۰۷ آذر ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۷
کد خبر: ۲۳۳۲۰۰
به بهانه هفتمین سالروز بیانات رهبری در تأکید بر ضرورت تحول حوزه؛

حوزه راهی را می رود که دانشگاه در پایان آن است

خبرگزاری رسا ـ در سیستم آموزشی سنتی حوزه که بیش از صد سال سابقه دارد، اصل، درک و فهم و رسیدن طلبه به یک مطلب برای دستیابی به هدف نهایی اجتهاد بود؛ اما در نظام آموزشی جدید به دلیل این که زمان مشخص در نظر می‌گیرند، تنها معیار سنجش معلومات و درک فرد، همان آزمون پایانی است و این یعنی حوزه دارد راهی را می رود که دانشگاه در پایان آن است.
تحول حوزه

«تحول را باید پذیرفت و آن را مدیریت کرد؛ حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوى خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند...»


 رهبر معظم انقلاب 8/9/86


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، به مناسبت سالروز دیدار نخبگان حوزوی با رهبر معظم انقلاب در هشتم آذر 1386 و تأکید ویژه ایشان بر ضرورت تحول حوزه‌های علمیه در این دیدار، در گفت و گو با اساتید و صاحب نظران حوزه و دانشگاه به بررسی روند و الزامات تحقق این مهم با محوریت تحول نظام آموزشی می‌پردازیم.


تغییر افق دید و شناخت جریان مدرنیته، دو ضرورت انکارناپذیر برای تحول حوزه


دعائیحجت الاسلام سیدمحمدمحسن دعایی، مدیرعامل مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام: راهکار روزآمدی حوزه، در عین حفظ هویت و اصالت آن، شناخت جریان مدرنیته است؛ اگر فضای مدرنیسم را به عنوان یک نگاه فراگیر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نشناسیم و ویرانگری این فضا را نسبت به اصالت های تمدن اسلامی درک نکنیم، دچار افراط و تفریط یا اعوجاج خواهیم شد.

 

توصیه ما به حوزه این است که از یک سو افق دید خود را از اسلام و فقه فردی به اسلام تمدن ساز ارتقا دهد و از سوی دیگر شناخت خود را نسبت به تمدن غرب، سیر تکوین آن و فضای لیبرالیزم، عمیقا افزایش دهد؛ زیرا در این صورت به صورت طبیعی، دامن خود را از آلودگی به آموزه های منحط پاک نگاه می دارد.


عمده مشکلات امروز ما با روحانیان غرب زده است که ادعای علم دینی دارند، در حالی که نسبت به شناخت اسلام ضعیف بوده و فریفته غرب هستند؛ ضعف بنیه علمی آنان سبب می شود حرف های غرب را در رنگ و لعاب اسلام تحویل جامعه دهند و خروجی تفکرشان، تمدن غرب باشد؛ اما چون عمامه ای به سر و محاسن به صورت دارند، فضای کارشان را به نام اسلام تزیین می کنند که این نوع خطرناکی از نفاق است.


بهره گیری از محسنات نظام های آموزشی جدید همراه با حفظ اصالت ها

 

موارد فرمی و ساختاری مانند زمان گذاری و هدفگذاری های آموزشی دروس، تدوین پیش نیازهای درسی و طراحی سیستم ارزشیابی مشکلی ندارد و جزو محسنات سیستم های جدید آموزشی است؛ اما آنچه در این میان مشکل زا است، بحث محتوا از یک سو و فاصله گرفتن از اصالت های حوزه از سوی دیگر است.


محتوای دروس اسلامی نباید تضعیف شود؛ بلکه روز به روز می بایست به عمق علمی و فنی و اجتماعی متون افزوده شود. نظام آموزشی حوزه باید محسنات خود مانند پیش مطالعه، تقریرنویسی، مباحثه، نگاه اجتهادی، بحث و پیگیری مستمر علمی و نیز زهد و پیراستگی از حب دنیا را حفظ کند.


مدیریت آموزشی و مدیریت کلان حوزه با ارائه مباحث ساختاری و تنظیم آیین نامه، باید نسبت به آسیب های نظام جدید مراقب باشند. از سوی دیگر مدرسین حوزه نیز که طلاب را پرورش می دهند، با چنگ و دندان باید اصالت ها را فرهنگسازی و حفظ کرده و طلاب را به رعایت آن ها تشویق کنند.


