۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۹
کد خبر: ۲۳۳۶۷۲
در کتاب آذرخش مهاجر می‌خوانیم؛

رییس‏جمهور حق ندارد پایش را به مریوان بگذارد

خبرگزاری رسا ـ کتاب آذرخش مهاجر نوشته حسین بهزاد برگرفته از خاطرات حاج احمد متوسلیان که به وقایع زمان جبهه و شهادت می‏پردازد؛ در بخشی از این کتاب می‌خوانیم که حاج احمد وقتی متوجه می‌شود که بنی‌صدر قصد دارد برای سوء استفاده تبلیغاتی به مریوان برود، جلوی او را می‌گیرد و می‌گوید رییس جمهور حق ندارد پایش را به مریوان بگذارد.
کتاب آذرخش مهاجر
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب آذرخش مهاجر نوشته حسین بهزاد برگرفته از خاطرات حاج احمد متوسلیان که به وقایع زمان جبهه و شهادت می‏پردازد خاطره‏ای از این کتاب را تقدیم خوانندگان می‏کنیم.
 
به دنبال پیروزی های غریبانه احمد در نبردهای مرزی، بنی صدر و کارگزاران مزدوّر او در دفتر هماهنگی رییس جمهور، بر آن شدند تا ضمن زمینه سازی برای بازدید فرمانده کل قوا از جبهه مریوان، با سوء استفاده تبلیغاتی گسترده از این واقعه، سرپوشی بر خیانت‏ها و کارشکنی‏های او در امر نبردهای غرب و همچنین توجیهی برای شکست‏های مفتضحانه جبهه جنوب دست و پاکنند. در همین رابطه بنی صدر خود به سنندج آمد و کارگزار فرهنگی دفترش را برای زمینه سازی به بازدید تبلیغاتیش به مریوان فرستاد.
  
قرار بود بنی صدر به مریوان بیاید، لذا آقای م.گ را به نمایندگی از طرف خودش، جلوتر به مریوان فرستاده بود تا مقدمات ورود و پذیرایی شاهانه از جناب سپه‏سالار شانزه لیزه(بنی صدر) را در آنجا فراهم کند. به محض اینکه احمد از قضایا باخبر شد، رفت به اتاق بی سیم سپاه مریوان و به پادگان سنندج بی‏سیم زد و خیلی قرص و محکم گفت: احمد متوسلیان هستم، پیامی برای مهمان محترم شما دارم، به آقای بنی صدر بگویید حتی خوابِ آمدن به منطقه مریوان را هم نباید ببیند! از آن طرف خط گفتند: ریس جمهور می خواهد شخصا با نماینده خودش صحبت کند، بگویید بیاید پشت خط.
 
احمد گوشی را به دست آن آقا داد. او هم برگشت پای بی سیم به بنی صدر گفت: آقا فرمانده ی سپاهِ اینجا می‏گوید رییس‏جمهور حق ندارد پایش را به مریوان بگذارد.یک لحظه سکوت کرد، بعد برگشت به احمد گفت: ایشان می‏فرمایند به فرمانده سپاه مریوان بگویید تو اصلا در حدّی نیستی که با من اینطور صحبت کنی. کاری نکن تو را بدهم دست دادگاه نظامی! من بعد از امام، نفر دوم این نظام هستم.
 
احمد به آن آقا گفت: به او بگویید من دادگاه نظامی گنده‏تر از تو را هم دیده ام ـ منظورش دادگاه نظامی رژیم شاه بود ـ اما این هم که می‏گویی نفر دوم نظام تو هستی، بِدان که این نظام، نظام اسلامی است و پیغمبر اسلام(ص) فرموده انّ اکرمکم عندالله اتقیکم. در این نظام هرکس بالاتر باشد، متّقی‏تر هم باید باشد، من بویی از تقوا از تو نمی‏شنوم!
 
کار بالا گرفت. بنی صدر شروع کرد به خط و نشان کشیدن و این بار پیغام فرستاد: من تا 10 دقیقه دیگر با هلی کوپتر به مریوان می‏آیم تا ببینم تو چطور می‏خواهی جلوی من را بگیری! احمد به همان کارگزار بنی صدر گفت: به او بگو فلانی می‏گوید ما اینجا کالیبر50 داریم، آنقدر اطراف هلی کوپترش تیر اخطاری می‏زنیم و توی هوا نگهش می‏داریم که اصلا نتواند به زمین بنشیند.
 
بعد از آنکه آن شخص پیغام احمد را به بنی صدر منتقل کرد، دیگر بنی صدر چیزی نگفت. فهمید حریف احمد نمی شود. این شد که به آدم خودش دستور داد تا سریع به سنندج برگردد او هم برگشت./978/ت303/ف
ارسال نظرات