وهابیت و صهیونیسم دو روی سکه اسلام ستیزی
برگزاری همایش جهانی مقابله با گروههای افراطی و تکفیریها با حضور علمای برجسته جهان اسلام از اهل تسنن و تشیع، فضای تبلیغاتی و علمی بسیار خوبی را در جهت مرور تاریخی و تحلیل عقاید و روشهای فکری و عملیاتی این گروههای ضد اسلامی و ضد انسانی در ایران و جهان پدید آورد.
در همین راستا و در دنباله سلسه مقالات و گفتوگوهایی که طی چند روز اخیر در باب این گروهها و تبعات و عواقب وخیم و فاجعه بار عقاید و روشهای جهالت بار و خباثت آمیزشان در جهان اسلام و بلکه همه دنیا داشتهایم، در این مجال، مروری داریم بر مقایسه وهابیت و یهودیت و یا به عبارت بهتر صهیونیسم جهانی.
در بخش پیشین این نوشتار، گفتیم که اگر محمد بن عبدالوهاب را موسس فرقه وهابیت بدانیم، باید ابن تیمیه را نیز نظریه پرداز این فرقه دانست و یادآور شدیم که وی توانست به تفکراتی که در مورد مذمتِ سرکوبهایی که در مورد رسول الله(ص) بوده است، انسجام بخشد؛ به نحوی که حتی اهل سنت نیز متوجه این گونه مباحث نشوند. منتها بهترین راهکار برای مطرح کردن چنین مباحثی، جبهه گرفتن در مقابل تشیع بود تا خویش را قهرمان مبارزه و مقابله با شیعیان نشان دهد.
در ادامه نیز ضمن بررسی تاریخی و معاصر پروژه شکل گیری گروههای تکفیری چه در اهل تسنن و چه در قامت شیعی، به تشابهات فکری و عقاید متشابه میان وهابیت و یهودیت پرداختیم و سه مورد از این وجه شبههای هفتگانه را بررسی کردیم؛ اینک ادامه ماجرا.
طریقه ورود عقاید یهود به دین اسلام
گفتیم که عقاید یهودیت به دو شکل وارد اسلام شد؛ اول یهودیان شمال مدینه که احادیث جعلی وارد کردند. دوم یهودیانی که به مرور زمان در طول سالیان آمدند و تورات را ترسیم نمودند. در رابطه مورد اول، میتوان برای نمونه یهودیان مسلمان شدهای همچون ابوهریره، کهب الاحبار، سرجنز و... را نام برد که در دستگاه خلفای اسلامی حضور داشتند.
تربیت چنین افرادی برای حضور در مراتب بالای حکومتی، تنها مختص زمان و دورهای خاص نبوده و همچنان تا به امروز نیز شاهد این موضوعات هستیم. برای مثال یهودیان مخفی مارانوس که وارد در دستگاه حکومتی خلفای عثمانی شده و مقدمات فروپاشی این امپراتوری عظیم را پدید آوردند.
نمونهای دیگر، در زمان خشایار شاه، شاهد حضور فردی یهودی به نام مردخای در دستگاه پادشاهی خشایار شاه هستیم که ایشان با فراهم کردن حضور برادرزاده خویش به نام استر در کنار شاه ایران و انتخاب او به عنوان همسر، بساط کشتار 70 ملیون ایرانی را بنیان نهاد. که البته این موضوع نیز به عنوان بخشی تفصیلی در کتاب مقدس ذکر شده است.(کتاب مقدس، بخش استر)
یا نمونه دیگر، سیستم پیشرفتهتر با نام فراماسونری است که بنیان گذاران آن یهودیانی هستند که از این دست شبکهها در طول تاریخ به طور فراوان قابل مشاهده است که میتوان به انجمنهایی همچون ایلومیناتی، شورای سیصد، کمیته 13 نفره، اسکال اند بونز و... نیز اشاره کرد. این انجمنها به صورت مخفی با ساخت نمادهایی برگفته از مصریان باستان، در سراسر جهان انتشار یافته و افردای از ادیان مختلف را وارد این شبکهها کردهاند که با مجموعهای از نمادها با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را به هم معرفی مینمایند. دلیل الگو پذیری این انجمنها از مصریان باستان، به دلیل حضور اسباط بنی اسرائیل و فرزندان ایشان در جمع تمدن آن زمان مصر است.
