۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۵
کد خبر: ۲۲۵۲۲۷

تأملی در حدیث غدیر

خبرگزاری رسا ـ غدیر پیوند ناگسستنی بامسأله ولایت دارد. این ویژگی سبب شده است که روز اعلام رسمی ولایت امیرمومنان(ع) از سوی نبی مکرم اسلام(ص) را عید غدیر نام‌گذاری کرده‌اند.
حديث غدير

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، غدیر پیوند ناگسستنی بامسأله ولایت دارد.این ویژگی سبب شده است که روز اعلام رسمی ولایت امیرمومنان (ع) ازسوی نبی مکرم اسلام(ص) راعیدغدیرنام گذاری کرده‌اند. حادثه‌ای که در 18 ذی‌الحجه درصحرای غدیراتفاق افتاد حادثه ی بس عظیمی بود که تاریخ علی رغم بدعملی های عده ای نتوانسته است آن رامخفی نمیاید. درک صحیح وواقع بینانه از این واقعه مستلزم وقوف به سخنان رسول خدا(ص) در روز مذکور است، ازینرو فرازهای از این سخنرانی دراین نوشتار بررسی گردیده است.

 

راز عظمت روز غدیر  

روزغدیرخم به فرمایش نبی اکرم(ص) افضل اعیاد است، ایشان فرمودند:«یوم غدیرخم افضل اعیادامتی،وهوالیوم الذی امرنی الله تعالی بنصب اخی علی بن ابی طالب علما لامتی یهتدون به من بعدی؛ روزغدیرخم برترین عید امت من است0 وآن، روزی است که خداوند تبارک و تعالی مرا فرمان داد تا برادرم علی بن ابی طا لب را به عنوان جانشین خود معرفی کنم که امتم بعد از من به وسیله ی اوهدایت یابند».

 

و نیز شیخ صدوق رحمه الله از حسن بن راشد روایت کرده است که گفت: به امام صادق (صلوات اله علیه)عرض کردم:«جعلت فداک، للمسلمین عید غیر العیدین؟ قال(صلوات اله علیه)نعم یا حسن، اعظمها واشرفها، قال: قلت له: و ای یوم هو؟ قال(صلوات اله علیه) یوم نصب امیرالمومنین(صلوات اله علیه)علماللناس ...» فدایت شوم آیا برای مسلمانان غیرازعیدفطروعیدقربان عید دیگری هست؟ فرمودند:آری، عیدی هست که از آن دو عید بالا تر وارزشمندتر است،عرض کردم:آنچه روزی است؟ امام(علیه السلام) فرمود: روزی که امیرالمومنین(صلوات اله علیه)به خلافت منصوب شد و راهنمای الهی برای مردم گردید.

و همچنین فرات بن احنف از امام صادق (صلوات اله علیه)سوال کرد:آیا برای مسلمانان عیدی برتر از عید فطر وعید قربان وجمعه وروزعرفه هست؟ امام(صلوات اله علیه)فرمود: «نعم افضلها واعظمها و اشرفها عندالله منزلة، وهوالذی اکمل الله فیه الدین وانزل علی نبیه محمد(صلی الله علیه وآله): الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا وانه الیوم الذی نصب فیه رسول الله علیا للناس علما؛ آری عیدی که منزلت آن نزد خداوند برتر و بالاتر و ارزشمندترازهمه آن است، و آن روزی است که خداوند در آن، دین را کامل فرمود و بر پیامبرش حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) این آیه شریفه را نازل کرد: امروز دین شما را برایتان کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد. و آن روزی است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) علی (صلوات اله علیه) را به عنوان نشانه هدایت برای مردم نصب کرد».

 

درهر سه روایت امیر المومنین علی(صلوات اله علیه) به (علم) توصیف شده است، به این معنی که امیرحق (صلوات اله علیه)علم ونشانه وشاخص برای مردم است، مردم خود را به این نشانه مطابقت دهند، اگرتطابق داشت، شیعه و امت پیامبر(صلی الله علیه وآله) است، وبه راه راست هدایت و به مطلوب نهائی خواهد رسید، و اگر تطابق نداشت و دنبال این نشانه نرفت، ازامت پیامر(صلی الله علیه وآله)محسوب نمی‌گردد وسرانجام به هدف نهایی نخواهد رسید.

