عوامل انحطاط اجتماعی از دیدگاه امام علی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجت الاسلام ملکی راد عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در یادداشتی به بررسی عوامل انحطاط جامعه اسلامی از دیدگاه امیرمؤمنان علی(ع) پرداخته است.
هر جامعهای برای رشد و پویایی خود همواره باید گذشته را چراغ راه آینده خویش قرار دهد و از تجارب گذشتگان در جهت هر چه بهتر شدن اوضاع اجتماع بهرهبرداری کرده و در عین حال، خود نیز اهل تلاش و کوشش بوده باشد تا به پیشرفتهای مادی و معنوی دست پیدا کند و به این نکته باید توجه کند که گاه، عدم رعایت پارهای از مسائل دخیل در پیشرفت و ترقی امور اجتماعی، موجب انحطاط و سقوط خواهد شد، پس علاوه بر استفاده از تجارب خوب گذشتگان و تلاش و کوشش جهت ترقی در امور مادی و معنوی، باید به علل و عواملی که موجب انحطاط جامعه میشود نیز توجه نمود و آنها را به دقت مورد شناسایی قرار داد.
در این یادداشت به پارهای از علل و عوامل انحطاط جامعه از دیدگاه امام امیرمؤمنان(ع) اشاره میشود.
آن حضرت در این زمینه میفرماید: «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مَنْقُوضَةً فَلاَ تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ وَ کَانَتْ أَمُورُ اللهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ، وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَیْکُمْ تَرْجِعُ، فَمَکَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ، وَ أَلْقَیْتُمْ إِلَیْهِمْ أَزِمَّتَکُمْ، وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللهِ فِی أَیْدِیهمْ، یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ، وَ یَسِیرُونَ فی الشَّهَوَاتِ».
«مشاهده میکنید که قوانین و پیمانهای الهی شکسته شده اما شما نسبت به آن خشم نمیگیرید (یعنی در مقابل نقض قوانین الهی و زیر پا نهادن آن احساس مسئولیت نمیکنید و از غیرت و تعصب دینی برخوردار نیستید) در حالیکه اگر پیمان پدرانتان نقض میشد، ناراحت میشدید. (این جملات را حضرت به مردم کوفه آنروز فرموده است).
امام(ع) میفرماید: «شما مردمی بودید که دستورات الهی واحکام دینی ابتدا به دست شما میرسید و از شما به دیگران ابلاغ میشد یعنی شما در حکم مبلغین احکام الهی بودید اما امروز آنچنان انحطاط پیدا کردهاید که در مقابل چشمان شما احکام الهی نقض میشود و دستورات الهی زیر پا گذاشته میشود ولی کوچکترین حساسیتی از شما بروز داده نمیشود) زیرا: امروز جایگاه خود را به ستمگران واگذاشتهاید و در نتیجه آنان براساس طبیعت ستمگریشان به شبهات عمل کرده و برطبق شهوات و هوی و هوس حرکت میکنند».
و در سخن دیگر میفرماید: «وَ لَکِنَّکُمْ نَسِیتُمْ مَا ذُکِّرْتُمْ، وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ، فَتَاهَ عَنْکُمْ رَأْیُکُمْ، وَ تَشَتَّتَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُم؛ آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کردید و از آنچه شما را ترساندند ایمن گشتید عقل ازسرتان پریده و کارهای شما آشفته شده است».
آرزوهای طولانی و طول امل و فراموشی مرگ و قیامت در کلام دیگری به عنوان عاملی برای انحطاط جامعه بر شمرده شده است. آن حضرت در تبیین این نکته میفرماید: «قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِکُمْ ذِکْرُ الاْجَالِ، وَ حَضَرَتْکُمْ کَوَاذِبُ الاْمَالِ، فَصَارَتِ الدُّنْیَا أَمْلَکَ بِکُمْ مِنَ الاْخِرَةِ، وَ الْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِکُمْ مِنَ الاْجِلَةِ، وَ اِنَّمَا أَنْتُم إِخْوَانٌ عَلَی دِینِ اللهِ، مَا فَرَّقَ بَیْنَکُمْ إِلاَّ خُبْثُ السَّرَائِرَ، وَ سُوءُ الضَّمائِرِ، فَلاَ تَوَازَرُونَ، وَ لاَ تَنَاصَحُونَ، وَ لاَ تَبَاذَلُونَ، وَ لاَ تَوَادُّونَ».
