۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۷
کد خبر: ۲۳۱۴۵۲

تمایزات تفسیر المیزان/ پرواز از المعجم به مفاتح الغیب

خبرگزاری رسا ـ المیزان برای یک مفسر، دائره المعارف قرآنی است. کمتر مسائلی درباره عقاید و اخلاق و اعمال مطرح می‌شود که علامه طباطبایی در تفسیر المیزانی که برای جامعه ما لازم و حیاتی است و باید عموم مردم مطالعه این میراث گرانبها را در دستور کار خود قرار دهند، نپرداخته باشد.
تمایزات تفسیر المیزان/ پرواز از المعجم به مفاتح الغیب

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، «المیزان برای یک مفسر، دائره المعارف قرآنی است. کمتر مسائلی درباره عقاید و اخلاق و اعمال مطرح می‌شود که مرحوم استاد در تفسیر قیّم المیزان به آن نفیاً یا اثباتاً نپرداخته باشد.» این گفته عالم بزرگوار و صاحب تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی است که در مورد تفسیر المیزان مرقوم داشته اند. علامه فقید سیدمحمدحسین طباطبایی، در کاری متفاوت، توفیق خلق اثری عظیم به نام تفسیر المیزان را در حیات خود یافته است. این تفسیر در بین تفاسیر دیگر جایگاه خاص و منحصر به فردی دارد که در این متن به بررسی آن می‌پردازیم. چون قلم زدن راجع به تفسیر و ارزیابی آن کار متخصص اهل فن است، تفسیر قیم المیزان را از منظر آیت الله جوادی آملی مرور می‌کنیم و از نگاه ایشان می‌شناسیم؛ از دیباچه‌ای که بر این تفسیر عظیم انشا فرموده‌اند.

 

امروزه ده‌ها تفسیر معروف و قابل اعتنا وجود دارد که بسیار قابل استفاده اند، ولی تعداد معدودی از آن‌ها تکامل یافتند و تفسیر کل قرآن شدند. بسیاری از تفاسیر ارجمند تنها به بخشی از قرآن پرداخته و به اتمام رسیده است. در بین تفاسیری که تمام آیات قرآن را مورد مداقه و بررسی قرار داده‌اند تفسیر شریف المیزان جایگاه خاصی دارد و به لحاظ برتری از چند بعد قابل بررسی است.

 

علامه‌ی ذوالفنون

تفسیر المیزان اثر یک «علامه» ی به تمام معناست، کسی که در علوم و فنون مختلفی صاحب نظر است. علامه طباطبایی علاوه بر امتیازات علمی، امتیاز دیگری نیز داشته و آن انس بسیار با قرآن است. به طوری که احکام و مسائل، همچنین مسائل واقعه زمان را با قرآن و استناد به آیات حل می‌نموده است. درباره ایشان، این عبارت حدیثی مصداق دارد که قرآن با گوشت و پوست و خون او آمیخته بود. کسی که چنین با قرآن محشور و دمخور باشد، طبیعتاً تسلطی خاص دارد و می‌تواند در تفسیر قرآن با قرآن بسیار خوب عمل نماید.

 

نگاهی به ساختار المیزان 

اگر جلدی از مجلدات بیست گانه‌ی المیزان را بگشاییم، می‌بینیم در ابتدا، کلام نورانی قرآن قرار دارد. تعدادی از آیات که برای تفسیر کردن انتخاب شده اند و مشابهت‌ معنایی داشته و در یک دیباچه یکجا تفسیر می‌گردند، در ابتدا و در نسخ ترجمه‌ و پس از آن ترجمه آیات می‌آید و فصلی به نام «بیان» پس از آن است. در این فصل منظورها بیان می‌گردد تا معلوم شود این آیات به چه منظوری مطرح شده و حرف اصلی آن چیست. پس از آن «بحث روایی» فصل دیگری است که همه آیات قرآن را در بر گرفته است. در این مورد تمام روایات (به استثنای ادعیه) که مرتبط با آیه مورد نظر است مورد مداقه و بررسی قرار گرفته تا از منظر نور دیگر ثقلین آیات شناخته شوند. از این حیث نیز این تفسیر قابل اعتناست که مجموعه کلام مفسر قرآن را گردآوری نموده است.

 

بعد از بحث روایی، بخش بحث فلسفی است. در این بخش استنباطات و استدلال‌هایی که روشنگر ابعاد آیه است آورده شده است که مطالعه آن بخش دیگری از آیات و نشانه‌ها را نشان می‌دهد.

 

این سیر و روند تا پایان تفسیر ادامه دارد، با این تفاوت که بسیاری از مطالب مهم که مرتبط با چندین آیه از قرآن هستند در اولین آیه که به ترتیب حضور در قرآن است بیان می‌گردد. پس طبیعی است که در جزءهای اولیه و سوره‌های ابتدایی قرآن تفسیر مبسوط باشد و در نیمه دوم قرآن، بحث‌های خاص آیات مطرح می‌شود و در مورد بحث‌های مشترک ارجاع داده می‌شود به آیات قبل که مورد نظر واقع شد. این شمای کلی تفسیر المیزان است. ولی باطن تفسیر ویژگی‌های خاصی دارد که ادامه آمده است.

