آمریکا و نشانههای افول قدرت
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، فهم و درک این واقعیت برای معتقدین و وفاداران به انقلاب اسلامی و آرمانهای آن بسیار ضروری و مفید است که امریکا با شتاب هر چه تمام در حال طی کردن مسیر افول قدرت است و هژمون خود را از دست داده است.
تمامی کسانی که در ایران طی 25 سال گذشته بر ضرورت مذاکره و برقراری رابطه با امریکا تأکید داشته و بعضاً همچنان تأکید دارند، امریکا را قدرت برتری دانسته که تصور میکنند بدون همراهی با آن نمیتوان پیشرفت کرد و منافع و امنیت ملی را تأمین نمود.
نگارنده بر این اعتقاد و باور است که در صورت داشتن هوشمندی و متزلزل نشدن ارادهها ایستادن در برابر امریکا و متحدانش از این به بعد، بسیار آسانتر از ایستادگی و مقاومتی است که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی طی 36 سال گذشته در برابر این جبهه شیطانی داشته است. فراموش نباید کرد که انقلاب اسلامی در فضای دو قطبی و تسلط دو قدرت شیطانی امریکا و شوروی سابق بر جهان به پیروزی رسید و جمهوری اسلامی و ملت ایران در دهه اول انقلاب، تحت فشارهای سنگین هر دو بلوک قدرت به ویژه دوران دفاع مقدس قرار داشت.
فراموش نباید کرد که پس از فروپاشی بلوک شرق و شروع یکهتازیهای ایالات متحده برای استقرار نظم نوین جهانی، جمهوری اسلامی تنها کشوری بود که در تمامی عرصهها به مقابله با سیاستهای امریکا پرداخت و امریکاییها نیز بیشترین تمرکز خود را روی جمهوری اسلامی با هدف فرو ریختن آن داشتند. بوش پدر، نظم نوین جهانی مورد نظر امریکا را که باید جایگزین نظام دوقطبی گردد، نظمی معرفی کرد که در آن، حداقل ایالات متحده یک صد سال رهبر جهان خواهد بود. امریکاییها طی 25 سال گذشته برای رسیدن به این موقعیت، در گوشه و کنار جهان و به ویژه در منطقه راهبردی غرب آسیا و شمال آفریقا، مجموعهای از اقدامات را به عمل آوردند. لشکرکشیهای پرهزینه به افغانستان و عراق، جنگهای نیابتی رژیم صهیونیستی علیه مقاومت لبنانی و فلسطین، آتشافروزی و فتنهانگیزی در کشورهای منطقه با شکلدهی و تقویت گروههای تروریستی و خصوصاً جریان تکفیری داعش، نمونههایی از اقدامات امریکا به همراه متحدانش طی 13 سال گذشته است.
گرچه امریکا با هر یک از این اقدامات، اهداف چندگانه راهبردی و تاکتیکی را دنبال مینمود، لکن تضعیف و در نهایت زدن ضربه نهایی به جمهوری اسلامی برای فرو ریختن هدف مشترک و راهبردی تمام این اقدامات بود. اما به رغم این همه تلاش و تحمل هزینههای سنگین از سوی امریکا از یک طرف و فشارهای سنگین مستقیم بر جمهوری اسلامی با بهانههای گوناگون و به ویژه بهانه فعالیتهای هستهای ایران از طرف دیگر، نتیجه کار را میتوان در دو گزاره زیر خلاصه کرد.
1- جمهوری اسلامی با توسعه قدرت و پیدا کردن نفوذ استراتژیک و به واسطه بیداری اسلامی عمق استراتژیک به واسطه محور مقاومت، قدرت برتر منطقه راهبردی خاورمیانه شده است.
2- از زمان لشکرکشی ایالات متحده به منطقه با بهانه مبارزه با تروریسم، امریکا روند کاهش قدرت و افول را طی کرده و خاورمیانه طی 13 سال گذشته به نمایشگاهی از شکستهای راهبردی این کشور و متحدانش تبدیل شده است.
عراق، افغانستان، لبنان، سوریه، جنگهای 33 روزه، 22 روزه، هشت روزه، 51 روزه و همچنین ناکامی امریکاییها در متوقف کردن فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، هر یک غرفههایی از این نمایشگاه هستند که به خوبی شکستهای راهبردی امریکا و متحدانش را روایت میکند.
این شکستهای راهبردی، امریکا و نظم جهانی مورد نظرش را دچار بحرانهای جدی نموده؛ بحرانهایی که نتیجه نهایی آن افول گریزناپذیر قدرت امریکا در جهان است. فهم و درک این واقعیت بسیار مهم است. اینگونه نباید تلقی شود که این روایت ما ایرانیها و خصوصاً طرفداران انقلاب اسلامی بر مبنای علایق از صحنه است. نه، این روایت، واقعیت صحنه است. اکنون بسیاری از نخبگان و صاحبنظران امریکا، خود چنین روایتی را از صحنه و تحولات عرصه بینالملل ارائه میدهند. از میان صدها اظهار نظر در این خصوص، اظهارات «مارکدانکوف» تحلیلگر، نویسنده و کشیش امریکایی درباره آینده امریکا بسیار قابل تأمل است.
دانکوف اخیراً در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم در واشنگتن با اشاره به وضعیت بحرانی «نظم جهانی» میگوید، گسترش بیش از اندازه حضور نظامی امریکا در کشورهای دیگر، افزایش بدهیهای ملی این کشور، انهدام نهایی ساختار پترو دلار نیکسون- سعودی، محو ساختار اقتصادی- سیاسی و فرهنگی داخل امریکا، گسترش رسانههای آلترناتیو و مقاومت داخلی و بینالمللی در مقابل مجتمع صنعتی نظامی آنگلو امریکایی صهیونیستی، افول ایالات متحده را اجتنابناپذیر میکند.
با توجه به نسبی بودن قدرت، ایالات متحده در صورتی میتوانست نظم نوین مورد نظرش را شکل دهد که اولاً با سرعت روند توسعه قدرت در حوزههای اقتصادی، نظامی، سیاسی و.. را داشته باشد، ثانیاً از ظهور قدرتهای جدید جلوگیری به عمل آورد. اما تمامی شواهد گویای این واقعیت است که:
الف- امریکا در تمامی حوزهها و به ویژه حوزه اقتصادی دچار بحران شده و روند کاهش قدرت را طی میکند. امریکا با قدرت اقتصادیاش، ابرقدرت شد و اکنون اقتصاد امریکا در برابر اقتصاد رقبایی چون چین، آلمان، ژاپن و... در حال رنگ باختن است.
ب- قدرتهای جدیدی در حال قد علم کردن هستند و این قدرتها در مقیاس منطقهای و بینالمللی در حال پیشی گرفتن از امریکا هستند. جمهوری اسلامی یکی از این قدرتهای نوظهور است که ظرفیتها و قابلیتهای تشکیل قطب قدرت جهان اسلام را پیدا کرده است./907/د101/ی
منبع: روزنامه جوان