 

آنچه درروزغدیرسال دهم هجری اتفاق افتاد،آن قدرمهم وعظیم بود،که آن روز رابرای همیشه عیداکبراسلام قرار داد، و سایر رازش دراین باشد که درآن روزنصب علم هدایت شود، که نایب اصلی خلقت هدایت به خالق است، وهمین مطلب ونکته مارا واداشت که به تحلیل هرچند کوتاه خطبه غدیر بپردازم.

 

آغازسفر

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) درسال دهم هجری، به قصدانجام دادن اعمال حج، ازمدینه به مکه سفر کرد؛ سفرپیامبر، پیشتربه اطلاع مسلمانان و نواحی مختلف رسیده بود0 از این رو، جماعت ها وگروه های بسیاری برای اینکه اعمال حج را درحضورپیامبر(صلی الله علیه وآله) انجام دهند، وآداب ومناسک حج را ازخود پیامربیاموزند، به مکه آمدند، وهمراه پیامبر(صلی الله علیه وآله)حج گزاردند.

 

پس ازپایان اعمال حج وسخنرانی های چندی که پیامبر(صلی الله علیه وآله)درمکه ایراد کرد، کاروانها عازم بازگشت به مدینه شدند. اکنون نیزجماعت های بسیاری با پیامبربودند، همه آمدند0 نزدیک ظهر دوشنبه هجدهم ذی حجه، همینکه به صحرای کوهستانی جحفه«منطقۀ غدیرخم» رسیدند، دراین محل، جبریل- فرشتۀ وحی- برپیامبرنازل شد، واین آیه را براو فروخواند:«یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک،وان لم تفعل فما بلغت رسالته، والله یعصمک من الناس؛ ای فرستادۀ خدا! دستوری که خدابرای توفرستاده است به مردم برسان. اگرنه، تبلیغ رسالت نکرده‌ای! خداوند خود، تو را از شرمردم نگاه خواهد داشت»، حضرت مسیرحرکت خود را به طرف راست راه وبه سمت غدیرتغییردادند وفرمودند:(ایهاالناس،اجیبواداعی الله،انارسول الله)ای مردم، دعوت کنندۀ خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.

 

این بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله) پس ازنزول آیة بالا،درصحرای غدیر درنگ کرد.وپس از ادای نمازظهر دستور داد منبری ازجهاز(پالان)شترساختند؛آنگاه فرمودتا همه آن جمعیت انبوه گردآمدند0مورخان نوشته اند،که درآنروزصدوبیست هزارتن درپای آن منبرحضورداشتند.

 

پیامبر و امیرالمومنین(علیهماالسلام) بر فراز منبر

مردم ناظر بودند که پیامبر(صلی الله علیه وآله)ازمنبرغدیربالارفتند، وبرفراز آن منبرایستادند؛ سپس امیرالمومنین (صلوات اله علیه) را فرا خواندند، تا بر فراز منبر بر سمت راستش بایستد. قبل از شروع خطبه، امیر المومنین (صلوات اله علیه) برفراز منبر یک پله پایین تر در طرف راست حضرت ایستادند و دست راست پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر شانة آن حضرت بود، سپس حضرت پیامبر نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند . زنان در قسمتی از مجلس نشستند که پیامبر (صلی الله علیه وآله) را به خوبی می دیدند. پس از آماده شدن مردم، پیامر اکرم (صلی الله علیه وآله) سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه ی رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.

 

سخنرانی تاریخی پیامبرعزیزاسلام در روز غدیرخم، در یازده بخش قابل ترسیم است .

 

1) بنده خدا و تسلیم اویم

حضرت در اولین بخش سخن، به حمد و ثنای الهی پرداختند و صفات، قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر نمودند، بعد از آن به بندگی خود در مقابل ذات الهی شهادت دادند و فرمودند: به او، ملائکه اش، کتابهایش و پیامبرانش ایمان می آورم، دستور او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم و به آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم ودر مقابل مقدرات او تسلیم می شوم.

 

2) ابلاغ رسالت الهی  

در بخش دوم، سخن را متوجه مطلب اصلی نمودند و تصریح کردند که باید فرمان مهمی درباره علی بن ابیطالب ابلاغ کنم، و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهی را نرسانده ام وترس از عذاب او دارم. این بخش ازسخنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)به سه مطلب مهم اشاره دارد.

 

 (1) رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ابلاغ ولایت رامستند به دستورخداوندمی سازد، ومی فرماید: خداوند به من چنین وحی کرده است:  «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ».

