۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۷
کد خبر: ۲۳۰۲۲۱

کتاب حدیث حماسه با پرداختی متفاوت به خاطرات شهدای جنگ تحمیلی منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ کتاب «حدیث حماسه»، با برش هایی متفاوت از خاطرات شهدای جنگ تحمیلی به همت وحید وزیر مقدم روانه بازار کتاب شد.
چاپ کتاب

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، کتاب «حدیث حماسه»، برش هایی متفاوت از خاطرات شهدای جنگ تحمیلی به همت وحید وزیر مقدم با شمارگان هزار جلد و زیر نظر واحد مطالعات و تحقیقات کانون اسلامی جوانان شهر خورشید منتشر شد.

 

 این کتاب  سرفصل هایی چون کلام ناب، حرف هایی به رنگ آفتاب، روایت باران، لطف خدا، شهید فهمیده، خاطره تأمل برانگیز، احترام به آقا امام زمان(عج)، عنایت شهید، هجران سید مهدی، صدای اذان، مسافر کربلا، سه حاجت، یاوران رهبر، نماز اول وقت، اصحاب فکه، یا علی بن موسی الرضا(ع)، فوتبالیست زهرائی، دو رکعت عشق، میهمان بابا،در جستجوی نور، سجده عشق و بهشت خدا را شامل می شود.

 

شوق شهادت، کارت دعوت، نوار قلب، اسکناس سبز، بوسه بر پیشانی، پای برهنه، آرزوی شگفت، آخرین پرواز، راز پیشانی بند، بازگشت دیدنی، انس با قرآن، آسمانی، قسمتی از بهشت، رویای صادقه، به رنگ علی اصغر، مشتاق زیارت، یاد یار ماندگار و حدیث رویش از دیگر عناوین خاطرات شهدای جنگ تحمیلی در کتاب «حدیث حماسه» است.

 

در مقدمه این کتاب می خوانید: «شهیدان شاهدان همیشه تاریخ هستند و شهادت، حکایت سلوک عارفانه ای است برای رسیدن به سرچشمه های زلال و ناب معرفت، سیری که از طلب آغاز شده و در فنا آرام می گیرد...به مدد مولایم علی بن موسی الرضا(ع) این تحفه ناقابل را به روح بلند معیار و معمار کبیر انقلاب، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب و شهدای گرانقدر دفاع مقدس تقدیم می نمایم، امید آن دارم همه ما مورد شفاعت و توجه خاص شهدا قرار گیریم و زندگی ما به رنگ شهادت نزدیکتر شود».

 

در بخشی از این کتاب خاطره ای درباره شهید فهمیده آمده است: «محمد حسین کلاس دوم راهنمایی بود یک روز ظهر او را صدا کردم تا نهارش را بخورد و برود مدرسه چند بار او را صدا کردم ولی جواب نداد. بالاخره فهمیدم پشت دیوار پنهان شده تا مرا بترساند گفتم کجا بودی که جوابم را نمیدادی؟کفت سر قبرم. تو بهشت زهرا قطعه 24 ردیف 11 نشسته بودم، فکر کردم شوخی می کند.گفتم: این همه میری بهشت زهرا یک بار هم منو ببر تا ببینم قطعه چیه؟ محمد حسین گفت مادر هنوز نوبتم نشده بعدها اینقدر بری تا سیر بشی، با نگرانی پرسیدم این حرف ها چیه که می زنی؟بعد از شهادتش برای دفن نیمه پیکرش به بهشت زهرا رفتیم دیدیم در قطعه 24 ردیف 11 به خاک سپرده شد».

 

در بخش دیگری از کتاب خاطرات شهدا با عنوان بوسه بر پیشانی از زبان علیرضا قزوه آمده است: « یکی از برادران لشکر حضرت رسول (ص) می گفت: در گردان ما برادری بود که عادت داشت، پیشانی شهدا را ببوسد.وقتی شهید شد، بچه ها تصمیم گرفتند به تلافی آن همه محبت، پیشانی او را غرق بوسه کنند.پارچه را که کنار زدیم، نعش بی سر او دل همه ما را آتش زد».

 

در بخش به رنگ علی اصغر کتاب حدیث حماسه می خوانید: « شهید سید جعفر حجازی» نمونه کاملی از اخلاق و صفا بود، پس از شهادت او، بچه ها دفتر خاطراتش را از کوله پشتی اش بیرون آوردند در آن نوشته بود:«خدایا! مرا مثل حضرت علی اصغر امام حسین(ع) بپذیر.» سرانجام در عملیات صاحب الزمان(عج) ترکشی گلویش را درید و دعایش را مستجاب کرد».

 

در بخش یاد یار ماندگار این کتاب آمده است: «شهید محمد رضا شفیعی همان شهیدی است که جسم مطهرش پس از 16 سال به وطن بازگشت.همرزم شهید، راز سالم بودن جسم مطهر محمد رضا را بعد از 16 سال در چهار چیز می داند: نماز شب، زیارت عاشورا، غسل جمعه و دائم الوضو بودن.همیشه هنگام روضه یا زیارت عاشورا، اشک هایش را به بدنش می مالید. این است معجزه اشک، برای زیارت عاشورا!». /934/ن601/ب5

ارسال نظرات