ثقهالاسلام تبریزی، روحانی شهیدی که به دار آویخته شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در تبریز، نگاهی به تاریخ معاصر کشور به ویژه آذربایجان و تبریز، نشان میدهد که علمای شیعه سهم به سزایی در مبارزات استکبارستیزانه و آزادیخواهانه ملت ایران داشتهاند. سابقه حضور روحانیت شیعه در عرصه سیاست بسیار طولانی است؛ ولی همزمان با گسترش تشیع در ایران، مرحله جدیدی از هویت ملی و دینی تحت زعامت مرجعیت شیعه نمایان شد.
نهضت مردمگرایی، عدالتخواهی و حقطلبی ملت ایران در تاریخ معاصر که با عنوان مشروطیت شهرت یافته است، با حرکت مجاهدانه و روشنگرانه روحانیت شیعه و مراجع وقت آغاز شد؛ البته روحانیت در این مسیر هزینههای سنگینی را پرداخت، که شهادت میرزا علی ثقةالاسلام تبریزی از مهمترین و البته تلخترین حوادث این نهضت بوده است.
حاج میرزا موسی پدر ثقه الاسلام نیز در قیام تنباکو نقش به سزایی داشت و مردم تبریز را برای الغای قرارداد، تشویق و سازماندهی میکرد. به گواه تاریخ، پسر نیز راه پدر رفت. میرزا علی آقا که هفتم مهر ماه 1277 قمری در تبریز دیده به جهان گشود، روحیهای حقطلب و آزادیخواه داشت؛ چنانچه در جریان نهضت مشروطه، از شخصیتهای فعال و با نفوذ مشروطهطلب در آذربایجان بود.
شهید ثقه الاسلام تبریزی همچون دیگر علمای شیعه در تبریز، نقش فعالی در پیشبرد اهداف نهضت عدالتخواهی به ویژه در نهضت مشروطه مشروعه داشت. ثقةالاسلام ضمن آنکه روحیه ضداستبدادی داشت، با سلطه بیگانه هم بهشدت مخالف بود و همچون سایر علمای شیعه، خواهان حفظ استقلال و آزادی ایران و ایرانیان بود. او اقدامات افراطی و ضدمذهبی مشروطهخواهان را هم به زیان نهضت میدانست و با آن مخالفت میکرد.
ایستادگی و آزادگی ثقةالاسلام در مقابل نیروهای اشغالگر روس، که منجر به شهادت او در روز عاشورای 1330 ه.ق شد، از اقدامات مهم و قابل ستایش زندگی وی و تاریخ تشیع است. ثقه الاسلام تبریزی پس از پنجاه و سه سال زندگی، سرانجام در عاشورای سال 1330 هجری قمری توسط قشون متجاوز روسیه در باغشمال تبریز به شهادت رسید.
زندگی نامه مجاهد شهید نهضت مشروطیت
میرزا علی آقا مقدمات علوم دینی و ادبی را در زادگاهش تبریز فرا گرفت و برای ادامه تحصیل عازم عتبات عراق شد و نزد استادانی مثل فاضل اردکان، میرزا زین العابدین مازندرانی و میرزا حیبب الله رشتی به تحصیل فقه و دانش دینی پرداخت. پس از کسب درجه اجتهاد، در سال 1308 قمری به تبریز بازگشت و به تبلیغ دین پرداخت.
ثقه الاسلام تبریزی علاوه بر علوم دینی، در ادبیات فارسی و عربی نیز صاحبنظر بوده است؛ چنانچه تالیفاتش حاکی از تبحر ادبی، تاریخی و دینی این عالم مجاهد دارد. یکی از کتابهای این عالم مجاهد، «ایضاح الانبا فی مولد خاتم الانبیا» است که شرح حال خود را نیز در این اثر به رشته تحریر درآمده است. مرات الکتب از دیگر تألیفات شهید ثقه الاسلام تبریزی است که در آن کتب و رجال شیعه معرفی شده است.
وی در رساله «لالان» از سیاست و اجتماعات بحث کرده و چگونگی افکارش را آشکار کرده است. البته در دو رساله سیاسی و اجتماعی دیگر نیز که «واگن ملت» و «اگر ما آذربایجانیها غفلت کنیم» نام دارد، افکار ضد استبدادی این عالم شیعی نمایان است. دو اثر سیدالشهدا و ترجمه بث الشکوی(قسمت سوم تاریخ یمینی تالیف عبدالجبار عتبی) نیز از ثقه الاسلام تبریزی به یادگار مانده است.