 

(2) ولایت امیرالمومنین(صلوات اله علیه)رابه ولایت هارون ازموسی تشبیه می سازد، ومی فرماید: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید وسیاهی اعلام کنم که«أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَوَصِیّی وَخَلیفَتی وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاَّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ». علی بن ابیطالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است ، نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.

 

(3) ولایت امیرحق(صلوات اله علیه)راباآیه شریفه ی55 سوره مائده تتمیم می سازد،ومی فرماید: خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است :« إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ؛ صاحب اختیارشما خدا و رسولش هستند وکسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند ». و علی بن ابیطالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد می کند. خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم .

 

3) دوازده امام(علیهم السلام) تا آخر دنیا

در سومین بخش، امامت 12 امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا اعلام فرمودند تا همه طمع‌ها یکباره قطع شوند برای درک عمیق از اهمیت مسأله فرمودند: ای مردم، این آخرین باری است که در چنین اجتماعی به پا می‌ایستم . پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید .از نکاتی مهم دراین فراز از سخنرانی حضرت، می‌توان به امورذیل اشاره کرد:

 

 (1) عمومیت ولایت آنان بر همه ی انسانها ودر طول زمانها و در همه مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور بود،که دراین صورت اعلام فرمودند: خداوند عزوجل صاحب اختیار شما و معبود شما است، بعد از خدواند و رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است.

 

(2) امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.

 

(3) نیابت ائمه علیهم السلام از خدا و رسولش در حلال و حرام و جمیع امور دنیاوآخرت از نکات بسیار مهم خطبه بود . که آن را با کلماتی دقیق بیان فرمودند:«حلال نیست مگر آنکه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خداورسولش وآنان(امامان) بر شما حرام کرده باشند. خداوندعزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام».

 

(4) پس از بیان این همه عظمت، مردم را از مخالفت بر حذر داشتند و فرمودند ای مردم، او از طرف خداوند امام است و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد. ای مردم، به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند، و به خدا قسم من خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمانها و زمین ها هستم. هر کس در این مطالب شک کند، مانند کفر جاهلیت کافر شده است . و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه برمن نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکی از امامان شک کند بر همه امامان شک کرده است، و شک کننده درباره ما در آتش است. بدانید که جبریل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید:« هر کس باعلی دشمنی کند وولایت او را نپذیرد لعنت وغضب من براوباد».

 

در اینجا حضرت می خواستند حساس ترین قسمت سخنرانی راکه برنامه ای عملی نیز همراه داشت بیان کنند. لذا برای آمادگی مردم فرمودند به خدا قسم، باطن قرآن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که من دست او را می گیرم و اورا به سوی خود بالا می برم وبازوی او را می گیرم و با دو دستم اورا بلند می کنم و به شما می فهمانم که : هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست، واو (علی بن ابیطالب) برادر و جانشین من است و ولایت او از جانب خداوند عزوجل است که بر من نازل کرده است.

 

سپس تصویر زیبایی از ارتباط دو رکن اعظم اسلام ارائه نمودند و فرمودند: ای مردم، علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هریک از این دو از دیگری خبر می هد وبا آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او بر زمین هستند .دراین مرحله با قاطعیتی تمام هر گونه تعرض به مقام صاحب غدیر را حرام شمردند وفرمودند. بدانید امیر المومنین جزاین برادرم نیست بدانید که«امیر المومنین» بودن بعداز من برای احدی جز اوحلال نیست.

 

تصریح رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به خلافت وامامت امیرالمومنین (صلوات اله علیه)

 در بخش چهارم خطبه، پیامبر پس از مقدمه چینی هایی قبل و ذکر مقام خلافت و ولایت امیر المومنین(صلوات اله علیه)، برای آنکه تا آخر روزگار راه هر گونه شک و شبه بسته باشد و در این راه تلاشی در نطفه خنثی شود،آنچه به طور لسانی فرموده بودند به صورت عملی انجام دادند. ابتدا به امیرالمومنین(صلوات اله علیه) که بر فرازمنبرکنارشان استاده بودند، فرمودند: «نزدیکتربیا».آن حضرت نزدیکترآمدند و پیامبر(صلی الله علیه وآله) ازپشت سر، دو بازوی او را گرفتند. در این هنگام امیرالمومنین (صلوات اله علیه) دست خود را باز کردند تا دستهای هر دو به سوی آسمان قرار گرفت. در این حال پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند:« مَن کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله؛ هرکس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر بوده‌ام این علی هم نسبت به او صاحب اختیارتر است. خدایا دوست بدار هرکسی علی را دوست بدارد، و دشمن بدار، هر کس او را دشمن بدارد، ویاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس اوراخوارکند».

