رویکردهای رهبری در شرایط مختلف سیاسی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، نقش جامع مقام معظم رهبری در طراحی راهبردهای کلان مدیریت تحولات داخلی و بین المللی یکی از مهمترین کارکردهای جایگاه فقهی و قانونی ایشان است. مطالعه رویکردهای ایشان در مقاطع مختلف سیاسی مشخص می سازد که تعیین اولویت ها نسبت مستقیمی با جریان حاکم بر فضای سیاسی کشور دارد.
ولایت فقیه از یک سو مسئولیت رسیدگی به زندگی و تحولات اجتماعی مسلمانان در سراسر جهان را دارد و از سوی دیگر در قالب قوانین جمهوری اسلامی مسئولیت های مشخصی را بر عهده دارد. از این رو جمع میان این دو مهم نیازمند قدرت سیاسی و توان مدیریتی بالایی خواهد بود.
هر گاه در قالب نظام سیاسی داخل، شرایط از انسجام و تعادل مناسبی برخوردار بوده است به همان میزان رویکردهای رهبری برای پیشبرد جامعه و امت اسلامی نیز به سمت امور زیربنایی و جهانی گرایش پیدا کرده است و هر زمان فضای سیاسی داخل کشور دچار تنش و التهاب بوده است به ناچار رویکردهای ایشان نیز به طور عمده به سمت تقویت بافت سیاسی و اجتماعی داخلی سوق پیدا کرده است.
ایشان در 16 تیر 79 می فرمایند: «اصلاحات باید تعریف شود. اولا برای خود ما که می خواهیم اصلاحات کنیم، تعریف شود و مشخص باشد که می خواهیم چه کار کنیم. ثانیا برای مردم تعریف شود که منظور ما از اصلاحات چیست، تا هر کسی نتواند به میل خودش اصلاحات را معنا کند. این جزو کارهایی است که مجموعه ای از مسئولان دولتی، دستگاه قضایی و مجلس و غیره می توانند انجام دهند. باید تعریف مشخصی از اصلاحات به وجود بیاید تا ترسیم آن چهره و وضعیتی که ما در نهایت جاده اصلاحات می خواهیم به آن برسیم، برای همه - هم مردم، هم مسئولان - آسان شود و بدانند به کجا می خواهند برسند. البته خوشبختانه برخی از مسئولان، و بیش از همه رئیس جمهور عزیزمان، بارها گفته اند که اصلاحات ما اصلاحات اسلامی و انقلابی است؛ هدف، رسیدن به مدینه النبی است. اینها خوب است، اما تعریف های دقیق تر و تصویر روشن تری لازم است. اینها از این جهت خوب است که انگشت اشاره غربی ها و بیگانه ها را می خواباند؛ معلوم می شود آنچه که آنها می گویند، مراد نیست. همه این را می فهمند، اما باید توضیح داده شود و بیشتر تصویر گردد.»
مقام معظم رهبری در 9 اسفند 79 نیز فرمودند: «دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم افزاری همه جانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا کسانی که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالب ها و نوآوری های علمی خودی بتوانند بنای حقیقی یک جامعه آباد و عادلانه مبتنی بر تفکرات و ارزش های اسلامی را بالا ببرند. امروز کشور ما از دانشگاه این را می خواهد. دانشگاه را مشغول چه کاری کنند که دانشجو و استاد را از این راه باز بدارند؟ یقین بدانید یکی از چیزهایی که امروز مورد توجه سرویس های اطلاعاتی است، این نکته است که ببینند چگونه می توانند دانشجوی بیدار و دانشگاه آگاه ایرانی را از آن راهی که می تواند به اعتلای کشور بینجامد، منصرف کنند و مانعش بشوند.»
