۰۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۷
کد خبر: ۲۲۳۵۶۳

نگاهی به سریال تلویزیونی معراجی‌ها

خبرگزاری رسا ـ معراجی‌ها درست دست روی چیزهای حساسی گذاشته است که جریان ضد ارزشی و شبه روشنفکران وطنی سعی دارند به فراموشی بسپارندشان؛ چیزهایی که در یک کلام در ارزش‌هایی خلاصه می‌شود که برایشان جنگیدیم و این همه شهید تقدیم راه انقلاب و آرمان‌های بلندش کردیم.
معراجي ها
سریال معراجی ها که طی این شبها از شبکه اول سیما پخش می شود یکی از پربیننده ترین های سیماست. سریالی که در بستر یک روایت امروزی، حکایتی از دیروز این سرزمین دارد و با نقدی اجتماعی و فرهنگی، به آسیب شناسی دوران پس از جنگ می پردازد و در عین حال، روایتی از روزهای نبرد در سالهای دفاع مقدس را برای مخاطبانش به ارمغان می آورد. داستان معراجی ها حکایت رویدادی است که طی آن قرار است تعدادی از شهدای گمنام تفحص شده در یکی از دانشگاه‌ها دفن شوند.
 
اما گروهی از دانشجویان با تحریک استاد گنجی اقدام به آشوب و جنجال در دانشگاه می‌کنند. همین آغاز قصه‌ای می شود که گروه دانشجویان مجبور به سفری ناخواسته می‌شوند.سریال معراجی‌ها اثری است مبتنی بر محتوا و نه ساختار. نه تنها ساختار بلکه همه عناصر دیگر از قصه گرفته تا شخصیت‌ها و روند روایت، همگی در خدمت این محتوای مقصود و مدنظر سازنده‌اند. این البته فی نفسه ایرادی ندارد و الزاما نقطه منفی برای این اثر تصویری به شمار نمی‌آید به شرط اینکه معراجی‌ها توانسته باشد حداقل‌های استاندارد بصری و ویژگی‌های لازم برای بیان نمایشی را در خود به وجود آورد.
 
 
وقتی همه چیز بر محور پیام مهم و محتوای ارزشی می چرخد
معراجی‌ها همه هم و غمش را مصروف این نکته می‌کند که «پیام» و حرف‌های «مهم» ی را که بدانها قایل است به مخاطب عرضه کند؛ آنهم به ساده‌ترین و رو ترین شکل ممکن. در حرکات و سکنات و دیالوگها می‌توان رد این روند و الگوی نمایشی را دید. اما واقعیت این است که تجربه نشان می‌دهد این روند نمایشی، به موفقیت نسبی رسیده است و توانسته مخاطب عام را با خود همراه کند و این یعنی پیروزی یک اثر.
 
اثری که البته مهم‌ترین قصدش همراهی همین توده‌هاست و چندان محلی از اعراب برای منتقدانش و یا همان قشر خاص و نخبه و فضلای سینما و هویت بصری قایل نیست که البته این هم نکته منفی محسوب نمی‌شود اگر بتوان به همان ایده کلی «همراهی لشکر مخاطبان انبوه عادی» بسنده کرد که کرده است. اما در نمونه الگوهای سنتی که معراجی‌ها همچون اقران و امثال سلفش یعنی اخراجی‌ها و رسوایی‌ها و... توانست با استعانت از آن به موفقیت برسد و این موفقیت واقعا هم جای تبریک به برادر ده نمکی دارد، باید از عقبه و سنتهای قدیمی این روش نمایشگری یاد کرد.
 
 
استفاده بهینه از سنتهای تئاتری
سنتهای تئاتری که نمونه‌ای موفق و ماندگار و خاطره انگیز از یک گعده و دورهم جمعی هنری در فضای تئاتر همگانی و عمومی بود، بر مبنای عناصری ساده و بی پیرایه در ساختار و در عین حال، معنای ساده‌تر و قابل فهم تر برای عوام در محتوا، شکل می‌گرفت. و معراجی‌ها هم همین سبک و شیوه را ادامه می‌دهد و به قول معروف تبدیل به یک فیلم و سریال «برفوش» و «پرمخاطب» شده است. حقیقت این است که این کار پر از برکت و موهبت است.
 
فکرش را بکنید که خیلی از سینماهای متروکه ما در اقصی نقاط ایران، با اخراجی‌ها دوباره زنده شد و مردم را به خود دید و یا همین معراجی‌ها بار دیگر قشر عظیمی از مخاطبان شبکه‌های تلویزیونی داخلی را پای خود نشاند؛ آنهم با ارائه این همه معارف بلند و مضامین ارزشی غنی؛ از شهدا و رشادت‌هایشان در جبهه گرفته تا مضامین مهم و داغ و تفکربرانگیز اجتماعی؛ از تحلیل عمیق فضاهایی مثل دانشگاه آنهم با زبان و میزانسنی ساده و معمولی گرفته تا شعارها و شعائر و یادها و عکس‌ها و دیالوگ‌های پرمغز و سرشار از ارزش اما در عین حال در اوج سادگی و بی آلایشی.
 