درس خواندن برای به کار بستن یا درس خواندن برای دانستن؟


حاج ابراهیمیحجت الاسلام مسعود حاج ابراهیمی، استاد حوزه و مدیر برنامه بعثه مقام معظم رهبری: فضای مقایسه ای میان دو امر، همیشه لزوما دلیل بر ترجیح دادن یکی بر دیگری نیست؛ بلکه می تواند به منظور  بررسی نقاط ضعف و قوت یا تفاوت های ماهوی باشد؛ در روند بررسی و نقد نظام های آموزشی حوزه و دانشگاه نیز باید مؤلفه های زیر مد نظر قرار گرفته و تفکیک شود:


1. محتوای آموزشی: جنس محتوای آموزشی حوزه و دانشگاه متفاوت است؛ محتوای آموزشی حوزه، برگرفته از کلام وحی است و مخاطب برای درک مفاهیم معرفتی و ماورایی و حرکت به سمت تعالی درس می خواند؛ اما در دانشگاه، اغلب علوم تجربی مطرح است.

 

2. سبک و مدل آموزشی: در این زمینه با ابزارهای آموزشی جدید مخالفتی نداریم؛ همه این ها برای ارتقای کیفی و کمی است؛ اما صرف ورود ابزارها نباید دلیل تغییر روش و مؤلفه های انگیزشی باشد؛ در شیوه تحصیل سابق، نگاه، نگاه اجتهادی و تولیدی بود. فراگیر درس می خواند تا چیزی تولید کند؛ ولی در دانشگاه با این که باید این گونه باشد، نیست و شاهد مثال ما نیز این است که درصد بالایی از دانشجویان مدرکشان با شغلشان تناسب ندارد. جنس کار حوزه با جریان مطالعاتی آن همسو است؛ وقتی فرد درس می خواند که آن را به کار گیرد. فرق دارد با این که بخواند تا فقط بداند.


3. انگیزه دانشجویان: افرادی که در حوزه و دانشگاه هستند، غالبا انگیزه شان متفاوت است؛ کسی که سراغ فهم پیام خدا می رود، نگاهش متفاوت تر از کسی است که در فضای دانشگاه مطالعه می کند؛ البته نه بدین معنا که دانشگاهی، خدا ندارد؛ بلکه جنس کسی که می آید با حوزه دین سروکار داشته باشد و تمام همّ و غم خود را برای حوزه دین می گذارد.


آسیب های نظام دانشگاهی

 

از آنجا که در حوزه، شاخص ها و پایه های استاندارد را تعریف نکرده ایم، زمانی که می خواهیم روند آموزشی را استانداردسازی کنیم، از چارچوب های دانشگاه استفاده می کنیم و طبعا وقتی چارچوب را پذیرفتیم، ناگزیر باید لوازم آن را هم بپذیریم.


ورود ابزارهای آموزشی ما را به جای فعال کردن، به سمت دانشی بودن برده و از فضای اجتهادی دور کرده است؛ در حالی که با برنامه ریزی صحیح می توان همه این ها را در کنار هم داشت. در این روند، بخشی از کتب پایه مجتهدپرور از حوزه حذف شده است؛ آن گاه می گوییم چرا فرهیختگی پنج دهه پیش بین طلاب امروز وجود ندارد؟


همچنین کتابی که در حوزه طی سه سال خوانده می شود، مطابق نظام دانشگاهی، باید بخش زیادی از آن حذف شود تا به موقع تمام شود؛ یا کتاب مغنی و مطول که در سال چهارم تمام می شده، طبق این نظام باید کتاب آزمون ارشد قرار گیرد؛ در حالی که طلبه 20 سال پیش تا لمعه که می خواند، حداقل معادل ارشد، سطح علمی کاربردی داشت.
از سوی دیگر، حجم ورودی دانشگاه، با خروجی نخبگانی دانشگاهی همخوانی ندارد؛ ولی در حوزه این دو متناسب است.


ضرورت اصلاح شیوه ارزش گذاری علمی

 

راهکار حل این مسأله، نه حذف ابزارهای آموزشی جدید است و نه تغییر نظام؛ بلکه ارزش گذاری ها باید درست باشد. برای نمونه، برای دریافت معادل کارشناسی در نظام حوزه، طلبه باید حداقل 40 امتحان دهد که حجم و عمق آن ها متفاوت است؛ اما در دانشگاه این گونه نیست؛ لذا به تدریج انگیزه طلبه از دست رفته و به سمت دانشگاه برای دریافت مدرک آسان تر و سریع تر سوق پیدا می کند.


باید در ارزش گذاری واقعی طلاب بازنگری شود و ببینیم شأن و جایگاه علمی طلبه کجاست. طلبه درس می خواند که کارکردی را به دست آورد، نه برای کسب نمره. یک روحانی چهار سال درس خوانده در حوزه، حداقل کارکردش، تبلیغ در مسجد و هیئات است؛ در حالی که در دانشگاه، کمتر فارغ التحصیلی را می توان یافت که 50 نفر را راهبری یا تدریس کند. بنابراین این تفاوت ماهوی باید درک شود.