ایشان در 5 شهریور 80 می فرمایند: «من می بینم گاهی اوقات بعضی اشخاص کارهای زیادی می کنند، اما اصلا توجیه ندارند. با مزه این است که بعد هم در موضع معترض و اپوزیسیون می نشینند! آقا سیزده، چهارده سال در راس یک وزارتخانه بوده؛ محصول کار، مطلقا غیرقابل قبول است؛ حالا به جای اینکه ما برویم بگوییم آقا شما بعد از سیزده، چهارده سال چرا محصول کارتان این است، او طلبکار است که به من کمک نکردند! این حرف معنا ندارد. جایی داشته باشید برای این که این معنا را سؤال و مشخص کنند، که ببینیم چرا این گونه حرف می زنند.
پاسخگو بودن در مقابل مجلس و قانون، یک روال معمولی دارد. من می خواهم از این یک قدم بالاتر بروم؛ می خواهم بگویم هر کاری می کنید، باید طوری باشد که برای آن استدلال و توجیه قانع کننده ای داشته باشید. اگر از شما پرسیدند چرا این سرمایه گذاری را کردید، چرا آن اقدام را کردید، چرا آن اقدام را نکردید، بگویید با این استدلال. البته ممکن است آن استدلال، غلط باشد و همه آن را نپسندند؛ اما شما استدلال داشته باشید. پاسخگو بودن، یعنی این.
عده ای می گویند شما جرات را از مدیران می گیرید! نه آقا، بنده خودم آدم با جراتی هستم و از کارهای بزرگ اصلا واهمه ندارم و وارد کارهای بزرگ شده ام و می شوم و از آدم با جرات هم لذت می برم. هر آدمی را هم ببینم که با مشاهده کار عظیم به شوق می آید تا جلو برود، در دلم تحسینش می کنم و قدر او را می دانم. نخیر، نمی خواهیم جرات مدیرها را بگیریم؛ منتها آن مدیری که پشت کارش استدلال هست، جرات دارد؛ اما آن مدیری که استدلال ندارد، خودش جرات ندارد. کارش «یقدم رجلا و یؤخر اخری» است؛ یک قدم جلو، یک قدم عقب؛ آخر هم کار را ضایع و خراب می کند. پاسخگو بودن به این معناست.»
ایشان در 26 تیر 81 می فرمایند: «قرآن بعد از آنکه بحث «و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما» را میکند، می فرماید: «انّما المؤمنون إخوة»؛ مؤمنین به خدا، مؤمنین به دین، مؤمنین به راه انبیا با هم برادرند. دو برادر ممکن است با هم دعوا کنند، اما تکلیف ما چیست؟ «فاصلحوا بین اخویکم»؛ بین دو برادرتان اصلاح ایجاد کنید. درست نقطه مقابل این، عده ای دائم می خواهند با جناح بندی و اظهارات حزبی و ایجاد ولایت حزبی! به تنور اختلاف افکنی و آتش افروزی بدمند. در مفهوم و معنای ولایت که جزو تعالیم اصلی دین و قرآن و جزو مصرحات قانون اساسی است، شبهه می اندازند و خدشه ایجاد می کنند؛ ولی به جای آن، ولایت حزبی به وجود می آورند و این تناقض وحشتناک را ایجاد می نمایند. خودتان را از این مسائل برکنار بدارید. البته هر کسی در مسائل گوناگون سیاسی، مجاری سیاست کشور و موضع گیری ها و گفتارهای اشخاص دیدی دارد و نظر پیدا می کند. این هیچ اشکالی ندارد؛ باید هم انسان صاحب نظر باشد؛ بنده هم همیشه روی این مسئله تاکید می کنم که باید سیاست دان بود و قدرت تحلیل سیاسی داشت. این یک ملت را مصونیت می بخشد که بفهمد جریان سیاسی در دنیا چیست؛ یعنی می خواهند چه بر سر او بیاورند و او را به کجا بکشانند و او باید به کجا برود و چه باید اراده کند. این ها جزو چیزهای لازم برای ملت است و خوشبختانه ملت ما از جهت آگاهی سیاسی جزو ملت های پیشرفته است؛ اما این غیر از جناح بندی و موضع گیری و جنجال و مناقشه سیاسی است. از این پرهیز کنید و به کار اصلی که آینده کشور در گرو آن است و در اختیار شماست، بپردازید. شما باید کاملا بتوانید این را تدارک کنید.»
