دهه به زادگاه خود بازگشته تا خبر پیدا شدن پیکر همرزمی که سالها مفقود بوده را به مادر شهید بدهد. رویارویی این رزمنده با رفتارهای متناقض آدمهای روزگار جدید است که بار اصلی درام را به دوش می کشد.
 
در نشست گپ و گفت این فیلم علاوه بر محسن یزدی فعال رسانه ای و رامتین شهبازی منتقد سینما، روح الله سهرابی کارگردان کار نیز حضور داشت. محسن یزدی به عنوان اولین سوال از چرایی عدم اکران "خاکستر و برف" دو سال بعد از تولید پرسید. سهرابی در پاسخ به وی گفت:«دو سال قبل درست پیش از نمایش فیلم در جشنواره یک سری حاشیه برای فیلم ایجاد شد و بعد از نمایش فیلم در جشنواره نیز به دلیل یک سری حاشیه دیگر فیلم حدودا 8-9 ماهی در بلاتکلیفی به سر برد. به دنبال آن نیز تغییر و تحولات مدیریتی به وجود آمد و مرتب دوستان مختلف تعیین وضعیت فیلم را به یکدیگر محول میکردند. با این حال در هفته های اخیر اتفاقات مثبتی رخ داد و بالاخره فیلم، مجوز نمایش گرفت. امیدواریم این اتفاقات مثبت با اعطای زمان مناسبی به اکران فیلم هم ادامه یابد بخصوص که هفته دفاع مقدس هم نزدیک است و میتوان اکران خوبی را در این هفته برای این فیلم، تدارک دید.»
سهرابی درباره ایده اولیه ای که زمینه ساز نگارش "خاکستر و برف" شد افزود:«ایده اولیه را از زندگی دو مادر شهید گرفتیم که یکی از آنها مادر شهید داوود منصوری است. این مادر شهید برای ادای احترام به مقام شامخ تمامی این مادران در فیلم هم حضور دارد و نقش مادری را ایفا کرده که سالها منتظر بازگشت فرزندش به خانه بوده است.»
 
 
 
خوب شروع میشود اما...
بعد از سهرابی نوبت به رامتین شهبازی بود که درباره "خاکستر و برف" حرف بزند. این منتقد در ابتدای بحث با بیان اینکه هر فیلمی را میتوان از دو منظر درونی یعنی خود اثر و بیرونی یعنی خارج از زیباشناسی اثر و مرتبط با علومی مانند جامعه شناسی بررسی کرد اظهار داشت:«یکی از نگاههایی که از قدیم نسبت به سینما وجود داشت این بود که باید یک اثر سینمایی ماده خام موردنیاز سینما را داشته باشد که البته امروز خیلی بیشتر از قبل میتوان در این باره صحبت کرد. در سینمای آمریکا آدمهایی مثل کلینت ایستودد حتی اگر بخواهند فیلم شخصی بسازند باز هم به اثری که فیلمشان بر کلیت هالیوود میگذارد فکر میکنند اما متاسفانه در سینمای ایران بر اثری که یک فیلم میتواند بر کلیت سینما بگذارد فکر نمیکنند و هر کسی به صرف فراهم بودن شرایط فیلم میسازد؛ شده برای دلش.»
 
شهبازی با بیان اینکه این کم توجهی، شتابزدگی در جریان تولید فیلم را موجب میشود ادامه داد:«فیلم "خاکستر و برف" خیلی خوب شروع میشود و خیلی خوب پیش میرود. در این آغاز، فیلم ماده خام سینمایی لازم را هم دارد یعنی هم شخصیت پردازی خوبی دارد هم ریتم مناسبی دارد و هم نگاه کارگردان به داستانش نگاه جامعی است اما به نیمه که می رسیم فیلم شتابزده میشود و همین شتابزدگی باعث به هم ریختن ساختار فیلم میشود.»
 