 

قرآن نور مبین است، نور مبین لازمه‌اش این است که نقطه تاریکی در آن وجود نداشته باشد. و در این مسیر، تفسیر آیات قرآن با آیات دیگر، روشی است مطمئن و روشنگر. روش بسیاری از مفسران ادبی بر آن بوده و هست که در استنباط حکم ادبی از لحاظ حقیقت و مجاز لغوی و فصاحت و بلاغت و تشریح فنون گوناگون، مجموع آیاتی که کلمه یا کلام مورد تفحص در آن بوده را مورد جستجو قرار داده و از نحوه استعمال و اسناد و تقدیم و تاخیر و سایر موارد نکته ادبی مورد نظر را استخراج می‌نمایند. روش هایی مانند مراجعه به معجم و استنباط لغوی نیز از روش های دیگر تفسیر است که مورد استفاده بوده، ولی این‌ها هیچ‌کدام روش تفسیر قرآن به قرآن نیست که ویژه‌ی المیزان می باشد.

 

پرواز از معجم به مفاتح الغیب

آن‌چه که المیزان را کاری منحصر به فرد نموده و هنوز ابتکار آن باقی است شناسایی آیات کلیدی و ریشه‌ای قرآن است که در پرتو آن آیات کلیدی درهای بسیاری از آیات دیگر گشوده می‌گردد و با شناخت آن آیات ریشه‌ای تغذیه‌ی بسیاری از آیات شاخه‌ای روشن می‌گردد. در این روش سخن از کلمه یا کلام مشابه نیست تا فهرست و لغتنامه راهگشا باشد، بلکه در این سیر باید از سکوی المعجم و کتاب لغت پرواز کرد و به کنگره «و عنده مفاتح الغیب» رسید و اسرار مغالیق بر نامحرمان را از آن آیات و از آن مفاتیح گشود. و این است معنای تفسیر قرآن به قرآن المیزان.

 

علامه تسلطی به ظواهر آیات داشته‌ که اگر جوانبی از آیات را مطرح می‌نمود با هیچکدام از آیات دیگر متناقض نبوده است. او همچنین مویدات آن را از آیات دیگر می‌آورد. نکته‌ی دیگر مروم علامه سیری طولانی و عمیق در سنت معصومین داشتند که هر آیه مطرح می‌شد طوری آن را تفسیر می‌کردند که اگر در بین سنت معصومین دلیل یا تاییدی وجود دارد از آن بعنوان استدال یا استمداد بهره برداری شود و اگر دلیل یا تاییدی وجود نداشت به سبکی آیه‌ی محل بحص را تفسیر می‌نمودند که مناقض با سنت قطعی معصومین نباشد.

 

همین هماهنگی و همخوانی با سایر آیات و روایاتی که در تفسیر المیزان بیان شد تطبیق با اصول و مبرزات عقلی نیز مشهود است. ایشان تبحری کم نظیر در تفکر عقلی داشته اند برای همین توانایی بوده است که موفق شده‌اند تا اینچنین دلایل و ابعاد عقلی آیات را سنجیده استنباط نمایند و مورد نظر قرار دهند. تسلط به مبانی فقه و اصول و همچنین بلند نظری و نگاه ماورایی علامه به آیات قرآن آن را از متون دیگر متمایز نموده، یعنی مابه ازایی اگر در فقه و اصول در آیات قرآن موجود است آن را مورد بررسی قرار داده است و همچنین با نگاه بلند و صحیح ایشان مفاهیم عمیق را با تعابیر ساده و حتی زمینی محدود نکرده و گاهی آن را بر بلندای مفاهیم رها می‌نماید تا افکار بلند سایرین بدان دست یابد.

 

المیزان تفسیری است که هنوز برای فهم آن و درک عظمت آن راه بسیار است. المیزان برای جامعه‌ی ما تفسیری لازم و حیاتی است، به غیر از مفسران و طالبان علم تفسیر باید عموم مردم مطالعه این میراث گرانبها را در دستور کار خود قرار دهند. شاید باید گفت جامعه از جریان علمی تا حدودی عقب افتاده و جامعه علمی از علوم اسلامی عقب افتاده، چرا که هنوز المیزان وارد محافل عمومی و خاص نشده است. جامعه باید بسیار دقیق کار کند. المیزان با تمام عظمت بیست جلد است، مجلداتی که وقتی آن را مرور کرده و خوانده می‌شود انگار یک دوره کامل علوم از فقه و اصول گرفته تا تاریخ و معصوم شناسی در آن مرور می‌شود. پس باز باید این تفسیر با اهرم‌های مختلف جایگاه خود را در بین مطالعه کنندگان و مومنان پیدا کند و این گونه تلقی نشود که تفسیری دشوار است و برای عوام خوب نیست، چرا که قشر تحصیل‌کرده جامعه‌ی ما همگی توان خواندن و درک آن را داشته و اگر هم کسی نداشت، آب دریا را گر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید./1311/د101/ی

 

منبع: هفته نامه زاهدان امروز 

ارسال نظرات