معرفی تهدیدهای استکبار و نظام سرمایه داری، معرفی ارزش های انقلاب اسلامی، حفظ نظام اسلامی، تهاجم فرهنگی، پیشرفت علمی، قانون گرایی، دشمن درونی - دشمن بیرونی، خودی و غیر خودی، مردم سالاری دینی، عدالت اجتماعی، خط امام، پاسخگو بودن، عزت ملی، منافع ملی، شبهه افکنی، حاکمیت دوگانه برخی از پر تکرارترین کلید واژه های موجود در بیانات مقام معظم رهبری در طول دولت های هفتم و هشتم است.
مناقشه های سیاسی فراوان و بیهوده در این دوره با بروز حوادثی همچون کوی دانشگاه و فتنه 18 تیر، تحصن نمایندگان مجلس، بحران مطبوعات و دین ستیزی برنامه ریزی شده در بدنه فرهنگی و رسانه ای دولت مانع از آن می شد که رهبری بتوانند جهت گیری رویکردهای خویش را از مرزهای جغرافیایی کشور فراتر ببرند. در این دوره، سیاست زدگی به سطحی رسید که ولی فقیه به تنهایی در سخنرانی عمومی اقدام به دفاع از نظریه ولایت فقیه می کرد و در برابر انفعال سیاست خارجی دولت در محاصره کامل کشور توسط دولت آمریکا و انتشار زمزمه هایی مبنی بر معامله حزب الله لبنان و حماس توسط دولت ایران، آرمان اصیل انقلاب در دفاع از مظلومیت ملت فلسطین نیز مورد هجوم قرار می گرفت.
با تحولی که در سیستم دولت در سال 84 شکل گرفت به سرعت در رویکردهای کلی نظام نیز نتیجه این تحولات دیده شد. کلید واژه هایی چون تحول و ارتقای علوم انسانی، تحول بنیادین در آموزش و پرورش، مهندسی فرهنگی، الهام بخشی ملت ایران، جهاد در اسلام، تمدن سازی نوین اسلامی، شکستن مرزهای دانش، جنگ اراده ها، جنگ نرم، مرجعیت علمی، نقشه جامع علمی کشور و مواردی از این دست یا برای اولین بار و یا با تاکیدات بیشتر نسبت به دوره قبل مورد توجه مقام معظم رهبری قرار می گیرند و ایران موقعیت پیشتازی و الهام بخشی برای ملت های مسلمان را به نمایش می گذارد. ایستادگی صریح دولت در برابر نظام سلطه و تقویت روحیه خودباوری ملی در سطح جامعه موجب افزایش وسعت عملکرد ولایت فقیه در میدان بین المللی شد.
البته این روند با یک سکته دیگر در جریان فتنه 88 کند شد و رویکردهای مبتنی بر آرامش سیاسی، امنیت ملی، اصلی و فرعی کردن امور، خودی و غیر خودی، ریزش ها و رویش ها، تقوای سیاسی، قانون گرایی، بصیرت، فتنه، اخلاق سیاسی و ... بار دیگر در ادبیات عمومی رهبری مورد تاکید قرار گرفت. اما در مجموع در طول دولت های نهم و دهم جایگاه بین المللی رهبری و تاثیرگذاری ایشان بر ملت های مسلمان در مسیری صعودی قرار گرفت.
ایشان در سخنرانی 31 مرداد 85 می فرمایند: «امروز امت اسلامی به حکومت اسلامی به معنای واقعی کلمه نیازمند است. حکومت اسلامی یعنی آن حکومتی که به دل انسان ها و ملت ها می پردازد؛ به مغز آنها و دانش آنها و پیشرفت علمی آنها می پردازد؛ به دست و بازوی قدرتمند آنها می پردازد؛ به اداره سیاست صحیح در میان آنها می پردازد. این، امروز نیاز امت اسلامی است.»/1311/د101/ی
منبع: هفته نامه زاهدان امروز