با درگذشت میرزا موسی، پسر در امور دینی و اجتماعی جانشین پدرش شد و در سطح وسیعتر به ارشاد مردم پرداخت. هر گاه ثقه الاسلام به منبر میرفت، علاوه بر طرح احکام و موضوعات دینی، پیرامون مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بحثهایی مطرح میکرد. از آن جا که شهید ثقه الاسلام سخنوری توانا بود و مسائل را به روشنی تفهیم میکرد، به سرعت میان مردم محبوب شد و شهرت یافت.
اسناد تاریخی نشان میدهند که ثقه الاسلام تبریزی برخلاف دیگر اقشار مشروطهخواه آن دوران، متعادل بود؛ با این توضیح که از هیچ شخص و گروهی کارهای تند و افراطی را نمیپذیرفت. به همان اندازه که او به دشمنیهای بیمورد با مشروطه حساسیت نشان میداد، از مشروطه خواهان افراطی که فکر میکردند همه چیز باید در برابر مشروطه قربانی شود، انتقاد شدید به عمل میآورد.
گر چه ثقه الاسلام تبریزی از مدافعان و رهبران بسیار برجسته جنبش مشروطه در آذربایجان بود، ولی از مشروطه خواهان تندرو بسیار انتقاد میکرد و یکی از علل ناکامی مشروطه را رفتار افراطی و نامتعادل این گروه میدانست. به همین دلیل است که میگوید: «خدا نیامرزد قاتلین مشروطه را که از روز اول تیغ کین کشیدند و این بیچاره را کشتند. بنده خیانتهای مشروطه طلبان را کتابچه کرده و نوشتهام.»
خلاصه آن که شهید ثقه الاسلام تبریزی مشروطهای را قبول داشت که دین ستیز، بیگانهگرا و مروج بینظمی و نابسامانی نباشد و امور کشور در دست آشوب طلبان تندروی که به هیچ قید و بندی معتقد نیستند، نیفتند. از آن جا که ثقه الاسلام تبریزی بسیار وطن دوست بود و به استقلال میهن شدیدا علاقه داشت، یکی از نگرانیهای همیشگی او به خطر افتادن استقلال کشور در جریان تحولات جنبش مشروطه خواهی بود.
تا آن که در ذیحجه سال 1329 قمری، روسها به ایران اتمام حجت دادند و آنگاه به بهانههای مختلف خاک ایران مورد هجوم و تجاوز آنها قرار گرفت. پس از آن که روسها وارد شهر تبریز شدند، در این شهر به غارت و کشتار مردم دست زدند. در جریان این کشتار که با مقاومت مردم شهر همراه بود، بسیاری از افرادی که در شهر نام و شهرتی داشتند، میدان را خالی کرده از شهر گریختند. بنا بر این از بزرگان شهر کسی غیر از شهید ثقه الاسلام تبریزی باقی نماند.
هر قدر اوضاع تبریز بحرانیتر میشد و کشتار و ستم روسها شدت بیشتر پیدا میکرد، افراد بیشتری از ثقه الاسلام درخواست میکردند که از شهر خارج شود و جان خود را نجات دهد. حتی ماموران بلندپایه عثمانی که در کنسولگری عثمانی در تبریز بودند، از طریق فردی به ثقه الاسلام چنین پیغام دادند: «طبق اطلاعاتی که ما به دست آوردهایم، هدف روسها این است که شما را حتما دستگیر کنند؛ پس فکری به حال خود بکنید.»
ثقه الاسلام در پاسخ به کسی که پیغام آورده بود گفت: شما چگونه راضی هستید که من در این آخر زندگی از ترس مرگ، خود را به پناهگاهی بکشم و دیگران را در دست دشمن رها نمایم؟ بدین ترتیب او تا آخرین لحظه حیات مردم را رها نکرد و سرانجام در عصر روز نهم محرم 1330(نهم دی 1290 شمسی) توسط نظامیان مسلح روس دستگیر شد و در بامداد روز دهم دی 1390 برابر با دهم محرم 1330 قمری، آن عالم بزرگ را در سربازخانه روسها به دار آویختند.
/935/703/ر