۰۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۶
کد خبر: ۲۳۲۴۴۱

عوامل انحطاط اجتماعی از دیدگاه امام علی

خبرگزاری رسا ـ هر جامعه‏ای برای رشد و پویایی خود همواره باید گذشته را چراغ راه آینده خویش قرار دهد و از تجارب گذشتگان در جهت هر چه بهتر شدن اوضاع اجتماع بهره‏برداری کرده و در عین حال، خود نیز اهل تلاش و کوشش بوده باشد تا به پیشرفت‌های مادی و معنوی دست پیدا کند و به این نکته باید توجه کند که گاه، عدم رعایت پاره‏ای از مسائل دخیل در پیشرفت و ترقی امور اجتماعی، موجب انحطاط و سقوط خواهد شد.
انحطاط اجتماعي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجت الاسلام ملکی راد عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در یادداشتی به بررسی عوامل انحطاط جامعه اسلامی از دیدگاه امیرمؤمنان علی(ع) پرداخته است.

 

هر جامعه‏ای برای رشد و پویایی خود همواره باید گذشته را چراغ راه آینده خویش قرار دهد و از تجارب گذشتگان در جهت هر چه بهتر شدن اوضاع اجتماع بهره‏برداری کرده و در عین حال، خود نیز اهل تلاش و کوشش بوده باشد تا به پیشرفت‌های مادی و معنوی دست پیدا کند و به این نکته باید توجه کند که گاه، عدم رعایت پاره‏ای از مسائل دخیل در پیشرفت و ترقی امور اجتماعی، موجب انحطاط و سقوط خواهد شد، پس علاوه بر استفاده از تجارب خوب گذشتگان و تلاش و کوشش جهت ترقی در امور مادی و معنوی، باید به علل و عواملی که موجب انحطاط جامعه می‏شود نیز توجه نمود و آنها را به دقت مورد شناسایی قرار داد.

 

در این یادداشت به پاره‏ای از علل و عوامل انحطاط جامعه از دیدگاه امام امیرمؤمنان(ع) اشاره می‏شود.

 

آن حضرت در این زمینه می‏فرماید: «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مَنْقُوضَةً فَلاَ تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ وَ کَانَتْ أَمُورُ اللهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ، وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَیْکُمْ تَرْجِعُ، فَمَکَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ، وَ أَلْقَیْتُمْ إِلَیْهِمْ أَزِمَّتَکُمْ، وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللهِ فِی أَیْدِیهمْ، یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ، وَ یَسِیرُونَ فی الشَّهَوَاتِ».

 

«مشاهده می‏کنید که قوانین و پیمانهای الهی شکسته شده اما شما نسبت به آن خشم نمی‏گیرید (یعنی در مقابل نقض قوانین الهی و زیر پا نهادن آن احساس مسئولیت نمی‏کنید و از غیرت و تعصب دینی برخوردار نیستید) در حالیکه اگر پیمان پدرانتان نقض می‏شد، ناراحت می‏شدید. (این جملات را حضرت به مردم کوفه آنروز فرموده است).

 

امام(ع) می‏فرماید: «شما مردمی بودید که دستورات الهی واحکام دینی ابتدا به دست شما می‏رسید و از شما به دیگران ابلاغ می‏شد یعنی شما در حکم مبلغین احکام الهی بودید اما امروز آنچنان انحطاط پیدا کرده‏اید که در مقابل چشمان شما احکام الهی نقض می‏شود و دستورات الهی زیر پا گذاشته می‏شود ولی کوچکترین حساسیتی از شما بروز داده نمی‏شود) زیرا: امروز جایگاه خود را به ستمگران واگذاشته‏اید و در نتیجه آنان براساس طبیعت ستمگری‏شان به شبهات عمل کرده و برطبق شهوات و هوی و هوس حرکت می‏کنند».

 

و در سخن دیگر می‏فرماید: «وَ لَکِنَّکُمْ نَسِیتُمْ مَا ذُکِّرْتُمْ، وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ، فَتَاهَ عَنْکُمْ رَأْیُکُمْ، وَ تَشَتَّتَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُم؛ آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کردید و از آنچه شما را ترساندند ایمن گشتید عقل ازسرتان پریده و کارهای شما آشفته شده است».

 

آرزوهای طولانی و طول امل و فراموشی مرگ و قیامت در کلام دیگری به عنوان عاملی برای انحطاط جامعه بر شمرده شده است. آن حضرت در تبیین این نکته می‏فرماید: «قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِکُمْ ذِکْرُ الاْجَالِ، وَ حَضَرَتْکُمْ کَوَاذِبُ الاْمَالِ، فَصَارَتِ الدُّنْیَا أَمْلَکَ بِکُمْ مِنَ الاْخِرَةِ، وَ الْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِکُمْ مِنَ الاْجِلَةِ، وَ اِنَّمَا أَنْتُم إِخْوَانٌ عَلَی دِینِ اللهِ، مَا فَرَّقَ بَیْنَکُمْ إِلاَّ خُبْثُ السَّرَائِرَ، وَ سُوءُ الضَّمائِرِ، فَلاَ تَوَازَرُونَ، وَ لاَ تَنَاصَحُونَ، وَ لاَ تَبَاذَلُونَ، وَ لاَ تَوَادُّونَ».