 
عمق مفاهیم بلند در سطح دیالوگهای معمولی
اگر سریال را دنبال کرده باشید حتما تصدیق می‌فرمایید که در متن و بطن این دیالوگ‌های به ظاهر ساده، چه مضامین بلندی نهفته است؛ اینکه جوانان ما گاه دستاویز خباثت یک استاد دانشگاه غرب زده و واداده می‌شوند و یا مدیر یک دانشگاه ممکن است چقدر منافق و مزور باشد و فرصت طلب؛ اینکه برو بچه‌های بسیجی در عین خلوص و ایثار و دردمندی و دغدغه داشتنشان، ممکن است گاه از کوره دربروند و با برادران و خواهران هم نوع و همکیششان در دانشگاه، درگیری بیایند و البته اینجاست که با پا در میانی بزرگان و خردمندان و تدبیرگرانی همچون جناب دکتر مهدوی که نمادی از آگاهان اهل دل و دردمندان عرصه پیکار در جهان امروز است، همه چیز به سمت صلاح و فلاح می‌رود و حل می‌شود و هضم.
 
یادآوری تکان دهنده آرمانها در پوشش جذابیت و قدری هم لودگی
معراجی‌ها درست دست روی چیزهای حساسی گذاشته است که جریان ضد ارزشی و شبه روشنفکران وطنی سعی دارند به فراموشی بسپارندشان؛ چیزهایی که در یک کلام در ارزش‌هایی خلاصه می‌شود که برایشان جنگیدیم و این همه شهید تقدیم راه انقلاب و آرمان‌های بلندش کردیم. اما وقتی در بین شخصیت‌های معراجی‌ها به دنبال نمادها و نمونه‌های عینی‌اش می‌گردیم همه را خوب می‌فهمیم مگر یک نفر؛ کارکتری به نام فرید چهاردانگه؛ این شخصیت با ابهام و تردید و شکی که در اجزای حضورش مستتر است مخاطبان را به تردید می‌اندازد که بناست با هجو او، کدام گروه از مصادیق عینی اجتماعی مورد هجمه قرار گیرد و رسوا شود؟
 
 
این ابهام از کجا آب می خورد؟ این فرد نماد کیست؟
دلیل این ابهام هم نوع پوشش و بیانات و در عین حال شکل هجوی است که بر او بار می‌شود؛ هجوی داغ و چندش آور که به تهوع مخاطب می‌انجامد. براستی مقصود جناب ده نمکی از خلق چنین اعجوبه‌ای چیست، کیست و کجاست؟ معراجی‌ها بیان خوبی دارد؛ به خوبی با موسیقی و افکت‌های تصویری توأم شده است و این‌ها همگی توانسته کمک شایان توجهی به ضعف‌های فیلمنامه مفقودش بکند.
 
فیلمنامه ای که احتمالا وجود خارجی نداشته باشد و ناگفته نماند که این هم البته یک چاقوی دو لبه است و یک قیچی برنده؛ اینکه فیلم با بداهه گویی شکل بگیرد در عین یادآوری خلأ فیلمنامه ای، گویای ابتکار و خلاقیت و هنرمندی عوامل و به خصوص بازیگران است که چه خوب توانسته اند این صحنه‌های شاداب و مخاطب پسند را از آب و گل درآورند؛ مثلا لفاظی های علی صادقی این استعداد درخشان بازیگری طنز و یا بازی‌های عموما خوب نقش‌های دانشجویان تجسمی و البته رضا رویگری که مثل همیشه حضوری درخشان و راحت و بذله گو دارد. همینطور اصغر نقی زاده و دیگران.
 
اثری سیاسی که سیاستش عین سادگی و صفاست
معراجی‌ها قطعا یک اثر سیاسی است اما سیاستی که با دیانت گره خورده و نه شعارهای کثیف و مناسک سخیف جناحی؛ سیاستی که همه هم و غمش را زنده کردن یاد و نام شهدا قرار داده است؛ حالا در این میان حتی بعضی از ضعف‌های ساختاری و اجراهای نازل تصویری و استفاده از بعضی رویکردها و ابزارهای مبهم و مردد و برنده مثل جملات گزنده تابوشکن یا حرف‌هایی که ممکن است بدآموزی هم داشته باشد، قابل اغماض است.
 
 
برکت تصاویر شهدا در استفاده درست ابزاری از تصویر
کافی است شما یک قسمت از این سریال را دیده باشید آنوقت متوجه می‌شوید که چقدر کلوزآپ زیبا و ممتد از تصاویر شهدا دیده می‌شود و چقدر عبارت‌های ماندگار و خاطره برانگیز از آن سال‌های حماسه و دفاع و ایثارگری شنیده می‌شود. این‌ها همه باعث می‌شود تا آن یاد و خاطره‌های معنوی و آرمان‌های ارزشی، برای مخاطب زنده شود و مگر مقصود و غرض بهتر و بزرگ‌تری از این هم می‌توان برای یک سریال تلویزیونی قایل شد؟ گفتیم که سریال معراجی‌ها اثری است مبتنی بر محتوا و نه ساختار.
 
نه تنها ساختار بلکه همه عناصر دیگر از قصه گرفته تا شخصیت‌ها و روند روایت، همگی در خدمت این محتوای مقصود و مدنظر سازنده‌اند و این برای جناب ده نمکی که معتقد است سینما «ظرف»ی است که می‌توان هر مظروفی را در آن ریخت، ایده‌ای بجا و رفتاری درخور و متناسب است. رفتار و سبکی که البته باید نقد شود و این نقد دلسوزانه بزرگترین خدمت به ده نمکی و البته بی اعتنایی یا ناگفته گذاشتن آن، بزرگترین خیانت در حق اوست.
 
 
امید آنکه در آینده نیز شاهد کارهای بهتر و قابل دفاع­تری از این کارگردان ارزشی سینما و سیمای ایران اسلامی باشیم.
 
 
آرش صدیقی/830/ز502/س
 
ارسال نظرات