در حال حاضر در حوزه، تا حدودی مدرک محوری رو به ترویج است و متولیان، به جای مهارت و توانایی، از طلبه نمره می خواهند تا به جای هفت سال، پس از چهار سال به او مدرک دهند.
ارزش طلبه به حدی است که امام صادق(ع) به شاگردشان می فرمایند: «درس دین بخوان، من تو را تکفل می کنم.» بنابراین طلبه باید طبق وظیفه، در پی درس و رسالت تبلیغی اش باشد و حوزه برای ارتقاء سطح معیشت و کار، او را حمایت کند.

 

روزآمدی به معنای خودباختگی نیست


خردکیشحجت الاسلام ابراهیم خردکیش فاطمی، ریاضیدان و مدرس دانشگاه: تحول یک نیاز واقعی برای حوزه است؛ حوزه برای این که دچار سرنوشت رنسانس نشود، ناگزیر از تحول و  درک دگرگونی ها و تحولات روز است؛ اما به روز شدن به معنای خودباختگی نیست؛ بلکه نگاه کردن به دیگران در هر زمینه ای از جمله نظام آموزشی، باید با حفظ هویت حوزه(بومی شدن علم) و طلبگی همراه باشد. از سوی دیگر مدیرانی که متمایل به تحول هستند نیز بایستی دلسوزانه مراقب باشند تا تحول به انحراف و افراط و تفریط کشیده نشود.

 
ابعاد تحول

 

تحول نظام آموزشی ابتدا باید از متون درسی آغاز شود و کتاب ها و متون، قوام داشته باشند؛ افراد باید کمال حوزه را ببینند و جذب آن شوند؛ البته انگیزه خود فرد نیز مهم است.


اکنون اخلاق به عنوان فقه اکبر، قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه در حوزه غریب واقع شده اند و هر جا هم مطرح هستند، به عنوان دروس جانبی است؛ در حالی که اصل درس حوزه، کنکاش در قرآن و نهج البلاغه و بازگشت به قرآن و عترت است.
به فرموده امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، نظریه های نوین از تضارب آرا ایجاد می شود؛ بنابراین روحیه بله قربان گوپروری باید از حوزه رخت بربندد و استاد شاگردش را منتقد پرورش دهد.


اگر کرسی های نظریه پردازی همراه با آزادی بیان و ضمانت اجرایی و البته به صورت هدایت شده احیا شود، بسیار خوب است. این طور نباشد که به بهانه آزادی، به مقدسات و اصول و ارزش ها توهین شود. انتقاد خوب است، ولی انحراف نه؛ لذا حوزه باید افکار نوین را هم استفاده کند و هم هدایت و جهت دهی.
همچنین در شرایطی که دانشگاه های خارج کشور برای شناسایی و جذب نخبگان ما از انجام هیچ کار و هزینه ای دریغ ندارند، حوزه می تواند با تشکیل باشگاه پژوهشگران، نخبگان را جذب کند. از سوی دیگر، مشکلات معیشتی طلاب نیز باید حل شود؛ به گونه ای که در انجام رسالت خود، دغدغه معاش نداشته باشند و غم معاش آن ها را از معاد باز ندارد.


جریان تحجر، مهمترین مانع تحول

 

جریان تحجر و روحانی نمایانی که لباسشان یونیفرمی برای کسب نان است، سد راه مسیر تحول حوزه هستند. 

 

محمد باغستانیمحمد باغستانی، عضو هیأت علمی دفتر تبلیغات اسلامی: روند نوسازی حوزه از پیش از انقلاب اسلامی شروع شده و به ویژه در دوره معاصر و زمان ریاست آیت الله بروجردی در حوزه علمیه قم، نظم تازه ای یافت.

 

 

 


پس از انقلاب نیز با ورود علوم جدید و نیز زبان انگلیسی به حوزه، ارتباط با جهان بیرون و مخاطبان غیر فارسی، چاپ مقالات شهید مطهری و شهید بهشتی(ره) در سلسله نوگرایی حوزه مؤثر بوده و نیاز به تحولات جدی را ایجاد کرد؛ از این رو از سال 58، روند تأسیس نهادهای مکمل درون حوزه مانند دفتر تبلیغات اسلامی(با نیت پل ارتباطی میان حوزه و نظام) آغاز شد.