 

«یاد مرگ از دلهای شما رفته و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است و دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زود رس دنیا بیش از متاع جاویدان آخرت در شما نفوذ کرده است، و دنیا زدگی قیامت را از یادتان برده است، همانا شما برادران دینی همدیگرید، چیزی جز درون پلید و نیت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه یکدیگر را یاری می‏دهید و نه خیرخواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر می‏بخشید و نه با یکدیگر دوستی می‏کنید».

 

و در کلام دیگر رشد و بروز رذایل اخلاقی را از نشانه‏های انحطاط اجتماعی معرفی می‌کند، می‏فرماید: «طَعَّانِینَ عَیَّابِینَ، حَیَّادِینَ رَوَّاغِینَ إِنَّهُ لاَ غَنَاءَ فِی کَثْرَةِ عَدَدِکُمْ مَعَ قِلَّةِ اجْتَماعِ قُلُوبِکُمْ؛ شما بسیار طعنه زن، عیب جو، رویگردان از حق و پر مکر و حیله‏اید، مادام که افکار شماپراکنده است فراوانی شما سودی ندارد».

 

و در سخن دیگری ضمن تبیین وضع منحط آنروز می‏فرماید: «قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِی زَمَنٍ لاَ یَزْدَادُ الْخَیْرُ فِیهِ إِلاَّ إِدْبَاراً، وَ الشَّرُّ إِلاَّ إِقْبَالاً، وَ الشَّیْطَانُ فِی هَلاَکِ النَّاسِ إِلاَّ طَمَعاً، فَهذا أَوَانٌ قَوِیَتْ عُدَّتُهُ، وَ عَمَّتْ مَکِیدَتُهُ، وَ أَمْکَنَتْ فَرِیسَتُهُ اضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلاَّ فَقِیراً یُکَابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِیّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللهِ کُفْراً، أَوْ بَخِیلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللهِ وَفْراً، أَوْ مُتَمَرِّداً کَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْموَاعِظِ وَقْراً».

 

«در روزگاری هستید که خوبی به آن پشت کرده و می‏گذرد و بدی بدان روی آورده و به پیش می‏تازد و طمع شیطان در هلاکت مردم بیشتر می‏گردد، هم‏اکنون روزگاری است که ساز و برگ شیطان تقویت شده نیرنگ و فریب‏اش همگانی و به دست آوردن شکار برای او آسان است به هر سو خواهی نظر کن آیا جز فقیری می‏بینی که با فقر دست و پنجه نرم می‏کند؟

 

یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل ورزیدن در اداء حقوق الهی ثروت فراوانی گردآورده است؟ یا سرکشی که گوش او از شنیدن پند و اندرزها کَر است؟»

 

«أَیْنَ خِیارُکُمْ وَ صُلَحَاؤُکُمْ؟! وَ أَیْنَ أَحْرَارُکُمْ ... ظَهُر الفساد فَلاَ مُنْکِرٌ مُغَیِّرٌ، وَ لاَ زَاجرٌ مُزْدَجِرٌ؛ پس خوبان و صالحان و آزاد مردان شما کجایند؟ ... فساد در زمین آشکار شده است نه کسی باقی مانده است که کار زشت را دگرگون کند و نه کسی که دیگران را از نافرمانی و معصیت باز بدارد».

 

همچنین در ترسیم وضع منحط جامعه آنروز کوفه می‏فرماید: «أَیَّتُهَا النُّفُوسُ الْمخْتَلِفَةُ، وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ، الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ، وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، أَظْأَرُکُمْ عَلَی الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَی مِنْ وَعْوَعَةِ الاْسَدِ هَیْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِکُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ، أَوْ أُقِیمَ اعْوِجَاجِ الْحَقِّ».

 

«ای مردم رنگارنگ و دل‏های پریشان و پراکنده که بدن‏هایشان حاضر و عقل‏هایشان از آنها غایب و دور است، من شما را به سوی حق می‏کشانم اما چونان بز غاله‏هایی که از غرّش شیر فرار می‏کنند می‏گریزند. هیهات که با شما بتوانم تاریکی را از چهره عدالت بزدایم و کچی‏ها را که در حق راه یافته استراست نمایم».