در نتیجه حضور چنین افرادی در دوره و زمان حاضر نیز جای تعجب ندارد. از این رو به قول همسر قرضاوی یکی از مفتیان وهابی عربستان میپردازیم که این مهم را برای ما روشن میکند. به گفته ایشان: «دلیل طلاق من از همسرم به علت تردد بیش از حد جاسوسان موساد به خانهام بود!» پس تصور تربیت یک شخص به عنوان عالم وهابی از سوی یهودیان دور از ذهن نیست.
اما بیشترین بحث این مقاله در مورد دومین روش ورود اعتقادات یهودیان به دین اسلام است که در این رابطه، به نقل از ابن خلدون تاریخ دان مشهور مسلمان استناد میکنیم که میگوید: تفاسیر اهل سنت از گفتارهای یهود و نصارا سرشار گشته و مفسران هم در این زمینه سهل انگاری کرده و کتب تفسیری را از این دست روایات پر کردهاند، در حالی که ریشه همه این روایات از تورات و خرافه بافیهای یهود و نصارا سرچشمه گرفته است.
همچنین مجددا مینویسد: عرب صدر اسلام بهرهای از علم و کتابت نداشت. مطالب مربوط به آفرینش و اسرار هستی را از عالمان یهود یا اهل تورات یا نصارا همانند کهب الاحبار، وهب بن منبه و عبدالله بن سلام میپرسیدند.(تاریخ ابن خلدون مقدمه جلد 1 صفحه 439)
در ادامه بررسی تشابهات میان عقاید وهابیت و یهودیت، پس از بررسی سه مورد از این شباهتها، چهار مورد باقی مانده را به بحث میگذاریم و مرور مینماییم.
4. پشیمانی خداوند
شهرستانی: «مشبهِ احادیث دروغین ساخته و به پیامبر(ص) نسبت میدهند. این روایات ساختگی و برگرفته از یهود است؛ زیرا تشبیه اساس آیین یهود است. تا جایی که برخی از این آقایان میگویند چشمان خداوند به درد آمد و ملائک به عیادت خداوند رفتند و خداوند به خاطر طوفان نوح که باعث نابودی انسانها شده بود، به قدری گریه کرد که چشمانش به درد آمد و تار گردید!»
تورات در سموئیل اول، باب 15 آیات 10 تا 11 اینگونه نقل میکند: «به همین سبب خداوند به سموئیل فرمود: متأسفم که شائول را به پادشاهی برگزیدم؛ چون از من برگشته و از فرمان من سرپیچی نموده است.» یا در جایی دیگر نقل میکند: «هنگامی که خداوند دید مردم غرق در گناهند و دایماً به سوی زشتیها و پلیدیها میروند، از آفرینش انسان متأسف و محزون شد!»(سفر پیدایش، باب 6 آیه 6)
در نمونهای دیگر، تورات خداوند را مستعد اشتباه و پشیمانی میداند؛ به این ترتیب که خداوند هنگامی که میخواهد مردم مصر را عذاب کند، به مومنان میگوید: «خانههایتان را با خون علامت گذاری کنید تا من شما را اشتباهاً هلاک نکنم!»(سفر خروج، باب 12 آیات 12 تا 13) این بخش از تورات هم یادآورِ سریال «علی بابا و چهل دزد بغداد» است. هنگامی که دزدان به قصد قتل علی بابا وارد شهر میشوند و خانه علی بابا را مییابند، آن را علامت گذاری میکنند تا شب هنگام همراه دیگر دزدان وارد شهر شده و علی بابا را به قتل برسانند؛ اما همسر باهوش علی بابا تمام دربِ دیگر منازل را علامت گذاری میکند و به این ترتیب دزدان دچار اشتباه و سردرگمی میشوند.