«یاد مرگ از دلهای شما رفته و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است و دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زود رس دنیا بیش از متاع جاویدان آخرت در شما نفوذ کرده است، و دنیا زدگی قیامت را از یادتان برده است، همانا شما برادران دینی همدیگرید، چیزی جز درون پلید و نیت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه یکدیگر را یاری میدهید و نه خیرخواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر میبخشید و نه با یکدیگر دوستی میکنید».
و در کلام دیگر رشد و بروز رذایل اخلاقی را از نشانههای انحطاط اجتماعی معرفی میکند، میفرماید: «طَعَّانِینَ عَیَّابِینَ، حَیَّادِینَ رَوَّاغِینَ إِنَّهُ لاَ غَنَاءَ فِی کَثْرَةِ عَدَدِکُمْ مَعَ قِلَّةِ اجْتَماعِ قُلُوبِکُمْ؛ شما بسیار طعنه زن، عیب جو، رویگردان از حق و پر مکر و حیلهاید، مادام که افکار شماپراکنده است فراوانی شما سودی ندارد».
و در سخن دیگری ضمن تبیین وضع منحط آنروز میفرماید: «قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِی زَمَنٍ لاَ یَزْدَادُ الْخَیْرُ فِیهِ إِلاَّ إِدْبَاراً، وَ الشَّرُّ إِلاَّ إِقْبَالاً، وَ الشَّیْطَانُ فِی هَلاَکِ النَّاسِ إِلاَّ طَمَعاً، فَهذا أَوَانٌ قَوِیَتْ عُدَّتُهُ، وَ عَمَّتْ مَکِیدَتُهُ، وَ أَمْکَنَتْ فَرِیسَتُهُ اضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلاَّ فَقِیراً یُکَابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِیّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللهِ کُفْراً، أَوْ بَخِیلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللهِ وَفْراً، أَوْ مُتَمَرِّداً کَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْموَاعِظِ وَقْراً».
«در روزگاری هستید که خوبی به آن پشت کرده و میگذرد و بدی بدان روی آورده و به پیش میتازد و طمع شیطان در هلاکت مردم بیشتر میگردد، هماکنون روزگاری است که ساز و برگ شیطان تقویت شده نیرنگ و فریباش همگانی و به دست آوردن شکار برای او آسان است به هر سو خواهی نظر کن آیا جز فقیری میبینی که با فقر دست و پنجه نرم میکند؟
یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل ورزیدن در اداء حقوق الهی ثروت فراوانی گردآورده است؟ یا سرکشی که گوش او از شنیدن پند و اندرزها کَر است؟»
«أَیْنَ خِیارُکُمْ وَ صُلَحَاؤُکُمْ؟! وَ أَیْنَ أَحْرَارُکُمْ ... ظَهُر الفساد فَلاَ مُنْکِرٌ مُغَیِّرٌ، وَ لاَ زَاجرٌ مُزْدَجِرٌ؛ پس خوبان و صالحان و آزاد مردان شما کجایند؟ ... فساد در زمین آشکار شده است نه کسی باقی مانده است که کار زشت را دگرگون کند و نه کسی که دیگران را از نافرمانی و معصیت باز بدارد».
همچنین در ترسیم وضع منحط جامعه آنروز کوفه میفرماید: «أَیَّتُهَا النُّفُوسُ الْمخْتَلِفَةُ، وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ، الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ، وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، أَظْأَرُکُمْ عَلَی الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَی مِنْ وَعْوَعَةِ الاْسَدِ هَیْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِکُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ، أَوْ أُقِیمَ اعْوِجَاجِ الْحَقِّ».
«ای مردم رنگارنگ و دلهای پریشان و پراکنده که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان از آنها غایب و دور است، من شما را به سوی حق میکشانم اما چونان بز غالههایی که از غرّش شیر فرار میکنند میگریزند. هیهات که با شما بتوانم تاریکی را از چهره عدالت بزدایم و کچیها را که در حق راه یافته استراست نمایم».
و در این زمینه در کلام دیگری میفرماید: «وَ لَقَدْ أَصْبَحْنا فی زَمَانٍ اتَّخَذَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ کَیْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِیهِ إِلی حُسْنِ الْحِیلَةِ، ... وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لاَ حَرِیجَةَ لَهُ فِی الدِّینِ؛ در محیط و زمانهای زندگی میکنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را زیرکی میپندارند و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر میخوانند آن کس که از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد از فرصتها برای نیرنگ بازی استفاده میکند».