از بودجه 800 میلیونی فیلم فقط 250 میلیون آن را انجمن تامین کرد
محسن یزدی در ادامه برنامه از سهرابی درباره توجهش به مخاطب پرسید و اینکه به هنگام ساخت "خاکستر و برف" چقدر به فکر مخاطب عام بوده است. سهرابی با بیان اینکه حتی در انتخاب بازیگران هم به اله مانهای مخاطب پسند توجه کرده گفت:«سعی کردم بازیگرانی را انتخاب کنم که مخاطب بالقوه داشته باشند و البته در بحث درام داستان سعی کردم فیلمی بسازم که قصه خوبی برای روایت داشته باشد. در کنار اینها سعی کردم موضوعی را دستمایه خلق قصه کنم که موضوع روز باشد و اله مانهای اجتماعی روز در داستان دخیل باشد. بلحاظ قاب بندی، زیبایی بصری را هم در بستن قابها رعایت کردم.»
 
وی سپس با اشاره به اینکه برخلاف تصور برخی، فیلم را برای بخش خصوصی ساخته است ادامه داد:«فیلم در بخش خصوصی تولید شده است و غیر از 10 تا 15 درصد کمک انجمن دفاع مقدس بقیه سرمایه فیلم از بخش خصوصی تامین شد. بودجه لازم برای تولید فیلم حدودا 800 میلیون بود که تنها 150 میلیون آن را انجمن تامین کرد. البته بعد که فیلم ساخته شد انجمن حدودا 100 میلیون دیگر هم کمک کرد.»
 
انگار در کلمبیا زندگی می کنیم که فیلمهای دفاع مقدسی پشت خط اکران می مانند
سهرابی با گلایه از کم لطفیهایی که در اکران فیلم بر او روا داشته شده اضافه کرد:«فیلم دو سال قبل تولید شد آن هم در دولت دهم و ترجیحم این بود که در همان دولت هم روی پرده برود چراکه هر فیلمی فرزند زمان خود است و فیلم من نیز همین طور بخصوص که بلحاظ اله مانهای اجتماعی بسیاری از اشارات فیلم در فضای اجتماعی دو سال قبل بیشتر حس میشد اما باز هم فیلم ماده خام لازم برای مخاطب را دارد.»
 
وی ادامه داد:«فیلمهایی برای اکران سرگروه می گیرند که آدم متعجب میماند. از آن طرف فیلمهای دفاع مقدسی به زحمت روی پرده میروند و متاسفم که فیلمهایی مهمتر از فیلم من در سالهای اخیر پشت خط اکران مانده اند. انگار در کلمبیا زندگی می کنیم که فیلمهای دفاع مقدسی پشت خط اکران می مانند و به هیچ کس هم برنمی خورد!»
 
این کارگردان افزود:«مدیریت قبلی سینمایی کمترین کمکی در ساخت این فیلم نکرد اما وزیر ارشاد به صحن علنی مجلس که رفت از این فیلم به عنوان یکی از دستاوردهای مدیریتش نام برد. خیلی جالب است که از فیلمی که بخش اعظم سرمایه اش را بخش خصوصی داده به عنوان دستاورد مدیریتی یاد میشود که حتی به فیلم فرصت اکران هم نداد.»
 
 
باید با راه اندازی پژوهشگاههای سینمایی، مخاطب ایرانی را بشناسیم
رامتین شهبازی منتقد در ادامه بحث با تایید صحبتهای سهرابی مبنی بر نیاز سینما به مخاطب گفت:«قطعا مخاطب عنصری مهم در پیشرفت سینما است. در هالیوود بلحاظ وجه صنعتی سینما این ویژگی وجود دارد که خواسته های مخاطب را پیش بینی می کنند و براساس همین خواسته ها پیش می روند اما در ایران چون کار پژوهشی چندانی انجام نمیشود هیچ برنامه هایی برای پیش بینی خواسته های مخاطب وجود ندارد.»
وی ادامه داد:«ما باید در کنار دانشگاه ها پژوهشگاههایی را ایجاد کنیم که به پیش بینی خواسته های مخاطب داخلی بپردازند. در این پژوهشگاهها میتوان مخاطب را به خوبی رصد کرد و او را شناخت.»
 