5. خداوند دارای پا است
ابن بطوطه در سفرنامه خود مینویسد: «در مسجد جامع دمشق دیدم ابن تیمیه بر فراز منبر میگفت: همانا خداوند از آسمان به دنیا نزول میکند؛ همچنان که من فرود میآیم. سپس از پلههای منبر پایین آمد.»(رحله ابن بطوطه، صفحه 113) تورات نیز اینچنین نقل میکند که: «موسی و هارون و ناداب و ابیهو با هفتاد نفر از بزرگان اسرائیل از کوه بالا رفتند؛ خدای اسرائیل را دیدند. به نظر میرسید زیر پای او فرشی از یاقوت بود به شفافی آسمان گسترده شده باشد.»(سفر خروج، باب 24، آیه 9 تا 10)
پس با توجه به اظهارات ابن تیمیه، میتوان نتیجه گرفت که پلکان بلندی از عرش تا فرش گسترده شده است و خداوند نیز دارای دست و پای انسانی است که گاهی اوقات از این پلکان خود را به روی زمین میرساند! این سخنان ابن تیمیه نیز یاد آور اعتقادات مسحیان نسبت به شخصیت پاپانوئل است که در شب کریسمس از بالای آسمانها به روی زمین نزول میکند تا هدایایی را به مردم تقدیم و حاجات ایشان را برطرف کند و حتما نیز باید قبل از طلوع فجر به جایگاه خویش یعنی آسمان بازگردد!(ابن تیمیه: «هر شب خداوند به آسمان دنیا فرود میآید و میگوید: آیا کسی هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم و طالب مغفرتی هست من او را ببخشم و این کار را تا طلوع فجر انجام میدهد.»)
6. خدای وهابیت با چشم قابل روئت است
ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة»(در برابر کتاب منهاج الکرامة) میگوید: «عموم منسوبین به اهل سنت، بر اثبات روئت خداوند اتفاق نظر دارند و اجماع سلف بر این است که ذات اقدس را در آخرت با چشم میتوان دید؛ ولی در دنیا قابل روئت نیست.»(مختصر منهاج السنه، جلد2 صفحه 240)
تورات نیز نقل میکند: خداوند در قالب سه شخص بر ابراهیم(ع) وارد میشود و ابراهیم(ع) پاهای خداوند را با آب میشوید و برای او غذا میآورد: «خداوند در بلوطستان ممری، بر وی ظاهر شد و او در گرمای روز به در خیمه نشسته بود. ناگاه چشمان خود را بلند کرده، دید که اینک سه مرد در مقابل او ایستادهاند؛ و چون ایشان را دید، از در خیمه به استقبال ایشان شتافت.»(سفر پیدایش، فصل 18، آیه 1 تا 8)
تورات در جایی دیگر نیز نقل میکند: «بعضی خداوند را دیدند، در حالیکه زیر پاهایش به زینت آراسته بود!» موسی با هارون و ناداب و ابیهو و هفتاد نفر از مشایخ اسرائیل بالا رفت و خدای اسرائیل را دیدند و زیر پاهایش مثل صنعتی از یاقوت کبود شفاف!»(سفر خروج، باب 24، آیه 9 و 10) اکنون سوالی که پیش میآید، این است که پس کلام خداوند در قرآن، نعوذ بالله بیهوده است که میفرماید: لن ترانی یا موسی؟! لایدرکه الابصار؟!
7. خداوند دارای کرسی است
ابوبکر بن عربی ذیل آیه شریفه «الرحمن علی العرش استوی» مینویسد: «گویند خداوند بر عرش نشسته و به آن متصل است؛ اما خداوند چهار انگشت از هر طرف بزرگتر از آنست؛ چون سزاوار نیست خداوند از تختش کوچکتر باشد! زیرا او بزرگ است و هیچ چیز مثل او نیست.»
