در استقبال از یک پیام راهبردی به حوزه علمیه

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، پیام مرجع عالیقدر حضرت آیتالله مکارم شیرازی به اردوی مثل خمینی را باید در منظومه اندیشه دینی و اجتماعی شیعه در دوران معاصر و با تکیه بر مبانی مکتب امام خمینی(ره) و ولایت فقیه تحلیل کرد. این پیام واجد لایههایی عمیق از نگاه قرآنی، فقهی، تربیتی و جامعهشناختی است:
۱. اصل قرآنی اسوهسازی و نسبت آن با مفهوم ولایت در فقه تشیع
آغاز پیام با استناد به قاعده قرآنی لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ناظر به یکی از محوریترین اصول معرفتی در تربیت اسلامی است: قاعده اسوهپذیری، که در ساحتهای مختلف دینی اعم از عبادی، اجتماعی و حتی سیاسی نقش بنیادین دارد. در فقه تشیع، این اصل نه صرفاً یک توصیه اخلاقی، بلکه ناظر به سیر تاریخی ولایت است؛ یعنی اتصال امت به ولیّ الهی در هر عصر.
در این معنا، اسوهبودن به مفهوم صرفِ تقلید نیست، بلکه به معنای اقتفای اثر در سلوک عقیدتی، تحلیل موقعیت اجتماعی و اتخاذ موضع در قبال دشمن است. امام خمینی به مثابه "ولیّ فقیه جامعالشرایط" در عصر غیبت، استمرار همان جریان ولایی در امتداد ولایت انبیا و ائمه است. لذا الگوشدن او در منظومهی اندیشه دینی، امری عارضی یا احساسی نیست، بلکه برآمده از مبانی کلامی و اصول فقهی حاکم بر نظریهی ولایت فقیه است.
۲. امام خمینی به مثابه یک مکتب: از فقه فردی تا فقه تمدنی
در پیام مرجع عالیقدر، تأکید بر منظومه فکری و سیره عملی امام، فراتر از یک نگاه عاطفی است. این تعبیر متضمن یک خوانش علمی از شخصیت امام است که باید به عنوان یک مکتب فکری ـ فقهی مورد بازخوانی و تبیین قرار گیرد.
مکتب امام، صرفاً مشتمل بر آراء فقهی رایج در ابواب عبادات یا معاملات نیست؛ بلکه ایشان با طرح اجتهاد تمدنی، فقه را از فقه فردی و تقلید عرفی، به فقه حکومتی و سپس فقه تمدنی ارتقاء دادند. این همان چیزی است که رهبر انقلاب از آن تعبیر به فقه حکومتی میکنند. مرجعیت شیعه با تأکید بر معرفی این منظومه برای طلاب جوان، عملاً از آنان میخواهد که ساحتهای نوپدید فقه را با تکیه بر مبانی امام اجتهاداً فتح کنند.
۳. نقش طلاب جوان در صیانت از میراث امام و مواجهه با خطر تحریف
توصیه مؤکد به تبیین آراء فقهی، فهم اجتماعی و سیره اخلاقی امام برای نسل جوان حوزوی، بیانگر نوعی هشدار نسبت به دو خطر جدی است:
۱. فراموشی مکتب امام بهواسطه گذر زمان و ضعف بازتولید نهادینهشده آن در نظام آموزشی حوزه.
۲. تحریف مکتب امام در بستر جریانهای التقاطی یا سطحینگر، چه از سوی روشنفکری دینی و چه جریانات تحجر.
بر این اساس، یکی از مسئولیتهای بنیادین حوزه علمیه، به ویژه در سطوح عالی، مکتوبسازی و نظریهپردازی پیرامون ابعاد گوناگون مکتب امام است؛ بهویژه در حوزههای نظریه ولایت فقیه، نسبت دین و سیاست، عقلانیت دینی، جایگاه مردم در حکومت اسلامی و حدود فقه حکومتی.
۴. شاگردی رهبری و استمرار مکتب امام در تفسیر ولایت فقیه
نکته بسیار دقیق در پیام، توصیف رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان "شاگرد نمونه امام" و برجستهسازی تفسیر ایشان از مکتب خمینی است. این تعبیر به ظاهر ساده، در دل خود حامل یک موضعگیری معرفتی مهم است: مرجعیت دینی، تداوم فکری امام را در شخص ولی فقیه میبیند.
در واقع، فقه سیاسی شیعه، همواره به تداوم مشروعیت در "ولایت حقه الهی" قائل بوده است. نسبت امام و رهبری، نه فقط نسبت معلم و شاگرد، بلکه نسبت مبنا و استمرار است؛ چنانکه ولایت امام امت در رهبری حاضر امتداد یافته است.
۵. جایگاه اردوهای معرفتی در تربیت اجتماعی ـ ایمانی طلاب
در پایان، مرجع عالیقدر بر نقش اردوهای تربیتی نظیر «مثل خمینی» تأکید میورزند. این اردوها را نباید صرفاً محافلی فرهنگی تلقی کرد، بلکه در نگاه فقه تربیتی اسلام، این نوع برنامهها مصداقی از حلقات تربیت ایمانی ـ جهادی هستند که میتوانند «هویت طلبگی» را بر مبنای اصول انقلاب اسلامی بازتولید کنند.
نتیجه آنکه پیام حضرت آیتالله مکارم شیرازی، پیامی است فقهی و راهبردی. نه صرفاً تجلیل از یک اردو، بلکه دعوت به یک حرکت معرفتی عمیق در حوزه است؛ بازخوانی مکتب امام، صیانت از میراث فقهی ـ انقلابی او، و بهرهگیری از تفسیر حکیمانه رهبر انقلاب برای تربیت نسلی که همچون خمینی بیندیشد، بزیید و عمل کند.