 

توجه داشته باشیم که «مولا» و «وال» هر دو از یک ریشه‌اند(ول ی) چطورمی شود دریک کلام بهم پیوسته یکی به معنی صاحب اختیارمی آیدودیگری به معنی دوستی؟درجمله اول که(من کنت مولاه فهذاعلی مولاه) است، نمی‌تواند(مولاه)به معنی دوستی باشد، چون قرینه حالیه دلالت می‌کند بر این‌که(مولا) دراین جمله به معنی صاحب اختیاراست، یعنی امکان ندارد که حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) درآن صحرای داغ انبوه جمعیت رامتوقف کندوآن همه زمینه سازی که قبلاکرده بود، بیاید حضرت علی(صلوات اله علیه)رابعنوان دوست خودمعرفی کند، عقل هم این رانمی پذیرد.

 

امادرجمله دوم(وال من والاه وعاد من عاداه) اینجا(وال) به معنی دوستی است، چون قرینه لفظیه که(عاد من عاداه) باشد براین مطلب دلالت می کند.دراین قسمت ازخطبه، نزول وحی درباره کمال دین با ولایت امیرالمومنین(صلوات اله علیه)را اعلام نمودند و فرمودند:پروردگارا، توهنگامی روشن شدن این مطلب ومنصوب نمودن علی دراین روز، این آیه را درباره او نازل کردی: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا؛ امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم».

 

«وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ هر کس دینی غیر اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نمی شود ودر آخرت از زیان کاران خواهد بود». پروردگارا تو شاهدی که من ابلاغ نمودم.

 

کمال دین

در بخش پنجم حضرت صریحآً فرمودند:« ای مردم، خداوند دین شما را باامامت اوکامل نمود.پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من واز نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خدای عزوجل، چنین کسانی اعمالشان در دنیاوآخرت از بین رفته ودرآتش دائمی خواهند بود». اگرهمه به این سفارشهای نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله) وموارد مکرردیگری (که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)،حضرت علی(صلوات اله علیه) راپیشوامعرفی فرموده بود)عمل کرده بودند،اسلام جهانگیر می شد، ودین خدا بشریت رابه راه می آورد، وعدالت ودادگری،آفاق تاآفاق گیتی رامی گرفت.

 

هشداربه متمردین

مرحله ششم از سخنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)جنبه غضب الهی را نمودار کرد . حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن کریم فرمودند:(منظور از این آیات عده ای از اصحاب من هستند که مأمور به چشم پوشی از آنها هستم، ولی بدانندکه خداوندمارا بر معاندین و مخالفین وخائنین ومقصرین حجت قرار داده است وچشم پوشی از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست).

 

دراین مرحله به خلقت نورانی خود و اهل بیت اشاره کردند و فرمودند: ای مردم، نوراز جانب خداوند عزوجل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابیطالب و بعد درنسل او تا مهدی قائم،که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد می گیرد. سپس به امامان گمراهی که مردم را به جهنم می کشانند اشاره کرده فرمودند: ای مردم، بعد ازمن امامانی خواهند بود که به آتش دعوت می کنند و روز قیامت کمک نمی شوند. ای مردم خداوند و من از آنان بیزار هستیم. ای مردم، آنان و یارانشان و تابعین شان و پیروانشان در پایین ترین درجه آتش اند و چه بد است جایی متکبران ! سپس اشاره ای رمزی به ماجرای سقیفه نمودند که نطفه آن توسط منافقان در حجة الوداع با امضا ی صحیفه ملعونه  در مکه منعقد شده بود، و فرمودند: «بدانیدکه آنان اصحاب صحیفه هستند، پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کنید ».