ابن قیم از شاگردان ابن تیمیه میگوید: «از ابن تیمیه سوال شد مگر خداوند از همه چیز بزرگتر نیست(الله اکبر)؟ پس چگونه میتواند روی کرسی بنشیند؟ آیا تخت خدا بزرگتر است یا خود خدا؟ که ایشان در پاسخ گفت: خداوند است دیگر، اگر بخواهد حتی میتواند روی پشه نیز نیشیند!»(بدائع الفواید، جلد4 صفحه 39)
دیلمی از عبدالله بن عمر نقل میکند: «خداوند عرش خود را کاملا پر میکند؛ به طوری که از هر طرف دو انگشت بیرون میزند و سپس سوال میکند چه انگشتی؟»(فردوس الاخبار، جلد 1 صفحه 219)
حال ما نیز سوال میکنیم که این چهار انگشت بر اساس چه معیار و میزانی است؟ آیا به اندازه انگشت یک شخص بزرگسال است یا خورد سال؟ ایشان در پاسخ میگوید انگشت خدا! مجددا برای ما سوالی پیش میآید که انگشت خداوند چه مقدار است؟ نقل تورات نیز به اینگونه است: «آنگاه تختهایی دیدم که برای داوری برقرار شد و» وجود ازلی بر تخت خود نشست.(دانیال نبی، باب 7 آیه 9)
این موضوع بارها و بارها در فیلمهای سینمایی ساخته هالیوود به تصویر کشیده شده است که خداهایی بالاتر از ابرها و داخل در جهان دیگری در قصرهای خویش بر تختهایی نشسته و جلوس کردهاند و برای مردم زمین تصمیم گیری میکنند که برای نمونه میتوان به فیلم سینمایی «نبرد تایتانها» اشاره کرد.
در ضمن روایاتی نیز وجود دارد که کرسی خداوند بر روی چهار حیوان است که این مورد نیز با متون تورات مطابقت دارد که البته ورود به این موضوع و تفصیل آن، از مبحث این مقاله غریب است و موکول میکنیم به جایی دیگر انشالله.
کرسی در اثر سنگینی خدا ناله میکند
سیوطی و طبرانی و ابن مردویه از عمر نقل میکنند: «زنی خدمت رسول خدا(ص) میآید و از پیامبر(ص) میخواهد تا برای او دعا کند که به بهشت برود و پیامبر(ص) در عظمت پروردگار بلند مرتبه میفرماید: تخت خدا به وسعت آسمانها و زمین است؛ همانا برای کرسی نالهای است مثل ناله بچه شتر، به خاطر سنگینی خدا، زمانی که سوار بر آن میشود!»(در المنثور، جلد 1 صفحه 328) که البته هیثمی نیز در مجمع الزوائد این حدیث را صحیح دانسته است!
خداوند وهابیت هروله(دوان دوان راه رفتن) میکند
از لجنه افتای سعودی درباره صفت هروله سؤال شده و پاسخ دادهاند که صفت هروله(دوان دوان راه رفتن) خدا در حدیث قدسی که بخاری و مسلم نقل کردهاند آمده که خداوند فرموده: «اگر بندهای یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع(نیم متر) به او نزدیک خواهم شد و اگر او یک ذراع به طرف من بیاید، من به قدر فاصله دو کف دست(بیش از یک متر) به او نزدیک خواهم شد؛ اگر او قدم زنان به طرف من بیاید، من دوان دوان(هروله کنان) به طرف او خواهم رفت.»(فتاوی اللجنة 196، فتوای شماره 6932)
بن باز، مفتی أعظم سابق عربستان نیز در پاسخ به استفتائی این چنین نوشته: «آن چه که صورت و دست و چشم و ساق و انگشت، برای خداوند، در کتاب و سنت صحیح آمده و نظریه اهل سنت بر آن استوار است و همچنین نزول حق از عرش به آسمان عالم ماده و هروله و دویدن در احادیث صحیح وارد شده و رسول اکرم(ص) این صفات را برای خداوند به آن گونهای لایق او است، اثبات نموده است.»(فتاوی بن باز، ج 5 صفحه 374)
در همین سفر پیدایش نقل میکند که: «این است شرح پیدایش آدم و نسل او. هنگامی که خدا خواست انسان را بیافریند، او را شبیه خود آفرید. او انسان را مرد و زن خلق فرموده، آنها را برکت داد و از همان آغاز خلقت ایشان را آدم نامید.»(سفر پیدایش، باب 5 آیه 1)
پس در نیتجه خدایی که شبیه انسان باشد، حتما دارای اعضا و جوارحی از جمله دست و پا نیز هست! همچنین در بیانی دیگر میگوید: «موسی و هارون و ناداب و ابیهو با هفتاد نفر ازبزرگان اسرائیل از کوه بالا رفتند، خدای اسرائیل را دیدند. به نظر میرسید زیر پای او فرشی از یاقوت بود.»(سفر خروج، فصل 24، آیه 9 و 10)
نتیجه گیری
ابن تیمیه ناشر تجسیم و نظریه جسمیت خداوند بود. مواردی مانند خندیدن خداوند، آمدن هر شبی خداوند از آسمان به زمین برای برآوردن حاجات بندگان و برگشتش قبل از طلوع فجر، رؤیت خداوند با چشم، نوجوان و پرمو بودن خداوند، زیور آلات خدا و اینکه خداوند نمیتواند همه جا باشد، از اعتقادات صریح وهابیت است. آنها برای خدا دست، چشم، ساق، صورت و توانایی دویدن را در نظر میگیرند. در این باره برای درک بهتر اشتراکات اعتقادی یهودیت و وهابیت در باب جسمانیت خداوند، نمونههایی از عهد قدیم(پیدایش، خروج و سموئیل) ذکر کردیم.
در حسن ختام این مقاله نیز جا دارد که دو روایت از رسول الله(ص) نقل کنیم:
ذکر النبی صلی الله علیه و سلم: «اللهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا. قالوا: و فی نجدنا. قال اللهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا. قالوا یا رسول الله و فی نجدنا؟ فاظنه قال فی الثالثه: هناک الزلازل و الفتن، و بها یطلع قرن الشیطان؛ خدایا منطقه شام و یمن را بر ما مبارک گردان! صحابه گفتند: منطقه نجد را چطور؟(نجد در اطراف ریاض و محل ظهور فرقه وهابیت است) حضرت سخن قبل خود را تکرار فرمود و صحابه از نجد پرسیدند، حضرت در مرحله سوم فرمود: در نجد زلزلهها(شاید اشاره به تزلزل عقاید مردم باشد) و فتنهها به وقوع خواهد پیوست و شاخ شیطان از آنجا طلوع خواهد کرد.»(صحیح البخاری، کتاب الفتن، باب قَوْلِ النَّبِیِّ(ص) الْفِتْنَةُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ، ح 6681)
«یخرج ناس من قبل المشرق و یقرءون القرآن لایجاوز تراقیهم، یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیه، لایعودون فیه حتی یعود السهم الی فوقه. قیل ما سیماهم. قال سیماهم التحلیق. او قال التسبید؛ افرادی از ناحیه مشرق قیام میکنند و قرآن تلاوت میکنند و حال آنکه قرآن از گلوگاه آنان تجاوز نمیکند(در قلب آنان تاثیر نمیگذارد) و از قرآن بهره نمیبرند. این گروه از دین خارج میشوند، همان گونه که تیر از کمان خارج میشود و دیگر به طرف دین برنمی گردند؛ مانند تیر که به سوی کمان برنمی گردد. از پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم پرسیدند که این فرقه چه نشانهای دارند؟ فرمود: چهره این گروه با سرهای تراشیده مشخص میشود».(صحیح البخاری، کتاب التوحید، باب قراءة الفاجر والمنافق وأصواتهم و... ، ح 7123)
منابع و مآخذ:
پشت پرده وهابیت، حجه الاسلام و المسملین جوادی
کتاب مقدس (عهد عتیق)
مختصر صحیح مسلم
مختصر صحیح بخاری
مختصر منهاج السنه، ابن تیمیه
830/704/ر