 


در ادامه این روند، طی دو دهه اخیر، فرم های دانشگاهی بیشتر مقبول واقع شده و حوزه احساس کرد اگر نتواند نیروهای متخصص خود را با عناوین علمی شناخته شده در جامعه عرضه کند، بسیاری از توانایی هایش مغفول می ماند. در این راستا این تصور ایجاد شد که القاب علمی را هم می شود از دانشگاه گرفت و برای حوزویان معادل سازی کرد.


محاسن نظام آموزشی حوزه
محتوا محوری

 

نظام واحدی که محدوده زمانی مشخصی را برای ورود و خروج دانشجو تعیین می کند، محدودیت مرخصی و انعطاف پذیری پایین از برخی عوارض و اشکالات نظام آموزشی دانشگاه ها است. در سیستم آموزشی سنتی حوزه که بیش از صد سال سابقه دارد، اصل، درک و فهم و رسیدن طلبه به یک مطلب برای دستیابی به هدف نهایی اجتهاد است؛ اما در دانشگاه به دلیل این که زمان مشخص در نظر می گیرند، مهم دستیابی به خروج نهایی در این بازه است و تنها معیار سنجش معلومات و درک دانشجو، همان آزمون پایانی است و چنان که مشخص است، در این سیستم، به ندرت افراد صاحب مسلک پرورش می یابند.


بنابراین، این شیوه با سیستم حوزه که در آن فهم و تعمیق مهم است، سازگاری ندارد و اجرای عین این سیستم در حوزه، سبب می شود حوزه راهی را برود که دانشگاه در پایان آن است و افرادی از حوزه فارغ التحصیل شوند که از دانش کافی برخوردار نیستند.


مباحثه

 

از دیگر سنت های حوزه، مباحثه به معنای گفت و گوی دو طلبه پیش از درس است که بسیاری نکات را در آن متوجه شده و اشکالاتشان رفع می شود. این شیوه که در گذشته پررنگ تر بود، آرام آرام سنت اجتهاد را پی ریزی می کرد. بنابراین از بین رفتن سنت مباحثه در سیستم آموزشی جدید حوزه، یک خطر برای مسیر اجتهاد در حوزه است.


مراحل و شرایط روزآمدی

 

اگر روزآمدی به معنای استفاده از ساختارهای جدید باشد، در همه زمینه ها ضرورت دارد. در عین حال بسیاری از سنت های آموزشی پیشینیان نیز لازم است حفظ شود؛ چرا که با رفتن آنها، هویت حوزه زیر سؤال می رود؛ بنابراین باید بدانیم در چه زمینه هایی باید روزآمد شویم و در چه زمینه هایی سنت های خود را حفظ کنیم. اگر حوزه همان سیستم دانشگاه را دنبال کند، هویت استعدادها و منابع ثروت فکری و پشتوانه کهن خود را که از نیمه قرن پنجم تاکنون صدها مجتهد از آن برخاسته اند، از دست می دهد.


پس از تعیین مرزها، لازم است معنای دقیق و الزامات روزآمدی را مشخص کنیم و در گام بعد، طراحان و صاحب نظران مدلی بر اساس اقتضائات حوزه ارائه دهند که در عین به روز بودن و پاسخگویی به نیازهای جامعه، هویت حوزه را نیز حفظ کند؛ به گونه ای که صرفا تقلید از نظام دانشگاهی(که متأسفانه با وجود غلط بودن در حال تکرار است) نباشد.


تغییر و تحول باید دقیق باشد و روح اصلی حوزه ثابت بماند؛ در حالی که اکنون در چگونگی طی این مسیر، نوعی سرگردانی وجود دارد و آزمون و خطا انجام می شود.
صاحب نظران و علاقمندان با همفکری یکدیگر، چگونگی ایجاد یک نظام آموزشی را که تفکر علمی را در جامعه رواج دهد، بررسی و رصد کنند و تحول با کار علمی و پیمایش اجتماعی صورت گیرد تا کمترین آسیب ها را شاهد باشیم.

 

بر اساس آنچه بیان شد، پیداست که تحول و روزآمدی، ضرورتی انکارناپذیر است؛ اما می بایست با راهبری صاحبان اندیشه و مدیران دلسوز، نکات و ظرایف آن همچون حفظ اصالت ها و پرهیز از افراط و تفریط، مد نظر قرار گیرد تا روند تحول، حتی الامکان از خطر انحراف مصون بماند و چنان که رهبر معظم انقلاب نیز اشاره دارند، در نجات حوزه های علمیه از خطر انزوا و نابودی مثمر ثمر واقع شود.

 

زهرا شریعتی

/930/501/ر

ارسال نظرات