 

وقتی پیامبر (صلی الله علیه وآله) نام «اصحاب صحیفه» را آورد اکثر مردم منظور حضرت را نفهمیدند برایشان سؤال انگیز شد، و فقط مجریان سقیفه و عده کمی که توسط آن حضرت از ماجرا مطلع بودند، مقصود حضرت را فهمیدند. احساس رساندن آن پیام بزرگ توسط بزرگ پیامبران، سنگینی آنرا از دوش حضرت برداشته بود. این بود که کلمات حاکی از این رضایت قلبی بر لسان مبارک آن حضرت جاری شد و فرمودند: من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجت باشد بر حاضر و غائب، و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیا مده اند، پس حاضران به غایبان، و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. در اینجاباصراحت بیشتری درباره سقیفه فرمودند « به زودی امامت را بعد ازمن به عنوان پاداشاهی و با ظلم و زور می گیرند. خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند».

 

ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام)

در بخش هفتم، حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام) قرار دادند و سوره حمد را – که همه روزه تمام مسلمانان آن را می خوانند – قرائت کرد ند و فرمودند: « این سوره درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره ایشان(امامان) نازل شده است.بطور عموم شامل آنهاست و بطور خاص درباره آنان است ». وبیان کرده اند که اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهلبیت (علیهم السلام) هستند. سپس آیاتی از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شیعیان و پیروانی آل محمد تفسیر فرمودند.آیاتی هم درباره اهل جنهم تلاوت کردند که آنها را به دشمان آل محمد معنی کردند. از جمله فرمودند: بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که با سلامتی و در حالی امن وارد بهشت می شوند،وملائکه باسلام به ملاقات آنان می آیندومی گویند: «السلام علیکم، طبتم، فادخلوهاخالدین» «سلام بر شما، پاکیزه شدید، پس برای همیشه داخل بهشت شوید».

 

بشارت به ظهورمهدی(عجل الله فرجه)

دربخش هشتم مطالب اساسی درباره حضرت بقیة الله اعظم حجت ابن الحسن المهدی(ارواهنا فداه) فرمودند و مفصلاً اوصاف و شئون خاصی حضرت را مطرح کردند وآینده ای پر از عدل و داد به دست امام زمان( عج) را به جهانیان مژده دادند.

 

وفرمودند:بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرندۀ از ظالمین، اوست فاتحی قلعه ها و منهدم کننده آنها، اوست غالب بر هر قبیله ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان. بدانید که اوست گیرنده انتقام هر خونی از اولیاء خدا. اوست یاری دهنده دین خدا. اوست که بعنوان حجت باقی می ماند و بعد از او حجتی نیست.بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست. ولی خدا بر زمین و حکم کننده او بین خلقش وامین او بر نهان وآشکارش است.

 

پیمان وفاداری با غدیر

در بخش نهم مسئله بیعت را مطرح کردند و ارزش و پشتوانه آنرا چنین بیان فرمودند: بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من و بعنوان بیعت با او واقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم. بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی بامن بیعت کرده است، ومن از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم.دراین باره به قرآن استناد کردند و فرمودند:خداوند می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَى‏ نَفْسِهِ وَمَن أَوْفَى‏ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً؛ کسانی که با تو بیعت می کنند در واقع با خدا بیعت می کنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر کس بیعت را بشکند این شکستن بر ضررخوداوست، وهر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به اواجرعظیمی عنایت خواهد کرد.

 

احکام الهی جاویدانه است

در دهمین بخش،حضرت درباره احکام الهی سخن گفتند،که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتی بود. یکی پیش بینی آینده ای مسلمین درمشکلات که فرمودند: اگرزمانی طویلی بر شماگذشت وکوتاهی نمودید یا فراموش کردید، علی صاحب اختیار شما است و برای شما بیان می کند. خداوند عزوجل او را بعد از من به عنوان امین برخلقش منصوب نموده است.

 

سپس مسئله ای ثابت بودن احکام الهی تا ابد را با عباراتی بلند بیان فرموده اند: ای مردم،هرحلالی که شمارابدان راهنمایی کردم وهرحرامی که شمارا ازآن نهی نمودم، هرگزازآنها برنگشته ام وتغییر نداده ام. این مطلب را به یادداشته باشید وآن راحفظ کنیدو به یکدیگر سفارش کنید، وآن را تبدیل نکنیدو تغییر ندهید. نکته دیگر مسائل جدیدی بود که درآینده برای مسلمانان پیش می آمدکه دراین باره فرمودند: مأمورم که از شما بیعت بگیرم و با شمادست بدهم براینکه قبول کنید آنچه ازطرف خداوندعزوجل درباره امیرالمومنین علی و جانشینان بعد ازاوآورده ام که آنان از نسل من و اویند، (وآن موضوع )امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود، وآخرایشان مهدی است تا روزی که خدایی مدبر قضا و قدر را ملاقات کند. دیگرآنکه بالاترین امربه معروف و نهی از منکر را تبلیغ پیام غدیراعلام کردندوفرمودند: بدانید بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا بفهمید و آنرا به کسانی که حاضر نیستند برسانید واو را از طرف من بقبولش امر واز مخالفتش نهی نمایید، چراکه این دستوری از جانب خداوند عزوجل واز نزد من است، وهیچ امر به معروف و نهی از منکری نمی شود مگر با امام معصوم.