«وَ لاَ یُؤْمِنُونَ بَغَیْبٍ، وَ لاَ یَعِفُّونَ عَنْ عَیْبٍ، یَعْمَلُونَ فِی الشُّبُهَاتِ، وَ یَسِیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ، الْمَعْرُوفُ فِیهمْ مَا عَرَفُوا، وَ الْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلاَتِ إِلَی أَنْفُسِهمْ، وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی المُبْهماتِ عَلَی آرَائِهِمْ ...».
«مردمی هستند نه به غیب ایمان میآورند و نه خود را از عیب برکنار میدارند، به شبهات عمل میکنند و در گرداب شهوات غوطهورند نیکی و معروف در نظرشان همان است که میپندارند و زشتی و منکر همان است که آنها منکرند در حل مشکلات به خود پناه میبرند و در امور مبهم به رأی خود تکیه میکنند».
آن حضرت در یک تحلیل جامع نسبت به علل طمع دشمنان نسبت به اسلام و مسلمین، میفرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْبَاطِلِ، لَمْ یَطْمَعْ فِیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ، وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِی عَلَیْکُمْ ... وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِی لَکُمْ، سَلَکَ بِکُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ(ص)؛ ای مردم اگر دست از حق برنمیداشتید و در خوار ساختن باطل سستی نمیکردید، هیچ گاه آنان که به پایه شما نیستند در نابودی شما طمع نمیکردند و هیچ قدرتمندی بر شما پیروز نمیگشت آگاه باشید اگر از امام خود پیروی میکردید شما را به راهی هدایت میکرد که رسول خدا(ص) به آنراه رفته بود».
و در مورد عواقب ترک جهاد با دشمنان اسلام میفرماید: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ ... فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلبَسَهُ اللهُ ثَوْبَ الذُّلِّ، وَ شَمِلَهُ البَلاَءُ، وَ دُیِّثَبِ الصَّغَارِ وَ القَمَاءَةِ...؛ پس از ستایش خداوند همانا جهاد در راهخدا دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است کسی که از جهاد اعراض کند و آنرا ترک نماید خدا لباس ذلّت و خواری بر او میپوشاند و دچار بلا و مصیبت میشود و کوچک و ذلیل میگردد».
و در مورد عواقب سوء گناه و معصیت و غوطهور شدن مردم در جهالت و غرور میفرماید: «وَ ایْمُ اللهِ، مَا کَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَیْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلاَّ بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا لاِنَّ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ، وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ، فَزِعُوا إِلَی رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهمْ، وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهمْ، لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ شَارِدٍ، وَ أَصْلَحَ لَهُمْ کُلَّ فَاسِدٍ، وَ إنِّی لاَخْشَی عَلَیْکُمْ أَنْ تَکُونُوا فِی فَتْرَةٍ وَ قَدْ کَانَتْ أُمُورٌ مَضَتْ، مِلْتمْ فِیهَا مَیْلَةً، کُنْتُمْ فِیهَا عِندِی غَیْرَ مَحْمُودِینَ».
«به خدا قسم هرگز ملتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند، مگر به کیفر گناهانی که انجام دادهاند زیرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمیدارد اگر مردم به هنگام نزول بلاها و گرفته شدن نعمتها با نیت درست در پیشگاه خداوند زاری کنند و با قلبهای پر از محبت از خداوند درخواست عفو نمایند، آنچه از دستشان رفته است باز خواهد گشت و هرگونه فسادی اصلاح خواهد شد من بر شما ترسناکم که در جهالت و غرور فرو رفته باشید چه اینکه در گذشته به سویی کشیده شدید که قابل ستایش نبود».
از دید امام علی(ع) انحطاط اجتماعی یکی از علل بسیار مهم سقوط و هلاکت تمدنها و امتها به حساب میآید، میفرماید:«أَمَّا بَعْدُ، فإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ، وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ؛ همانا ملتهای گذشته پیش از شما به هلاکت رسیدند بدان جهت که حق مردم را نپرداختند پس دنیا را با رشوه دادن به دست آوردند و مردم را به راه باطل بودند و آنان اطاعت کردند»./907/د101/ی
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی