۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۷
کد خبر: ۲۳۳۷۸۶
عالم زمان شناس؛

تبیین دیدگاه‌های آیت‌الله مدرس در مجلس شورای ملی

خبرگزاری رسا ـ مبارزات شهید مدرس در دو دوره قاجار و پهلوی قابل بررسی است که در دوره قاجار عمدتا در راستای حفظ استقلال ملی و حاکمیت ارضی و جلوگیری از تسلط کفار بر جامعه اسلامی بوده و در دوره پهلوی با افکار تجددخواهانه رضاشاه مقابله می‌کرد.
آيت الله مدرس

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در آغاز جنگ جهانی اول متفقین و متحدین ایران را پل پیروزی خود دیدند و به ناگاه تصمیم به اشغال ایران گرفتند. رجال سیاسی و مذهبی ایران در این برهه چه باید می کردند؟ طبیعی است که قوای نظامی ایران قدرت مقاومت در برابر غربیها را نداشت. در این میان آیت الله مدرس چاره را در مهاجرت و تقیه دیدند، چرا که خطر بیخ گوش دولت نیز بود و دفاع از آن ممکن بود به نابودی احزاب سیاسی منجر شود.

 

چکیده: نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی در دوره قاجار موجب شد روحانیت شیعه خیزش خود را به سوی اصلاح گری و عمل گرایی آغاز کند. این نابسامانیها همزمان با دگرگونیهای صنعتی غرب بود و علمای شیعه این مسئله را به خوبی دریافته بودند. آیت الله سید حسن مدرس به عنوان فعالترین چهره دینی و عالم متنفذ و تأثیرگذار در مجالس دوم تا هفتم شورای ملی یکی از این خیزش ها محسوب می شد. خط مشی وی در این راه رصد دقیق و عالمانه حوادث و تحولات سیاسی و تلاش برای تحقق اهداف اصلی مجلس شورای ملی بوده است. این مسئله از آن جهت حائز اهمیت است که عوامل دولت استبدادی قاجار همواره درصدد تضعیف اهداف و ماهیت اصلی مجلس شورای ملی بودند و وجود آنرا تنها ابزاری برای مشروعیت دهی به حکومت وقت قلمداد می کردند. با این وضعیت، شهید مدرس از دوره دوم مجلس بصورت فعالانه در آن حضور داشت تا هم اهداف شوم استبداد داخلی و استعمار خارجی را برملا سازد و هم در راستای تحقق اهداف جامعه دینی بکوشد. مبارزات وی در دو دوره قاجار و پهلوی قابل بررسی است که در دوره قاجار عمدتا در راستای حفظ استقلال ملی و حاکمیت ارضی و جلوگیری از تسلط کفار بر جامعه اسلامی بوده و در دوره پهلوی با افکار تجددخواهانه رضاشاه مقابله می کرد. وی اقدامات به اصطلاح توسعه طلبانه رضاشاه را میراث شوم تمدن غرب می دانست که در آن خبری از اسلامیت و ایرانیت نبود.

 

مقدمه: آیت الله مدرس که در سال 1287 ه.ق در سرابه اردستان دید به جهان گشود. از همان دوران کودکی بارقه آزادی خواهی و مساوات طلبی به مانند جدّ بزرگوارشان امام حسن متبی (ع) در او دیده می شد. وی در اردستان، اصفهان و نجف اشرف به تحصیل علوم دینی و فقهی پرداخت و در سن 37 سالگی با تأیید علمای وقت به درجه اجتهاد و مرجعیت نائل شد(بشارتی، 1381: 132). صراحت بیان و قاطعیت رفتار ویژگی بارز این مبارز انقلابی است. این ویژگی او حتی موجب ترور نافرجام وی در اصفهان و تهران شده بود، اما وی هیچگاه از موضع صریح و انقلابی خود به نفع هیچ حزب یا گروهی کوتاه نیامد. او دمکراسی را در عمل نشان می داد و دیگران آن را تنها بر زبان می چرخاندند. وی تألیفات و آثار زیادی از خود برجای گذاشته است که عمدتا بدست مأموران دولتی سوزانده و غارت شدند که از جمله آنها می توان به حاشیه بر کفایه آخوند ملامحمد کاظم خراسانی، رساله در عقود و ایقاعات، حجیه الظن و رساله در شرایط امام و ماموم اشاره کرد. شهید مدرس در دوره کودتای 1299 و کابینه سیاه در زندان به سر می برده است و به مجرد آزادی از زندان در ادوار چهارم، پنجم و ششم مجلس به عنوان نماینده مردم تهران حضور فعالانه داشته است.

 

کلیات و مبانی نظری

ایران با وجود دور بودن از اروپا که کانون اصلی رقابت کشورهای قدرتمند بود، به علت همسایگی با هند انگلیس و داشتن موقعیت راهبردی برای دستیابی به هند، از دوره فتحعلی شاه به یکباره مورد توجه استعمارگران قرار گرفت. بنابراین ایران به ناچار وارد بازیهای سیاسی آنها شد. اما ضعف ساختاری حکومت و جامعه ایران منجر به استقرار رابطه نابرابر و یکطرفه شد. این روابط ناعادلانه تا جایی پیش رفت که دیگر روحانیت شیعه نمی توانست بی تفاوت تنها به نظاره بنشیند. از این زمان به بعد جنبش بیدارگری و اصلاح گری اسلامی به رهبری روحانیت در حال شکل گیری بود که دین و دولت را در مقابل هم قرار می داد. این جنبش ابتدا با طرح نظریات سیاسیِ دینی مطرح شد: از جمله این نظریه پردازان می توان به وحید بهبهانی، کاشف الغطاء، ملا مهدی و ملا احمد نراقی اشاره کرد که مقدمات مکتب اصولی و بیداری اسلامی را فراهم کردند(ولایتی، 1392: 244). در مرحله دوم عمده اقدامات علما ماهیت عملی و اجرایی داشت و از این گروه نیز آیت الله مدرس و آیت الله نورالله اصفهانی برجسته بودند.

 

مهمترین اندیشه مکتب بیدارگری اسلامی را دو اصل «اتحاد اسلامی» و «بازگشت به اسلام» تشکیل می داد و محور وحدت ایندو قرآن بود. نهضت تنباکو نخستین نمونه حضور گسترده علما در عرصه سیاست بود. البته قیامها و مبارزات مسلحانه صِرف به دلیل جدایی آنها از علما، جزء مکتب بیداری اسلامی تلقی نمی شد که در حرکتهای انقلابی افرادی چون میرزای جنگلی و قیام شیخ محمد خیابانی دیده می شد. بتدریج اندیشه های بیدارگری اسلامی عملی تر و جدی تر از قبل دنبال می شد و علمایی مثل ثقه الاسلام تبریزی، مدرس، حائری و بافقی در راس جبهه میدانی مبارزات علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی قرار گرفتند. نقطه پایان این حرکتها در انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) دیده شد. نظریه سیاسی وی که «ولایت فقیه» نام گرفته بود ریشه در اندیشه بیداری اسلامیِ «اصول گرایی اسلامی» داشت؛ و امام خمینی (ره) نقطه اوج مکتب اسلام گرا- اصول گرا بود که دیگر جنبشهای اسلامی در جهان تحت تأثیر آن قرار داشتند. در این گفتمان هویت اسلامی و توسعه همزمان مورد توجه قرار داشت و هیچ کدام بر دیگری ترجیح داده نمی شد. و همین امر موجب تمایز این مکتب فکری از اندیشه های اصلاح گری پیشین شد(همان: 243). حرکت و اندیشه انقلابی آیت الله مدرس را می توان در چهار چوپ مکتب اسلام گرا اصول گرا گنجاند، که ثمرات آن در انقلاب اسلامی ایران دیده شد.

  

 

اقدامات انقلابی شهید مدرس

در اینجا به برخی از اقدامات شهید مدرس در جریان مجالس شورای ملی اشاره می کنیم: 1- تشکیل انجمن ملی اصفهان: آیت الله مدرس که خود یکی از اعضای اصلی این انجمن بود، سعی کرد تا اهداف خرد و مقطعی ولی مشروع انجمن را با اهداف کلی مشروطیت خواهی در ایران وفق دهد و در این راه با مشروطه خواهان مختلف در سراسر کشور ارتباط برقرار کرد(رجبی، 1382: 457). انجمن اصفهان نقطه شروع فعالیت های شهید مدرس بسوی مشارکت گسترده در مسائل کلان کشور شد و وی به عنوان مجتهد طراز اول به مجلس دوم شورای ملی راه یافت(مدرسی، 1372: 268). ورود مدرس به مجلس در برهه ای اتفاق افتاد که نمایندگان مجلس به دو جناح اعتدالیون و دمکرات تقسیم شده بودند و آیت الله مدرس به دلیل روحیه اصلاح گرانه و دین محورانه خود به جناح اعتدالی تمایل پیدا کرد(بشارتی، 1381: 84).

 

 2- زمان سنجی شهید مدرس در ماجرای شوستر و اولتیماتوم روسیه به ایران: که حاکمیت ملی و ارضی ایران را تهدید می کرد. در این جریان دو تن از مجاهدین، بنامهای شیخ محمد خیابانی و آیت الله مدرس رهبری اعتراضات مردمی را به عهده گرفتند که نقش شهید مدرس به دلیل حضور وی در مجلس و قدرت تصمیم گیری وی در آن بسیار مهم بود. وی از طریق تریبون مجلس به مخالفت با اولتیماتوم پرداخت و آن را منافی حاکمیت ملی و ارضی ایران بیان کرد. این در حالی بود که وی به هیچ وجه با تسلط شوستر بر شئون جامعه اسلامی موافقت نمی کرد اما خطر روسیه را جدی تر می دید. اگر چه مورگان شوستر با درخواست مجلس ملی برای ساماندهی به امور مالی کشور به ایران آمده بود، اما شهید مدرس از اهداف پنهانی وی در به زیر سلطه کشاندن گمرکات ایران را از یاد نبرده بود(پیرنیا، 1385: 738)؛ و آن را تهدیدی برای استقلال اقتصادی کشور می دانست. هرچند اولتیماتوم روسیه عملی شد اما موج مخالفتها را در شهرهای مختلف از جمله در تبریز، مشهد و شیراز رقم زد(آبراهامیان، 1377: 99) که در حرکتهای بعدی مشروطه خواهان موثر واقع گردید. به دلیل گستردگی مسئله، علمای نجف اشرف نیز مستقیما وارد میدان شدند و با سفر به ایران آیت الله مدرس و اقلیت نماندگان مجلس را حمایت کردند(بشارتی، 1381: 201).

 

اما در این میان با وجود تلاشهای آیت الله مدرس در مجلس، به دلیل بی کفایتی اکثریت نمایندگان و بی هویتی دولت استبداد صغیر، اولتیماتوم پذیرفته شده و لکه ننگ دیگری بر پیشانی دولت زده شد. این در حالی بود که شهید مدرس به اهداف منفعت طلبانه سران حکومت پی برده بود که البته نقطه مشترک همه آنها را حذف روحانیت و علمای متنفذ از صحنه سیاسی کشور تشکیل می داد(همان: 210).

 

3- لزوم تقیه در جریان جنگ جهانی اول: در آغاز جنگ جهانی اول متفقین و متحدین ایران را پل پیروزی خود دیدند و به ناگاه تصمیم به اشغال ایران گرفتند. رجال سیاسی و مذهبی ایران در این برهه چه باید می کردند؟ طبیعی است که قوای نظامی ایران قدرت مقاومت در برابر غربیها را نداشت. در این میان آیت الله مدرس چاره را در مهاجرت و تقیه دیدند، چرا که خطر بیخ گوش دولت نیز بود و دفاع از آن ممکن بود به نابودی احزاب سیاسی منجر شود. بنابراین مدرس طرح مهاجرت از پایتخت را در صحن سومین دوره مجلس مطرح کرد و دولت نیز با آن موافقت نمود. طرح وی بر اعلام بی طرفی ایران در جنگ و مهاجرت علما و نمایندگان و بخشی از اصناف بازار بود(محمدی، 1386: 147). وی از این اقدام چندین هدف را دنبال می کرد: 1- بی طرفی جلوه دادن ایران در قبال هر یک از قوای متفقین و متحدین 2- جلوگیری از جنگ احتمالی بین دو ملت مسلمان ایران و عثمانی 3- جلوگیری از هدر رفتن نیروهای انقلابیِ موثر در بین مردم که می توانستند پس از اتمام جنگ در سرنوشت آینده کشور تأثیر گذار باشند 4- اعلام انزجار عمومی از تجاوز غربیها به خاک ایران(مکی، 1359: 112). همین اقدام موجب شد تا شهید مدرس راهی استانبول شده و با سلطان عثمانی گفتگو داشته باشد. وی در آنجا به مسئله لزوم وحدت بین مسلمانان و توجه رهبران دینی و سیاسی مسلمین به آن اشاره کرد(باقی، 1370: 429. وی بعدها از این اقدام خود دفاع کرده و آن را به خیر و صلاح مسلمین دانست(ترکمان، 1374: 282). چه اینکه با از بین رفتن نیروهای مردمی و انقلابی، رهبریت یکپارچه دینی از بین رفته و امید مردم برای احقاق حقوقشان کم رنگ می شد و این نکته مصداق دیگری از زمان سنجی آیت الله مدرس بود.

 

 4- مخالفت آیت الله مدرس با قرار داد 1919: به دنبال انقلاب اکتبر 1917 روسیه و دوری موقت روسها از صحنه رقابتهای سیاسی ایران، دولت انگلیس طی انعقاد قرارداد 1919 اداره کلیه امور سیاسی- نظامی و گمرکی ایران را بدست گرفت. اهمیت این قرارداد از آن جهت بود که کشور انگستان پس از جنگ جهانی اول سیاست خارجی خود را در قبال ایران تغییر داده و تسلط بر منطقه خاورمیانه و ایجاد کمربند آهنین در برابر نفوذ شوروی را از جمله سیاستهای جدید دولت انگلستان عنوان کرده بود(قدیانی، 1391: 75)؛ و دولت مذکور ابزار کار خود را در حضور یک دولت قدرتمند مرکزی در ایران می دید که همواره به آنها وابسته باشد تا منافع دایمی آنها را در ایران تضمین کند(همان: 76). شهید مدرس با زمان شناسی خاص خود مانع تحقق اهداف قرارداد شد و در این راه از قدرت مرجعیت دینی و شخصیت حقوقی خود در مجلس بهره برد و در نهایت موجب لغو قرارداد شد که بعدها برکناری احمدشاه از قدرت نیز از تبعات لغو این قرارداد بود(محمدی، 1386: 153). بدین ترتیب مدرس با رهبری مبارزان مجلس، بزرگترین قدرت استعماری زمان یعنی انگلستان را به زانو درآورد و در نهایت تواضع این افتخار را به ملت ایران نسبت داد(ترکمان، 1372: 196). در حقیقت شهید مدرس با لغو این قرارداد روح تازه ای به گروههای سیاسی و مذهبی داد تا مصمم تر از قبل به مخالفت با حکومت مرکزی بپردازند.

 

دوره پهلوی: همچنانکه گفته شد در دوره پهلوی عمده فعالیتهای آیت الله مدرس در راستای مقابله با انحرافات دینی و غربگرایانۀ رضاخان میرپنج بود که در مجالس چهارم تا هفتم صورت گرفت. در مسئله تغییر سلطنت به جمهوری وی تلاش کرد تا از این اقدام جلوگیری کند و در این کار حتی از نمایندگان مخالف خود در مجلس نیز استفاده می کرد اما رضاخان با قدرت نظامی و قوه قهریه خود اوضاع را به نفع خود مشتنج می کرد، از جمله با اقداماتی نظیر بلوای قحطی و کمبود نان در پایتخت سعی داشت اوضاع را به ضرر سلطنت احمدشاه ملتهب نشان دهد و از این طریق نمایندگان مجلس را برای قبولاندن این طرح قانع کند(بشارتی، 1381: 125). در این میان تنها بارقه امید در دل مردم بی خبر از تحولات سیاسی، از سوی روحانیت شیعه طنین انداز می شد و امثال شهید مدرس و شهید بهبهانی سعی در زنده نگهداشتن این روحیه دینی در بین مردم داشتند، به امید آنکه روزی روح عدالت خواهی مردم سرنوشت کشور را به نفع خودِ مردم تغییر دهد.

 

 تشکیل دولت پهلوی در حقیقت پاسخ انگلیس به لغو قاطعانه قرارداد 1919 با تلاشهای شهید مدرس بود تا از طریق تشکیل دولتی نو و به اصطلاح دمکراتیک و جمهورخواهانه به اهداف استعماری خود دست یابد. اما با وجود تلاشهای رضاشاه برای جلوگیری از ورود آیت الله مدرس به مجلس شورای ملی، وی با رأی قاطع مردم همواره در مجلس حضور داشت(مکی، 1374: 130) و رهبری جریان اسلام مدار و قانون مدار مجلس را در دست گرفته بود. بخصوص در ماجرای جمهوری خواهی رضاخان وی به رهبری اقلیت مجلس این طرح را به باد انتقاد گرفت و با آن مخالفت کرد(قدیانی، 1391: 122). وی نطق خود در مجلس را به این شکل بیان کرد: ((مبنای این جمهوری بنا بر اراده ملت نیست، بلکه انگلیس می خواهد که آنرا به ملت ایران تحمیل کند، تا حکومتی را که صددرصد دست نشانده و تحت اراده خود باشد، در ایران برقرار سازد. اگر واقعا نامزد و کاندیدای جمهوری فردی آزادیخواه و وطن دوست بود حتما با او موافقت می کردم و از هیچ کمک و مساعدتی دریغ نمی ورزیدم)) (مکی، 1359: ج2، 459).

 

جدای از شخصیت سیاسی- اجتماعی و با وجود داشتن مقام مرجعیت علمی و دینی شهید مدرس بسیار ساده زیست بود تا جایی که برای گذران امور معیشتی خود به کارگری می پرداخت، در حالیکه می توانست با استفاده از امکانات دولتی و هدایای مردمی در ناز و تعنم زندگی کند. اما جوهره وجودی و قناعت طبع و بزرگ منشی وی اجازه نمی داد تا روح بلند خود را به مطاع دنیوی بفروشد. زمان شناسی و بصیرت دینی- سیاسی شهید مدرس عامل اصلی موفقیت وی در بیان بموقع مواضع روحانیت شیعه و برملا کردن اهداف استبدادی و استعماری بود.

 

این خط مشی حتی بعد از مجلس ششم که دیگر نتوانست در مجلس شورای ملی حضور داشته باشد[1] نیز ادامه یافت. آیت الله مدرس هم با تغییر سلطنت و هم با جمهوری خواهی رضاخان مخالفت می کرد و هر دو را به ضرر جامعه اسلامی ایران می دانست. چرا که هر دو طرح ساخته استعمار انگلیس و استبداد رضاخانی بود و طبیعی است که هیچ کدام از آنها، با اهداف آزادی خواهانه وی و لزوم تشکیل حکومتی بر پایه دیانت و شریعت اسلام موافق نبودند، و مخالفت شهید مدرس با اقدامات حکومت قاجار و سپس دولت پهلوی نیز بر همین اساس استوار بود. آنها مشروعیت خود را از قدرت نظامی و قوه قهریه خود می گرفتند و بنام اسلام بیان می کردند، در حالیکه شهید مدرس مشروعیت حکومت را تنها از جانب خدا و با تأیید مردم می دانست. مسیری که وی در پیش گرفته بود با ولایت فقیهیِ امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی به ثمر نشست و حکومت دینی و اسلامی در ایران شکل گرفت.

 

بنابراین رضاشاه تنها راه چاره را در تبعید و سپس به شهادت رساندن آن مجتهد زمان شناس دید و بدین ترتیب وی پس از تحمل نه سال زندان، در کاشمر بدست اوباش رضاشاه به شهادت رسید و الگویی شد برای آزادی خواهان و حقیقت طلبان جهان اسلام./998/د101/ب6

 

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ارسال نظرات