 

و در این زمینه در کلام دیگری می‏فرماید: «وَ لَقَدْ أَصْبَحْنا فی زَمَانٍ اتَّخَذَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ کَیْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِیهِ إِلی حُسْنِ الْحِیلَةِ، ... وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لاَ حَرِیجَةَ لَهُ فِی الدِّینِ؛ در محیط و زمانه‏ای زندگی می‏کنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را زیرکی می‏پندارند و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر می‏خوانند آن کس که از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد از فرصت‏ها برای نیرنگ بازی استفاده می‏کند».

 

«وَ لاَ یُؤْمِنُونَ بَغَیْبٍ، وَ لاَ یَعِفُّونَ عَنْ عَیْبٍ، یَعْمَلُونَ فِی الشُّبُهَاتِ، وَ یَسِیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ، الْمَعْرُوفُ فِیهمْ مَا عَرَفُوا، وَ الْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلاَتِ إِلَی أَنْفُسِهمْ، وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی المُبْهماتِ عَلَی آرَائِهِمْ ...».

 

«مردمی هستند نه به غیب ایمان می‏آورند و نه خود را از عیب برکنار می‏دارند، به شبهات عمل می‏کنند و در گرداب شهوات غوطه‏ورند نیکی و معروف در نظرشان همان است که می‏پندارند و زشتی و منکر همان است که آنها منکرند در حل مشکلات به خود پناه می‏برند و در امور مبهم به رأی خود تکیه می‏کنند».

 

آن حضرت در یک تحلیل جامع نسبت به علل طمع دشمنان نسبت به اسلام و مسلمین، می‏فرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْبَاطِلِ، لَمْ یَطْمَعْ فِیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ، وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِی عَلَیْکُمْ ... وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِی لَکُمْ، سَلَکَ بِکُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ(ص)؛ ای مردم اگر دست از حق برنمی‏داشتید و در خوار ساختن باطل سستی نمی‏کردید، هیچ گاه آنان که به پایه شما نیستند در نابودی شما طمع نمی‏کردند و هیچ قدرتمندی بر شما پیروز نمی‏گشت آگاه باشید اگر از امام خود پیروی می‏کردید شما را به راهی هدایت می‏کرد که رسول خدا(ص) به آنراه رفته بود».

 

و در مورد عواقب ترک جهاد با دشمنان اسلام می‏فرماید: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ ... فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلبَسَهُ اللهُ ثَوْبَ الذُّلِّ، وَ شَمِلَهُ البَلاَءُ، وَ دُیِّثَبِ الصَّغَارِ وَ القَمَاءَةِ...؛ پس از ستایش خداوند همانا جهاد در راه‏خدا دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است کسی که از جهاد اعراض کند و آنرا ترک نماید خدا لباس ذلّت و خواری بر او می‏پوشاند و دچار بلا و مصیبت می‏شود و کوچک و ذلیل می‏گردد».

 

و در مورد عواقب سوء گناه و معصیت و غوطه‏ور شدن مردم در جهالت و غرور می‏فرماید: «وَ ایْمُ اللهِ، مَا کَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَیْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلاَّ بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا لاِنَّ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ، وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ، فَزِعُوا إِلَی رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهمْ، وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهمْ، لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ شَارِدٍ، وَ أَصْلَحَ لَهُمْ کُلَّ فَاسِدٍ، وَ إنِّی لاَخْشَی عَلَیْکُمْ أَنْ تَکُونُوا فِی فَتْرَةٍ وَ قَدْ کَانَتْ أُمُورٌ مَضَتْ، مِلْتمْ فِیهَا مَیْلَةً، کُنْتُمْ فِیهَا عِندِی غَیْرَ مَحْمُودِینَ».

 

«به خدا قسم هرگز ملتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند، مگر به کیفر گناهانی که انجام داده‏اند زیرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمی‏دارد اگر مردم به هنگام نزول بلاها و گرفته شدن نعمت‏ها با نیت درست در پیشگاه خداوند زاری کنند و با قلبهای پر از محبت از خداوند درخواست عفو نمایند، آنچه از دست‏شان رفته است باز خواهد گشت و هرگونه فسادی اصلاح خواهد شد من بر شما ترسناکم که در جهالت و غرور فرو رفته باشید چه اینکه در گذشته به سویی کشیده شدید که قابل ستایش نبود».

 

از دید امام علی(ع) انحطاط اجتماعی یکی از علل بسیار مهم سقوط و هلاکت تمدنها و امتها به حساب می‌آید، می‏فرماید:«أَمَّا بَعْدُ، فإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ، وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ؛ همانا ملت‏های گذشته پیش از شما به هلاکت رسیدند بدان جهت که حق مردم را نپرداختند پس دنیا را با رشوه دادن به دست آوردند و مردم را به راه باطل بودند و آنان اطاعت کردند»./907/د101/ی

 

منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

ارسال نظرات