 

با دوازده امام(علیهم السلام) بیعت کنید!

 در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانی انجام شد.حضرت، خطاب به حاضرین فرمودند: پس همگی چنین بگویید: «ما شنیدیم واطاعت می کنیم وراضی هستیم وسر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پرودگارما و خودت برما رساندی، درباره امر امامت امام ما علی امیر المومنین وامامانی که ازصلب اوبه دنیامی آیند. براین مطلب باقلبهای مان وبا جانمان وبازبانمان وبادستانمان با تو بیعت می کنیم. بر این عقیده زنده ایم و باآن می میریم (و روز قیامت) باآ ن محشور می شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نمایم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول برنمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم. تو مارا به موعظه ای الهی نصیحت نمودی درباره علی امیر المومنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند، یعنی حسن و حسین وآنانی که خداوند بعد از آن دومنصوب نموده است ». کلمات نهایی پیامبر دعا برای اقرار کنندگان به سخنانش و نفرین بر منکرین اوامر آن حضرت بود، و با حمد خداوند خطابه حضرت به پایان رسید.

 

تبریک وتهنیت غدیر و ولایت

پس ازاتمام خطبه، صدای مردم بلندشدکه: «آری، شنیدیم وطبق فرمان خداورسول باقلب وجان وزبان ودستمان اطاعت می کنیم». بعدبسوی پیامبروامیرالمومنین ازدحام کردندوبرای بیعت سبقت می گرفتند و باایشان دست بیعت می دادند. این ابرازاحساسات وفریادهای شفعی که ازجمعیت برمی خواست، شکوه وابهت بی مانندی به آن اجتماع بزرگ می بخشید. دراین حال پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمود:«الحمدلله الذی فضلنا علی جمیع العالممین».ونیزپیامبر(صلی الله علیه وآله)به منادی خوددستوردادند تابین مردم گردش کند و این خلاصه غدیررا تکرارکند: « مَن کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»، تاغدیربعنوان تابلوی ابدی ولایت بردلهانقش ببندد.

 

همه آمدند با پیامبر(صلی الله علیه وآله) وامیرالمومنین علی (صلوات اله علیه) دست بیعت دادند وبه امیرالمومنین تبریک وتهنیت گفتند. ولی ابوبکر و عمربا وجودی که بیعت کرده بودند، به پیامبرعزیزاسلام می گفتند: آیا این امراز طرف خداوند است یا از طرف رسولش(یعنی: ازجانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: ازطرف خدا و رسولش است، آیا چنین مسئله بزرگی بدون امرخداوند می‌شود؟ و نیز فرمود: «آری حق است ازطرف خداورسولش که علی امیر المومنین است».

 

نتیجه:

ازسخنان زیبای پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) در روزغدیرخم، به این نتیجه می‌رسیم که هیچ جای شک وشبه در رابطه با خلافت و جانشینی پیامر(صلی الله علیه وآله) بعد از خودش باقی نمانده است، وامیرمومنان حضرت علی(صلوات اله علیه) خلیفه و جانشین برحق پیامبر(صلی الله علیه وآله)، ولی امر و صاحب‌اختیار، امام  و پیشوا و رهبر امت است. و بعد از او یازده امام معصوم(علیهم السلام) که ازنسل وفرزندان اوست، امامت ورهبری جامعه اسلامی رابه عهده خواهدداشت. وبرماست که از پیامبروامامان مان پیروی کنیم، وحادثه غدیررابه مردم بشناسانیم، و پیام آنرا به فرداها برسانیم و از سنگرغدیرسقیفه را نشانه رویم، تا پرچم ولایت رابربلندای تاریخ برفراز داریم و لبخند رضایت برلبان مبارک صاحب غدیر بنشانیم./907/د101/ی

 

منبع: راسخون

 

ارسال نظرات