شهبازی با اشاره به شخصیت پردازی "خاکستر و برف" از آن به عنوان وجهی مخاطب پسند یاد کرد و افزود:«فیلمی که سهرابی ساخته یک فیلم کنش محور است یعنی به اندازه قطب مثبت داستان، قطب منفی اثرگذاری هم دارد؛ آنتاگونیستی که گفتمان خاص خودش را دارد و خیلی خوب به کمک مفصل بندی داستان می آید. این تقابل قطب مثبت و منفی میتواند به شدت در جلب مخاطب عام به کمک بیاید.»
 
فرهنگ چیزی نیست که بتوان آن را از بالا به بدنه اجتماع حقنه کرد
شهبازی در ادامه بحث نیاز مخاطب به سینما نقبی هم زد به کارگردان معروف میلیاردی سالهای اخیر و با بیان اینکه نباید صرفا به فیلمهای پروفروش به عنوان آثاری باارزش توجه شود گفت:«اینکه فیلمی 10 میلیارد فروخته هرچند به ظاهر زمینه ای است برای رونق اقتصادی اما از آن طرف هم همین فیلمهای سطحی 10 میلیاردی هستند که میلیاردها تومان فرهنگ ما را عقب می برند.»
 
این موضوع که با تایید سهرابی هم مواجه شد اعتراض یکی از مهمانان حاضر در نشست را موجب شد. این مهمان با بیان اینکه فرهنگ مقوله ای است که از کف اجتماع تولید میشود و نه از رأس آن اظهار داشت:«این بدنه اجتماع است که فرهنگ را میسازد و همین بدنه است که فرهنگساز است پس اینکه فلان فیلم ده میلیارد میفروشد کاملا برآمده از خواسته همین بدنه است و اجتماع است که احساس نیاز به چنین فیلمی را با رونق به سالنهای آن بروز می‌دهد.»
 
این مهمان ادامه داد:«فرهنگ چیزی نیست که بتوان از بالا آن را به بدنه اجتماع حقنه کرد که اگر این گونه بود آنچه در دهه 60 به عنوان سینمای گلخانه ای مرسوم شد میتوانست باعث تغییر فرهنگی جامعه بشود که نشد.»
 
شهبازی با تایید صحبتهای این مهمان اظهار داشت:«صدالبته که فروش بالای هر محصول فرهنگی به نیازهای اجتماعی مخاطبان هم بازمیگردد اما باید کوشید با گسترش فرهنگ کتابخوانی، فیلم دیدن و ترویج تئاتر شرایطی را فراهم کرد برای رشد فرهنگی جامعه. شرایطی را فراهم کنیم که مردم هر کجای ایران که هستند بتوانند کتاب بخوانند و فیلم ببینند.»
 
پرفروش بودن فیلمها ایراد نیست
محسن یزدی در ادامه صحبتهای شهبازی گفت:«اینکه فیلمی بد است یا خوب بحث کارشناسی می طلبد اما وقتی فیلمی خوب میفروشد و اسباب رونق سینماها را موجب میشود و باعث میشود چند سینمای مخروبه جان دوباره ای بگیرند و اشتغال ایجاد شود فی نفسه اقدامی مثبت رخ داده. بد نیست در کنار شمردن آسیبهای فرهنگی از این بگوییم که چطور میشود فیلمی ساخت که همه استانداردهای فرهنگی را ارتقا دهد و هم مخاطب داشته باشد.»
 
پایان بخش نشست همراه بود با صحبتهای سهرابی که از امیدواری اش برای اکران "خاکستر و برف" سخن گفت./1327/د101/ی
ارسال نظرات